#اطلاعیه
#انوار_کربلا
🌹 جشن میلاد انوار کربلا 🌹
🔻 سخنران
🎙 حجتالاسلام مهدوینژاد
🔻 مولودیخوانی
🎙 حاجمحمد ابراهیمیان
🎙 کربلایی محسن محمدیپناه
🗓 پنجشنبه ۲۶ بهمنماه ۱۴۰۲
⏰️ ساعت ۱۹
🕌 آستان مقدس امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام) یزد
➖➖➖➖➖
🏳 هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد
🆔 https://eitaa.com/yasegharibardakan
تقدیم به همه بابا ها.....
بابای خوبم؛
دلم برای کودکی هایی که توی آغوش مردانهات مچاله میشدم و بیمحابا شیطنت میکردم تنگ شده ...
برای روزهای بیغصهای که "تو" خدای زمینیام بودی و بیمنت هوای بیقراریام را داشتی ...
با تو از هیچ چیز نمیترسیدم بابا! انگار دنیا توی دستهای تو بود.
این روزها ولی؛
دنیا به من سخت گرفته، و من آنقدر بزرگ شدهام که دیگر پشت مردانگیات جا نمیشوم،
کجا پناه بگیرم بابا ؟!
امنیتِ کودکیام تو بودی،
پناه بیپناهیِ آن روزهایم تو بودی.
حالا ولی... هیچ جای دنیا امن نیست ...
بغضهای نانجیب، گلویم را به قصدِ کُشت فشار میدهند...
گریهام میآید،
اما وقتی تو را میبینم و به موهای رنگ پریدهات نگاه میکنم، به رویت نمیآورم که کم آوردهام،
که از قوی بودن خسته ام...
تو آنقدر غریبانه جوانیات را میان کودکیهای من جا گذاشتی که دلم نمیآید از درد این روزهایم ذرهای برایت بگویم.
به حرمت چینهای پیشانیات؛
قویتر از همیشه با مشکلات خواهمجنگید، قول میدهم!
تو هنوز هم امنترین تکیه گاه منی اما؛
دردهای من برای این روزهای تو بیانصافیست ...
تو به اندازهی کافی غصههایی که برای خودت نبوده را خوردهای.
مهربانترینم!
مرا بخاطر بچگیهایی که به قیمت جوانیات تمام شد ببخش ...
همیشه باش ...
بدون تو دنیا جای ترسناکیست ...
من زیر سایهی محکم مردانهات، قدرت میگیرم.
برایم دعا کن بابا...
شنیدهام دعای پدر، زود مستجاب میشود.
#نرگس_صرافیان_طوفان
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۲۴ 🎬
امروز نزدیک شش روز است که در چنگ ابلیس گرفتاریم,دراین شش روز چیزهایی دیدم وشنیدم که هرکدامش برای خراب کردن روح وروان ادم به تنهایی کافیست,چندین بار مچ لیلا را سربزنگاه گرفتم,خواهرک بیچاره ام تاب وتحمل اینهمه سختی راندارد چندبارمیخواست از قرص سمی که پدر بیچاره مان برای اخرین حربه به ماداده بود,استفاده کند که هربار رسیدم ونگذاشتم کاری که دلش,میخواست راانجام دهد.
هرروز تعداد زنانی که اسیر میکنند وبه اینجا میاورند بیشتروبیشترمیشود,دیروز یک دختر را اوردند که بعد متوجه شدند شیعه است,ده نفری به سرش ریختند وهرکدام ضربه های وحشتناکی به سروبدن دخترک مظلوم میزدند,انگار مسابقه ای بود که هرکس,ضربه اش کاری تربود جایزه اش بیشتر,اخرین نفری که ضربه رازد ونفس این شیعه ی مظلوم رابرید,بردوششان نشاندند ودورتادور سوله ها میچرخاندند وبرایش,کف وهلهله سرمیدادند وبه اوتبریک میگفتند که با ضربه اش بهشت را ارزانی خودکرده,
سوله کنارما رابه اتاقهای مجزا تقسیم کردند ومن شاهدم هرشب دختران بیچاره رابه زور به ان سوله میبرندوصدای گریه والتماسشان دل ادم را میشکند.
چندروز پیش با دختری اشنا شدم نامش حلما بودکه هم سن وسال لیلا بود دختری دوست داشتنی وبی پناه اوهم درپی راهی بود تا خودش راازاین زندگی نکبت بار راحت کند,نصیحتش کردم وحرفهایی زدم تاامیدوارشود اما خودم دردلم میدانستم که کوچکترین امیدی نیست مگربه خدا ,اوهم قربانی شدن خانواده اش را به چشم خود دیده بود,دیشب آن داعشی کثیفی که حلما راکنیز خود مینامید به زور ,او را به خوابگاهش برد...خیلی نگرانش هستم از صبح هرچه که میگردم اثری از اونمیبینم...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#پروانه ای دردام داعش
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۲۵ 🎬
لیلا راصدازدم:لیلا حلما راندیدی؟؟
لیلا :صبح زود دیدمش حالش خوب نبود ,رنگش پریده بود,الان چندساعتی است که ندیدمش..
رنگ پریدگی عارضه ایست که همه ی ما بادیدن قساوتهای,این چندروز,دچارش شدیم...دخترک بیچاره ,معلوم نیست دیشب چه به روزش امده...
خداراشکر میکردم که ابواسحاق به خاطر فروش ما ,ازدست درازی کردن به من ولیلا خودداری میکرد وگرنه چه بسا حال ما بدتراز حلما بودو تاالان قرص سمی راخرده بودیم و...
ازهمه پرس وجو کردم,اخرین زنی که ازاو راجب حلما پرسیدم گفت:آه همان دخترکی که مثل پروانه زیبا بود؟
من:آری همان پروانه ای که دردام عنکبوت گرفتارشده...
زن:یک ساعت پیش دیدمش به سمت توالتها میرفت...
تشکرکردم وفورا بدووو خودم رابه توالتها رساندم,چهارتا دستشویی بود...ولی حلما نبود..اومدم بیرون به ذهنم رسید اطراف رابگردم,پشت توالتها رفتم همه اش تپه های شنی وخاروخاشاک...
ناگهان کمی دورتر باد پارچه ای سیاهرنگ راتکان داد...
آه خدای من حلمااااا..
خودم رابه اورساندم,چاقوی تیزی راکه نمیدانم از کجا به چنگش افتاده بود تادسته دربدن خود فرو کرده بود,خونریزی شدیدی داشت اما چشمانش بازبود وبدنش گرم...
چیزی زیر لب میگفت...بی توجه به گفتهایش,بدن لاغروظریف وتن بی رمقش را روی شانه ام انداختم وبه سمت سوله ها روان شدم...
خدایااا کمکم کن نجاتش دهم...
خدایا به فریادمان برس...
#ادامه_دارد ..
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۲۶ 🎬
به زحمت حلما رابه سوله رساندم ,باکمک دیگر زنان خواباندیمش وبه لیلا گفتم اب گرم بیاور واز زنان دیگر خواستم اگر کسی از پرستاری وطبابت حتی مامایی سررشته ای دارد بیاید وچاقورا دراورد,اما همه مات ومبهوت بودند.
زیرلب بسم الله گفتم, میخواستم بااحتیاط چاقورابیرون بکشم که یک مرد داعشی داخل امد:چه خبرشده؟بروید کنار...کم کم دیگر مردان داعشی هم امدند وتا بدن غرق درخون حلما رادیدند همه نظرشان این بود که کسی که نخواهد به داعش,خدمت کند باید زجرکش شود,گویا حلما مسیحی بود,میخواستند اورا مانند عیسی مسیح به صلیب بکشند تا بیشترزجر بکشد...
خدای من...اینها تقصیر من است..قصدم نجاتش بود نه اینکه....عذاب وجدانم گرفته بود که ناگاه همان داعشی که دیشب حلما رابه خوابگاهش برده بود امد وگفت:نه.... دست نگهدارید این دخترک زیبا دیشب خدمت ارزنده ای به من کرد...گرچه به زور بود وبا اجباروکتک ودست بسته ,اما شبم را خوش کردو قهقه ای شیطانی سرداد وادامه داد,برای خدمتی که کرده مستحق چنین مرگی نیست...
اسلحه اش راکشید وتیرخلاص رابرپیشانی اش نشاند...😭😭😭
باتمام وجود به این مطلب,ایمان اوردم که اینان حیوانات پست ووحشی هستند ,خونخوارانی که هواوهوسهای درونیشان راباکشت وکشتار وتجاوز وجنایت وغارت ,التیام میدهند وهمه جا هم امضای خدا وپیامبرص رابرجنایاتشان جعل میکنند....
به خدا ,خدا غریب است....محمد ص غریب است دراین دین نوظهور...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/yasegharibardakan
خدا پرسید میخورے یا میبَرے؛
من گرسنه پاسخ دادم
میخورم. . .
چه میدانستم؛؛!!!
لذت ها را میبرند...
حسرتها را میخورند...
🖊حسین پناهی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ راز دلبری امام حسین از مردم جهان
(همین راز، رازِ بزرگی ما نیز هست)
https://eitaa.com/yasegharibardakan
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_آموزشی
✅راهکار عملی افزایش انگیزه✅
برای افرادی که باید ساعت زیادی
مطالعه کنن!
مثل :
👈دانشجویانی که آزمون مهمی دارند!
👈یا کنکوری ها
👈و حتی افراد کتاب خوار😉
https://eitaa.com/yasegharibardakan
خرید ۴۰ عدد پنکه دیواری برای قسمت برادران مجمع توسط یک خیر عزیز با پیگیری یکی از برادران خوب مجمع😍😊🌹
خدا به هر دوی این عزیزان خیر عنایت کنه انشاالله ...