eitaa logo
یاوران ولایت دختران تهران
2هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
3.8هزار ویدیو
99 فایل
اَݪـلّهُمَّ إستَعمِݪـݩۍ‌ ݪـِمـا خَݪَـقتَݩۍ‌ بـہ خــدایــا⚘ مـن ࢪا‌ خـࢪج‌ ڪاࢪۍ‌ڪݩ ڪـہ‌‌بـہ خاطࢪش آ؋ـࢪیـٓدۍ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ارتباط با ادمین @yavarane_velayat313
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامتی‌اون‌دخترایی‌که تواین‌سختی باکلی‌طعنه باکلی‌مسخره‌شدن‌ازسمت‌دیگران حتی‌فامیل حجابشون چادرشون رو ارث‌مامان‌زهرا رو نگه‌داشتن اجرشون‌بامولا آرزوشونه که بچه‌هایی‌تربیت کنن که مثل داداش‌آرمان و بقیه شهدا پای‌آرمان‌هاشون بمونن✨
حتی اگر نمی شنیدی که اینجا شلمچه است ، دلت به وسعت عصر عاشورا می گرفت... همین که اولین نفس را در هوای پاکش می کشیدی ، نسیمی آشنا به مشامت می رسید... آری شلمچه عجیب بوی کربلا می داد... شنیده بودم که شلمچه بوی چادر خاکی زهرا می دهد... شنیده بودم ، اما شنیدن کی بود مانند دیدن ، مانند چشیدن ... مثل دریا می ماند ، دریا از دور هم زیباست اما کجا یکسان است حال آن کسی که دریا را از دور می نگرد با آنکه جلوتر می رود و با دستانش حس میکند خنکای آب روانش را... آنجا هرکسی به وضوح حس می کرد ، به وضوح می دید که مادری هر شب آنجا مادری می کند عطر فاطمه عجیب پیچیده بود ،مهر مادری عجیب دل ها را آرام می کرد ، سکوتش عجیب بود... هوایش عجیب بود ، نسیمش عجیب بود ، خاکش عجیب بود.. و غروبش از همه چیز عجیب تر... غروب شلمچه عجیب دل را به بازی می گرفت ، حرف ها داشت برای گفتن ، کافی بود که دل به آسمانش دهی کافی بود سر به سجده بگذاری ، کافی بود تنها به خاک های گرفته در مشتت نگاهی کنی ، دیگر باران بود و چشمان تو ، می بارید ... اصلا بارش بارانش عجیب بود ، عجیب ... اصلا بارش بارانش عجیب بود ، عجیب ... •هنوز سفر راهیان تموم نشده دلتنگ شلمچه ایم•🥺
تنهاراه‌براى‌دفـــاع ازاسلام‌وانقـــلاب، ايستادگى‌ومقاومت‌اســت! [آیت‌الله‌سید‌علی‌خامنه‌ای]
از همون بچگی، از کلاس اول‌ِ دبستان درسش خوب بود‌؛ وقتے بزرگ‌تر شد رشته‌ی‌تجربی‌ رو برای‌ دبیرستان انتخاب‌ ڪرد. علاقه‌ی زیادی بہ درس زیست‌شناسی داشت، راضیہ⁴ همیشه بھم می‌گفت: "مامان وقتی معلم‌ زیستمون داره درس مۍده، بیشتر بهـ بزرگی‌خدا پـِی می‌برم و می‌فهمم کہ خدا چقدر بزرگھ ." هر روز کہ زیست‌شناسی داشت، وقتی بھ خونه برمی‌گشت مثل این بود که از یک زیارتے برگشته، خیلی حال‌ِ معنوی خوبی داشت، مےنشست و تمام‌ِ درس رو برای من توضیح می‌داد. در آخر هم در حالۍ کہ کتاب زیست‌شناسی همراهش بود شهید شد. -شهیده‌راضیہ‌کشاورز🌾