eitaa logo
بسیج مساجد و محلات استان اصفهان
4.8هزار دنبال‌کننده
325.5هزار عکس
20.1هزار ویدیو
416 فایل
بسیج مساجد و محلات استان اصفهان جهت ارسال اخبار ويژه و ناب مساجد و محلات و پايگاه های استان اصفهان، که دارای قابليت الگوپذيری دارد. ارسال خبر: از طریق مدیران شهرستان ها ارسال سوژه و ارتباط با ادمین: @basij_masajed_mahlat_esfhan
مشاهده در ایتا
دانلود
نام پایگاه : بسیج خواهران حانیه عنوان جلسه : حلقه صالحین نوجوان شهید هادی گویی قرآنی در مورد قصه حضرت آدم روز و تاریخ برگزاری : در روز سه شنبه ۹۹/۹/۴ مکان برگزاری : مسجد پیامبر اعظم مجتمع مسکونی رضوان مقاومت_ بسیج_ خواهران_ حانیه بسیج_ خواهران_ کوثر شهرستان_ آران_ و _بیدگل
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 یک دقیقه‌ کلیپ هیجانی👆 📗 کتاب "دَکَل"👇 🔸گفتگوی بین یک روحانی و دانش‌آموزان دبیرستانی است که در قالب زیبا با محوریّت به تصویر کشیده شده است. 🔸مستند داستانیِ جذّاب که برای پاسخگویی به جوانان و یادگیری تکنیکهای دفاع از انقلاب بسیار مفید است. 📕 مشخصات: قطع رقعی،۳۴۰ صفحه، جلد شومیز ( نرم) ، متنِ دو رنگ قیمت پشت جلد ۷۰۰۰۰ تومان با ۱۵ درصد تخفیف ۵۹۵۰۰ تومان 🛒 خرید از سایت کتاب جان👇 https://ketabjan.com/product/دکل 📲 سفارش و خرید از طریق ایتا👇 @ketabjan30 🖇🖇🖇🖇🖇🖇 🌐 http://ketabjan.com . ناحیه مقاومت بسیج آران و بیدگل
📗 کتاب "دَکَل"👇 🔸گفتگوی بین یک روحانی و دانش‌آموزان دبیرستانی است که در قالب زیبا با محوریّت به تصویر کشیده شده است. 🔸مستند داستانیِ جذّاب که برای پاسخگویی به جوانان و یادگیری تکنیکهای دفاع از انقلاب بسیار مفید است. 📕 مشخصات: قطع رقعی،۳۴۰ صفحه، جلد شومیز ( نرم) ، متنِ دو رنگ قیمت پشت جلد ۷۰۰۰۰ تومان با ۱۵ درصد تخفیف ۵۹۵۰۰ تومان 🛒 خرید از سایت کتاب جان👇 https://ketabjan.com/product/دکل 📲 سفارش و خرید از طریق ایتا👇 @ketabjan30 🖇🖇🖇🖇🖇🖇 🌐 http://ketabjan.com . ناحیه مقاومت بسیج آران و بیدگل
12.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مکه فروغ ایزدی پیدا شد / سرچشمه فیض سرمدی پیدا شد در هفدهم ربیع از دخت وهب / نو دسته گل محمدی پیدا شد میلاد رئیس مکتب، محمد مصطفی(ص) و رئیس مذهب، صادق آل عبا مبارک باد🌹🌹🌹🌹 (ب) _امام_حسین پخش در فضای مجازی یک هفته گروه صالحین رد سنی ۱۲ در ۳ قسمت پیامبر
📚 کتاب عمو قاسم 🌷 آشنایی با شهید با 20 و تصویر از زندگی ایشان ویژه کودکان و نوجوانان ✳️ مناسب سنین 10 تا 16 سال 📖کتاب خوب را خوب بخوانیم🌺 🇮🇷 @samanefin سلام الله علیها ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂 ┗╯\╲
🌟🌙 شـــــــب✨✨ 🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 شهر بازی: 🍃در یک شهربازی، پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود. 🍃بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. 🍃سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد. 🍃بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند. 🍃پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود. تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: 🍃ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید، بالا می رفت؟ 🍃مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان، نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت: 🍃پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد. 🍃چیزی که باعث رشد آدم ها می شود رنگ و ظواهر نیست. رنگ ها و تفاوت ها مهم نیستند. 🍃مهم درون آدمه، چیزی که در درون آدم ها است تعیین کننده مرتبه و جایگاهشونه و هر چقدر ذهنیات ارزشمندتر باشه جایگاه و مرتبه والاتر و شایسته تر میشه. ✨پس دل را حرم الهی خدا قرار دهیم که بالاتر از او کسی را نمی یابی. ✨قلب حرم خداوند است در حرم خدا غیر خدا را جای ندهید. 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 کاشان https://eitaa.com/Bsj_khaharan_mahdieh
