eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
31.3هزار ویدیو
619 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « حقیقتی انکارناپذیر (٢)» روز سه‌شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢١ ✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم اما طبق تاریخ در ایام بیماری و روزهای آخر عمر پیامبر اکرم (ص) به سر می‌بریم و دیروز از یکی از وقایع تلخ این ایام، یعنی «حدیث قرطاس» سخن گفتیم؛ امروز نیز به برخی شبهات پیرامون این رویداد اسفناک می‌پردازیم؛ در روز گذشته عرض شد که در روزهای آخر عمر پیامبر اکرم (ص) که اصحاب برای عیادت ایشان آمده بودند؛ حضرت، طلب دوات و قلم نمودند تا چیزی بنویسند که بعد از ایشان، امت اسلامی هرگز گمراه نشوند؛ اما متأسفانه خلیفه دوم از این‌کار جلوگیری و جسارت کرده که مگر نمی‌بینید که بیماری بر پیامبر (ص) غلبه کرده و حضرت هذیان می‌گویند!!! پس از سخن عمربن‌خطاب، افرادی که در آن جمع حاضر بودند با هم اختلاف کردند، عده‌ای حرف او را تأیید کرده و عده‌ای دیگر شأن رسول خدا را بالاتر از اینگونه حرف‌های گزاف می‌دانستند و بالاخره تصمیم گرفتند از خودِ پیامبر(ص) مجدداً سؤال کنند و ببینند، حضرت با حواس جمع به آنها پاسخ می‌دهند یاخیر؟ که پیامبر(ص) در جواب آنها فرمودند: «أ بَعْدَ الّذِی قُلْتُمْ؟!؛ یعنی بعد از حرفی که زدید، دیگر (نوشته من) اثری ندارد!» چراکه بعد از جسارت به پیامبر خدا و (العیاذ بِاللّه) محکوم نمودن ایشان به هذیان‌گویی، بر فرضی هم که رسول خدا (ص) چیزی هم می‌نوشتند، همان‌طور که در زمان حیات و حضور آن حضرت به ایشان نسبت هذیان‌گویی دادند، پس از رحلت نیز می‌گفتند که پیامبر (ص) این را در حال بیماری نوشته و کلام ایشان اعتبار ندارد! لذا دیگر آن نوشته، باعث اتحاد و اتفاق بین مسلمانان و نجات آنها از گمراهی نمی‌شد! ❓اما سؤال آن است که چرا در این ماجرا، حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) بلافاصله عکس‌العمل نشان ندادند و سکوت کردند؟! و قلم و کاغذ نیاوردند؟! ✅ در جواب باید عرض کنیم که طبق تاریخ، زمانی که رسول خدا (ص) سخت مریض بودند، عایشه دیگر همسران حضرت را مجاب کرد که اجازه بدهند پیامبر (ص) در خانه او بستری شوند؛ لذا رسول خدا در روزهای آخر عمر شریفشان در خانه او بودند و مسلماً امر و نهی این خانه نیز در دست شخص عایشه بوده است؛ لذا در چنین شرایطی می‌توان تصور کرد که وقتی پیامبر (ص) فرمودند: «کاغذ و قلمی برایم بیاورید»، فرزند گرامیشان و امیرالمومنین (ع) در آن لحظه حضور نداشته‌ و بعداً وارد شده‌اند و برهمین اساس هم مورخین آورده‌اند که عبدالرحمن‌بن‌ابی‌‌بکر، برادر عایشه، قصد داشته که کاغذ و قلم بیاورد که خلیفه دوم مانع می‌گردد. ❓اما سؤال و شبهه‌ی دیگری که در این مبحث مطرح است این است که مگر خلیفه دوم، علم غیب داشته که پیامبر (ص) می‌خواهند چه وصیتی کنند که مانع حضرت شده باشد؟ ✅ در پاسخ به این سؤال، باید عرض کنیم که رسول خدا در آخر سخن خود جمله‌ای را به کار برده‌اند که خلیفه دوم از آن جمله به راحتی می‌توانسته متوجه شود و یا حداقل حدس بزند که حضرت می‌خواهند در مورد چه موضوعی سخن بگویند و بنویسند؛ زیرا پیامبر(ص) فرمودند: «تا زمانی که چنگ به این وصیت بزنید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد» و این جمله را رسول خدا (ص) کراراً در حدیث ثقلین به کار برده بودند؛ به‌طوری که در کتب شیعه و اهل‌سنت آمده که این حدیث را پیامبر(ص) در طول دوران نبوت خویش یعنی در طول ۲۰ سال رسالتشان بارها در مناسبت‌های مختلف