❖✨هر موجودی، ذکر مخصوص خود را دارد...
ذکرهایشان را که بشناسی؛ میتوانی "سُلیمانی" باشی و در ترانههایشان، همسُرایی کنی…
↫ یکی برای دور افتادن از آغوش خدا نگران است و دائماً استغاثه میکند (ورشان)
↫ یکی دائماً برای روزیِ طیّب، ذکر میگوید (کلاغ)
↫ یکی دائم الاستغفار است؛ برای لحظهای که به زیبائیش غرّه شد (طاووس)
↫ یکی شیپوری بدست گرفته و نهیبِ لحظهی مرگ را تکرار میکند تا نکند آنرا از خاطر ببریم (بلدرچین)
↫ و یکی دور خدا میگردد و میگردد و میگردد… (فاخته)
⁉️‼️ ما را چه شده، که سالها کَر و کور زیستهایم؟!!!
〖يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ〗جمعه10
【آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، براى خداوند تسبيح گويند، فرمانرواىِ با قداستِ عزيز حكيم】
⇩ در طبیعت خدا، گوشِ "خَر" باید فروخت و دیگر گوش باید "خَرید"…
تا در مستی همهی موجودات، در لحظهای که بدور تو میگردند، سهیم شد…
دور خدا میگردند و مستتر میشوند…
😭💔 ما را چه شده، که از مستیشان چیزی به ما نرسیده است؟
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍ سختیهای توأمان با لذت
✅ صبرکردن انقدر کار سختیه ، که خدا چند تا پیغمبر فرستاد ، که فقط صبر کردن رو به مردم یاد بده :🤔
ایوب 👈 صبر در بیماری.
یعقوب 👈 صبر در فراق.
نوح 👈 صبر بر هدایت قومش.
موسی 👈 صبر بر مردم نفهم.
عیسی 👈 صبر بر عالمان بدون عمل
و...
🔚 ولی لذتش اینجاست که خودِ خدا میگه؛
🕋 إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال/۴۶)
✨ همانا خداوند با صابران است!
💢 خدا با ماست ، به شرط اینکه صبری جمیل داشته باشیم👇
🕋 فَاصْبِر ،ْ صَبْراً جَمیلا (معارج/۵)
✨پس صبر كن ، صبرى نيكو
✅ صبرِ جمیل ، یعنی پیش خدا تسلیم باشیم و در راه اطاعت از خدا صبر کنیم.
الصبر راس الایمان
ناامیدى نداشته باشیم❌
بیتابى و آه و ناله هم نکنیم❌
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🌐خوابی که مادر استاد المراجع، شیخ مرتضی انصاری ره قبل از تولدشان دیده بودند...
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
هدایت شده از 🌴 یاوران نماز 🌴
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
بزرگوارانی که به مباحث نمازی زیر نیاز دارن بزنن روی لینک زیر👇👇
#نماز کودک
#نماز نوجوان
#نماز جوان
#نماز معلم و مبلغ
اپلیکیشن #نماز
کتاب #نماز
دعوت به #نماز
پرسمان #نماز
قرائت و زیباخوانی #نماز
🆔 ایدی کانال👇👇
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
@rahtoosheh12
⚠️⚠️ توجه توجه👇👇
البته هنوز تمام مباحث تو کانال فوق بارگزاری نشدن ان شاءالله به مرور زمان بارگزاری می کنم
📖 قصه های قرآنی
✍ حضرت الیاس ( ع ) 2
وقتي كه الياس - عليه السلام - صداي آنها را شنيد، در ميان غار بود. به ايمان آنها طمع كرد
و به خدا متوجه شد و عرض كرد: «خدايا! اگر اينها راست ميگويند، به من اجازه بده به سوي آنها بروم، و اگر دروغ ميگويند، مرا از گزند آنها حفظ كن، و با آتشي سوزان آنها را مورد هدف قرار بده.»
هنوز دعاي الياس - عليه السلام - تمام نشده بود كه از جانب بالا به سوي آنها آتش فرو ريخت و آنها را سوزانيد.
شاه از اين حادثه آگاه شد و بسيار ناراحت و خشمگين گرديد. در اين هنگام شاه منشي همسرش را كه مردي حكيم و مؤمن بود (و قبلاً از او ياد كرديم) همراه جماعتي به سوي آن كوهي كه الياس - عليه السلام - در آن جا بود فرستاد، و به او گفت: به الياس - عليه السلام - بگو: «اكنون وقت توبه فرا رسيده، نزد ما بيا نزد شاه برويم تا او به ما بپيوندد و ما را به آن چه كه مورد خشنودي خداوند است فرمان دهد، و به قومش دستور دهد كه از بت پرستي دست بردارند، و به سوي خداي يكتا و بيهمتا جذب گردند.»
منشي مؤمن به اجبار همراه جماعتي اين مأموريت را انجام دادند، و بالاي كوه رفته و سخن خود را به سمع الياس - عليه السلام - رساندند.
الياس - عليه السلام - صداي آن منشي مؤمن را شناخت، و از طرف خدا به الياس - عليه السلام - وحي شد كه نزد برادر صالحت برو و به او خوش آمد بگو و از او احوالپرسي كن.
الياس - عليه السلام - نزد آن منشي مؤمن رفت، مؤمن گفت: «اين طاغوت (شاه) و اطرافيانش، مرا نزد تو فرستادهاند كه چنين بگويم كه گفتم، و من ترس آن دارم كه اگر همراه من نيايي، شاه مرا بكشد.»
در همين هنگام خداوند به الياس - عليه السلام - وحي كرد: همه اينها نيرنگي از سوي شاه است كه تو را دستگير كرده و اعدام كند، من با شديد نمودن بيماري پسر شاه و سپس مرگ او، كاري ميكنم كه شاه و اطرافيانش از منشي مؤمن غافل گردند، به مؤمن بگو باز گردد و نترسد.
منشي با ايمان با همراهان بازگشت. ديد بيماري پسر شاه شديد شده و همه سرگرم او هستند تا اين كه پسر شاه مُرد. شاه و اطرافيان بر اثر اشتغال به مصيبت آن پسر، مدتي همه چيز را فراموش كردند. پس از گذشت مدتي طولاني، شاه از منشي با ايمان پرسيد: «مأموريت خود را به كجا رساندي؟»
منشي مؤمن گفت: «من از مكان الياس - عليه السلام - آگاهي ندارم.»
سپس الياس - عليه السلام - مخفيانه از كوه پايين آمد و به خانه مادر حضرت يونس - عليه السلام - رفت و شش ماه در آن جا مخفي شد... سپس به كوه بازگشت و خداوند پس از هفت سال زندگي مخفيانه او، به او وحي كرد: «هر چه ميخواهي از من تقاضا كن.»
الياس - عليه السلام - عرض كرد: مرگم را برسان و مرا به پدرانم ملحق كن، كه من براي تو بني اسرائيل را خسته كردم و به خشم آوردم، و آنها مرا خسته كردند و به خشم آوردند.
خداوند فرمود: اكنون وقت آن نرسيده كه زمين و اهلش را از وجود تو خالي كنم، بلكه قوام و استواري زمين و اهلش به وجود تو است. تقاضا كن تا برآورم.
الياس - عليه السلام - عرض كرد: «انتقام مرا از آن كساني كه مرا آزردند و عرصه را بر من تنگ كردند بگير. باران رحمتت را از آنها قطع كن به طوري كه قطرهاي آب باران نيايد مگر به شفاعت من.
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd