eitaa logo
یاوران نماز
508 دنبال‌کننده
437 عکس
1.2هزار ویدیو
43 فایل
نکات ناب و تلنگری درباره نماز آیدی مدیر کانال @hraeisi
مشاهده در ایتا
دانلود
💍 برپایی نماز جماعت در شرایط سخت 💍 🌸 در روزهای اول زندگی در اردوگاه، عراقی ها فشار می آوردند که ما را ترک کنیم؛ ولی ما اعتنا نمی کردیم. 🍀 آن ها تلاش می کردند تا نماز ما را به هم بزنند. وقتی که از این کارشان هم نتیجه ای نگرفتند، گفتند: «اگر می خواهید نماز جماعت بخوانید، حق ندارید بیش از ده نفر باشید!» 🌸 مدتی نمازهای جماعت ده نفره می خواندیم؛ ولی پس از مدتی بر تعداد افراد افزوده شد و این دستور هم ور افتاد. وقتی دیدند که به مقصودشان نرسیده اند، جیره ی غذایی ما را کم کردند. 🍀 ما گرسنگی می کشیدیم، اما جماعت هم می خواندیم. مدتی گذشت و عاجزانه اعلام کردند: «اگر نماز جماعت نخوانید، هر چه بخواهید برایتان می آوریم.» 🌸 در جواب آن ها گفتیم: «ما نماز جماعت را به هیچ قیمتی رها نمی کنیم». بعد از مدتی نماز جمعه را هم برپا کردیم. 🍀 روز به روز بر همبستگی ما افزوده می شد و عراقی ها کلافه شده بودند. آن ها برای مقابله با ما به زور متوسل شدند؛ به نوبت ما را می بردند و شکنجه می کردند، ولی باز هم نتیجه ای نگرفتند. 🌸 فرمانده ی اردوگاه که حسابی از دست ما شاکی شده بود، گفت: «معلوم نیست شما چه جور آدم هایی هستید! با زور برخورد می کنیم، حرف گوش نمی دهید؛ امکانات رفاهی می گذاریم، باز هم به حرف ما توجه نمی کنید. 🍀 غذایتان را کم یا زیاد می کنیم، برایتان فرقی نمی کند؛ حرف فقط حرف خودتان است. شما در این جا یک جمهوری اسلامی راه انداخته اید». 📖 قصه ی نماز آزادگان، ص 183، خاطره ی محمدرضا صادقی. 📡با فرستادن این پیام حتی به یک☝️نفر در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید. -------------------------------------- 🔹یاوران نماز شهرستان جیرفت برای دسترسی به آرشیو مطالب ما را در ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇 🆔https://eitaa.com/yavaran_namaz_jiroft
💠 نماز جماعت با شکوه 🍏 اردوگاه نهروان در آتش گرمای تابستان می سوخت. آب هم کمی اب بود. گویا در و دیوار و زمین و سیم خاردار هم تشنه بودند؛ با عده ای از اسرا تازه وارد اردوگاه شده و در آستانه ی نماز ظهر بودیم. 🍎 همگی به رغم کمبود آب، گرفته، نماز جماعت باشکوهی را با همان بدن های مجروح اقامه کردیم. خیلی از بچه ها تاب ایستادن نداشتند اما دشمن شکنی را در برابر بعثی ها خواندند. 🍏 آن ها یورش آوردند و را با کتک بردند؛ یکی از بچه ها بی درنگ جایگزین او شد و نماز ادامه یافت. اسرا هم چون تن واحدی، خود را فراموش کرده بودند. 🍎 ضربه های مشت و لگد بعثی ها هم تأثیری نداشت. نماز که پایان یافت، تازه متوجه درد در جاهای مشت و لگدها شدیم. 🍏 آن وقت بود که آرزو کردیم ای کاش این نماز ساعت ها طول می کشید، زیرا لحظه هایی معنوی بود و ما جسم خود را فراموش کرده بودیم. آن روز با هجوم گرگ های حزب بعث، کتک مفصلی خوردیم و روانه ی اتاق ها شدیم. 🍎 شب بعد بدون هماهنگیِ قبلی، بیشتر بچه ها برخاستند و خواندند. آن نماز، ما را بیمه کرد و فضای رعب انگیز عراقی ها را در هم شکست. 📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 184، خاطره ی امان الله رحیمی. 📡با فرستادن این پیام حتی به یک☝️نفر در زمره مصلین(مبلغین و مروجین نماز) قرار بگیرید. -------------------------------------- 🔹یاوران نماز شهرستان جیرفت برای دسترسی به آرشیو مطالب ما را در ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇 🆔https://eitaa.com/yavaran_namaz_jiroft