تکرار فرموده‌اند و حتی برخی از علمای اهل‌سنت از جمله قندوزی در کتاب یَنابیعُ المَوَدّه که از کتب معتبر اهل سنت است، بیان کرده که پیامبر(ص) این حدیث را ۵۰۰ بار در مکان‌های مختلف تکرار کرده و فرمودند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ: من در میان شما دو چیز مانند دو بال متعادل و متوازن باقی می گذارم، این دو ریسمانی هستند که از سوی خدا به سوی شما آویزان است و شرط آن این است که این دو را با هم بگیرید، این دو از هم جدا نمی‌شوند تا روز قیامت که بر من وارد شوند، اگر این دو را با هم گرفتید بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید»؛ پس این جمله حضرت که «بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید» در ذهن خلیفه دوم، کاملاً نقش بسته بود و وقتی پیامبر (ص) در بستر بیماری این جمله را تکرار کردند، او قطعاً حدس زده که پیامبر بازهم می‌خواهند امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان جانشین خود و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را در کنار قرآن کریم و به‌عنوان مکمل آن، معرفی نمایند؛ لذا خلیفه دوم اولاً اجازه نداد تا پیامبر(ص) وصیت خود را بفرمایند و ثانیاً با همین قرینه ذهنی گفت: «قرآن برای ما کافی است». ✍️ «قضاوت با شما...» https://eitaa.com/ROOZBARG
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام بیماری شدید رسول خدا (ص) و درخواست قلم و دوات توسط ایشان برای نوشتن وصیت موضوع: «، حقیقتی انکارناپذیر (٢)» روز سه‌شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢١ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « و نافرمانی برخی از صحابه و لعنت آنها توسط رسول خدا» روز چهارشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٢ ✍️ مناسبت روز: در آستانه روز رحلت حضرت رسول (ص) قرار داریم و متأسفانه در روزهای پایانی عمر حضرت، حوادث تلخی در تاریخ اسلام به وقوع پیوسته است که امروز نیز به یکی دیگر از این وقایع اسفبار تاریخی می‌پردازیم؛ یکی از بزرگترین جنگ‌های تاریخ صدر اسلام بین سپاه اسلام و سپاه روم، «جنگ موته» بوده است، که متأسفانه مسلمانان در این جنگ به علت عدم آشنایی با تجهیزات نظامی رومیان و شهادت فرماندهان خود، جناب «جعفربن ابی طالب(جعفر طیار)» و «زیدبن حارثه» و «عبدالله بن رواحه» شکست خورده و عقب نشینی نمودند؛ پیامبر(ص) که می‌دانستند رومیان، دشمن بزرگی برای مسلمانان هستند، پس از حجةالوداع و در اواخر عمر خود، لشکری را مهیا کرده و فرماندهی آن را به فرزند «زیدبن حارثه» یعنی «اسامه» که کمتر از ۲۰ سال داشت واگذار نمودند و به عده زیادی از مهاجرین و انصار از جمله خلیفه اول و دوم دستور دادند که به همراه این لشکر، سریعاً به مصاف با رومیان بروند! اما خلیفه دوم و عده‌ای از صحابه اعتراض کردند که «اسامه» جوان است و ما از او تجربه و سن بیشتری داریم و چرا این جوان فرمانده ما شده است؟! (الإرشاد، ج ۱، ص ١۶٩) پیامبر(ص) با شنیدن این سخنان، سخت برآشفتند و در حال بیماری به مسجد آمده و بر منبر رفته و فرمودند: شنیده‌ام برخی گفته‌اند که اسامه، جوان است و مناسب برای فرماندهی نیست! در صورتی که پدرش هم جوان بود (و لشگر را فرماندهی نمود) و در راه خدا شهید شد، پس همه باید از وی فرمانبرداری و اطاعت کنید! و سه بار فرمودند: «لشکر اسامة را (سریعاً) روانه کنید...» (البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹) و اضافه نمودند که خدا لعنت کند هرکس که از رفتن به همراه سپاه اجتناب ورزد! «لَعَنَ الله مَن تَخَلَّفَ عَن جَیِش اُسامَه» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص ۵۲) ❓حالا شاید بپرسید که با وجود اصحاب بزرگ و با تجربه و جنگجو در مدینه، چرا پیامبر(ص) اسامه‌ی جوان را برای فرماندهی این لشکر انتخاب نمودند و اصرار داشتند که هر چه سریعتر لشگر اعزام گردد؟ ✅ در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بدانیم که همین اشکال را بارها برخی از صحابه از جمله خلفای سه‌گانه به پیامبر (ص) گرفته بودند که چرا علی(ع) که نصف عمر و تجربه ما را دارد، همه‌جا فرمانده و جلودار است؟! و پیامبر (ص) می‌دانستند که آنها بعد از رحلت حضرت نیز از همین حربه استفاده نموده و می‌گویند: علی(ع) خیلی جوان است و باید سیاست یاد بگیرد، بنابراین صلاح نیست حکومت را به‌دست گیرد! لذا شاید پیامبر (ص) می‌خواستند با فرماندهی اسامه‌ی جوان، این پیام را بدهند که ملاک رهبری و فرماندهی، سن و سال نیست و شایستگی و توانایی افراد باید لحاظ شود! تا پس از رحلت ایشان، عده‌ای به بهانه سنِّ امیرالمؤمنین (ع)، خلافت را غصب ننمایند! ✅ اما با شرایط خاص جامعه اسلامی در آن برهه از زمان که یکی دو ماه بیشتر از واقعه غدیرخم و اعلام جانشینی حضرت علی (ع) نگذشته بود، شاید مهمترین دلایل پیامبر (ص) از تشکیل لشکر به فرماندهی اسامه و دستور رفتن آنها به سرزمین بَلقاء (اردن)، این بود که رسول خدا (ص) می‌خواستند بعد از رحلت ایشان، کسی از صحابه‌ای که به خلافت طمع داشتند در مدینه نباشند! و همچنین کسی از آنها نتواند از عنوان فرماندهی این لشکر برای جانشینی حضرت، سوءاستفاده کند! تا امیرالمؤمنین (ع) بدون حضور آنها و بدون مشکل بر مسند جانشینی قرار گیرند! (الإرشاد، ج ۱، ص۱۶۷) بالاخره علی‌رغم تأکید پی در پی پیامبر (ص) بر شتاب در حرکت سپاه اسامه [الطبقات الكبرى، ج۲، ص۱۹۱] متأسفانه عده‌ای از صحابه از جمله خلیفه اول و دوم، از دستور حضرت، تخطی نموده و تا زمان رحلت رسول خدا حرکت نکردند و پس از آن هم، برخلاف سفارش مکرر رسول خدا برای جانشینی امیرالمؤمنین (ع)، ماجرای سقیفه و جانشینی خلیفه اول را به راه انداختند! [ الإرشاد، ج ۱، ص ۱۸۳] در پایان سخن امروز، تأکید بر این نکته ضروری است که طبق کتب حدیثی و تاریخی معتبر شیعه و اهل‌سنت روشن می‌شود، طبق دستور رسول خدا (ص)، هیچ کس حق ترک لشکر اسامه را نداشته و حضرت بر متخلفان از دستور ایشان (که طبق آیات قرآن کریم بر اساس وحی الهی است) به صراحت نفرین و لعن کرده‌اند! لذا مسلماً کسانی که توسط رسول خدا، لعن و نفرین شده‌اند؛ هرگز صلاحیت، استحقاق و شایستگی خلافت مسلمین را نداشته‌اند! ✍️ قضاوت با شما... https://eitaa.com/ROOZBARG
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام بیماری شدید و روزهای آخر عمر رسول خدا (ص) موضوع: « و نافرمانی برخی از صحابه و لعنت آنها توسط رسول خدا» روز چهارشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٢ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (١)» روز پنجشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٣ ✍️ مناسبت روز: ۲۸ صفر سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) است که در برخی از کتب تاریخی آمده، آن حضرت پس از مدتی بیماری در مدینه رحلت نمودند؛ اما در روایاتی از ائمه اطهار (ع) بیان گردیده، آن حضرت در اثر سمی که به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند. (کافی، ج ۶، ص ۳۱۵؛ و صحیح بخاری، ج ۵، ص ۱۳۷)؛ همچنین امروز به روایتی سالروز شهادت مظلومانه امام حسن (ع) است؛ لذا روزبرگ شیعه را ضمن عرض تسلیت و تعزیت با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ مورخین آورده‌اند که رسول خدا (ص) در حالى جان سپردند که سر در دامن على بن ابى طالب (ع) داشتند و امیرالمؤمنین شیون کنان، رحلت پیامبر (ص) را به دیگران خبر دادند؛ چون خبر وفات پیامبر (ص) زمزمه شد، عمربن‌خطاب به ناگاه فریاد برآورد: هرگز چنین نیست! این بعضى از منافقانند که می‌پندارند پیامبر خدا مرده است! مردم بدانید، به خدا سوگند، رسول خدا نمرده است بلکه به سوى پروردگار خود رفته، به همان گونه که موسى به سوى پروردگار خود رفت، او چهل روز از پیروان خود غایب بود و پس از این که گفته شد او مرده است به نزد ایشان بازگشت! به خدا سوگند، رسول خدا باز مى گردد و دست و پاى کسانى را که گمان برده‌اند او مرده است، قطع خواهد کرد! اما موضوع رحلت براى خاندان پیامبر و مسلمانان قطعى و بدیهى بود، چنانچه حضرت عباس عموی پیامبر در اعتراض به عمر گفت: مگر قرآن نخوانده‌اید که می‌فرماید: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ...»: «محمد جز فرستاده‌اى نیست که پیش از او هم پیامبرانى (آمده و) درگذشته‌اند! آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود (به شیوه جاهلیت) برمى گردید...» (آل عمران/١۴۴) با این حال، خلیفه دوم بر نظر خود پافشارى مى کرد تا آن که چند ساعتى بعد، ابوبکر که به محل سکونت خود در «سنح» رفته بود، به مدینه رسید و چون چشمش به جسد مطهر پیامبر (ص) افتاد، همان آیه را که پیشتر دیگران خوانده بودند، قرائت کرد و عمر را به سکوت فراخواند و او نیز ساکت بر زمین نشست و گفت: گویا این آیه را پیش از این نشنیده بودم! آیا این آیه در قرآن است؟! البته محققان و مورخان اهل تسنن بر پایه اعتراف شخص خلیفه دوم، انگیزه او از این جوسازی را، زمینه سازى براى رسیدن ابوبکر به مدینه دانسته‌اند؛ چنانچه ابن ابی الحدید مى‌نویسد: عمربن خطاب با این اقدام مى‌خواست فرصتى براى رسیدن ابوبکر به مدینه فراهم آورد، زیرا او در فرداى «سقیفه» قبل از سخنرانى ابوبکر در مسجد، ضمن عذرخواهى از اظهارات روز گذشته خود در انکار وفات پیامبر (ص)، گفت: وقتى فهمیدم رسول خدا (ص) از دنیا رفته‌اند، ترسیدم بر سر زمامدارى، جنجال و آشوب به پا شود و انصار و دیگران، زمامدارى را به دست گیرند یا از اسلام برگردند! [راز انکار رحلت پیامبر، ماهنامه کوثر، شماره۳۹] پس از رسیدن ابوبکر، در حالی که حضرت على (ع) به اتفاق برخى از عموزادگان خویش به غسل دادن و کفن کردن بدن مطهر پیامبر (ص) مشغول بودند، خلیفه اول و دوم بلادرنگ به‌اتفاق عده‌اى از سران و سیاست مداران مهاجر و انصار در سقیفه بنى ساعده گردآمده و برخلاف توصیه مکرر رسول خدا، درباره جانشینى پیامبر (ص) به مجادله و منازعه پرداختند! امام باقر (ع) در این زمینه چنین می‌فرمایند: «عموم مردم و خواص و نزدیکان در آن روز بر بدن مبارک رسول خدا نماز خواندند، اما هیچ‌یک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت رسول حاضر نشدند! حتی امیرالمومنین (ع) بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی آنها اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت، (گویی) بیعت آنان هم تمام شده!» [مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۹۷] رحلت پیامبر اکرم (ص) برای امیرالمؤمنین (ع) حادثه‌ای بسیار سخت و جان سوز بود، چنان که حضرت فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنیةُ؛ گویا در و دیوار خانه فریاد می‌زد!» [نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۷] ولی متأسفانه در این وضعیت که آسمانیان و زمینیان برای رحلت اشرف مخلوقات عالم، عزادار و گریان بودند، برخی از صحابه در سقیفه بر سر حکومت دنیا، چانه‌زنی می‌کردند و پیامبر خدا را به فراموشی سپرده بودند!!! ✍️ این حکایت تلخ ادامه دارد... https://eitaa.com/ROOZBARG
