eitaa logo
یاوران ولایت دختران تهران
2هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
3.8هزار ویدیو
99 فایل
اَݪـلّهُمَّ إستَعمِݪـݩۍ‌ ݪـِمـا خَݪَـقتَݩۍ‌ بـہ خــدایــا⚘ مـن ࢪا‌ خـࢪج‌ ڪاࢪۍ‌ڪݩ ڪـہ‌‌بـہ خاطࢪش آ؋ـࢪیـٓدۍ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ارتباط با ادمین @yavarane_velayat313
مشاهده در ایتا
دانلود
48.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💪کولاکِ یکی از دختران انقلاب در مترو با عکس شهید آرمان علی وردی 👌آفرین به این غیرت و حضور 🙏🌷لطفا انتشار دهید تا زن و مرد الگو بگیرند 📢برای دیدن فیلم های امر به معروف دختران انقلاب کانال دختران انقلاب را دنبال کنید ✅@sedaye_dokhtarane_enghelab
روایتی‌اززندگی‌شهیدآرمان‌علی‌ وردی،درمستند"آرمان‌عزیز" -شبکه۵سیما- ✓دوشنبه۵دی‌ماه‌ساعت۲۲ ✓چهارشنبه۷دی‌ماه‌ساعت۱۵:۳۰ @martyr_12_8
🔊تلنگر.... 😔یکی مثل‌ من‌وتو هنوز توفکرِ اینیم‌ ڪِی‌گناهامون‌رو‌ترک‌کنیم!' اونوقت‌یڪی‌هم سن‌ِ من‌وتو بہ‌شھادت‌میرسہ💔...
✅✅افتتاح مترو شهید آرمان علی وردی با حضور رئیس محترم جمهور وخانواده معظم شهید علی وردی 🛑رئیسی با حضور در ایستگاه شهید آرمان علی‌وردی در منطقه کوهسار، ضمن افتتاح رسمی این ایستگاه در خط ۶ مترو تهران، با قطار به ایستگاه شهران رفت تا این ایستگاه نیز به شکل رسمی افتتاح شود. به گزارش فارس، مراسم افتتاح ایستگاه شهید علی‌وردی با حضور خانواده وی برگزار شد و رئیس جمهور پیشنهاد کرد تابلویی از زندگی‌نامه این شهید والامقام در ورودی ایستگاه نصب شود ⟬شهید‌آرمان‌علی‌وردی⟭
یک چنین روزی، پنجم آبان، تو با چهره کبود و بدن پر از زخم روی تخت بیمارستان خوابیده بودی، با سطح هوشیاری پایین. حتما همه بهت‌زده بودند، پزشک‌ها، پرستارها، دوستانت، پدر و مادرت. شاید پرستارها داشتند درگوشی از هم می‌پرسیدند این جوان کجا بوده که این بلا سرش آمده؟ تصادف کرده؟ از جایی افتاده؟ پس این جای پاشنه‌ی کفش روی چهره‌اش چه می‌گوید...؟ بین چند نفر مگر گیر افتاده؟ چکار کرده بوده مگر که اینطوری زده‌اند؟ مطمئن نیستم، این را باید پزشکت بگوید؛ ولی احتمالا پزشک اورژانس توی شرح حالت، کلماتی شبیه این نوشته بود: ترومای شدید سر، شکستگی جمجمه، خونریزی درجه سه، جراحات و کبودی‌های متعدد و پراکنده در بدن، احتمال وجود خونریزی داخلی، علائم شوک هیپوولمیک، سطح هوشیاری زیر هشت؛ کما. می‌گویند مادرت لحظه اول تو را نشناخت. مگر می‌شود مادر کسی او را نشناسد؟ شاید منتظر بود یکی بیاید و بگوید اشتباه شده، این آرمــان شما نیست. و بعد خودت را ببیند که سرحال و خندان بیایی و عذرخواهی کنی که نگرانش کرده‌ای. شاید اصلا جرات نداشت نگاهت کند، با آن وضع، محاصره شده میان دستگاه‌ها و لوله‌ها. امید... امید... امید... امید در قلب پدر و مادر زنده بود. آرمــان زنده می‌ماند. جراحات متعدد؟ خوب می‌شود. شکستگی جمجمه؟ شاید طول بکشد کمی، ولی خوب می‌شود. خونریزی درجه سه؟ خون اهدایی اگر بگیرد جبران می‌شود. سطح هوشیاری پایین؟ برمی‌گردد... خیلی‌ها از کما برگشته‌اند. آرمــان زنده می‌ماند... از شب قبل، چهارم آبان، تا چنین روزی، پنجم آبان، فیلم تو داشت دست به دست میان ضدانقلاب می‌چرخید و برای شاهکار جنایتکارها کف و سوت می‌زدند. واقعا هم شاهکار بود، خیلی دلاوری می‌خواهد حمله به یک جوانِ بی‌سلاح و تنها! خیلی شجاعت می‌خواهد حمله هفتادنفری به یک نفر، دوره کردنش، زدنش با سلاح سرد. دستمریزاد دارد این‌همه قساوت و بزدلی! ضدانقلاب پای فیلم جنایت‌شان هلهله می‌کردند؛ ولی جرات نداشتند بگویند تو یک نفر مقابل هفتاد نفرشان تسلیم نشدی. جرات نداشتند بگویند هرچه زدندت، یک کلمه توهین از دهانت نشنیدند. روی تخت بیمارستان، تو آرام‌آرام هوشیاری‌ات کم می‌شد. داشت به شش می‌رسید و کم‌تر از شش؛ به کمای عمیق. ----------
برگزاری مراسم به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهید آرمان علی وردی با قرائت زیارت عاشورا،هدیه عکس شهید،پک شکلات وحدیث وپذیرای از دانش‌آموزان 🌷🌷🌷🌷