#حکایت
💠امام صادق(ع) به یکی از خدمت گزارانش به نام « مصادف» هزار دینار پرداخت و به او فرمودند: آماده سفر تجاری به مصر شود، زیرا عائله من زیاد شده است و نیاز به درآمد بیشتر دارم، مصادف با پول امام کالایی را تهیه کرد و همراه گروهی از تجار رهسپار مصر شد. این گروه وقتی به نزدیکی مصر رسیدند، با کاروانی برخورد کردند که به تازگی از مصر خارج شده بودند، از اهل کاروان درباره وضعیت بازار مصر و موقعیت کالاها سؤال کردند و معلوم شد کالای تجارتی ایشان از نیازهای عمومی مردم مصر است و در بازارهای آنجا نایاب می باشد و مشتری فراوانی دارد. مصادف و همراهانش با آگاهی از این وضعیت، هم سوگند شدند که هیچ کسی کالایش را کمتر از دو برابر خرید نفروشد، آنان پس از فروش کالا به مدینه برگشتند.
مصادف خدمت امام (ع) رسید، در حالی که دو کیسه هرکدام حاوی هزار دینار بود، در دست داشت وآن را خدمت حضرت نهاد وعرض کرد: فدایت شوم! یکی اصل سرمایه و دیگری سود آن است. حضرت فرمودند: این سود بسیار زیاد است، چگونه بدست آوردی؟ مصادف تمام ماجرا را برای امام(ع) تعریف کرد.حضرت با ناراحتی فرمودند: سبحان الله! به #زیان_مردمی_مسلمان باهم، هم قسم شده اید که متاع خویش را جزء دو برابر قیمت خرید نفروشید؟
آن گاه یکی از دو کیسه را برداشت و فرمودند: این سرمایه من، و ما را به چنین سودی نیاز نیست.
سپس فرمودند: برخورد شمیشرها در هنگام کارزار و جهاد راحتتر از به دست آوردن مال حلال است.
📚بحارالانوارج ۴۷، ص ۵۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🆔 @yservanaser2