⭕️ گوگل: 60 درصد مطالب اینترنت، تکراری هستند
🔺 در جریان رویداد آنلاین Google Search Central در سنگاپور، «گری ایلیز»، تحلیلگر گوگل اعلام کرد حدود 60 درصد محتوای موجود در اینترنت تکراری است.
🔹 وی از عبارت داپلیکیت (Duplicate) به مفهوم تکراری بودن، برای چنین محتواهایی در اینترنت استفاده کرده است و میگوید محتوای تکراری عموماً به بلوکهای محتوایی در داخل یا در بین دامنهها اشاره دارد که دقیقاً با محتوای دیگری مشابهت دارند.
🔹 این تحلیلگر گوگل در ادامه رویداد آنلاین به این موضوع اشاره کرد که وبسایتها باید از انتشار چنین محتواهای تکراری یا داپلیکیت جلوگیری کنند.
🔹 انجام چنین کاری به سئوی بهتر محتوا یا بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) کمک میکند. با تولید محتوای منحصربهفرد، وضعیت وبسایتها در موتورهای جستجو بهتر میشود.
✅ @media_arma
👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ کاملا درست است
برای ایران ابتدا عربستان را تارگت کردند که چون این جنگ قیمت انرژی را بالا میبرد منتفی شد.
پس از آن با کارسازی سیا، طالبان در افغانستان به قدرت رسید که با هوشیاری ایران آن هم خنثی شد و حالا الهام علیاف و باکو در همان نقش هستند.
برای چین هم تایوان را تله کردهاند.
🆔 @Masaf
یادواره شهدا -7شهریور96-شهرری.pdf
948.3K
📝 خلاصه سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ یادواره شهدا
📅 ۷ شهریور ۹۶
📍شهرری
#شهید
#مدافع_حرم
#سوریه
#مذهبی
#خلاصه
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
👤 پاسخ استاد #رائفی_پور به سوال کاربر توییتری درخصوص سیاستهای ما در مقابل دولت علیاف
✍ نخست نبرد رسانهای و آگاهکردن مردمِ آنجا
همزمان باید گروههای مقاومت را در خود جمهوری آذربایجان تقویت و از گروههای معارض علیاف حمایت کرد.
این (حمایت از گروههای مقاومت) دست برتر ایران و مدل امتحانشده ماست.
درگیری مستقیم نظامی اشتباه محض و خواست غربیهاست.
🆔 @Masaf
هدایت شده از موسسه مصاف
📸 تصاویر کمتر دیده شده از کوهپیمایی حاج قاسم سلیمانی در کوه پلنگی، شمال روستای قنات ملک
#به_وقت_دلتنگی
#سردار_دلها
🆔 @Masaf
🔆 #پندانه
✍ غصه از دستدادن نعمتی را نخور، خدا بهترش را میدهد
ماری كوچولو دختری پنجساله، زیبا و با چشمانی درخشان بود.
یک روز كه با مادرش برای خرید به بازار رفته بودند، چشمش به یک گردنبند مروارید پلاستیكی افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برایش بخرد.
مادر گفت:
اگر دختر خوبی باشی و قول بدهی اتاقت را هر روز مرتب كنی، آن را برایت میخرم.
ماری قول داد و مادر گردنبند را برایش خرید. ماری به قولش وفا كرد؛ او هر روز اتاقش را مرتب میكرد و به مادر كمک میكرد. او گردنبند را خیلی دوست داشت و هر جا میرفت، آن را با خودش میبرد.
ماری پدری دوستداشتنی داشت كه هر شب برایش قصه میگفت تا او بخوابد.
شبی بعد از اینكه داستان به پایان رسید، بابا از او پرسید:
ماری، آیا بابا را دوست داری؟
ماری گفت:
معلومه كه دوست دارم.
بابا گفت:
پس گردنبند مرواریدت را به من بده!
ماری با دلخوری گفت:
نه! من آن را خیلی دوست دارم، بیایید این عروسک قشنگ را به شما میدهم، باشد؟
بابا لبخندی زد و گفت:
آه، نه عزیزم!
بعد بابا گونه اش را بوسید و شب بهخیر گفت.
چند شب بعد، باز بابا از ماری مرواریدهایش را خواست. ولی او بهانهای آورد و دوست نداشت آنها را از دست بدهد.
عاقبت یک شب دخترک گردنبندش را باز كرد و به بابایش هدیه كرد.
بابا در حالی كه با یک دستش مرواریدها را گرفته بود، با دست دیگر از جیبش یک جعبه قشنگ بیرون آورد و به ماری كوچولو داد.
وقتی ماری در جعبه را باز كرد، چشمانش از شادی برق زد:
خدای من، چه مرواریدهای اصلِ قشنگی!
بابا این گردنبند زیبای مروارید را چند روز قبل خریده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان را از او بگیرد و یک گردنبند پرارزش را به او هدیه بدهد.
خدا گاهی نعمتهایش را میگیرد و در عوض خیلی بهترش را میدهد. پس هیچوقت غصه از دستدادن یک نعمت را نخور.
🆔 @Masaf