بسمه تعالی
🔹خاطره گویی از شهدا و صُلحا
خبرنگار و عکاس بود که میآمد داخل زندان، هم از شبکه های داخلی بودند، هم از شبکه های خارجی، آمده بودند برای بازدید اوین و مصاحبه با رئیس زندان. ۱۸۰ تا دوربین و میکروفون منتظر ثبت تصویر و صدای رئیس بود. نور فلش دوربینها چشم هر بینندهای را خیره میکرد. نشست جلوی خبرنگارها و به تکتک سوال ها جواب داد.
آخر شب دیدم یکی جارو و شلنگ به دست میرود سمت دستشویی های زندان. با خودم گفتم( این وقت شب کی میتونه باشه؟) با کمی مکث پشت سرش رفتم. انگشت به دهان ماندم. رئیس زندان بود. داشت دستشویی ها را نظافت میکرد. گفتم( آقای لاجوردی! این چه کاریه شما میکنید؟!) گفت( امروز این همه دوربین، من رو هوایی کرد. مغرور شدم و احساس کردم کسی شدم. لازم بود بیام این جا رو نظافت کنم تا هوام گرفته بشه)
منبع:دیده بان انقلاب، مجید تولایی
#خاطره_گویی
#شهید_سید_اسدالله_لاجوردی
🆔@yaroghaiehe_ir