eitaa logo
بسیج مساجد و محلات استان اصفهان
4.9هزار دنبال‌کننده
325.3هزار عکس
20.1هزار ویدیو
416 فایل
بسیج مساجد و محلات استان اصفهان جهت ارسال اخبار ويژه و ناب مساجد و محلات و پايگاه های استان اصفهان، که دارای قابليت الگوپذيری دارد. ارسال خبر: از طریق مدیران شهرستان ها ارسال سوژه و ارتباط با ادمین: @basij_masajed_mahlat_esfhan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟ 🍃ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ. 🍃ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ. گفتند: ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ 🍃ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ. 🍃گفتند: ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ. 🍃ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ. 🍃گفتند: ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ. 🍃ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ. 🍃 گفتند: ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟ 🍃ﮔﻔﺖ: ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ. 🍃ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجر یهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟ 🍃ﻫﯽ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﯿﮑﻨﯿم ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯﺧﻮﺏ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﺳﺖ. 🍃تا اﯾﻦ ﺷﮏ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﻧﺮﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﺧﺪﺍﺕ ﻣﯿﺸﻦ ﺍﻻ خدا. 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃یڪ آقای فرش فروش ڪه اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: 🍃یڪ ڪسی برای خریدن فرش وارد مغازه ی بنده شد. 🍃گفتم: وقت نماز است. 🍃گفت: من وقت ندارم، مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار ڪردم، دیدم نمی شود و گول شیطان را خوردم و یڪ قدری ڪه از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری ڪه خیلی شیفته ی این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بڪنم! و از خرید منصرف شد!! 🍃شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را. 🍃امیر مومنان (ع) فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز می دارد. 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🥀شهید رضا نادری🥀 🌷 اهل شاهرود بودند اما در تهران زندگی می کردند ... 🍃وضعیت خانوادگیشان بسیار خوب و مرفه بود. 👌 🍃پسر خوبی بود معلوم بود از یک خانواده با اصالت و فهمیده است. اما حرف هایی که می زد در شان یک دانشجوی مسلمان نبود. 🙄 🍃با هم دوست بودیم یکبار گفتم : امشب بریم گلستان شهدای شاهرود؟ 🍃خنده تلخی کرد و بهم گفت : شما هم که فقط اینطور جاهارو بلد هستی ...😏 🌷شب با هم وارد شدیم...🌷 🍃به قبور مطهر شهدا نگاه می کردیم و حرف می زدیم. 🍃با خودم گفتم باید بتونم دست این جوان رو بگیرم. 🍃یکدفعه به ذهنم رسید از شهدا کمک بگیرم مگر آنها زنده نیستند! 🍃در میان شهدا رضا نادری رو خوب می شناختم... 🍃شنیده بودم خیلی از بچه های نسل سوم با رضا رفیق هستند و مرتب به سر مزار او می روند ... 👌 🍃به کنار قبر رضا که رسیدیم به دوستم گفتم : یک لحظه اینجا بمان من میرم چیزی می خرم و بر می گردم، دوستم قبول کرد و من رفتم. 🍃توی راه با خودم گفتم : رضا این پسر رو سپردم به خودت.ببینم چه می کنی!؟ 🍃وقتی برگشتم دیدم دوستم دو زانو نشسته پایین قبر و به جملات روی سنگ قبر خیره شده 🍃کمی ایستادم و از دور نگاهش کردم. با چشمانی گرد شده از تعجب جملات رو می خوند. 🍃جلو رفتم و گفتم : چی شده؟ بلند شد و گفت : آقا مهدی این شهید کیه!؟ 😳 پرسیدم چطور؟ 🍃گفت : انگار داره با من حرف میزنه ببین روی سنگ قبرش چی نوشته : ( اےبرادر بہ کجامےروے ...؟کمے درنگ کن ..! آیا با خواندن یک فاتحہ اے تنها برسر مزار من و امثال من ... 🍃مسئولیتے را که با رفتن خود بردوش تو گذاشتہ ایم از یاد خواهے برد ..؟ ما نظاره گر هستیم کہ تو با این مسئولیت سنگین چہ مےکنے ...؟ ) 🌷 خیلی منقلب شده بود، آنقدر که یکبار که به منزلشان در تهران رفتم در اتاق او عکس های زیادی از شخصیت های سیاسی زده شده بود و در میان همه تصاویر یک قاب خالی گذاشته بود. 🍃پرسیدم این چیه ؟ گفت : مگه قول نداده بودی عکس رضا رو برام بیاری!؟ 🍃این قاب رو گذاشتم برای عکس رضا ..! 🍃آن شب خیلی با هم صحبت کردیم او هرچه می گفت به جملات رضا استناد می کرد. 🍃در پایان هم گفت : خیلی فکر کردم من تاحالا داشتم نقش آدم بد رو در دنیا بازی می کردم اما می خوام عوض بشم... 😔 🍃مدتی بعد در یکی از شب های ماه رمضان با او تماس گرفتم 🍃پرسیدم چه خبر؟ 🍃گفت : الان توی هیئت هستم. بعد مکثی کرد و گفت : بلاخره آقا رضای شما کار خودش رو کرد من اصلا به اینجور جاها اعتقاد نداشتم اما... 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 یک جوان ازعالمی پرسید: من جوان هستم ونمی توانم نگاه خودراازنامحرم منع کنم. چاره ام چیست؟ 🍃 عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و به او گفت که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد 🍃 از شخصی خواست که او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند...‼️ 🍃جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت... 🍃عالم از او پرسید: چند نامحرم سر راه خود دیدی⁉️ 🍃جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم و خار و خفیف شوم... 🔹عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر بر کارهایش میبیند‌ و از روز قیامت و‌ حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد. 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃شبی نقل نموده است: من همسایه ای داشتم که وفات نمود. او را خواب دیدم، از او پرسیدم: خدا با تو چه کرد؟ 🍃 گفت: ای شیخ، هول های بزرگ دیدم، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . 🍃 با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. 🍃 ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی(خدا تو را رحمت کند) که من را از این غصه خلاصی دادی... 🍃گفت: من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانده ای به فریادت برسم... 🌺الهــم صلی علی محمدوآل محمد🌺 📚 کتاب آثار و برکات صلوات، ص۱۳۱ 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃قبل از اسیر شدنم برای عملیات در شوش بودیم، 🍃خیلی از نیروهایمان آن‌جا به دام عراقی‌‌ها افتادند به‌طوری که از ١٢ شب تا ١٢ ظهر ١٣٠٠ نفر شهید شده بودند. 🍃🍃🍃خیلی‌ها هم زخمی و تیر خورده در شیارهای اطراف افتاده بودند. من آن‌جا شاهد اتفاقی بودم که هیچ وقت فراموشش نمیکنم... 🍃در آن وضعیت یک خانم عربی به دست زخمی‌ها نان تازه می‌داد، نان‌هایش که تمام شد به دکتری که در حال امداد بود گفت:دکتر میتوانم کمکی کنم؟ 🍃دکتر هم گفت: بیا کمک کن. وقتی برای کمک رفت مدام چادرش جلو دست و پایش را میگرفت... 🍃 دکتر به او گفت: چادرت را بگذار کنار پیش وسایلت که راحت بتوانی کمک کنی. 🍃 اما به محض این‌که این خانم آمد که چادرش را بردارد یکی از زخمی‌هایی که آن‌جا روی زمین افتاده بود گوشه چادر آن خانم را گرفت و 🍃 گفت: مادر، من این‌طور شدم که چادر تو نیفتد، بگذار من بمیرم اما چادرت را برندار. 🍃 آن خانم گریه ‌اش گرفت و چادرش را بست به گردنش و شروع کرد به کمک کردن.😢 🔹سعی کنیم با محکم نگه داشتن چادرهامون روحشان را شاد نگه داریم وراهشان را ادامه دهیم🔹 📚 راوى: آزاده سرافراز جانباز محسن فلاح منبع: موزه انقلاب اسلامى و دفاع مقدس 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🌷شهیدان- زنده-اند- الله اکبر 🍃 با رفتن سید هیبت الله به جبهه چندان موافق نبودم. 🍃هیبت الله پسر بزرگ و تکیه گاه من بود.اما پسرم مرتب به جبهه می رفت ... 😔 🍃چاره رو توی این دیدم که من هم باهاش راهی جبهه بشم. 🍃اما به علت سن زیاد نمیتونستم به خط مقدم برم. 🍃پسرم از این شرایط ناراحت بود.اصرار می کرد که من برگردم. 🍃 من هم فقط با گریه می گفتم : پسرم من طاقت شهادت و دوری تو رو ندارم. 😢 🍃سید هیبت الله منقلب شد و انگار چیزی به او الهام شده باشه 🍃بهم گفت : اگه خداوند فیض شهادت رو نصیبم کرد 🍃هر زمان که دلت برام تنگ شد به دیدنت میام... 🍃بعد از شهادت پسرم خدا شاهده که هر وقت دلم نا آروم می شه ... 🌷 پسرم رو می بینم که پشت پنجره اتاق مثل یک آدم زنده ایستاده و به من لبخند میزنه ... 🙂 🍃با دیدن سید هیبت الله بارها از خود بی خود می شم اما قلب نا آروم من با دیدن پسرم آرامش عجیبی پیدا میکنه. 🌷شهید_سید_هبت_الله_قاضی_دزفولی🌷 🔹راوی_پدر_شهید 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
💫🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 در ماه رمضان پیرمردی دور از چشم مردم، غذا میخورد. چند جوان به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند. پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، کسی را مسخره نمیکنم، به کسی دشنام نمیدهم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و ... ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم، آیا شما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم. ماه رمضان برای همه ی آنان که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان، در خدمت خلق خداست، و زمین را، آب را، و گل و سبزه را و دیگر موجودات را آسیب نمی رسانند پر برکت باد.... ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃روزی مردی خواب عجیبی دید. 🍃دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. 🍃هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. 🍃مرد از فرشته ای پرسید؛ شما چکار می کنید؟ فرشته در حالیکه داشت نامه ای را باز می کرد گفت؛ اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضا های مردم از خداوند را تحویل می گیریم. 🍃مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک ها به زمین می فرستند 🍃مرد پرسید؛ شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت؛ اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمتهای خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم. 🍃مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. 🍃با تعجب از فرشته پرسید؛ شما چرا بیکارید؟ 🍃فرشته جواب داد؛ اینجا بخش تصدیق جواب است 🍃مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند. 🍃مرد از فرشته پرسید؛ مردم چگونه می توانند جواب بفرستند. 🍃فرشته پاسخ داد؛ بسیار ساده است فقط کافیست بگویند 🙏«خدایا شکر»🙏 ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . اللهم عجل لولیک الفرج @yavaranesf313 ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 حکایت:"دکتر الهی قمشه ای" 🍃مادر بزرگ من خدا بیامرز آدم مذهبی بود. 🍃هر وقت دلش واسه امام رضا تنگ میشد میگفتم مادربزرگ حالا حتما لازم نیست بری مشهد از همینجا یه سلام بده. 🍃اما من واسه تفریح میرفتم شمال اون به من نمیگفت حتما لازم نیست بری شمال همینجا تفریح کن. 🍃وقتی سفره میگرفت وقتی محرم میشد به ﻫﻴﺎت محل برنج و روغن میداد 🍃بهش میگفتم اینا همه سیرن پولشو ببر بده به چهارتا آدم محتاج 🍃اما وقتی من با دوستام مهمونی میگرفتم اون فقط میگفت مادر مراقب خودت باش. 🍃سالها گذشت تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن سفر برن. احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه... 🍃یکی از ﻫﻴﺎت امام حسین لذت میبره 🍃یکی از مهمونی رفتن. 🍃 یکی تو سفر مکه اقناع میشه 🍃یکی تو سفر تایلند. 🍃اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن. 🍃سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم 🍃چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن. 🍃لطفا به دلخوشی دیگران گير ندهيد ! ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . اللهم عجل لولیک الفرج @yavaranesf313 ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃حاج‌اکبر استادکار پدرم در جوانی بود. مردی بسیار مؤمن و صاحب سخاوت که زمین خانه‌ای که ساکن آن هستیم هدیه او به پدرم بود که در پیری بر اثر بیماری دیابت دچار نابینایی شده بود 🍃یکبار که برای عید دیدنی به دیدن او رفتیم پدرم با دیدن چشم‌های نابیناشده اربابش در سکوت اشک می‌ریزد. 🍃ارباب متوجه می‌شود و می‌گوید: هرگز بر من اشک مریز، من خدا را شاکرم که در اواخر عمرم بینایی خود را از دست داده‌ام و چه منتی بر من نهاد که 🍃من اکنون چهره فرزندانم را به یاد دارم. 🍃من رنگ‌ها را می‌شناسم.🍃 امروز نعمت خدا را فهمیده‌ام که نابینایان مادرزادی چه میکشند؟ 🔹آری! انسان بخواهد شاکر باشد همیشه برای شکر خویش بهانه‌ای دارد. 🔹همیشه بهانه‌ای برای شکرگزاری هست... ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . @yavaranesf313 اللهم عجل لولیک الفرج ┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