همسرانه
دخترهای مجرد بدانند.....
❤️
🔺در دوران نامزدی به این نکات توجه کنید‼️
در دوران #نامزدی اگر نامزدتان به شما می گوید آنقدر دوستتان دارد که نمی خواهد لحظه ای بدون شما باشد، اگر کنترلتان می کند و مرتب باید به او جواب پس بدهید، اگر نمی گذارد بدون حضور او آب بخورید و وقتی اعتراض می کنید، می گوید: خب عزیزم، از بس دوستت دارم...
باید بدانید که با یک هشدار جدی مواجهید.
فرد مقابل شما احتمالا کنترلگر است و اگر این نشانه ها در او بسیار زیاد و غیرمنطقی باشد، حتی می تواند به اختلال شخصیت پارانوییدی مبتلا باشد. اختلالی که فرد در آن به شدت بدبین است و به همه چیز و همه کس و هر اتفاقی شک دارد.
اگر نامزدتان به حقوق همه آدم های دنیا به جز خودش و خودتان بی توجه است، اگر همه را قربانی می کند که به خودتان دو نفر آسیبی نرسد، اگر با کلاه گذاشتن سر دیگران، دور زدن قانون و خرابکاری و نادیده گرفتن احساسات دیگران سعی می کند گلیمش را از آب بیرون بکشد و اعتقادش این است که به خاطر موفقیت زندگی تان این کارها را می کند، شما به احتمال زیاد با یک شخصیت ضد اجتماعی طرف هستید.
شخصیتی که بسیار خطرناک است و ممکن است به زودی همین بلاها را سر شما هم بیاورد. حتی اگر خیلی عاشق پیشه به نظر برسد.
r┅─═ঊঈ 🍁❤️🔥🍁 ঊঈ═─┅
❣ ✍حرف دلـــــ🍁❤️🍁ـــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫طلبگی.. مسیری است که لذت پیمودن ان تا ابد درکنج دلت میماند..
اگر دوست دارید علوم دینی رو خوب یاد بگیرید
یا اینکه مبلغ علوم دینی باشید..
طلبگی... بهترین روش برای علاقمندان تحصیل درزمینه علوم دینی است👌
💥اغاز پذیرش سراسری حوزه های علمیه خواهران
با امکانات ممتاز،اساتید برجسته،برنامه های پرورشی وفرهنگی
🌱شرایط ثبت نام:
متولدین سال ۱۳۶۲به بعد با مدرک دیپلم وبالاتر
🗓زمان ثبت نام: تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۲
💻سایت اینترنتی:
Www.Whc.ir
🗄مدارک مورد نیاز
اسکن عکس صفحات شناسنامه،مدرک تحصیلی..عکس متقاضی
🏢مکان:بلوار بهشتی،نرسیده به میدان چادرملو،جنب مسجد فاطمه الزهرا(س)
📞تلفن تماس:
٠۹۱۳٠۷۳۹۸۱۵_۳۲۲۳۴۶۴۴
#مدرسه علمیه فاطمه الزهرا علیها السلام اردکان
راز پیراهن
قسمت شصت و پنجم:
ماشین جلوی پای حلما ایستاد اما نگاه حلما دنبال ماشین سفید رنگی بود که از انتهای خیابان به او نزدیک میشد.
حلما شک داشت آیا این ماشین، ماشین وحید است؟!
نا گهان بدون آنکه بفهمد چه شده، ضربه ای به سرش فرود آمد و دیگر چیزی متوجه نشد.
صدای فروشنده سوپر مارکت که حلما توجه اش را به خود جلب کرده بود، بلند شد: بردند... بردند... دختر مردم را جلوی چشم ملت بردند و صدا از کسی در نیامد.. مرد سوپری چند قدم دنبال ماشین دوید اما نتوانست به او برسد و فقط در آخرین لحظات، شماره ماشین را در ذهنش ثبت کرد.
مردی که کمابیش شاهد ماجرا بود، اوفی کرد و گفت: دخترای مردم تقصیر خودشون هست، وقتی روسریشون را در میارن و ندای زن زندگی آزادی میدهند، همین میشه دیگه..
آزادی اراذل و اوباش... که به راحتی زنها را میدزدند تا آزادانه به هوی و هوسشون برسن...
خیابان شلوغ شد و هر کس چیزی می گفت و چند ماشین به سرعت از آنجا گذشتند
پیکر بیهوش حلما، بار دیگر صندلی عقب ماشین حامل زری، قرار گرفت.
زری نگاهی به حلما که کمی خون از زیر موهایش بیرون زده بود و روی پیشانی اش نشسته بود کرد و گفت: دختره ی الدنگ، فکر کردی به این راحتی از دستت میدم؟ محااااله...
و بعد نگاهی به راننده کرد و ادامه داد: دیگه از این غلطای اضافی نمی کنی هااا، توی کاری که بهت ربطی نداره، دخالت نمی کنی..
راننده شانه ای بالا انداخت و گفت: خوب اگر دخالت نمیکردم مرده بود که...
زری چشمهایش از حدقه در اورد و صدای خرخری از گلویش بیرون آمد، اما چیزی نگفت و اشاره کرد که راهشان را ادامه دهند.
ادامه دارد..
به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
راز پیراهن
قسمت شصت و ششم:
ماشین به سرعت پیش میرفت و گاهی راننده از آینه و گاهی زری از شیشه پشت، عقب ماشین را نگاه می انداختند تا مطمئن شوند کسی آنها را تعقیب نمی کند.
و مطمین شدند، پشت سرشان امن امن است.
ماشین کم کم از شهر خارج شد و وارد کوره راهی خاکی شد و ناگهان در دست انداز افتاد و حرکت شدیدی کرد و این حرکت باعث شد حلما تکان بخورد و آرام چشمهایش را باز کرد.
چشمانش سقف خاکستری ماشین را در دیدرس خود داشت و کم کم به خاطر آورد چه اتفاقی افتاده و ناگهان تکان به خود داد و می خواست از جا بر خیزد که دردی تیز در سرش پیچید.
زری نگاهی به او کرد و در حالیکه نیشخندی میزد گفت: زیادی به خودت فشار نیار عزیزم، دیگه محاله بزارم از دستم فرار کنی.
حلما آه کوتاهی کشید و همانطور که چشمانش را از درد می بست، ساعت پیش را به یاد آورد و دوباره جرقه ای در ذهنش زد و اهسته شروع به گفتن عبارت:«یا صاحب الزمان الغوث و الامان» کرد.
باز خر خری از گلوی زری بیرون زد و چشمانش به رنگ خون درآمد و انگار آتشی سهمگین پر چشمانش روشن شده بود.
حلما متوجه شد که حرکت مؤثر بوده، لبخندی کمرنگ روی لبانش نشست و با اطمینانی بیشتر عبارت معجزه گر را شروع به گفتن نمود.
اما اینبار زری حرکتی مانند قبل انجام نداد و او هم خواست مقابله به مثل نماید و بنابراین شروع به خواندن وردهایی کرد که بی شک وردهایی شیطانی بود.
هر چه صدای حلما بالاتر می رفت، صدای زری هم بالا و بالاتر می رفت.
ماشین به بلندگویی سیار تبدیل شده بود که ذکرهایی مخالف هم به گوش میرسید.
راننده و مرد کنارش از این وضعیت به ستوه امده بودند اما چاره ای نداشتند و حق اعتراض نداشتند.
بالاخره بعد از مدتی رانندگی، درب سیاه و بزرگ با دیوارهایی بلند پیش رویشان قرار گرفت...
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
میگن برنامه امروز زندگی پس اززندگی درمورد یکی ازبچه های اردکانه. محله شریف آباد به نام اقای حاجی زاده که سال ۱۳۹۰ باموتور تصادف کردند . ساعت ۵ونیم شبکه ۴
میبینیم....
نافله را جدی بگیریم.mp3
3.52M
📻#رادیو_قرآن
.
.
💥اگهحسمیکنیمسیررسیدنبهخدارو
💥گمکردیودوستداریمستـــــــــقیم
💥امامزمانعج ،راهروبهتنشونبده!
🍂دستور امامزمان به گمشده ها🍂
🔊اجرا شده در برنامه صدای نیایش
🎤حجةالاسلام امیرحسین دریایی
1_1594324706.mp3
4.91M
مادربزرگ تعریف میکرد:
نمک، سنگ بود.
برنجِ چلو را ساعتی با نمکسنگ می خواباندیم تا کمکم شوری بگیرد.
عکسِ یادگاریِ توی دوربین را هفتهای، ماهی به انتظار می نشستیم تا فیلم به آخر برسد و ظاهر شود.
قلک داشتیم؛
با سکهها حرف می زدیم تا حسابِ اندوخته دستمان بیاید.هر روز سر می زدیم به پستخانه،
به جست و جویِ خط و خبری عاشقانه،
مگر که برسد.
«انتظار» معنا داشت.دقایق «سرشار» بود.
هرچیز یک صبوری می خواست تاپیش بیاید.
زمانش برسد.جا بیفتد.قوام بیاید…
"انتظار" قدردانمان ساخته بود .
صبوری را از یاد نبریم . . .
#فوت_فن 👌
خانومها حتما موقع شستن ظروف و کار با آب پیشبند ببندید، چون وقتی شکمتون خیس یا نمدار بشه باعث سرد شدن رحم و مستعد شدنش برای انواع کیست، عفونت، قارچ، نازایی و مشکلاتی از این دست میشه...
ببینید چقدر حواسمون بهتون هست😊😊
😁😂😁😂لبخند کانال ...
