eitaa logo
یاسین عصر
1.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
تنها کانال رسمی موسسه پژوهشی یاسین عصر 🌼محمدی دیگر در راه است...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یاسین عصر
🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 💚 توسل امروز(روز سه شنبه) 💚 🌹یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌹یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌹یا اَبا عَبْدِ اللهِ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِقُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9
🌸 در محضر آیت الله العظمی بهجت قدس سره : چه خوب است انسان عبادت و کار خیر که انجام می دهد ، بگوید : کاری نکردم. اما کار نیک و خوبی که از دیگران دید ، بگوید : چقدر کار بزرگی انجام داده است. / برگی از دفتر آفتاب ص١۴٢ 🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
🔖 بنظرم این دیالوگِ سریال #گاندو حقیقتا تاریخیه 👇👇 🚨آمریکایی ها بسختی امضا میکنند و براحتی امضای خودشون رو پاره میکنند؛ حق ملت ها را با منت میدهند و با ذلت پس میگیرند. 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
🌐 #پوستر | آبی بر آتش 🔺️ اقتدار ما آتش هر شرّی را خاموش خواهد کرد 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
📷 این آهن پاره هایی که زیر چرخ های این کامیون می بینید ، پراید است که ۵۰ میلیون تومان قیمت دارد! 🔺️ به نظرتون اضافه کردن چه تعداد ایربگ به این خودرو میتونه جان مردم و نجات بده ؟؟ 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | فیلم رهگیری هوائی ناو جنگی انگلیس که نفتکش توقیف شده اخیر را اسکورت می کرد و بخشی از مکالمه نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با آن منتشر شد. 🔺️ نیروی دریائی سپاه در اين مكالمه به ناو انگلیسی هشدار می دهد كه در فرايند توقیف نفتکش دخالت نكنند. 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
💠 مجید رضا حریری ، تاجر ، فعال اقتصادی و نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین: 🔺️ وارد کنندگان مسابقه گذاشته اند برای چاپیدن مردم 🔺️ اینکه برخی تجار و وارد کنندگان می گویند ما داریم ضرر می کنیم ، دروغ می گویند ،‌ مگر می شود کالا وارد کنی و ضرر کنی؟! 🔺️ هر چه به مراکز قدرت نزدیکتر باشی ،‌ سود وارداتت بیشتر است. 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
یاسین عصر
🌐 صحبت های عجیب سخنگوی وزارت خارجه درباره نامه ظریف به مقام معظم رهبری درباره سریال «گاندو» و انتصاب صحبتهایی از زبان حضرت آقا !! 🔸 این نامه از سوی وزیر خارجه به مقام معظم رهبری نوشته شد. 🔸 آنچه در این سریال تلاش می‌شود از وزیر خارجه و وزارت خارجه یک چهره منفعل و بی عمل و واداده نشان داده می شد که ما فکر کردیم اگر چنین چیزی هست. 🔸 اگر قرار است ایران به عنوان کشور مقتدر چنین وزیری داشته باشد که این سریال ترسیم می کند ماندن ما جایز نباشد و به لحاظ شرعی باید کسی باشد که همزمان عزت مصلحت و حکمت را سرلوحه کار خود قرار دهد و از صلابتی برخوردار باشد که زبان گویای چنین ملت و تاریخی باشد. 🔸 مقام معظم رهبری هم پاسخ دادند که مطلقاً راضی نیستند به این مجموعه و ایشان اهانتی صورت بگیرد؛ امیدوارم گوش شنوایی باشد. 🔺 در مورد انتصاب این سخنان به رهبر معظم انقلاب حرف بسیاره ، خیلی عجیبه که با چه رویی آمدند این حرف را به رهبری معظم انقلاب منتسب کردند. !! 