eitaa logo
من دلم آسمون میخواد ...
1.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
13.9هزار ویدیو
227 فایل
ما ملت امام حسینیم ...❤ #کپی مطالب از شیر مادرتون حلال تر 😊#حَلالاًطَیّباً ارتباط با ادمین @Daronadar - پناه بر آغوش ابی‌عبدالله از شَر گناه...💔 -
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله . اوايل نميدونستيم چطور بايد با درامد زندگى كنيم😐 . هم من هم توى خانواده هاى خوبى بزرگ شده بوديم و تقريبا كم و كسرى نداشتيم به خاطر همين اوايل زندگيمون كمى سخت بود.😬 . ولى رفته رفته عادت كرديم و خودمونو باشرايط وفق داديم😊 . از اول هر ماه كه ميگرفتم با برنامه ريزى ميكرديم تا آخر ماه.از خورد و گرفته تاااا پول گوشيمون😁 . بعضى اوقات طبق برنامه پيش ميرفت بعضى اوقات هم...😑 . به هرحال زندگى بالا پايين داره و نميشه طبق خواسته ما پيش بره هست/ هست💃/ 🎂و .و .و . هزار و يك جور مسائل كه نميزاره طبق برنامه برى جلو ولى بدون برنامه هم نميشه👌 . من عادت داشتم قبل از اينكه برم خونه به زنگ بزنم و از زير زبونشون بيرون بكشم كه غذا چى داريم😁😁😁 . يادم مياد اون ماه يه مقدار پيچيده شده بود♂️ . طبق معمول زنگ زدم و وقتى پرسيدم حاج خانوم چى درست كردن گفت يه غذاى خاص داريم😐😳 . +حالا اسم اين غذاى خاص چى هست؟؟؟ -عشقْ بربرى😌 +عجبببب😐👌 . وقتى رسيدم خونه حاج خانوم/سفره/نون بربرى و ديگر هيچ... . تعارف كردن و سر سفره نشستيم بفرماييد شروع كنيد حاج آقا😁 . +الان بايد اين غذارو چجورى بخوريم؟😐 -هيچى ديگه چيزى تو خونه نبود منم ازينا درست كردم😋 جديده😝عشق رو ميزاريم لاى بربرى ميخوريم😝 . +بعله بعله😑😑 . لقمه اول رو كه خورديم... . -چييييه؟؟ خوش مزه نشده؟😢 . ديگه نتونستم خودمو كنترل كنم زديم زير خنده . اونجا بود كه متوجه شدم فقط از س بودن رو ياد نگرفته😞 خيلى چيزا بود كه اونو بيشتر شبيه مادر ميكرد❤️ . . . . 😌 #عاشقى . ياعلى مدد . . حکایت من: 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️ بــــامــــادرگــــروه نــــرم افــــزارتــــلــــگــــرامــــ: https://t.me/joinchat/BKPsLkfAoJ1CgZULhplgLA 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️ بــامــــا در ڪــانــــال نــــرم افــــزار ایــــتــــا: https://eitaa.com/yasmotahar 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️ بــامــــادر ڪــانــــال پــــیــــام رســــان ســــروشــــ: https://sapp.ir/mazhab_va_eshg 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️
🔴 یکی از آیت الله مجتهدی تعریف می‌کند که یک روز با بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث و خوشحالیست... استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر. رفتم از پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم. رفتم به ایشان گفتم باوضو بوده. فرمودند اینکه کار شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟ رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم میپختم کمی باخودم سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم. نزد استاد رفتم و اینرا گفتم. لبخندی زدند و گفتند بله رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه شود، آنوقت هم برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر يكي از ائمه نشسته اند. 🇮🇷🔵 🔵🇮🇷 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ ایتا @yasmotahar ♡ سروش @mazhab_va_eshg ♡ تلگرام @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ❤اینجا صحبت درمیان است💙
تنها کسی که منو صدا زد ناظم مدرسمون بود، داد زد گفت خانومم مثل اسب ندو توی حیاط مدرسه🥲🥲😅🤪 ارتباط ما در ایتا ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ https://eitaa.com/joinchat/1211170818Ca2dc130ff3 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ کانال کلیپ و استوری زیبا ❤️در سروش ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ https://splus.ir/eestory ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ 💯