ه#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت چهارم 🎬
بعدازغروب افتاب بود وپدرم امد ,مادر بساط شام راحاضرکرد وسفره راانداختیم,پدرم مثل همیشه عماد را روی زانوش گرفته بود از تکه های میوه ای که مامان سرسفره گذاشته بود دهانش میکرد,خیلی نگران بود توخودش بودکه مادرم گفت:چی شده ابوطارق,چرا درهمی؟
پدر:خبرایی که ازاطراف میاد خیلی ترسناکه,ازاینده خودم واین بچه ها میترسم,این داعشیا هرجا که پامیذارن ,زمین اون منطقه را ازخون مردمش سیراب میکنن,خبرایی پیچیده که به همین زودی وارد موصل میشن,امروز ابوعلی شوهرخواهرت صفیه رادیدم ,میگفت هرچی که میشده نقدکردن فروختن احتمالا فردا از موصل میرن...
یکدفعه نان پرید توگلوی مادرم وباسرفه گفت:کجااا اخه تمام اقوام واشنایانمون اینجان,جایی راندارن که برن؟
پدر:منم همین رابهش گفتم ,اما ابوعلی میگه,حفظ جان ازهمه چیزواجب تره,میگفت خونه شان رابه امان خدا میگذارن ومیرن سمت نجف وکربلا ,فکرمیکرد اونجا امن ترین جایی هست که میشه رفت,اخه داعشیا همه رااز دم تیغ میگذرونن اما شیعه ها را زجرکش میکنن....
مادرم اهی,کشید وگفت:ابوطارق,بهترنیست,خودمون هم بریم ؟؟
هنوز پدرم چیزی نگفته بود که طارق با تمسخرگفت:عه مادر اگه با داعشیا پیوند بخورین که کاری باهاتون ندارند
پدرم باتعجب یه نگاه به طارق ویه نگاه به مادرم کرد وگفت:طارق چی میگه هااا؟؟پیوند؟؟داعش؟؟
طارق:اره پدر عزیزم.....امروزخاله هاجر دخترت سلما رابرای عمر خواستگاری کرده...
پدرم عمادرااز روی زانوش برداشت وگذاشت زمین:خواستگاری؟؟؟این پسره چندروزه تو بازار سنگ داعش رابه سینه میزنه واز برکات وجود حکومت اسلامی داعش نطقها میکنه.....مگه من بلانسبت خرشدم که دخترم راتسلیم ابلیس کنم.....
تا قبل ازاینا اگه حرفی میزدند شاید به حرمت نان ونمکی که باهم خوردیم واحترام همسایگی باهم وصلت میکردیم اما الان نه نه محاله..
وبعدازسرسفره بلندشد ورفت گوشه اتاق وتوافکار خودش غرق شد...
پدرم خیلی مهربان وخانواده دوست بود وازاون مردهای متعصب عرب,که حتی اگر راه داشت به ما میگفت روی حیاط خونه خودمان هم روبنده ونقاب بزنیم.میدونستم که الان تمام ذهنش درگیر ماست...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#پند_امشب
به عقب بنگرید و خدا را #شکر کنید
به جلو بنگرید و به خدا #اعتماد کنید
او درهایی را میبندد که هیچکس قادر به گشودنش نیست
و درهایی را باز میکند که هیچکس قادر به بستنش نیست👌
#درپناهحق👋
#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط _حسینی
#قسمت پنجم 🎬
سفره که جمع شد,سکوت همه خانه رافراگرفت وگهگاهی عماد با بازیهای بچگانه اش سکوت سنگین اتاق رامی شکست,یکباره پدرم ازجایش بلند شد وشروع به قدم زدن کرد،خوب میدانستیم وقتی پدر اینکار رامیکند میخواهد تصمیم مهمی بگیرد.
طارق تلویزیون راروشن کرد وخودرامشغول نگاه کردن ،نشان میداد،مادرم هم با جم وجورکردن وسایل شام خودرامشغول کرده بود ومن ولیلا هم مثلا به مادر کمک میکردیم اما ذهنمان درگیر این خواستگاری نحس وان گروه منحوس بود که پدر رو به مادرم گفت:ام طارق فکرمیکنم بهتراین باشد که ما هم هرچه که میتوانیم به دلارودینار تبدیل کنیم وتا این فتنه وآشوبها میخوابد به جایی دیگر برویم ،بعدکه اوضاع ارام شدبرمیگردیم.