🔺 خیلی جالبه که بعد از پخش سریال گاندو بود که اعتماد عمومی به نظام و انقلاب اسلامی بیشتر شد ، در بسیاری از نظرسنجی ها مردم خواهان ادمه دار شدن این سریال شدند و بیانیه های بسیاری مبنی بر حمایت خانواده معظم شهدا و .. از سریال گاندو بود. 🔺 🔺 خارج از اینها وقتی خود مقام معظم رهبری به صراحت در صحبت هاشون لفظ رو به کار می برند و از عمارها درخواست می کنند که با سخنان روشنگرانه بصیرت مردم را بالا ببرند چطور ممکنه که از سریال گاندو به اینشکل ایراد بگیرند. !!؟ یعنی حضرت آقا صحبت های خودشون رو هم نقض کردند !!؟؟ چه عماری بهتر از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چه روشنگریی بالاتر از مجموعه اطلاعات سپاه ؟؟ آیا هیچ شخص عاقلی این حرف رو از سخنگوی وزارت خارجه می پذیرد ؟؟! 🔺 سریال گاندو به جریان عدیده جاسوسی در کشور می پردازد و نشان می دهد که چطور پاسداران انقلاب اسلامی " جیسون رضائیان " را که در کشور مشغول به جاسوسی بود را گرفته است و در نهایت آمریکایی ها حاضر می شوند برای آزادی این شخص پول های بلوکه شده ایران را برگردانند. 🔺 جناب آقای ظریف و مجموعه وزارت خارجه و.. به جای بیان این صحبت ها بیایند برای مردم روشنگری کنند و از خودشان دفاع کنند. 🔺 وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حراست از انقلاب اسلامی است ، انتظار داریم گاندوهای بعدی با قدرت هر چه تمام تر تولید شود تا ان شاء الله اعتماد عمومی به نظامی اسلامی بیشتر و بیشتر شود. 🔺 از مجموعه و عوامل سریال وزین گاندو تشکر می کنیم که با زیبائی هر چه تمام تر چهره نفاق را برای مردم به نمایش در آوردند. ماجورین ان شاءالله 🔰با ما همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
📌 اطلاعیه 👇👇 با توجه به حضور جناب دکتر در ایران و برگزاری کلاس مبانی انقلاب اسلامی در شبکه اجتماعی سروش زمینه ای را جهت حضور علاقمندان فراهم نموده ایم تا نشستی با موضوع 👇👇 🔸 مبانی انقلاب اسلامی و 🔹تحلیل سیاسی داشته باشیم. 〰〰〰〰〰〰〰 *ظرفیت کلاس کاملا محدود است زمان : پنجشنبه ۱۰ مرداد ماه ساعت: ۱۰ صبح مکان: تهران ضلع شرقی پارک دانشجو خیابان استاد شهریار پلاک ۱۶ دانشکده علمی کاربردی ۴۱ 🔰شرایط ثبت نام 👇👇 🔸حضور اقایان و خانم ها بلامانع است. 🔸شرایط سنی از ۲۰ سال به بالاست 🔹علاقمندان به حضور در این کلاس لطفا / نام و نام خانوادگی/ تحصیلات/ سن خود را به این شماره پیامک دهند. 🔰این شماره صرفا جهت ثبت نام متقاضیان میباشد لطفا از تماس تلفنی امتناع بفرمایید. 0905 819 8578
وقتی از دکتر عزتی پرسیدم شغلتون و میشه بدونم و گفت دکتر هست وَ گفتم در چه زمینه ای فعالیت میکنید، با پرسیدن این سوال نگاهی به من انداخت، با دلهره و آشفتگی آب دهانش و قورت داد، یه لیوان آب خورد... گفت: _در یک آزمایشگاهی که مربوط به یک بیمارستان در تهران میشه فعالیت میکنم. +حالا که خبر رسیده اشتباهاً شمارو دستگیر کردیم، جسارتا میشه بدونم فامیلی شریفتون چیه؟ _دکتر محمدی هستم. لبخندی زدم گفتم: +بسیار عالی.. از آشنایی با حضرتعالی خیلی خرسندم. لطفا تا دوستانم براتون چای و کیک میارن، یه کم سر و وضعتون و مرتب تر کنید.. چون خیلی به هم ریخته اید. بعد از اینکه جای و کیکتون و میل کردید میگم همکارانم ماشین و روشن کنند شمارو برسونن به هر جایی که مدنظرتون هست. گفت: « ممنونم. فقط لطفا سریعتر من و از اینجا ببرید کلی کار دارم. » دیگه چیزی نگفتم، از اتاق بازجویی اومدم بیرون! وقتی اومدم بیرون چشمم افتاد به سیدعاصف عبدالزهراء !! فهمیدم داشته از پنجره اتاق بازجویی داخل و میدیده. از داخل اتاق بازجویی به بیرون اصلا مشخص نبود اما از بیرون به داخل مشخص بود. درب اتاق بازجویی رو بستم، به عاصف گفتم: +چرا اینجایی؟ یه نگاهی به من کرد گفت: _حاج عاکف !!! مشتی !!! داداش !!! رفیق !!! فرمانده !!! رییس !!! مسئول من !!! گرفتی مارو ؟ مسخرمون کردی؟؟ ما نیروی انتظامی هستیم؟ ما دنبال سرکرده باند مواد مخدریم؟ این هم هیچ کاری نکرد؟ به همین راحتی بره؟ دستم و آوردم بالا گفتم: +هیسسسسس. تموم کن این بحثارو ! برو به راننده بگو این و برسونه، بعدش بیاد دنبال ما که بریم اداره. _باز معلوم نیست میخوای چیکار کنی. خدا می دونه. معلوم بود که عاصف بدجور تعجب کرده.. از رفتارش مشخص بود که هنگ کرده.. عاصف رفت و منم از پشت شیشه به رفتارای دکترافشین عزتی که مدعی بود دکتر محمدی هست نگاه میکردم. یکی از بچه ها قهوه و چای و کیک آورد برای کسی که بهش مظنون بودیم، سنسور زدم رفت داخل گذاشت روی میز و برگشت. دکتر کمی ازش میل کرد، بعد عاصف اومد به دلیل رعایت مسائل امنیتی وَ علیرغم اینکه اون شخص مخالف بود بهش چشم بند زد تا بچه ها رو نبینه، وَ موقعیت خونه رو نفهمه. حدود 10 دقیقه بعد طهماسبی وَ داوودی دکترو سوار ماشین کردن فورا از خونه خارج شدند. اونا که رفتن، چنددقیقه بعد عاصف اومد بالا.. دیدم تویِ خودشه! بهش گفتم: +پاشو خودت و جمع کن ، برای من ادا اصول در نیار. حوصله این مسخره بازیارو ندارم. _باشه.. شما راست میگی. +تموم کن این رفتارو ! _باشه من تموم میکنم، اما میشه بگی چرا جوری پیش رفتی که انگار کم مونده بود دست عزتی رو ببوسی. عه عه عه! مرتیکه مزخرف میگه فامیلیم محمدی هست. آره ارواح عمت! +عاصف !!! _آقاعاکف!! + هیسسس.. چیزی نگو. هیچچی نمیخوام بشنوم. این بار صدام و بردم بالا، خیلی جدی بهش گفتم: +آقای عاصف خان! خوب گوش کن ببین چی دارم بهت میگم؛ اگر بخوای از دستورات سرپیچی کنی، یا اینکه از همین حالا بخوای روی نظرات من حرف اضافی بزنی، یا بخوای دست و پاگیرم بشی، همین الآن دارم جلوی خودت بهت میگم که گزارشت و مینویسم، مستقیم میدم دست حاج هادی مدیرکل بخش ضدجاسوسی! پسر تو چرا انقدر کم عقل شدی؟ من مگه کاری میکنم که برضرر کشور یا سیستم امنیتیمون باشه؟ بعدشم به تو ربطی نداره که من چه کاری میکنم یا چه کاری رو نمیکنم. تو تحت امر منی! از من دستور میگیری، پس حق نداری حرف اضافی بزنی! _چشم. من خفه میشم.. حالا خوبه؟ +نمیخوام خفه بشی. میخوام حرف بزنی، اما درست حرف بزنی. مگه تازه کاری که این چیزارو ندیده باشی؟ _تازه کار نیستم، اما حداقل منم درجریان بزار. +دلم نمیخواد. مشکلی داری؟ دیدم داره نگام میکنه.. معلوم بود تعجب کرده! گفتم: +یه سوال.. به من اطمینان داری؟ با تو هستم.. چرا جواب نمیدی؟ داری یا نه؟ _ بله که دارم ! ولی... +ولی نداریم. ان قلت نیار برام. من نمیزارم حیثیت کاریم، و از همه بالاتر امنیت کشورم و این مردم به خطر بیفته. تو از من دستور میگیری، پس برای من تعیین تکلیف نکن پسرجان. هنوز مونده تا خیلی چیزارو بفهمی. _میدونم. ولی حداقل به من بگو چرا گذاشتیش بره. ما حکم داشتیم برای بازداشت این آدم.. من توی خونت بهت گفتم اون زنی که همراه این آدمه ظارها مشکل دارهست.. از این آدم نه باز جویی کردی، نه ازش چیزی پرسیدی !! +آخه چیزی نبود که. باید بی خیال میشدیم. تموم کن بحث و ! همین !! بعد از این بحثی که بین منو عاصف پیش اومد از اون طبقه زدم بیرون و رفتم داخل حیاط خونه امن کمی قدم زدم. یه نسیم خنکی به صورتم خورد تا اینکه کمی سرحال تر شدم. صدای اذان صبح از ماذنه ی مسجد اون منطقه بلند شده بود. تا انتهای اذان داخل حیاط موندم و قدم زدم.. بعدش برگشتم بالا نماز صبح رو خوندم، یه ربعی هم مشغول مناجات و دعا شدم.
تقریبا یک ساعتی از اذان گذشه بود که نشسته بودم داشتم به اوضاع بعضی پرونده ها فکر میکردم راننده تماس گرفت گفت: « من پشت درب 152 هستم. بیام داخل یا تشریف میارید بیرون تا بریم اداره ؟» گفتم: « میایم پایین و میریم اداره.» باعاصف رفتم پایین و سوار ماشین شدیم. وقتی سوار ماشین شدیم به راننده گفتم من و ببره منزل. موقعی که رسیدیم جلوی خونمون به عاصف گفتم بره اداره و بشینه فیلم های منطقه ای رو که باید بررسی میشد، وَ همه چیزایی که مدنظرمون بود رو بررسی کنه تا بفهمیم دختره بعد از اینکه از درب پشتی کافه زد بیرون کجا رفته! بعدش خداحافظی کردم و فوری رفتم بالا. آروم درب خونه رو باز کردم دیدم خانومم خوابه. نگاه به ساعت کردم دیدم حدود 5 و نیم هست. انقدر خسته بودم که نمیتونستم بیدار بمونم، برای همین منم رفتم خوابیدم. ساعت 7 صبح بود که گوشیم زنگ خورد. نگاه کردم دیدم شماره اون محافظی بود که برام گذاشتند. جواب دادم آروم گفتم: +بله. _ آقا سلام. +سلام. بگو خلعتبری.. می شنوم. _آقا من و خرمی الآن داخل کوچتون هستیم.. اگر آماده اید ما درخدمتیم. با راننده رسیدیم خدمتتون. +تا یک ربع الی بیست دقیقه دیگه میام پایین. تماس و قطع کردم، فورا بلند شدم رفتم مسواک زدم بعدش دست و رومُ شستم، لباسام و پوشیدم، آماده شدم برای رفتن. دیدم فاطمه بلند شده صبحونه آماده کنه. بهش گفتم نمیخواد میرم اداره یه چیزی میخورم... کیفم و داد بهم و رفتم پایین سوار ماشین شدم رفتیم اداره. وقتی رسیدم اداره مراحل ورود انجام شد، بدنم و کیفم و... همه چیز زیر دستگاه چک شد، بعدش رفتم دفتر. داشتم اثر انگشت میزدم تا در باز بشه برم داخل اتاقم، حس کردم یکی داره میاد سمتم..برگشتم پشت سرم و نگاه کردم دیدم بهزاد هست.. سلام علیکی کردیم، در که باز شد رفتم داخل اونم خواست بیاد که بهش گفتم: « بهزاد جان! فعلا نیا! یه ربع دیگه باش اتاقم.» درو بستم رفتم نشستم پشت میزم. طبق معمول هر روز دوصفحه قرآن خوندم، توسلی به اهلبیت کردم و با توکل برخدا کارم و شروع کردم. یک ربع بعد رفتم اثر انگشت زدم درو باز کردم تا بهزاد بیاد داخل.. چندلحظه بعد از باز کردن درب اتاق اونم اومد... تا وارد شد بهش گفتم: +بهزاد تا یادم نرفته، قبل اینکه گزارش کار بهم بدی و بخوای پرونده هارو با نامه هارو بهم بدی، از همین اتاق من خیلی فوری زنگ بزن سازمان انرژی اتمی، با رییس حراست، یا اگر پاسخ داده نشد خیلی فوری با معاونت حفاظت و امنیت سازمان انرژی اتمی صحبت کن و بهش بگو ساعت 10:30 امروز صبح بیاد خونه ی الف 12 سمت اکباتان. البته اون که نمیدونه الف 12 چی هست. چون تو می دونی گفتم. فقط آدرس دقیق ساختمون و بهش بده. بگو خودش و برسونه اونجا و باید ببینمش ! چون باهاش کار مهمی دارم. نه یک دقیقه زودتر و نه یک دقیقه دیرتر بلکه سر تایم مقرر وَ وقت اعلام شده اونجا باشه. _چشم آقا عاکف. بهزاد زنگ زد حراست اما همونطور که فکرش و میکردم متاسفانه نشد فوری ارتباط بگیره باهاشون.. برای همین با معاون امنیت تماس گرفت. پیغام و به معاونت امنیت سازمان اتمی رسوند، باهاش هماهنگ کرد. سیستمم و روشن کردم و دریافتی ها رو چک کردم. یکی از دریافتی هایی که درون کارتابلم بود مشخصات همون پسر جوانی بود که کافه متعلق به اون بود وَ عزتی با اون زنه رفته بودند اونجا که اون داستان ها پیش اومد. ⛔️ و هرگونه استفاده (تاکید می‌شود هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی فقط باذکر منبع و لینک کانال یاسین عصر در ایتا و سروش که در پایین درج شده است می باشد وگرنه رضایتی وجود ندارد. ( )⛔️ 🔰با ما همراه باشید👇 ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr