4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴از قشنگیهای اربعین☀️
توانش همینه😢
رمان قسمت نهم
بدون تو هرگز
من برگشتم دبیرستان … زمانی که من نبودم … علی از زینب نگهداری می کرد … حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه … هم درس می خوند، هم مراقب زینب بود …سر درست کردن غذا، از هم سبقت می گرفتیم … من سعی می کردم خودم رو زود برسونم … ولی عموم مواقع که می رسیدم، غذا حاضر بود … دست پختش عالی بود … حتی وقتی سیب زمینی پخته با نعناع خشک درست می کرد …واقعا سخت می گذشت علی الخصوص به علی … اما به روم نمی آورد … طوری شده بود که زینب فقط بغل علی می خوابید … سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا می گذاشت … صد در صد بابایی شده بود … گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد …زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت … تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم … حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه … هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد … مرموز و یواشکی کار شده بود… منم زیر نظر گرفتمش …یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش … همه رو زیر و رو کردم… حق با من بود … داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد …شب که برگشت … عین همیشه رفتم دم در استقبالش … اما با اخم … یه کم با تعجب بهم نگاه کرد …
زینب دوید سمتش و پرید بغلش … همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید … زیر چشمی بهم نگاه کرد …- خانم گل ما … چرا اخم هاش تو همه؟ …چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش …
- نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟ …حسابی جا خورد و زینب رو گذاشت زمین
علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد … زینب رو گذاشت زمین …
- اتفاقی افتاده؟ …
رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم … از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون …- اینها چیه علی؟ …
رنگش پرید …
- تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ …
- من میگم اینها چیه؟ … تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟ …با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت …
- هانیه جان … شما خودت رو قاطی این کارها نکن …با عصبانیت گفتم … یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ … می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه … بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم …نازدونه علی به شدت ترسیده بود … اصلا حواسم بهش نبود… اومد جلو و عبای علی رو گرفت … بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی … با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت … بغض گلوی خودم رو هم گرفت…خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش … چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد … اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین …- عمر دست خداست هانیه جان … اینها رو همین امشب می برم … شرمنده نگرانت کردم … دیگه نمیارم شون خونه…زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد … حسابی لجم گرفته بود …- من رو به یه پیرمرد فروختی؟ …خنده اش گرفت … رفتم نشستم کنارش …
- این طوری ببندی شون لو میری … بده من می بندم روی شکمم … هر کی ببینه فکر می کنه باردارم …
- خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ … خطر داره … نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط …توی چشم هاش نگاه کردم …
- نه نمیگن … واقعا دو ماهی میشه که باردارم …🙈😊
ادامه دارد...
https://eitaa.com/yasegharibardakan
ــ ـ ــــــــ ــ
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔴گاهی در بن بست روزگار غرق در التماس و تمنای هوای کربلا میشوی تا ذره ای از آسمان روزی ات شود...
+یا ابا عبدالله از انتهای بن بست این دنیا سلامت میکنم و التماست میکنم........«مرا در آغوش گیر و رهایم نکن»😭
https://eitaa.com/yasegharibardakan
ــ ـ ــــــــ ــ ◇
🔆 #پندانه
✍ برای کسانی که دردهای ناشناخته دارند، دعا کنیم
🔹بعضی آدما تو دنیا یک جور دردهای خاصی رو تجربه میکنند که در حالت عادی هیچ آدمی اون دردها رو تجربه نکرده.
🔸مثلاٰ لمس موی یک آدم باعث میشه بدنش تا مدت زیادی درد بگیره، یا وقتی نور به پوستش میخوره بهشدت احساس درد میکنه. به این دردها میگن «آلودینیا»
🔹جالبه بدونید نهتنها درمانی ندارند بلکه تو خیلی موارد حتی نمیدونند این درد از کجا ناشی میشه و کدوم عصب این درد رو انتقال میده!
🔸اخیراً متوجه شدند دردی که باعثش تابش نور به پوست هست، مربوط به کدوم عصبه و تازه شروع کردند ببیند میتونند درمانش کنند یا نه!
🔹همین شناسایی این عصب یک دستاورد بزرگ علمی شناخته شده!
🔸تصور کنید وقتی یک درد بهوجود میاد چقدر زمان و هزینه صرف میشه تا بفهمند چیه و متعلق به کدوم عصبه و چهجوری درمان میشه؟
🔺قدر سلامتیمون رو بیشتر بدونیم.
https://eitaa.com/yasegharibardakan
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اثر #جنگ_شناختی این شکلیه دوستان...
همه بدیها برای ما و جامعهی ماست و همه خوبیهای عالم برای بقیه‼️
#حجاب.
https://eitaa.com/yasegharibardakan
🧺کانکس های لباسشویی در #طریق_الحسین :
🚏عمود شماره ۲۰۲🌟
🚏عمود شماره ۳۸۰
(برادران و خواهران مشترک)
🚏عمود شماره ۴۳۰
(برادران و خواهران مشترک)
🚏عمود شماره ۴۸۰🌟
🚏عمود شماره ۵۵۰
🚏عمود شماره ۷۵۶
🚏عمود شماره ۸۰۹
🚏عمود شماره ۸۸۸
🚏عمود شماره ۱۰۳۵
🚏عمود شماره ۱۰۸۰🌟
🚏عمود شماره ۱۱۷۲
🚏عمود شماره ۱۳۹۸🌟
🌟در عمود های شماره ۲۰۲، ۴۸۰ و ۱۰۸۰ کانکس های شستشوی لباس ویژه بانوان نیز وجود دارد.
در شهر نجف:
شارع السور، جنب بست شیخ طوسی، روبروی پارکینگ طبقاتی الامیر، موکب انصارالحسین (برادران و خواهران به صورت مجزا)
⭕️ در نشر گسترده این پیام شریک باشید و زائرین اباعبدالله الحسین علیه السلام را یاری کنید.
https://eitaa.com/yasegharibardakan
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پول نمیخوام؛ یه زباله بهم کمک کن!😳😊
عراقیها که نوکر ما نیستن!
#مشایه
#اربعین
https://eitaa.com/yasegharibardakan
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مبارزه با نفس این شکلیه،نباید خسته بشی نباید یه لحظه فرصت بدی به نفست ، هم شدید تلاش کنی، هم قوی فکر کنی و به موقع اقدام کنی تا بری مراحل بالاتر
https://eitaa.com/yasegharibardakan
ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ــ
سه خطای بزرگ هستی:
۱- #ابلیس از روی تکبر از فرمان خدا سرپیچی کرد و رانده شد
۲- #آدم همه نعمتی داشت اما از میوه ممنوعه خورد و همه چیزرا از دست داد
۳- #قابیل برادرش راکشت تا دارائیش را غصب کنه و منفور عالم شد
نتیجه:
مغرور باشی رانده میشی
طمع کنی همه چیزتو از دست میدی
حسود باشی منفور عالم میشی....
#لبیک_یاحسین
صبحتوووون به خیر 🌹🌹🌹😊
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃یکشنبه تون معطر
🌸🍃به ذکر شریف صلوات
🌸🍃بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله
🌸🍃و خاندان پاک و مطهرش
🌸🍃اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
🌸🍃وَآلِ مُحَمـَّدﷺ
🌸🍃وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم