eitaa logo
یاسین عصر
1.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
تنها کانال رسمی موسسه پژوهشی یاسین عصر 🌼محمدی دیگر در راه است...
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از اینکه بحث من و همسرم تموم شد و اون رفت داخل اتاق نشست و گریه کرد تا اینکه خوابش برد، منم از فرصت استفاده کردم و در اوج خستگی خونه رو مرتب کردم ، بعدش رفتم خوابیدم. فردا صبح / ساعت 7 / خانه امن 4412. وقتی رسیدم، فقط یه سلام علیک کلی و بلند با همه کردم، فورا رفتم طبقه سوم داخل اتاقم و مشغول به کار شدم. داشتم گزارشات دریافتی از خاک افغانستان توسط داریوش و صابر رو بررسی میکردم که خبر رسید عزتی از خونش زده بیرون تا طبق معمول هر روز بره به سمت محل کارش در سازمان انرژی اتمی. اما بین راه یک قضیه ای مشکوک پیش میاد که رفقا بهم بیسیم میزنن. اون روز صبح حدید عزتی رو زیر نظر داشت.. بیسیم زد: _عاکف / حدید +بگو حدید _دکتر یه گوشه ای توقف کرده. +مواظب باشید برای جانش خطری ایجاد نشه. هم تعقیبش کنید هم مراقب جانش باشید ! کوچیکترین تهدیدی رو اطراف دکتر احساس کردید، بلافاصله بزنید عامل تهدید و حذفش کنید تا به دکتر نزدیک نشه ! _دریافت شد. یکساعتی از آخرین ارتباط حدید با من گذشته بود که مجددا اومد روی خط من... گفت: _آقا عاکف صدای من و دارید؟ +بله دارم.. بگو حدید.. چیزی شده؟ _یه سواری اومده پشت خودروی دکتر متوقف شده. بلافاصله با یه خط امن زنگ زدم به حدید ( علی ). جواب که داد گفتم: +علی جان سلام.. مشخصات خودرو چیه؟ _خودروی مورد نظر BMW قهوه ای رنگ هست. +شماره پلاک و استعلام کردی؟ _بله با دستگاهی که همرام بود استعلام گرفتم. +توضیح بده ببینم این مهمون ناخونده که سرزده اومده وسط بازی کیه. _خودرو متعلق به یک خانوم هست. الآنم اونی که سوارشه یه خانومه. +پلاک و بخون بدم بچه ها سرچ کنن همه چیزش و در بیارن! حدید شماره رو خوند دادم به عاصف استعلام کلی بگیره. عاصف درمورد اون خانوم سرچ کرد وضعیتش سفید بود. چیزی که تعجب برانگیز بود این بوده که مالک خودرو یه خانوم 58 ساله هست که فوت شده بود وَ اهل اصفهان بود! به علی که همچنان پشت خط منتظر بود، گفتم: +علی جان، تو از عزتی چشم بر ندار. اون زنه با من. _چشم. فعلا که زنه رفته داخل ماشینِ عزتی نشسته. آقا عاکف زنه رو میخواید چیکار کنید؟ +تو کاریت نباشه. فقط لطفا حواست به سوژه ی خودت باشه. نگران اون زن نباش.. راستی علی، این زنه که رفته داخل ماشین چندسالشه؟ _شاید دور و بر 30 تا 34_ پنج_ باشه. وقتی اینطور گفت به عاصف نگاه کردم... آخه عاصف گفته بود مشخصات صاحب خودرو اینطور هست که یه خانوم 58 ساله ست که فوت هم شده. هماهنگ کردم برای نیروی کمکی.. با 3200 ارتباط گرفتم.. بعد از ارتباط فرستادمش به همون موقعیتی که حدید مستقر بود و عزتی رو زیر نظر داشت. 3200 و فرستادم برای اینکه وقتی اون زن ناشناس از ماشین پیاده شد بره تعقیبش کنه. عاصف داخل اتاق من بود و داشت صحبت های من با حدید رو گوش میداد، بهش گفتم: « یه نیروی موتوری میخوام.. چون نباید 3200 و حدید سوخت برن.. به نزدیک ترین نیروی موتوری در موقعیت حدید و عزتی بگو خودش و برسونه به اون ماشین.. تاکید کن روی کلاه کاسکتشم دوربین ریز نصب کنه، بعد به بهانه گرفتن آدرس بره به سمت خودروی دکتر عزتی.. یه خرده موقع فیلم گرفتن خم بشه به سمت داخل ماشین تا از اون زن ناشناس فیلم ثبت کنه ببینیم کیه.» کاری که به عاصف سپردم و انجام داد.. به یکی از نزدیکترین نیروهای موتوری که در محدوده موقعیت عزتی و حدید بود سپرد تا این کار و انجام بده. اما متاسفانه وقتی اون نیروی کمکی میره، همه کارها رو درست انجام میده، ولی اون زن ناشناس زرنگتر از این حرفا بود و موقع آدرس گرفتن عامل ما از دکتر عزتی، اون خانوم همونطور که داخل خودروی دکتر نشسته بود صورتش و میکنه به یک سمت دیگه وَ متاسفانه فیلمی ازش ثبت نمیشه. به سیدعاصف عبدالزهراء گفتم: «بررسی کن ببین اون محدوده دوربین امنیتی داریم؟» عاصف بررسی کرد و بعد از حدود 3 دقیقه گفت: «متاسفانه در اون موقعیتی که دکتر عزتی هست دوربین امنیتی نداریم.» به عاصف گفتم: «من الآن تصویر اون خانوم و میخوام. صاحب این خودرو با این شماره پلاک جزء متوفی هست. سنشم 58 درج شده. اما این خانوم 30 و خرده ای هست. از طرفی توی استعلام زده این خانوم 58 ساله که فوت شده اصلا بچه نداره. پس این ماشین نمیتونه برای این خانوم جوان 30 و خرده ای ساله باشه که بگیم از ننش BMW رو ارث برده.» ادامه دادم به حرفام و به عاصف گفتم: +الآن پیشنهادت چیه؟ به من بگو این زن وسط رهگیری از کجا سر و کلش پیدا شد. عاصف گفت: _اولا ما اونجا دوربین امنیتی نداریم که بتونیم ببنیم اینا رو ! نیروی کمکی موتوری هم که علی برکت الله!! نتونست کاری کنه، پس به نظرم به علی (حدید) بگو با چشماش همه جا رو خوب ببینه، اگر اون دور و بر دوربین راهنمایی رانندگی نصب هست بهمون اطلاع بده!