⸤ یرحا ⸣
-
- نعره زد اِن تُنکِرونی ریخت لشکر را بهم
وارث شیرِ جمل ؛ شاگردِ سقا قاسم است.
⸤ یرحا ⸣
-
- نام معشوق مبر نزد ِمن از عشق مگو ؛
عشق دیریست که در پیچ و خمِ عباس است .
⸤ یرحا ⸣
پروردگارا از غربالهای عصر ِغیبت ، به آغوش ِپر مهرت پناه میبریم باشد که ، لبخند شویم بر لبان ِمه
سینه ام سخت به تنگ آمده برگرد .