eitaa logo
بسیج مساجد و محلات استان اصفهان
4.8هزار دنبال‌کننده
325.3هزار عکس
20.1هزار ویدیو
416 فایل
بسیج مساجد و محلات استان اصفهان جهت ارسال اخبار ويژه و ناب مساجد و محلات و پايگاه های استان اصفهان، که دارای قابليت الگوپذيری دارد. ارسال خبر: از طریق مدیران شهرستان ها ارسال سوژه و ارتباط با ادمین: @basij_masajed_mahlat_esfhan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون»«کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید، بلکه او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت. »🌹 تیتر خبر:دیدار خانواده شهید علی تراب همراه با جز خوانی قرآن کریم شرح خبر:پدر و مادر شهید به رحمت ایزدی پیوستند،و خانواده شهیدهم ساکن نجف آباد نبودند.به منزل خواهر شهید دعوت شدیم،گزیده‌ایی از صحبت‌های ایشان: شهید علی ابوتراب درسال ۱۳۴۵/۹/۹در شهر نجف‌آباد به دنیا آمد و در خانواده مذهبی بزرگ شد،با شروع جنگ تحمیلی درسن نوجوانی وارد جبهه شد در طول ۸ سال دفاع مقدس به‌طور مستعمر در جبهه بودند در سال ۶۴ و ۶۵دو مرتبه از ناحیه دست و کتف به شدت زخمی شدند،یکبار هم خبر شهادتش را به خانواده دادندکه درمقدمات ختم و سوگواری ایشان با تماس تلفنی وی از بیمارستان مراسم بهم خورد..... در آن زمان به استخدام رسمی سپاه در‌آمدن در سال ۶۳ ازدواج کردند،ثمره ازدواج یک پسر و دو دختر بود،بعد از جنگ به تحصیلات ادامه دادند و به خدمت نیروی انتظامی درآمدند،در سال ۱۳۸۲/۸/۲۸ در ماه مبارک رمضان موقع اذان ظهر در حین ماموریت و انجام وظیفه در زرین شهر به ضرب گلوله سارقین به شهادت نائل آمدند. تعداد:۱۰ نفر تاریخ:۱۴۰۲/۱/۲۸
«الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون»«کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند. » تیتر خبر: دیدار خانواده شهدا و جزء خوانی قرآن شرح خبر:شهید علی بلند بالا در سال ۱۳۴۰ در خانواده متدین و مذهبی بدنیا آمد و پس از طی دروه دبستان و راهنمایی و متوسطه وارد دانشسرا شد، پس از دو سال کار آموزی در سال ۱۳۵۹ به استخدام اداره آموزش و پرورش درآمد. شهید در وصیت نامه اش چنین گفته بود: آری ما که در زیارت امام حسین(ع) می‌خوانیم که ای کاش آن روز در صحرای کربلا بودیم و تو را یاری می‌نمودیم کربلای دیگری بوجود آمده و ما باید بقول خودمان وفا نموده و حسین گونه‌های زمان را یاری نمائیم.... ایشان در سال ۶۲/۷/۲۸ در منطقه عملیاتی والفجر ۴ در منطقه کردستان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. پدر ومادر شهید به رحمت ایزدی پیوستند و ما به منزل برادر شهید دعوت شدیم. تعداد:۱۰ نفر تاریخ:۱۴۰۲/۲/۱
🌹شهدا توانستند آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده🌹  برای رسیدن به پله ای که شهید بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت، حتی گذشتن از آبرو تیتر خبر:ضیافت شهدا شرح خبر: امروز گروهی از دانشجویان دانشگاه پزشکی همدان میهمان شهدای نجف‌آباد بودند. با هماهنگی و پیگیرهای پایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها برنامه اجرا گردید. ۱_هماهنگی با یادمان ۲_دعوت از آقای چترایی برای روایت گری شهدا و خاطرات ۳_تهیه شیرینی برای پذیرایی ۴_همکاری و حضور شورای پایگاه در برنامه فقط همین را بگم اگر عزیزانی از دیاری دیگر به دیدار شهدا آمدند یعنی خود شهدا می‌طلبند، خودشون هماهنگ می کنند، خودشون سخنران دعوت می‌کنند،خودشون پذیرایی می‌کنند، خلاصه خودشون همه ی شرایط را فراهم می‌کنند.... برای رسیدن به پله ای که شهید بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت، که اگر چنانچه از سیم خاردار میخوای رد بشی اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی.......  آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن.................. تعداد:۶۰ نفر تاریخ:سه شنبه ۱۴۰۲/۲/۴
دیدار خانواده شهدا با حضور تعدادی از دانش آموزان دبیرستان فاطمیه شهید سید علی موسوی فرزند ولی الله در سال ۱۳۴۵/۸/۳ طلوع کردند و در ۱۳۶۵/۱۰/۴ در کربلای ۴ در جزیره ام الرصاص به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. گزیده‌ایی از صحبت‌های مادر شهید: ایشان ابتدا توصیه‌هایی در مورد حجاب داشتن و فرمودند خواسته‌ی تمام شهدا از شما دختران عزیز حجاب و عفت ...است. بجه مومن و با خدایی بود،خیلی به درس علاقه داشت اصلا من نفهمیدم کی درس میخونه،هم طلبه‌بودن تا اینکه الهیات مشهد قبول شدند.... بیش تر مشهد بود کم این جا می آمد یک دفعه که آمده بود نجف آباد می خواست برود مشهد یک مقدار تخمه براش درست کردم دادم و گفتم: آن جا بخورد بعد از 3 ماه که آمد تخمه ها را آورده بود، گفتم: چرا تخمه ها را نخورده ای؟ گفت: آخه تخمه که نمی گذارد ما درس بخوانیم. در کتاب خانه فعالیت زیاد می کرد بچه‌ها خیلی دوستش داشتند.... دوسال بعد شهادتش جسدش را آوردند،من خیلی نماز شب میخوندم می‌گفتم خدایا یه کم از استخواناش بیارند و بگند این سید علی است.... همچنین خواهر شهید خاطره و صحبت‌هایی در مورد شهدا گفتند. تاریخ:۱۰ آبان ۱۴۰۲ تعداد:۲۲ نفر