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: سالروز (ص) موضوع: « (١)» روز پنجشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٣ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «، » روز یکشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢۶ ✍️ مناسبت روز: امروز اولین روز از ماه است و همان‌گونه که از اسم این ماه پیداست، آن را بهار ماه‌های قمری نامیده‌اند؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست؛ این ماه فرخنده و مبارک را باید مبدأ همه‌ی برکات الهی دانست، چراکه خداوند متعال، جامعه‌ی بشری را به واسطه میلاد حضرت ختمی مرتبت غرق در رحمت و نور وبرکت نمود؛ اما قبل از اشاره به روز اول ربیع، شایسته است به «لیلةالمبیت» شب اول این ماه بپردازیم که بی‌شک از شب‌های برتر سال و شب مباهات خداوند متعال بر فرشتگان و شب افتخار شیعیان به مولای متقیان است؛ در این شب به واسطه از خودگذشتگی و جانفشانی امیر مؤمنان (ع)، پیامبر اکرم (ص) از توطئه و مکر بزرگ مشرکین مکه، نجات یافته و هجرت خود را از مکه به مدینه آغاز نمودند؛ خداوند متعال نیز براى تحسین و تقدیر از این جانفشانی، حضرت جبرئیل (ع) را بر زمین نازل نموده و فداکارى و ایثارِ حضرت علی (ع) را چنین ستود: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»: «و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است» [بقره/۲۰۷] تمامى مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت، این آیه را در شأن امیرالمؤمنین (ع) در لیلة المبیت دانسته‌اند و حکایت آن را چنین نقل نموده‌اند: ✍️ مشرکان مکّه طی یک برنامه‌ریزی دقیق، تصمیم گرفتند تا با ۴٠ نفر جنگجو از قبایل مختلف در شب اول ماه ربیع‌الاول به خانه رسول خدا هجوم برده و پیامبر اکرم (ص) را قطعه قطعه نمایند؛ اما حضرت رسول (ص) به‌واسطه وحی الهی از تصمیم آنها مطلع گردیدند، و برای آنکه مشرکان از هجرت ایشان آگاه نشوند، به حضرت علی(ع) فرمودند: «مشرکان می‌خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو حاضری در بستر من بخوابی تا من به غار ثور بروم؟» امیرالمؤمنین (ع) جواب دادند: «در این صورت شما سالم می‌مانید؟» و پیامبر (ص) فرمودند: «آری»؛ پس حضرت علی (ع) تبسمی کرده و سجده شکر به جای آورده و عرض کردند: «... چشم، گوش و قلب (و جان) من فدای شما باد...» (بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۰) سپس حضرت رسول (ص) مخفیانه از خانه خارج شدند و امیرالمؤمنین (ع) درهای خانه را بسته و پرده‌ها را کشیدند و در بستر حضرت خوابیده و روانداز اختصاصی پیامبر را روی خود کشیدند، به‌گونه‌ای که مشرکان هیچ شکی نداشتند که ایشان رسول خدا هستند؛ وقتی حضرت در بستر (خطر و مرگ) خوابیدند، جبرائیل و میکائیل (ع) نازل شدند و یکی در بالای سر ایشان و دیگری در پایین پای حضرت علی (ع) ایستادند و جبرئیل(ع) به حضرت خطاب کرد: «خوشا به حال کسی چون تو‌ ای فرزند ابوطالب! که خدا در برابر فرشتگان به تو مباهات می‌کند» [الامالی، ص۴۶۹] بالاخره مشرکین با پایان شب، همراه با شمشیرهای برهنه برای کشتن پيامبر به خانه حضرت هجوم بردند، ولی حضرت علی (ع) را در بستر رسول خدا یافتند و خشمگین پرسیدند: محمد (ص) کجاست؟ حضرت با آرامش کامل فرمودند: «مگر ایشان را به من سپرده بودید که از من می‌خواهید؟» در این هنگام آنها با عصبانیت به سوی حضرت، یورش بُردند و ایشان را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیده و ساعتی در مسجدالحرام زندانی کردند... [بحارالانوار، ج۱۹، ص۹۲] بدینوسیله با ایثار و فداکاری و ازخودگذشتگی حضرت امیر (ع)، جان پیامبر اکرم (ص) نجات پیدا کرد و با هجرت حضرت به مدینه، تحوّل عظیمی در جهان اسلام رُخداد که مبدأ تاریخ مسلمانان شد و این افتخار بزرگ و بی‌نظیر به نام مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در تاریخ آسمانیان و زمینیان ثبت شد که مسلماً همین فضیلت برای امیر مؤمنان از فضایل همه‌ی صحابه برتر است. https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « » روز سه‌شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٨ ✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم؛ اما دیروز، سالروز درگذشت «شهريار»، شاعر مسلمان ايرانی و «» بود، لذا سخن امروز را به این موضوع اختصاص داده و با صلوات به روح بلند این شاعر مکتبی آغاز می‌نمائیم؛ در فرهنگ ایرانی اسلامی ما، زندگی با شعر، آغاز و با شعر، بدرقه می‌شود؛ کودک در گاهواره، لالایی می‌شنود و از همان آغاز به شعر مادر اُنس می‌گیرد و پس از مرگ نیز، آرایه مزارش، شعری است که خودش سروده یا برایش سروده‌اند! این آمیختگی ایرانیان با شعر و تأثیری که شعر بر فرهنگ و روحیات و رفتار آنان می‌گذارد، ضرورت پرداختن و پاسداری از حریم این عنصر اعجاز آفرین را بیشتر روشن می‌سازد؛ از سوی دیگر با عنایت به احادیث و سیره اولیاء دین نسبت به «شعر» و «شاعران» باید اذعان نمائیم که در تاریخ اسلام، «شعر» یکی از ابزارهای مهم «پیام‌رسانی» و حمایت از حق و دفاع از «آل‌الله» و یکی از قوی‌ترین و مؤثرترین وسایل تثبیت و تبیین ارزش‌ها و ترویج مکتب انسان‌ساز اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) بوده است؛ بی‌شک کسانی که در تاریخ، نقش مؤثر و الگویی دارند، رفتار و کردار و جملاتشان، قدرت تبدیل شدن به فرهنگ عمومی را دارد؛ چنانچه «اولیاء الهی» دارای این ویژگی بوده‌اند و خداوند در قرآن کریم بر اسوه بودن آنها تأکید نموده است؛ بنابراین سرودن از فضایل آنان و دفاع از مرامشان و کشاندن اندیشه‌ها و باورهای مقدس آنها به صحنه عمومی جامعه، رسالت سنگین برای همه‌ی مبلغان از جمله شاعران به عنوان بخش مهمی از فرهنگ‌سازان جامعه می‌باشد؛ آنها مکتب انسان‌ساز اهل‌بیت (ع) را در قالب زبان گویا و زیبای شعر ترویج کرده و فرهنگ عمومی جامعه را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند؛ البته کلام شاعر در این مقوله، وقتی اثرگذار است که هم‌خط و هم‌خون با «اهل‌بیت (ع)» باشد و خود را به معنای واقعی مُبلّغ این مکتب نورانی بداند؛ آنگاه می‌تواند چهره پُرفضیلت آل‌الله را به درستی معرفی کرده و جهات الگویی خاندان عصمت و طهارت را روشن سازد؛ و حماسه‌های پر شور و عرفان ناب و اخلاق والا و اندیشه‌های تابناک آنان را به قلم آورده، بسراید؛ و بدینوسیله غبار بی‌خبری و انحراف و تحریف را در معرفی سیمای آن بزرگواران بزداید و پیشینه بلندآوازه و سراسر افتخار آنان را به زبان ساده و همه‌فهم بازگو کند! البته به دور از غلو و افراط در معرفی اوصاف، و دور از عجز و لابه و ارائه سیمایی ضعیف و تحریف شده از آن اسوه‌های بی‌بدیل کمال و تقوا و شجاعت و ایثار! بنابراين شعر مکتبی، هم باید با صلابت و مستحکم و بدیع و قوی باشد، و هم روان و عامه‌فهم، که به‌راحتی در بستر ذهنی و زبانی مردم جریان یابد و وارد فرهنگ عمومی آنها شود