مادر:اخه کجا بریم؟اصلا کجا را داریم که بریم؟
پدر:بزار خواهرت صفیه وخانواده اش برن ،هرجا که انها رفتند یکهفته بعد شما رابا طارق راهی میکنم وخودم میمانم تا مراقب خانه ونخلستان وزندگیمان باشم،من تنها باشم ازپس مراقبت ازخودم برمیام.
تودلم خوشحال شدم،اخه اگرقراربودآواره بشیم چه بهترکنار خاله وعلی باشیم ،که طارق گفت:روی من حساب نکنید ،همونطورکه علی پسرخاله صفیه میماند تا ازشهرش دفاع کند منم میمانم.
دلم هرری ریخت پایین؛نگاهم به پدرم افتادکه میگفت:نه طارق من میمانم وتومیروی...
طارق:به همان ایزد پاک قسم که تکان نمیخورم،شما همراه مادروبچه ها برو ،من اموزش نظامی دیدم،جوان ترم وبرای مبارزه بهتروشما دنیا دیده ای وبرای سفر مناسب تر....
دلم میخواست ازته سرم فریادبزنم،گریه سردرهم اخربه چه گناهی باید اواره شویم؟!
#ادامه_دارد ..
#مکث👌
✍نوشتن سنگین بزرگ شدیم و فهمیدیم که…
بزرگ شديم و فهميديم كه دارو آبميوه نبود
بزرگ شديم و فهميديم بابابزرگ ديگر هيچگاه باز نخواهد گشت انطور كه مادر گفته بود
بزرگ شديم و فهميديم چيزهايي ترسناك تر از تاريكي هم هست
بزرگ شديم به اندازه اي كه فهميديم پشت هر خنده مادر هزار گريه بود و پشت هر قدرت پدر يك بيماري نهفته
بزرگ شديم و يافتيم كه مشكلاتمون ديگر در حد يك شكلات، يك لباس يا كيف نيست
و اين كه ديگر دستهايمان را براي عبور از جاده نخواهند گرفت و يا حتي براي عبور از پيج و خم هاي زندگي
بزرگ شديم و فهميديم كه اين تنها ما نبوديم كه بزرگ شديم بلكه والدين ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چيزي نمانده كه بروند و يا هم اكنون رفته اند
خيلي بزرگ شديم وقتي فهميديم سخت گيري مادر عشقش بود، غضبش عشق بود و تنبيهش عشق
خيلي بزرگ شديم وقتي فهميديم پشت لبخند پدر خميدگي قامت اوست
عجيب دنيايي ست و عجيب تر از دنيا چيست و چه كوتاه ست عمر
معذرت ميخواهم فيثاغورس،
پدر سخت ترين معادلات ست
معذرت ميخواهم نيوتن،
راز جاذبه، مادر است
معذرت ميخواهم أديسون،
اولين چراغهاي زندگي ما پدر و مادر هستند !
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدقه رو به نیت امام زمان بدید بگید آقا شمامارو یه دعا بکنیدهمون مارو بسه
#امام_زمان
#استاد_عالی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
★مگر از دعای مادر پسر از سفر برگردد!
#امام_زمان ♥️
سلاااااام....صبحتووووون به خییییر🌹🌹🌹
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#لطیفه😭
زنی از شوهرش پرسید انتخابات چیه؟📈
شوهرش گفت : یادته ازت #خواستگاری کردم و قول دادم تمام آرزوهایت را برآورده کنم، و همه جا ببرمت و همه چیز برات بخرم و بزارمت رو#چشام... ❤️❓
زن گفت : آره ولی هیچ کدومو انجام ندادی!
گفت : اینم همونه!! 😂😝😂😂
فقط#لطیفه بود لطیفه👆👆
🌷🌹🌷🌹🌷
#احکامشرعی🌷🌹🌷🌹🌷
🌠 در هر سیستم #سیاسی دولت یا کشوری نقص وجود دارد ✔️🎄
ولی وجود نواقص در کشور ما نباید باعث شود که از حفظ اصل نظام غافل شویم و مانع شرکت ما در#انتخابات شود.
✔️ شرکت در#انتخابات واجب است و در شرائط فعلی یعنی حمایت از اسلام .
در حال حاضر پرچم دار#شیعه علوی در دنیا فقط ما هستیم 🇮🇷 و اگر خدای نکرده این پرچم به زمین افتد چراغ اسلام در دنیا خاموش خواهد شد 🙏💎و گناه آن گریبانگیر ما هم خواهد شد.
مقام معظم رهبری #امامخامنهای دامت برکاته و#مراجع معظمتقلید تقلیددامت برکاتهم شرکت درانتخابات جمهوری اسلامی ایران راشرعا واجب میدانند.
#امامخامنهای
#مراجعمعظمتقلید
ــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/yasegharibardakan
اهداء یک راس گوسفند عقیقه از طرف خانواده محترم کارگر سلیمانی به خیریه مجمع....
قبول باشه انشاالله....
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دروغ شاخدار😊
🎙حجت الاسلام قرائتی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت ششم 🎬
فردا صبح زود خاله هاجر شاد وشنگول امد خانه ما وتاچشمش به من افتاد چنان قربان صدقه ام رفت که فکرکنم درعمرش قربان صدقه دخترای خودش ،اینطوری نرفته بود .میدونستم که با شنیدن جواب رد ازاین رو به اون رو میشه ،برای همین رفتم حیاط پشتی ومشغول دانه دادن به مرغ وخروسها شدم اما به لیلا سپردم که گوش وایسته....
ربع ساعتی گذشت که لیلا دوان دوان اومد طرفم:سلماا دختر کجایی که ببینی خاله هاجر خونه راگذاشت روی سرش وقتی فهمید که جواب رد بهش دادن کلی خط ونشان کشید وگفت که سلما بدبخت میشه،مردی به هیبت و صولت و پول و اقتدار مثل پسرم درکل عراق نمیتونه برا خودش پیداکنه😆
عجب خودشیفته است این خاااله هااااجر ،فک کنم الان بره با پسرش عمر و باباش نقشه ای برای کشتنت بکشن وشایدم عمر یه حمله انتحاری بکنه 😂
به حرفهای لیلا خندم گرفت وخوشحال بودم ازاینکه خیال خاله هاجر راحت شد ورفت رد کارش....اما نمیدونستم که این جواب رد کینه ای شتری میشه و...
نزدیکای ظهربود که طارق بایاالله یاالله گفتن وارد خونه شد ،میدونستم که حتما کسی همراهش هست،از پنجره بیرون را نگاه کردم وای خدای من علی همراهشه،یه جورایی دلم گر گرفت،الان دیگه میدونستم علی هم روی من نظر داره بیشتر هول شده بودم...
خودم راانداختم اشپزخونه تا یه لیوان اب بخورم وخودم رامشغول کاری کنم شایداین هیجانات درونم فروکش کنه.
ازشانسم مادرم با عماد رفته بودند بیرون ومن ولیلا ،خونه بودیم.
طارق طبق معمول یه سرک کشید داخل اشپزخانه وگفت:به به سلما خانم،مادرکجاست که تودست به کارپخت وپز میزنی؟😜
هول ودستپاچه گفتم:س س سلام ،رفتن بیرون
طارق:خوب بهتر حالا بیا داخل اتاق مهمون،کارت داریم
من:داریم!!!
طارق:اره من وعلی....بیا تا مادرنیومده بدددو...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/yasegharibardakan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یکی بود میگفت همیشه دعام اینه که:
خدایا کمکم کن که درهایی رو که بستی نخوام به زور باز کنم
و درهایی که باز کردی رو اشتباهی نبندم
خدایا کار مارو به هیچکدوم از بنده هات ننداز.
فقط توکل به خودت. از ما رو برنگردون که تو دریای رحمتی
صبحتووون به خیرررررر و روزی پر از موفقیت انشاالله 😊😊😊
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#حدیث_بزرگان
✍ امام علی علیه السلام:
✨ بدان خدایی که گنجینه های آسمان ها و زمین به دست اوست به تو اجازه ی دعا داده، و اجابت آن را برعهده گرفته، و تو را فرمان داده که از او بخواهی تابه تو ببخشد، و از او رحمت طلب کنی تا تو را رحمت آورد.
📚 نهج البلاغه، قسمتی از نامه ۳۱
https://eitaa.com/yasegharibardakan
☕ مثل چای!
⁉️خود شما وقتی یک چای تلخ مقابلتان میگذارند چه میکنید
👌 با یکی دو حبه قند آن را شیرین میکنید و نوشیدنش را بر خود گوارا میسازید.
🔸سختیهای زندگی مثل همان چای تلخ است
و نعمتهای الهی درست شبیه همان حبه های قند،
️ و از آنجا که زندگی انسان بیرنج و مرارت نمیتواند باشد،
️خداوند توصیه میکند نعمت های مرا به یادآورید.
https://eitaa.com/yasegharibardakan
🌱 خسته ز انتظارم
ای صاحب انتظار من..
#امام_زمان ♥️
#سلامصاحبالزمانم.. 🕊
https://eitaa.com/yasegharibardakan
هر کسی دین خود را
از دهان مردم بگیرد؛
همان مردم،
او را از دین برمیگردانند!
و هر کس دین خود را
از قرآن و سنت پیامبر بگیرد؛
کوهها از بین میروند،
اما ایمان او ماندگار خواهد ماند...
#امیرمومنان_علی_علیهالسلام💚
روضه الواعظین،ج۱،ص۲۸
https://eitaa.com/yasegharibardakan
تصویر را وارونه کنید و شاهد تبدیل چهره های عصبانی به لبخند باشید☝️🏻
هنر يک نقاش ايتاليايی، كه نشون میده با تغییر دیدگاه میشه دنیارو به بهشت تبديل كرد👌🏻
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه ویژگی زنان شاد و قدرتمند چیه؟ 😍
با این سه تا کار حال خودتو و
زندگیت رو خوب کن 🍃✔️
راستی مطمئنم اگه این ویدیو
رو برای یکی از عزیزانت بفرستی
کلی دلش رو شاد کردی🌺
https://eitaa.com/yasegharibardakan
عمرو عاص به ابوموسی گفت:
تو رأی نده و من هم رأی نخواهم داد تا با هم پیروز شویم!
ابوموسی رای سفید داد ولی عمرو عاص به معاویه رای داد و پیروز انتخابات شد!
از این به بعد مواظب عمروعاص های رسانه ای باشیم،با رای ندادن فریبمان ندهند تا مهره های خود را جا کنند در بدنه نظام!
#انتخابات #مشارکت_حداکثری
https://eitaa.com/yasegharibardakan
🔴 اطلاعیه آزمون استخدامی آموزش و پرورش
✅دوستان ملاک عمل در خصوص تاریخ فراغت از تحصیل( تاریخ فارغ التحصیلی مندرج در متن گواهینامه موقت یا دانشنامه) و در ارتباط با اتمام خدمت دوره ضرورت (تاریخ مندرج در قسمت خاتمه خدمت کارت پایان خدمت) و همچنین در خصوص معافیت دائم( تاریخ مندرج در قسمت صدور کارت معافیت دائم )،
دو (۲) ماه پس از آخرین روز ثبت نام آزمون استخدامی (تاریخ ۱۴۰۳/۲/۱۶) است. تا تاریخ فوق باید درس تون تمام شود و خدمت سربازی هم تسویه کنید.
🔹ملاک عمل در خصوص سن افراد اولین روز ثبت نام آزمون استخدامی (تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۹) است.
🔺داوطلبان استخدام میتوانند با رعایت مفاد این دفترچه و ضوابط مربوط به امتیاز بومی شهرستانی، یک شغل محل را براساس سهمیه جنسیت شرایط احراز و ... انتخاب نماید.
🛑 سیستم ثبت نام آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش سال 1403
https://sanjesh.org/fa-IR/sanjesh/4936/news/view/14591/11080/Staging
https://eitaa.com/yasegharibardakan
😊امپراطور جاده ها بود یه زمانی...
چه خاطراتی تداعی شد از سفرهایی که میرفتیم.
https://eitaa.com/yasegharibardakan