eitaa logo
•.❀یـاوران‌حضرت‌زینب❀.•
61 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.9هزار ویدیو
387 فایل
⚘﷽⚘ اسلام‌هیچ‌ضربه‌اۍبالاترازبـےخیالےامتش نخورده ؛ تنها‌راه‌سعادت‌پیروۍاز‌ائمه‌است در‌سایه‌ۍولایت‌فقیه سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگواران درصورت داشتن سوال عقیدتی وسیاسی به این آیدی مراجعه کنیدshams348@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | شرکای روزگار سخت 🔹سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مسکو و پکن در بحبوبه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا، اقدامی خردمندانه و ناشی از تجربیات تلخی است که آقای عراقچی و متولیان سیاست‌خارجی از آن درس گرفته‌اند. عراقچی به مسکو رفت و پیام‌ رهبر معظم انقلاب اسلامی را با خود برد و در سفر به چین نیز حامل پیام‌ رئیس‌جمهور بود. آقای عراقچی در پکن از یک حقیقت و درایت عمیق پرده برداشت؛ او گفت چین و روسیه دو شریک راهبردی و دوستان نزدیک ما هستند و در زمان سختی‌ها در کنار ما بوده‌اند. 🔹در این‌که کشورهای مختلف از جمله روسیه و چین به دنبال منافع خود هستند تردیدی نیست. این خصلت روابط خارجی است که کشورها با یکدیگر هم‌زمان اشتراک منافع و اختلاف و حتی تضاد منافع دارند. ماجرای روابط جمهوری اسلامی با چین و روسیه نیز از این چارچوب خارج نیست. می‌گویند چرا جمهوری اسلامی در روابط خارجی بر مسکو و پکن تمرکز دارد و از غرب فاصله گرفته است. این در حالی است که مذاکره‌ با غرب نسبت به حوزه شرق، حجم به مراتب بیشتری از وقت سیاست‌خارجی را به خود اختصاص داده است. اما متأسفانه دولت‌های غربی به توافقات حاصل شده از مذاکرات، کمترین وقعی نگذاشته‌اند. این یک واقعیت است. حتی در موارد متعدد رویکردهای خصمانه را نیز در پیش گرفته‌اند. اما اختلاف منافع با چین و روسیه سبب نشده سران آن دولت‌ها از همکاری‌های اقتصادی با ایران دست بکشند و رویکرد غیر دوستانه به خود بگیرند. 🔹اینک که مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در دستور کار کشور قرار دارد، باید با اقتدار و رعایت خطوط قرمز از منافع ملی صیانت کرد. در عین حال صرف نظر از این‌که مذاکرات با آمریکا به توافق منجر بشود یا نشود، کمترین اختلال در مسیر روابط خارجی با بخش شرقی و خاصه همسایگان و روسیه و چین نباید اتفاق بیفتد. تعمیق روابط با روسیه و چین و عربستان در میانه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا صرفا با در نظر گرفتن تحقق سناریوی شکست مذاکرات اهمیت ندارد. بلکه حتی اگر مذاکرات مفید و مؤثر معطوف به توافق مطلوب با آمریکایی‌ها مد نظر است، راه درست همین است که دستگاه سیاست‌خارجی کشور در پیش گرفته است. ✍🏼
🔰 | زنده و محبوب 🔹در روزهایی که بمباران خبری رسانه‌های ضدمقاومت تلاش داشت تصویری متزلزل از لبنان ترسیم کند، مردم این کشور با حضور گسترده در پای صندوق‌های رأی، حمایت خود را از جریان مقاومت به‌ویژه حزب‌الله و متحدانش به نمایش گذاشتند. نتایج انتخابات شهرداری‌های لبنان که پس از ۹ سال وقفه برگزار شد، نشان داد که علی‌رغم تبلیغات گسترده برای تضعیف حزب‌الله، این جنبش همچنان از پایگاه مردمی قدرتمندی برخوردار است. 🔹رسانه‌های لبنانی گزارش دادند که تمام فهرست‌های مورد حمایت حزب‌الله و جنبش امل در مناطقی که این احزاب حضور داشتند، به پیروزی رسیدند. این موفقیت نه‌تنها نشان‌دهنده تداوم نفوذ سیاسی حزب‌الله است، بلکه گواهی بر ناکامی پروژه‌های رسانه‌ای برای القای فروپاشی این جریان است. اهمیت این انتخابات از آنجا بیشتر می‌شود که شهرداری‌ها در لبنان نقش نهادهای اجرایی و خدماتی را ایفا می‌کنند و کنترل بودجه‌های عمرانی و شهری را در دست دارند. بنابراین، پیروزی در این عرصه به معنای تسلط بر مدیریت خدمات عمومی و تقویت پایگاه اجتماعی است. 🔹این انتخابات در شرایطی برگزار شد که لبنان پس از ماه‌ها درگیری مرزی با رژیم صهیونیستی، همچنان در خط مقدم مقاومت قرار دارد. نتایج رأی‌گیری می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های آینده درباره مواجهه با اشغالگران اسرائیلی تأثیرگذار باشد، چرا که شهرداری‌ها اختیارات گسترده‌ای در صدور مجوز یا ممنوعیت فعالیت گروه‌های سیاسی در مناطق تحت نظارت خود دارند. با توجه به اینکه جنوب لبنان یکی از کانون‌های اصلی مقاومت است، این پیروزی می‌تواند به تقویت بیشتر مواضع ضدصهیونیستی در این منطقه بینجامد. 🔹برخلاف تبلیغات رسانه‌های غربی و وابسته به صهیونیست‌ها که پس از شهادت سید حسن نصرالله، افول حزب‌الله را پیش‌بینی می‌کردند، این جنبش نه‌تنها از بحران‌های داخلی عبور کرده، بلکه با رهبری شیخ نعیم قاسم، انسجام خود را حفظ نموده است. این انتخابات نشان داد که حزب‌الله در دوره جدید نیز توانایی بسیج مردمی و پیشبرد اهداف مقاومت را دارد. 🔹پیروزی حزب‌الله در این انتخابات، پیامی روشن به دشمنان مقاومت است: مردم لبنان، علی‌رغم تمام فشارها، همچنان از جریان مقاومت حمایت می‌کنند. این رأی، نه‌تنها یک انتخاب سیاسی، بلکه تأییدی بر مسیر مبارزه با اشغالگری و دفاع از حاکمیت لبنان است که بار دیگر ثابت کرد اراده مردم، قوی‌تر از تبلیغات دشمنان است و حزب‌الله به‌عنوان یک بازیگر کلیدی، نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده این کشور و منطقه خواهد داشت. ✍🏼
🔰 | صلابت حضور حیدری 🔹حضور رهبر انقلاب در مراسم عزاداری شب عاشورا در حسینیه امام خمینی(ره) در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۴ (۵ ژوئیه ۲۰۲۵) تأثیر قابل‌توجهی بر خنثی‌سازی عملیات روانی و رسانه‌ای دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران داشت. این حضور، به‌ویژه در شرایط حساس کنونی که به گفته برخی منابع، کشور در وضعیت جنگی قرار دارد، پیام‌های متعددی را به همراه داشت که خط روایی دشمن را مختل کرد و از کار انداخت. در ادامه، به برخی از جنبه‌های این تأثیرگذاری اشاره می‌شود: 🔹۱. خنثی‌سازی شایعات درباره سلامت و حضور رهبر: پیش از این مراسم، غیبت رهبر انقلاب در برخی برنامه‌های عمومی، از جمله مراسم عزاداری دهه اول محرم، به دلیل توصیه‌های تیم حفاظت، زمینه‌ساز شایعات و گمانه‌زنی‌های رسانه‌های معاند درباره وضعیت سلامت ایشان شده بود. حضور ایشان در مراسم شب عاشورا، به‌ویژه با پوشش گسترده رسانه‌ای، این شایعات را قاطعانه رد کرد و نشان داد که رهبر انقلاب از سلامت کامل برخوردار بوده و توانایی فرماندهی و هدایت نظام را به‌طور کامل دارند. 🔹۲. تقویت اقتدار ملی و انسجام داخلی: حضور رهبر انقلاب در این مراسم، به‌عنوان نمادی از ثبات و اقتدار نظام اسلامی، پیام قدرتمندی به دشمنان خارجی و داخلی ارسال کرد. این اقدام نشان‌دهنده وحدت میان مردم و رهبری بود و ادعاهای دشمن مبنی بر وجود شکاف بین حاکمیت و مردم را باطل کرد. به‌ویژه، حضور پرشور مردم در کنار رهبر در این مراسم، پیوند عمیق عاطفی و اعتقادی میان ملت و امام جامعه را به نمایش گذاشت. 🔹۳. تأثیر بر عملیات روانی دشمن: رسانه‌های معاند، به‌ویژه رسانه‌های صهیونیستی،غربی، و شبکه های فارسی زبان خارجی تلاش داشتند با بزرگ‌نمایی غیبت رهبر در برخی مراسم، تصویری از ضعف یا انفعال نظام ارائه دهند. حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)، به‌ویژه در شب عاشورا که از نظر فرهنگی و مذهبی اهمیت ویژه‌ای برای شیعیان دارد، این روایت را کاملاً خنثی کرد. به گفته مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، این حضور مانند انفجاری بود که تأثیرات آن تا تل‌آویو و کاخ سفید احساس شد. رسانه‌های عبری و شبکه‌هایی مانند الجزیره نیز به این حضور واکنش نشان دادند که نشان‌دهنده اهمیت آن در سطح بین المللی بود. 🔹۴. تأکید بر تدبیر استراتژیک: در حالی که غیبت قبلی رهبر را نتیجه یک «تدبیر جنگی» و تصمیم استراتژیک برای رعایت ملاحظات امنیتی در شرایط جنگی تعریف می شد، حضور ایشان در مراسم شب عاشورا نشان داد که این تصمیمات نه از سر ضعف، بلکه بر اساس مدیریت عقلانی و حکیمانه برای حفظ امنیت و ثبات نظام اتخاذ شده است. این موضوع به دشمنان نشان داد که نظام اسلامی با هوشیاری و برنامه‌ریزی عمل می‌کند و از پیش‌بینی‌پذیری که می‌تواند مورد سوءاستفاده دشمن قرار گیرد، اجتناب می ورزد. 🔹۵. تقویت روحیه مقاومت و امید در میان مردم: حضور رهبر در این مراسم، به‌ویژه در شرایطی که کشور با تهدیدات خارجی مواجه است، روحیه مقاومت و امید را در میان مردم تقویت کرد. مردم اشک شوق در چشمانشان جاری و سجده شکر بجا آوردند. این حضور نشان‌دهنده تداوم راه انقلاب و شهدا بود و به گفته برخی تحلیلگران، به جهانیان نشان داد که ایران همچنان با اقتدار در برابر توطئه‌های دشمن ایستادگی می‌کند. این پیام به‌ویژه در برابر عملیات روانی دشمن که به دنبال یأس‌آفرینی و اختلاف‌افکنی بود، تاثیرگذار بود. 🔹۶. پاسخ به جنگ شناختی و رسانه‌ای: دشمنان از ابزارهای پیشرفته‌ای مانند هوش مصنوعی برای رفتارشناسی و پیش‌بینی اقدامات نظام استفاده می‌کنند تا از طریق تحریکات رسانه‌ای، واکنش‌های پیش‌بینی‌پذیر را به دام بیندازند. حضور غیرمنتظره رهبر انقلاب در مراسم شب عاشورا، به‌ویژه پس از غیبت در مراسم‌های قبلی، این الگوهای پیش‌بینی‌پذیر را مختل کرد و نشان داد که نظام اسلامی از تاکتیک‌های هوشمندانه برای خنثی‌سازی جنگ شناختی دشمن بهره می‌برد. 🔹جمع‌بندی: حضور رهبر انقلاب در مراسم عزاداری شب عاشورا در حسینیه امام خمینی(ره) نه‌ تنها شایعات و روایت‌های رسانه‌ای دشمن درباره ضعف نظام یا سلامت رهبر را خنثی کرد، بلکه با نمایش اقتدار، وحدت ملی، و تدبیر استراتژیک، ضربه‌ای محکم به عملیات روانی دشمن وارد آورد. این اقدام، که با پوشش گسترده رسانه‌ای و واکنش‌های بین‌المللی همراه بود، جایگاه محوری رهبر انقلاب و پیوند عمیق ایشان با مردم را بار دیگر به اثبات رساند و دشمنان را در جبهه رسانه‌ای و روانی با شکست مواجه کرد. ✍🏼
🔰 | آینده جنگ به کجا ختم می شود؟ 🔹واقعیت آن است که هیچکسی نمی تواند در مورد آینده با قطعیت سخن بگوید بنابراین آنچه که در مورد آینده جنگ گفته می شود تنها تجسمی از آینده بر پایه در نظر گرفتن فرضیه ها است و باید پذیرفت که از میان صدها فرضیه ای که هیچگاه به وقوع نمی پیوندد، برخی فرضیه ها به احتمال بسیار زیاد درست از آب در می آیند! اما برای اینکه یک فرضیه درست از آب در آید باید به این سه مورد توجه کرد: 1️⃣ بررسی علائم هشدار دهنده: با اینکه ادبیات تهاجمی از سمت دو طرف تا حد زیادی کاهش یافته است، حتی تهدیدات ترامپ هم به مراتب نسبت به گذشته کمتر شده، اما مواردی همچون قانون تعلیق ان پی تی از سوی ایران، بیانه گروه هفت، بیانیه بریکس، صدور فتوای برخی مجتهدین و دیدار نتانیاهو با ترامپ از سوی دیگر همچنان نگران کننده است. 2️⃣ اقدامات شکل دهنده به تهدیدات: آنچه در حال اتفاق افتادن است آن است که طرفین به شدت متمرکز به ترمیم و تقویت سیستمهای پدافندی( نه آفندی) خود هستند چرا که 12 روز جنگ نشان داد هر دو بازیگر نه در آفند، بلکه در پدافند دچار ضعف جدی هستند. عملیات سایبری و جنگ روانی و رسانه ای از سوی طرفین تداوم دارد، به واقع هر دو طرف بیشتر از توان تهاجمی سعی در تقویت توان دفاعی خود دارند. 3️⃣ اقدامات جبرانی: هر دو طرف سعی در همراه سازی هر چه بیشتر متحدان برای حمایت از خود و یا جلوگیری از ایجاد ائتلاف ها و اتحادها علیه خود از طریق فعالیت دیپلماتیک هستند، دیدار نتانیاهو با ترامپ، سفر عراقچی به روسیه، سفر مقام نظامی ایران به چین و گفتگوی پزشکیان با کالرسون .. نمونه هایی از این دست است. 🔹با توجه به موارد گفته شده می توان گقت فرضیه صلح دائمی بین ایران و اسراییل با این پیش فرض که همچنان جمهوری اسلامی در ایران و صهیونیست ها در اسرائیل بر سر کار هستند منتفی است. البته شواهد نشان می دهد طرفین اصراری به گرفتار شدن در یک درگیری شدید و گسترده و طولانی را هم ندارند بنابراین می توان فرضیه "نه صلح نه جنگ " را به عنوان نزدیک ترین فرضیه به واقعیت در نظر گرفت. 🔹بدین معنی که درگیری اگر چه دائمی، گسترده و هر روزه نیست اما همچنان ادامه دارد، جنگ از حوزه ای به حوزه دیگر، از زمینی به زمینی دیگر، از این هفته به هفت ای دیگر، از این ماه به سالی دیگر جا به جا خواهد شد. ✍🏼
🇮🇷🇵🇸 🔰 | سواد رسانه؛ تعطیل؟! ◾️▫️◾️ 🔹بعد از مصاحبه پر حرف و حدیث آقای پزشکیان، سه مصاحبه مهم و با ارائه نکاتی هدفمند توسط قالیباف (صدا و سیما)، عارف (سایت رهبر معظم انقلاب) و عراقچی (لوموند فرانسه) صورت گرفت. مصاحبه‌هایی هوشمندانه و دقیق که جای کار و پردازش رسانه‌ای بسیار بالایی داشته و دارد. اما در این‌جا یک سؤال اساسی وجود دارد؛ چرا رسانه‌ها و کارشناسان سیاسی، این مصاحبه‌ها و نکات کليدی آن را پوشش شایسته نمی‌دهند و آن را در جلوی چشمان دوستان و دشمنان ایران برجسته نمی‌کنند؟ چرا برخی عادت دارند، بگردند و بچرخند و چند تا نقطه ضعف مانند مصاحبه رئیس جمهور با تاکر کارلسون پیدا کنند و بر اساس آن فضای اجتماعی و سیاسی کشور را به سمت تنش و دو قطبی ببرند؟ 🔸سواد رسانه و تشخیص منافع ملی حکم می‌کرد، حتی اگر مصاحبه آقای رئیس‌جمهور اشکالاتی هم داشت، رسانه‌ها نکات مثبت مصاحبه ایشان را که کم هم نبود، برجسته کنند و ضریب دهند که نکردند؛ قضاوت کسانی که تمام مصاحبه رئیس‌جمهور را دیده‌اند متفاوت است. واقعیت اما این است که نمره سواد رسانه بسیاری از رسانه‌های مدعی، بشدت پایین است. 🔹برخی صاحبان رسانه و تحلیل‌گران اگر سواد رسانه‌ و فهم تشخیص اولویت‌ها داشته باشند، فعالیت‌های خودشان را به سمت نقد دلسوزانه و پیش‌برد انسجام و همدلی می‌برند و نه گشودن باب تفرقه و پراکندن تنفر در جبهه درونی. اما مع‌الاسف هيجان بالا، عشق به روحیه حال‌گیری از برخی نیروهای طیف مخالف، حب و بغض در ارزیابی چهره‌های سیاسی و عدم تشخیص اولویت‌ها و منافع ملی، برای عده‌ای بر هر امر عقلانی و منطقی غلبه پیدا کرده است. این روال و رویه حقیقتاً مخاطره‌آمیز است و باید برای آن چاره‌جویی کرد.
🔰 | حزب‌الله در مسیر قهقرا یا بازسازی؟! 🔹از سپتامبر سال گذشته و پس از شهادت سید حسن نصرالله، سید هاشم صفی‌الدین و جمعی از فرماندهان حزب‌الله، تحلیل‌ها و نگرانی‌هایی درباره آینده این بازیگر کلیدی جبهه مقاومت شدت گرفت. توقف نسبی عملیات‌های حزب‌الله و استمرار حملات موضعی رژیم صهیونیستی این تصور را در بخشی از تحلیلگران تقویت کرد که حزب‌الله در حال ضعف و فروپاشی است. اما آیا واقعاً حزب‌الله به شدت تضعیف شده و در شرایط اضطراری قرار گرفته است؟ 🔹مرور تجربه‌های گذشته نشان می‌دهد که حزب‌الله پیش‌تر نیز شرایط مشابهی را تجربه کرده است. پس از جنگ ۳۳ روزه، حزب‌الله وارد یک دوره کم‌تحرکی و سکوت شد که نه ناشی از ضعف، بلکه بخشی از برنامه‌ریزی بلندمدت و بازآرایی سازمانی بود. این الگو امروز نیز قابل مشاهده است. 🔹به‌تازگی، شیخ نعیم قاسم تأکید کرد که حزب‌الله در مرحله بازسازی قرار دارد و جایگزینی فرماندهان شهید با نیروهای کارآمد انجام شده است. این سخنان نشان می‌دهد که ساختار فرماندهی حزب‌الله، علیرغم ضربه‌های سنگین، احیا شده و همچنان توان عملیاتی خود را حفظ کرده است. 🔹در عرصه سیاسی نیز شواهد متعددی از ثبات موقعیت حزب‌الله حکایت دارد. ائتلاف حزب‌الله و امل توانست در انتخابات شهرداری‌ها اکثریت قابل‌توجهی از شوراها را به‌دست آورد و حدود ۱۰۰ شهرداری از ۱۷۰ شهرداری را تصاحب کند. این نتیجه، کاهش محبوبیت حزب‌الله را رد می‌کند و بیانگر تداوم پایگاه اجتماعی آن در لبنان است. 🔹از سوی دیگر، انتخاب جوزف عون به ریاست‌جمهوری لبنان، هرچند گزینه ایده آل حزب‌الله نبوده، اما به‌عنوان فردی با شرایط حداقلی مورد پذیرش حزب معرفی شد. ادعاهای پراکنده درباره ضرورت انحلال حزب‌الله یا ادغام آن در ارتش لبنان، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، تلاشی تبلیغاتی است؛ چراکه با توجه به شمار بالاتر نیروهای حزب‌الله نسبت به ارتش، چنین اقدامی عملاً غیرممکن است. جوزف عون نیز صرفاً برای جلب رضایت آمریکایی‌ها گهگاه از خلع سلاح حزب‌الله سخن می‌گوید، اما اقدام عملی جدی در این زمینه مشاهده نشده است. 🔹در مجموع، با وجود آسیب‌هایی که حزب‌الله متحمل شده، شواهد نشان می‌دهد این گروه نه‌تنها در شرایط اضطراری قرار ندارد، بلکه با حمایت قاطع ایران و بازسازی ساختارهایش، همچنان به‌عنوان یک بازوی قدرتمند جبهه مقاومت در اولویت راهبردهای منطقه‌ای قرار دارد. ✍🏼
🔰 | ‏سوریه پس از اسد 🔹‏حملات اسرائیل به سوریه پس از سقوط بشار اسد شدت یافته است، از جمله حمله اخیر به کاخ ریاست‌جمهوری و ستاد کل نیروهای مسلح این کشور. 🔹‏این حملات با هدف سرنگونی دولت الجولانی، تجزیه سوریه، و الحاق هرچه بیشتر از اراضی سوری به اسرائیل انجام می‌شود. 🔹‏این حملات در شرایطی صورت گرفته‌اند که سوریه نه برنامه هسته‌ای یا غنی‌سازی اورانیوم دارد، نه توان موشکی یا دفاعی قابل توجهی، نه بخشی از آنچه که به اصطلاح «هلال شیعی» نامیده می‌شود است، و نه عضو «جبهه مقاومت» به شمار می‌رود. 🔹‏مهم‌تر از همه، دولت الجولانی نه تنها حمایت کشورهای عربی منطقه و ترکیه را به دست آورده، بلکه رهبران ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز پس از سقوط بشار اسد از جولانی استقبال و حمایت کرده‌اند. 🔹‏به‌زودی مشخص خواهد شد که آیا تلاش‌های چند دهه‌ای ناتو و اسرائیل برای سرنگونی دولت اسد با کدامیک از یک از این دو هدف بوده است: 🔹‏۱. دفاع از مردم سوریه، دموکراسی، حقوق بشر، و حفظ تمامیت ارضی سوریه، یا 🔹‏۲. تجزیه کشور و تسهیل پروژه «اسرائیل بزرگ». 🔹‏اگر سناریوی اول تحقق یابد، اثبات خواهد شد که سیاست‌های چند دهه‌ای ترکیه و کشورهای عربی منطقه درست و موفق بوده‌اند، و حمایت چند دهه‌ای ایران از خاندان اسد اشتباه بوده است. 🔹‏اما اگر سناریوی دوم تحقق پیدا کند، روشن خواهد شد که نه تنها سیاست‌های کشورهای عربی و ترکیه در خدمت اهداف اسرائیل بوده، بلکه فشارها، تحریم‌ها، و حملات نظامی اخیر اسرائیل و آمریکا علیه ایران نیز با هدف تسهیل سلطه اسرائیل بر خاورمیانه انجام شده‌اند؛ اتهامات مربوط به برنامه هسته‌ای ایران ساختگی بوده، و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز ابزاری سیاسی است. ‏✍🏼
🔰 | ریشه‌های تاریخی افسانه نیل تا فرات 🔹ایده «نیل تا فرات» نخستین بار نه در اسناد رسمی بلکه در متون مذهبی یهودی و تفسیرهای خاخامی ظاهر شد. این ایده در واقع به منطقه‌ای نظر دارد که از رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق را دربرمی‌گیرد. این ایده، در کتاب مقدس عبری به صورت وعده‌ای از سوی یهوه به بنی‌اسرائیل مطرح شده است. اگرچه برخی محققان این وعده را صرفا یک آرمان مذهبی می‌دانند، با ظهور صهیونیسم سیاسی در قرن نوزدهم، این ایده رنگ‌وبوی سیاسی و ارضی گرفت. 🔹با تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸م، برخی از رهبران اسرائیلی مانند بن‌گوریون، تلاش کردند به‌طور غیررسمی این مرزها را به عنوان افق بلندپروازانه‌ی اسرائیل معرفی کنند. نقشه‌هایی که به‌صورت غیررسمی در اسناد و پوسترهای صهیونیستی منتشر شد، نشان می‌داد که مناطق گسترده‌ای از کشورهای اسلامی در محدوده «ارض موعود» قرار دارد. این مسئله به افزایش نگرانی کشورهای عربی و اسلامی انجامید و دامن‌زننده جنگ‌های منطقه‌ای شد. 🔹اسرائیل، با توسل به ایده‌های ملی‌گرایانه و روایات دینی، به‌تدریج در تلاش برای مشروعیت‌بخشی به اشغال سرزمین‌های فلسطینی، بخش‌هایی از مصر، سوریه و لبنان دست زد. 🔹این ایده نه‌تنها به استعمار سرزمینی مربوط است، بلکه حامل یک پروژه تمدنی مبتنی بر حذف یا به‌حاشیه‌راندن ملت‌ها و فرهنگ‌های بومی خاورمیانه است؛ ازهمین‌رو، منتقدان، پروژه «نیل تا فرات» را نه‌فقط تهدیدی علیه فلسطین، بلکه تهدیدی علیه موجودیت جهان اسلام می‌دانند. ✍🏼 📍ادامه دارد ...