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 معجزه سیاه پوشی برای امام حسین🚩 🚩سیاه پوشان بخوانند:🚩 🍃یکی از نمایندگان حضرت آیت الله خوئی رحمت الله علیه میگوید: 🍃یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم. 🍃ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، 🍃حتی لباسهای زیر و جوراب های ایشان نیز سیاه بود 🍃من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم 🍃از آقا سوال کردم که آیا فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، 🍃ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟ 🍃ایشان در پاسخ فرمودند: 🍃فلانی من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم. 🍃پرسیدم:چطور؟ 🍃فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم. 🍃سپس اینگونه برایم تعریف نمود: 🍃پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود. 🍃همسرش که مادر من باشد. 🍃هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند. 🍃روزی پدرم بالای منبر این جمله را به مردم میگوید:...که ایهاالناس دستتان را از دست امام حسین و اهلبیت علیهم السلام رها نکنید . ‌ 🍃که اینها خاندان کرامت و بخشش اند، 🍃و هر حاجت یا مشکل بزرگی که دارید جز درب خانه ی ایشان جای دیگری نروید که این خانواده حلال مشکلات اند.. 🍃پس از آنکه پدرم از منبر پائین میاید زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید تا برای حل مشکلات و گرفتن حوائجمان درب خانه ی اهلبیت و امام حسین علیهم السلام برویم، 🍃چرا خودت از امام حسین علیه السلام نمیخواهی تا به تو فرزندی عنایت فرماید؟ 🍃ایشان درحالیکه به شدت ناراحت میشوند . 🍃به خانه میرود. 🍃همسرشان (مادربنده)میپرسد آقا چرا اینقدر ناراحتید؟ 🍃و ایشان قضیه ی منبر و صحبت آن زن را بازگو میکنند. 🍃مادرم میگوید خب راست گفته، 🍃چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟ 🍃پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟ 🍃مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم، 🍃اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، 🍃حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد. و سیاه بپوشید. 🍃در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپاسیاه پوش شد. 🍃در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود. 🍃یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید. 🍃وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم. 🍃پدرم که گمان میکند سوال او یک مساله ی علمی و یا فقهی باشد میگوید بپرس. 🍃اما در کمال ناباوری آن طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟ 🍃ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟ 🍃کسی از این قضیه اطلاع ندارد.باز میپرسد ایشان 7ماهه باردارند؟ 🍃پدرم با تعجب بیشتری پاسخ مثبت میدهد. 🍃ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: 🍃آسیدعلی اکبر من الآن خواب بودم،در خواب وجود مبارک پیامبراکرم صل الله علیه و آله را زیارت کردم. 🍃حضرت فرمودند:برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند. 🍃و ما او را بزرگ میکنیم. 🍃و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم 🍃و به او شهرت میدهیم. 🍃و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار. .... 🍃حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟....*. 🍃شادی روح حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی و تمام علمایی که مدافع شعائر اهلبیت علیهم السلام بودند،* 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩 . -پایگاه-مهدیه اللهم عجل لولیک الفرج @Bsj_khaharan_mahdieh ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃خضر نبی در سایه درختی نشسته بود سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت 🍃گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم سایل گفت تو را به خدا سوگند می‌دهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمی‌دانی 🍃خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن سائل گفت نه هرگز!!! 🍃خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی 🍃القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد. 🍃خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمی‌سپرد. 🍃روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد. 🍃خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم 🍃مرد گفت همین بس 🍃خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگ‌های کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم 🍃خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانه‌ای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست! 🍃گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن، 🍃گفت غلام توام گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟ 🍃یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم خودم را به بردگی فروختم!!! 