🌺حیف نون میره دکتر. به دکتر میگه: آقای دکتر از وقتی رفتم دستشوئی، دیگه کمرم صاف نشد😢😢
دکتر بهش میگه: عزیزم، اخه شما دکمه شلوارت رو به یقه پیراهنت بستی😂😂😐
🌺 پلیس: چرا دزدیده شدن کارت اعتباری تون رو گزارش ندادید؟!
مرد: چون دیدم دزد داشت کمتر از
زنم خرج می کرد😂😂😂
🌺 من وقتی از دبیر راهنمایی کمک میخواستم:
آقــا، مــیشــه ســوال ۸ رو راهـنـمایـی کنیــد؟
مــعــلـم: ببین سوال خیلی آسونه، میگه اکبر ۸ سال سن داره محمود ۱۲ گردو
حالا اگر محمود ۱۲ گردو داشته باشد و اکبر ۸ سال سن، جعفر کیست و جلیل کجاست؟!😐
اونوقت میگم: آهاااااااا😳 فهمیدم😊😅
🌺 دوستان عزیز بهم مشاوره بدید :
به نظرتون بعد از این که کارشناسی ارشدمو گرفتم 😊
فلافلی بزنم یا آب هویجی یا اسنپ برم یا تپسی یا کانال جوک تو ایتا بزنم؟ 😐
خیلی گیج شدم لطفا کمک کنید 😕
تنوع مشاغل داغونم كرده. 😆😂
🌺 اولین چیزی که قبل ازدواج باید بپرسید، پول و خونه و کار نیست.
اینکه خروپف میکنی یا نه؟ 😴
بحث یه عمر با آرامش خوابیدنه، والااااا😂
🌺 ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻮﻕِﺩﻳﭙﻠﻤشو ﺗﻮ ﺭﺷﺘﻪ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﻫﻠﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﻏﻴﺮﺍﻧﺘﻔﺎﻋﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺣﻀﻮﺭﻱ ﻋﻠﻤﻲﮐﺎﺭﺑﺮﺩﻱ ﺗﻮ ﻗﺮﻳﻪﻱ ﻣﺴﻠﻢﺁﺑﺎﺩ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﻳﺎﻗﻮﺕﺷﻬﺮ ﺳﻔﻠﻲ ﻣَﻤَﺴﻨﻲ، ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﻣﺸﺮﻭﻃﻲ ﻭ ﺩﻭ ﺟﻠﺴﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮﺭﺍ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺴﺠﺪﺷﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ(ﻧﻔﺴﻢ ﮔﺮﻓﺖ)
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﻴﮕﻪ: ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﻓﺖ، ﺳﻘﻒ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﮐﻮﺗﺎﺱ!😂😂😂😂
برو بابا....🤪
➣
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن
چــقدر از #باتـــــــــــــــری 🔋
زندگــــیت باقی مــــــــــونده؟
گران قـــیمت ترین رایگان دنیا
#وقــت است وقت طلا نیست
وقت زندگی است و هـیچ چیز
با ارزشـــــتر از زنـدگی نیست.
قدر #لحـــظهها را بدانیم ڪه
عُـــــمر و زندگی المـثنی ندارد.
📒 ســوره انعـــــام آیه ۳۲
🌹🌹منبرهای عالی 🌹🌹
🍃🍃⚡️⚡️⚡️🍃🍃
❤️🍃❤️همسرانه
#سیاستهایهمسرداری
خوبیهای همسرتان را برای فرزندان بگویید:
- ببین عزیزم چقدر بابا زحمت میکشه
- ببین پسرم کدوم مادری اینقدر دلسوزه؟
- و...
با این کار، هم فرزندت ارزش و جایگاه والدین را میفهمد و هم به همسرت احساس بالندگی دست میدهد.
❤️🍃❤️
#خانمها بخوانند ....
❗️ ️يه عادت اشتباه ما خانوم ها اينه كه گاهاً دعواهاى بين خودمون و همسر رو براى اطرافيان تعريف ميكنيم.
درسته اون لحظه سبك ميشيم و حتى ممكنه راهكار هم بگيريم ولى در بلند مدت تمام وجهه همسرمون و زندگى دو نفره مون رو در نگاه اطرافيان خراب ميكنيم.
🔸🔹اگر برخوردى باهامون شد كه ناشى از حس بى اعتمادى اونها به زندگى دو نفره ما بود ديگه جاى ناراحت شدن نداره! چون خودمون اين نگاه رو ساختيم!
💕💕💕
❤️🍃❤️
⭕️نکات مهمی که #دخترانمجرد #دربارهازدواج باید بدانند👇👇
۴- اگر از آن دسته آدمهایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیدهاید، اشتباه میکنید.
👌 اگر به هر دلیل موقعیتهایی را در گذشته از دست دادهاید، دیگر به آن فکر نکنید.
پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه پاسخ درست و به جایی
ما دین رو اشتباه فهمیدیم....