ایرانِ قبل و بعد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران تغییر نگرش جدی در میان ایرانیان ایجاد کرد که به برخی اشاره خواهیم کرد: ۱_مشکل غرب با ایران قوی: در این میان آنچه بیشتر به چشم خورد اعتراف افرادی بود که قبلا مشکلات ایجاد شده میان ایران و غرب را به دلیل رفتار غلط ایران می دانستند اما در این جنگ بر آنها ثابت شد آن طرفی که دشمنی را از ابتدای انقلاب آغاز کرده و در تمام این سالها ادامه داده طرف غربی بوده است و ثابت شد که مشکل ایران و آمریکا هرگز مسئله هسته ای نبوده بلکه آنها با ایران قوی و مستقل مشکل دارند. ۲_قوی شدن، شرط بقا: برخی ها در سالهای گذشته اصرار داشتند که دنیای فردا دنیای گفتمان است اما این جنگ ثابت کرد اتفاقا دنیای فردا دنیای موشک است.اگر ایران در این جنگ ۱۲ روزه پر قدرت ظاهر نمیشد و به وسیله موشک های خود ضرباتی اساسی به رژیم وارد نمی ساخت، جنگ متوقف نمیشد که هیچ بلکه تا مرز فروپاشی این سرزمین پیش میرفت. آنچه ایران را حفظ کرد قدرت دفاعی این کشور بود. در این جنگ مردم ایران دریافتند ایده قوی شدن کشور که توسط حضرت امام شروع شد و توسط رهبری معظم انقلاب با قدرت ادامه پیدا کرد تا چه اندازه به کشور کمک کرد و کشور را از وارد شدن به بحران های سخت از نجات داد. ۳_ایران تنها ناجی منطقه: آنچه در اساس نامه رژیم صهیونیستی به صراحت به آن اشاره شده، اجرای برنامه از نیل تا فرات و تسلط بر اکثریت کشورهای منطقه غرب آسیاست.پس از این جنگ ثابت شدکشوری که توان ایستادگی در برابر این رژیم متجاوزکار را دارد تنها و تنها ایران است. ۴_حضور منطقه ای_یکی از ارکان قدرت: از دیگر موضوعاتی که در ذهن مردم تغییر کرد لزوم حضور پر قدرت ایران در منطقه برای حفظ امنیت ملی کشور است. آنهایی که تا قبل از جنگ شعار "سوریه را رها کن فکری به حال ما کن" یا شعار "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران سر می دادند" برایشان ثابت شد لازمه تامین امنیت کشور، حضور پر قدرت در منطقه است. یعنی امنیت زمانی به دست می آید که در خارج از مرزها تامین شده باشد. ۵_نیروهای مسلح_ جان فدای ملت: در این جنگ افراد زیادی فدا شدند از جمله فرمانده هان بزرگی همچون شهید باقری، رشید، سلامی و حاجی زاده. همچنین در میان نیروهای مسلح شهدای دهه هشتادی یافت می شود. شهدایی که برخی از آنها هرگز پیکر شریفشان پیدا نشد.مردم در این جنگ دریافتند باید هرچه بیشتر قدر و اعتبار و ارزش نیروهای مسلح خود را بدانند. ۶_اثبات حقانیت انقلاب اسلامی و رهبری امام خامنه ای: از دیگر موضوعاتی که بار دیگر ثابت شد، اثبات حقانیت انقلاب اسلامی و جایگاه ویژه رهبری امام خامنه ای بود. مردم متوجه شدند مسیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب در همه این سالها خیرخواهی و ایجاد یک زندگی آرام و امن، برای مردم است. نکته مهم اینکه، کسانی که به دروغ شعار ایران سر می دادند از جمله ربع پهلوی و منافقین و ... در این جنگ با دشمن این مردم یعنی رژیم صهیونیستی متحد شدند و نفاق و درویی آنها برای مردم روشن شد. این جنگ هزینه هایی برای کشور داشت اما مهمترین دستاوردش، همین تغییر نگرشی بود که به صورت جدی در میان لایه های اجتماعی کشور ایجاد کرد. ✍سید محمد علی فروتن
💢 | اربعین رسانه افشاگر 🔹نشریه معروف آمریکایی «هافینگتون پست» در مقاله‌ای که در سال‌های اخیر منتشر کرد، به زیارت میلیونی اربعین حسینی پرداخت. 🔸در مقاله مذکور، زیارت اربعین را بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین تجمع دینی در جهان توصیف نموده و آورده است: تعداد زائران این تجمع پنج برابر مراسم بزرگ و مهم «کومبه‌ میلای» هندوها که هر سه سال یکبار برگزار می‌شود، است. 🔹نویسنده مقاله مذکور سپس داستان یک مرد استرالیایی را نقل می‌کند که پس از مشاهده زیارت باشکوه اربعین در تلویزیون در سال ۲۰۰۳، زمانی که صدام سقوط می‌کند، به کربلا می‌آید و با شرکت در این مراسم از مسیحیت کاتولیک به اسلام می‌گراید. 🔸نویسنده مقاله سپس به شرح و مقایسه اربعین با دیگر اتفاقات می‌پردازد و می‌نویسد: در زلزله «هائیتی» وزارت دفاع آمریکا فقط چهار میلیون وعده غذایی داد، و در اربعین ۲۰۰ میلیون وعده غذایی تهیه می‌شود و همه از محل خیرین است. نویسنده سپس خواستار گنجاندن زیارت اربعین در کتاب رکوردها به عنوان بزرگ‌ترین تجمع بشری، بزرگ‌ترین سفره غذا در جهان و بزرگ‌ترین تعداد داوطلبان در یک مکان و غیره می‌شود. 🔹نگاهی به وقایع سال ۶۱ قمری و پس از آن، حکایت از شروع یک استراتژی محکم و پرقدرت دارد. ماجرای عاشورا و سپس اربعین، مقطعی را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد. نوع مواجهه اولیای الهی و ائمه اطهار بیانگر یک تقابل دائمی با جبهه کفر و نفاق است. عبارت «مثلی لا یبایع مثله» که توسط سیدالشهدا مطرح شد، بنیانگذار حرکتی شد که در طول کل تاریخ هرکسی که مثل اباعبدالله است با هرکسی که مثل یزید است دست بیعت ندهد. سپس، بازگشت زینب کبری به کربلا آن هم در اوج فضای خفقان بنی‌امیه بیانگر شروع یک حرکت روشنگرانه بود. در ادامه نیز، ائمه بزرگوار این مسیر را حفظ کردند. امام باقر به اقامه مجلس عزا و گریه در منازل توصیه کردند، امام صادق مجلس عزا برپا می‌کردند و آن حدیث معروف امام رضا به ریان ابن شبیب همگی بیانگر استمرار حرکت بیدارگر زینب کبری است. 🔸اکنون اربعین به یک رسانه پرقدرت افشاگر تبدیل شده است. جالب آنکه اربعین نه تنها محور اجتماع برای ادیان مختلف بلکه برای هر انسان حق‌گراست. شاید همین ویژگی وجه تمایز آن با سایر مناسک و شعائر باشد. به عنوان مثال در مراسم باشکوه حج که میعادگاه مسلمانان جهان است، شاهد یک حرکت درون دینی هستیم و دیگر ادیان در آن شرکت ندارند، اما اربعین گستره‌ای فراتر را دربر گرفته است. 🔹امکان ندارد که امروزه نبردی بین حق و باطل شکل بگیرد و اربعین نسبت به آن بی‌تفاوت باشد؛ چرا که اساس شکل‌گیری و ماهیت این حرکت، تقابل و صف‌کشی همانندگان اباعبدالله الحسین و همانندگان یزید است. امروز رسانه‌ی افشاگر اربعین به همه کمک می‌کند تا شمر زمانه‌شان را بشناسند. از این روست که پاسخ کوبنده ایران به تجاوز رژیم صهیونی در مسیر مشایه، خود یک پدیده جذاب شده است. آثار ضربه ایران بر هیمنه آمریکا و رژیم صهیونی در رسانه اربعین، به همه دنیای اسلام منعکس می‌شود — بلکه حتی فراتر از دنیای اسلام — لذا این هم‌افزایی می‌تواند بارقه‌های شکل‌گیری امت واحد در میان ملت‌های مسلمان جهان باشد که البته مقدمه‌ای برای حرکات جهانی و ظهور منجی است، ان‌شاءالله. ✍🏻 محمد حکیمی
نفت و توهم اقتصادی: در جستجوی سهم هر ایرانی ✍ علیرضا رنجبر دهه‌هاست که «نفت» واژه پر تکراری در ادبیات اقتصادی و سیاسی ایران است. این طلای سیاه که زمانی منبع ثروت و توسعه پنداشته می‌شد، گاه خود به بستر توهمات اقتصادی بدل گشته است. تصویری ذهنی شکل گرفته که گویا درآمدهای نفتی آنقدر عظیم است که می‌تواند تمامی مشکلات اقتصادی کشور را حل کند و حتی مستقیماً به سفره‌های مردم سرازیر شود. اما آیا این تصور با واقعیت‌های عددی همخوانی دارد؟ بیایید با یک محاسبه ساده، پرده از این توهم احتمالی برداریم. فرض کنیم ایران روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت به فروش می‌رساند و قیمت هر بشکه نفت خام به طور متوسط ۸۰ دلار باشد. اگر نرخ تبدیل دلار به تومان را ۹۰ هزار تومان در نظر بگیریم، می‌توانیم سهم ماهانه هر ایرانی را از این درآمد نفتی محاسبه کنیم: با فروش روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت با قیمت ۸۰ دلار برای هر بشکه، درآمد ماهانه کل از فروش نفت به ۳۲۴ تریلیون تومان می‌رسد. اگر این مبلغ را به طور مساوی بین ۸۷ میلیون نفر جمعیت کشور تقسیم کنیم، سهم ماهانه هر ایرانی حدود ۳ میلیون و ۷۲۴ هزار تومان خواهد بود. حال، بیایید این عدد را با بودجه سالیانه کشور مقایسه کنیم. برای روشن شدن موضوع، فرض کنیم کل درآمد نفتی ماهانه (۳۲۴ تریلیون تومان) به تمام ۸۷ میلیون ایرانی داده شود. در این صورت، سهم ماهانه هر نفر حدود ۳,۷۲۴,۱۳۷ تومان خواهد بود. آیا این رقم بیش از نیمی از بودجه سالیانه کشور است؟ برای پاسخ به این سوال، باید بودجه سالیانه کشور را در نظر بگیریم. بودجه سال ۱۴۰۳ کل کشور حدوداً ۳,۳۸۷ تریلیون تومان است. اگر این رقم را به ۱۲ ماه تقسیم کنیم، بودجه ماهانه کشور حدود ۲۸۲ تریلیون تومان می‌شود. با مقایسه درآمد نفتی ماهانه (۳۲۴ تریلیون تومان) با بودجه ماهانه کشور (۲۸۲ تریلیون تومان)، می‌بینیم که حتی در این سناریوی خوش‌بینانه، درآمد نفتی ماهانه *بیشتر* از کل بودجه ماهانه کشور است. ریشه «توهم نفتی» در ذهن عامه نکته کلیدی در «توهم نفتی» اینجاست که درآمدهای عظیم حاصل از فروش نفت، نه به صورت مستقیم و یکجا، بلکه از طریق سازوکارهای پیچیده اقتصادی و صرف هزینه‌های جاری، عمرانی، دفاعی و... در بودجه سالانه کشور توزیع می‌شود. بسیاری از مردم، به دلیل عدم آشنایی با این سازوکارها، تصور می‌کنند که سهم ماهانه هر ایرانی از درآمد نفتی باید بسیار بیشتر از رقم محاسبه‌شده باشد؛ اعدادی گاه تا ۵۰۰ میلیون، ۷۰۰ میلیون و یا حتی بیش از یک میلیارد تومان در ماه! این تصور، خود «توهمی» در ذهن برخی افراد ایجاد می‌کند. این تصور غلط، زمانی که با اخبار مربوط به اختلاس‌ها و دزدی‌های کلان همراه می‌شود، می‌تواند خوراک رسانه‌هایی شود که با هدف تخریب وجهه ایران اسلامی، این اعداد را دستمایه‌ی تبلیغات منفی خود قرار می‌دهند. در چنین فضایی، ساده‌انگارانه است که تصور کنیم تمامی درآمدهای نفتی باید مستقیماً به دست تک‌تک شهروندان برسد، در حالی که این درآمدها شریان حیاتی بودجه عمومی کشور هستند و صرف مصارف عمومی می‌شوند.
۲۸ مرداد ۱۳۳۲: درسی تلخ از استقلال و خیانت ✍علیرضا رنجبر ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، روزی که نه تنها در تقویم، بلکه در حافظه تاریخی ملت ایران نقش بسته است؛ روزی که صدای گام‌های استقلال‌خواهانه یک ملت، با چکمه‌های دخالت خارجی درهم شکسته شد. دولت ملی‌گرای دکتر محمد مصدق، با پشتوانه مردمی و همیاری بزرگانی چون آیت‌الله کاشانی، پرچم ملی شدن صنعت نفت را برافراشت تا ایران را از چنگال استعمار نفتی بریتانیا رها سازد. این حرکت شجاعانه، خاری بود در چشم ابرقدرت‌هایی که منافع خود را در گرو ضعف و وابستگی دیگران می‌دیدند. مصدق، با تمام وجود برای بازپس‌گیری ثروت ملی ایران کوشید و تنها مبنایش، استقلال اقتصادی کشور بود. اما این آرمان‌گرایی، به مذاق زورگویان خوش نیامد. دولت مصدق، تنها ۲۸ ماه دوام آورد. در این مدت کوتاه، شاه از کشور گریخته بود و تحریم‌ها یکی پس از دیگری بر ایران تحمیل شد. ارزش پول ملی سقوط کرد و دلار از ۳ تومان به ۹ تومان رسید؛ فشارهایی که هدفشان، فلج کردن دولت و مردم بود. در نهایت، آمریکا که ابتدا خود را حامی ملت ایران نشان داده بود، با خنجر خیانت از پشت، کودتایی را رقم زد و شاه فراری را به کشور بازگرداند. مصدق تبعید شد و آرزوهای ملتی برای استقلال، زیر آوار دسیسه‌ها مدفون گشت. ۲۸ مرداد، یادآور این حقیقت تلخ است که مبارزه برای استقلال، هزینه دارد و گاهی بزرگترین ضربه را، از دوست‌نماها می‌خوریم. این روز، درسی فراموش‌نشدنی برای هر ایرانی است تا ذات اصلی سیاست‌های مداخله‌جویانه را بشناسیم و از تاریخ، برای ساختن آینده‌ای مستقل و قدرتمند بیاموزیم.