🍃من خضر نبی هستم مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت 🍃گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شده‌ام به راحتی نمی‌توانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمی‌توانم اشک بریزم چرا که می‌ترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم. مرا لطف فرموده آزاد کن صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد. 🍃حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت. 🍃راستی ما برای خدا چه می کنیم...!؟ "قدری بیندیشیم"🍃 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 . -پایگاه-مهدیه اللهم عجل لولیک الفرج @Bsj_khaharan_mahdieh ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃🟢اعمالت را نسوزان🍃 🍃کارت بانکی‌ام رو به فروشنده دادم و با خیال راحت منتظر شدم تا کارت بکشه، ولی در کمال تعجب، دستگاه پیام داد: موجودی کافی نمی‌باشد! 🍃 امکان نداشت، خودم می‌دونستم که اقلاً سه برابر مبلغی که خرید کردم، در کارتم پول دارم. 🍃 از فروشنده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پیام اومد: 🍃رمز نامعتبر است. این بار فروشنده با بی‌حوصلگی گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت کنید، پول نقد همراهتون هست؟ فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلتون گذاشتین کلاً سوخته. 🍃در راه برگشت به خانه مرتب این جمله فروشنده در سرم صدا می‌کرد؛ پول نقد همراهتون هست؟ 🍃 خدایا! ما در کارت اعمالمان کارهای بسیاری داریم که به امید آن‌ها هستیم 🍃مثلاً عبادت‌هایی که کردیم، 🍃دستگیری‌ها و انفاق‌هایی که انجام دادیم و.. 🍃نکند در روز حساب و کتاب بگویند موجودی کافی نیست و ما متعجبانه بگوییم: مگر می‌شود؟ این همه اعمالی که فکر می‌کردیم نیک هستند و انجام دادیم چه شد؟ 🍃و جواب بدهند: اعمالتان را در کنار چیزهایی قرار دادید که کلاً سوخت و از بین رفت! کنار «بخل»؛ کنار «حسد»؛ کنار «ریا»؛ کنار «بی‌اعتمادی به خدا»؛ کنار «دنیادوستی»؛ 🍃 نکند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده‌ای؟ و ما کیسه‌هایمان تهی باشد و دستانمان خالی. خدایا! از تمام چیزهایی که باعث از بین رفتن اعمال نیکمان می‌شود، به تو پناه می‌بریم.🍃 🙏آمین یا رب العالمین 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 . -پایگاه-مهدیه اللهم عجل لولیک الفرج @Bsj_khaharan_mahdieh ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃به زندگی فکر کن! ولی براي زندگی غصه نخور. ديدن حقيقت است، ولي درست ديدن، فضليت. ادب خرجی ندارد ولی همه چيز را ميخرد. 🍃با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنيا آمدی .🍃مهربان باش🍃 دوست بدار 🍃عاشق باش. 🍃شايد فردايی نباشد. 🍃شايد فردايی باشد اما عزيزی نباشد... 🍃یادمان باشد؛ با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت! 🍃یادمان باشد؛ با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم! 🍃کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم؛ 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است 🍃در بازار تبریز بار می‌برده، یک روز بار، سر شانه‌اش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، 🍃این بنده خدا هم دستانش را بلند می‌کند، می‌گوید الهی نگه دارش! این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق می‌ماند، 🍃این حمال دستش را دراز می‌کند، این بچه را بغل می‌کند، زمین می‌گذارد، 🍃 مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟! گفت: من همان حمالی هستم که ۶۰ سال دارم برای شما بار می‌برم، 🍃 گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگه دارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگه داشتش، 🍃گفت: چیز مهمی نیست، ۶۰ سال است به من گفت دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، خدا گفت: چشم 🍃با خدا باش مطمئن باش خدا تو را یاری میکند🍃 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🌷 یکی از بچه‌ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: 🍃امروز به بچه‌های بسیجی هم کمپوت داده اید؟ جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. 🍃مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ 🍃 گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما. مهدی این حرف‌ها را شنید، با خشم پاسخ داد: 🍃از من بهتر، بچه‌های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می‌جنگند و جان میدهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته‌ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی... 📚 شهید مهدی باکری ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 - فرهنگی . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