و این همان نکته است که از آن در ادبیات به «سهل و ممتنع» یاد می‌شود؛ یعنی دشوارِ آسان‌نما! شعر مکتبی، فضیلت‌های خاندان وحی را متجلی می‌سازد؛ به‌گونه‌ای که حتی اگر کسی با تاریخ اسلام و سیره معصومین (ع) هم آشنا نباشند، مطالعه شعر مکتبی، همچون آینه‌ای آن تابندگی‌ها را نشان داده و «ادب و آداب آل الله» را به میان توده مردم آورده و ورد زبانشان می‌کند و در یک کلام، فرهنگ متعالی اهل‌بیت (ع) را هموار کرده و بی‌تقید و مانع به عامه مردم منتقل می‌نماید؛ براین اساس، ارزش شعر مکتبی تا بدانجاست که صادق آل محمد «ص» در فضیلت سرودن آن می‌فرماید: «مَنْ قالَ فينا بَيْتَ شِعْرٍ بَنَى اللّه ُ تَعالى لَهُ بَيتا فِى الْجَنَّةِ»: «هر كس درباره ما يك بيت شعر بگويد، خداى تعالى در بهشت، يك خانه برايش بنا مى‌كند» [عيون أخبار الرضا (ع)، ج١، ص٧] البته فراموش نکنیم که نکته مهم در این حدیث، «فینا» بودن شعر است، یعنی شعر به‌گونه‌ای باشد که ائمه اطهار (ع) آن را بپسندند و بگویند که این شعر درباره ماست! ✍️ بی‌شک شعر «شهریار» را باید مصداق بارز حدیث فوق دانست؛ چراکه او شعر را هنرمندانه به خدمت مذهب، درآورده و خواننده را در آسمان‌ معرفت و انسانیت پرواز داده و سیره رفتاری و گفتاری ائمه اطهار (ع) را برای او هویدا می‌سازد؛ لذا باید مهمترین دلیل ماندگاری «شهریار» را همین ارادت ویژه او به اهل‌بیت (ع) و اشعار مکتبی ماندگارش بدانیم؛ اشعار بی‌نظیری همچون: علی ای همای رحمت، توچه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را و مسلماً به همین سبب‌ است که با وجود ستارگان بزرگی در آسمان شعر و ادبیات ایران اسلامی همچون فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی و...؛ روز درگذشت «شهریار» به عنوان «روز ملی شعر و ادب پارسی» برای همیشه در تقویم این مرزوبوم ماندگار گردیده است.         https://eitaa.com/ROOZBARG
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام درگذشت ، شاعر مسلمان ایرانی موضوع: «» روز سه‌شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٨ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز چهارشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٩ ✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت ویژه‌ای نداریم؛ اما طبق تاریخ در ایام اجتجاج (ره) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و غصب خلافت توسط خلیفه اول هستیم لذا سخن امروز را به این موضوع اختصاص داده و با سلام و صلوات به روح بلند آغاز می‌نمائیم؛ سلمان فارسی (ره)، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران صديق امیرالمؤمنین (ع) بود؛ او جایگاه والایی در میان صحابه داشت و رسول خدا او را از اهل بیت خود خوانده‌اند؛ طبق روایات، او به اسم اعظم خداوند آگاه بوده و مقامش از مقام لقمان حکیم بالاتر شمرده شده است؛ حضرت سلمان، همواره همراه و مشاور امین پیامبر (ع) بوده و در تمامی جنگ‌های دوران حضرت، حضور فعال و مؤثر داشته‌اند و پس از رحلت حضرت رسول از حامیان حضرت امیرالمؤمنین (ع) و از مخالفان جریان سقیفه بوده است که صحابه را به دلیل پیروی نکردن از دستور پیامبر اعظم خدا بر ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین (ع) به شدت سرزنش کرده؛ او احتجاجات فراوانی را در مخالفت با واقعه سقیفه، در برابر مردم و خلیفه اول و دوم بیان نموده که در این مجال کوتاه به یکی از این احتجاجات می‌پردازیم؛ ✍️ از امام صادق (ع) به واسطه پدران گرامیشان نقل شده که سلمان فارسی سه روز پس از دفن پیامبر (ص) در بین مردم خطبه‌ای بدین شرح ایراد نمود: «ای مردم! کلامی از من بشنوید و سپس درباره‌ آن بیاندیشید! بدانید که من، فضائل فراوانی از حضرت علی‌بن‌ابیطالب (ع) سراغ دارم، که اگر تمام آنها را نقل کنم، گروهی از شما مرا دیوانه انگاشته و گروهی دیگر خونم را مباح خواهید ساخت؛ ای مردم! بدانید که شما را تقدیراتی است که پیشآمدهای گوناگونی در پی آن می‌آید، و این را بدانید که «علم مقدّرات» و «علم بلایا» (و گرفتاری‌هایی که متوجّه شما می‌شود) و میراث وصایا (و ثمره سفارشات پیامبر خدا) و فصل الخطاب و اصل و ریشه تمامی نسب‌های مردم، نزد علی‌بن‌ابیطالب (ع) است؛ همانگونه که هارون بن عمران از حضرت موسی (ع) شنید، حضرت علی (ع) نیز از رسول خدا شنید که فرمود: «تو وصی من در خانواده، و جانشین و خلیفه در امّتم هستی، و نسبت تو به من همچون نسبت هارون است به موسی»، ولی افسوس که شما امّت، شیوه قوم بنی‌اسرائیل را پیش گرفته و آگاهانه راه خطا را پیمودید! به خدا سوگند که قدم به قدم مانند بنی‌اسرائیل، همان خطاها را مرتکب خواهید شد! به خدایی که جان سلمان در دست اوست سوگند می‌خورم که اگر علی (ع) را پیشوا و والی خود ساخته بودید، هر آینه برکت و نعمت از آسمان و زمین، اطراف شماها را فرا می‌گرفت، تا آنجا که پرندگان آسمان دعوت شما را اجابت می‌کردند و ماهی‌های دریا خواسته شما را می‌پذیرفتند و دیگر هیچ دوست و بنده خدایی فقیر نشده و هیچ سهم از فرائض الهی از بین نمی‌رفت، و هیچ دو نفری در حکم خدا اختلاف نمی‌کردند! ولی افسوس که شما مخالفت نموده و مسند خلافت را به فرد دیگری سپردید، پس در انتظار گرفتاری و بلا باشید! و دست از خوشبختی بشوئید! من حقیقت امر را برای تک تک شما روشن ساختم، پس بدانید از امروز به بعد رشته محبّت و دوستی میان من و شما بریده شد! دست از دامن آل محمّد صلّی‌اللَّه‌علیه وآله بر ندارید! زیرا تنها ایشان راهنمای شما به سوی بهشت، و در روز قیامت خوانندگان به آن خواهند بود؛ پس بر شما باد به فرمانبری امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع)، که به خدا سوگند که ما به دفعات در حضور پیامبر (ص) تحت عنوان ولایت و امارت بر او سلام نمودیم و پیوسته رسول خدا با تأکید، ما را بدین کار وا می‌داشت؛ حال، مردم را چه شده که با علم به فضائل امیرالمؤمنین (ع) بر ایشان حسد می برند؟! پس بدانید که عاقبت حسادت قابیل بر هابیل کشتن او بود! یا مانند قوم بنی‌اسرائیل کارشان به کفر و ارتداد کشیده می‌شود؛ ای مردم! شما را چه شده است؟! وای بر شما، ما را با أبو فلان و فلان چه کار؟! آیا به جهل افتاده یا خود را به نادانی می زنید؟! آیا حسد ورزیده یا خود را به حسادت زده‌اید؟! به خدا سوگند که شما مرتدّ و کافر شده و با شمشیر به جان هم خواهید افتاد تا آنجا که با شهادت دروغ، ناجی‌های خود را محکوم به مرگ نموده و کافران را تبرئه و آزاد کنید...» حضرت سلمان (ره) در پایان سخن نیز حجت را بر مردم تمام کرده و گفت: «ای مردم! بدانید که من حرف خود را زدم و تسلیم پیامبر خدا شدم، و از مولای خود علی‌بن ابیطالب (ع) که تمام امّت است؛ پیروی نمودم! همو که سید و سرور اوصیاء، و پیشوای پیشانی سفیدان، و رهبر راستگویان و شهیدان و صالحان است.» 📚 الإحتجاج (ترجمه جعفری)، ج١، ص٢۵١ https://eitaa.com/ROOZBARG
16.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام اجتجاج (ره) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و غصب خلافت توسط خلیفه اول موضوع: «» روز چهارشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٩ https://eitaa.com/ROOZBARG