شکرگزاری امروز تقدیم شما عزیزانم👇
🦋خدایا شکرت من لایق بهترین هام
🦋خدایا شکرت من لایق خوشبختی ام
🦋خدایا شکرت من لایق یه زندگی عالیم
🦋خدایا شکرت من لایق خیر و برکتم
🦋خدایا شکرت من لایق آرامشم
🦋خدایا شکرت من لایق عشق پاکم
🦋خدایا شکرت من لایق ثروتم
🦋خدایا شکرت من لایق یه شغل عالیم
🦋خدایا شکرت من لایق یه خانواده عالیم
🦋خدایا شکرت من لایق بندگیم
🦋خدایا شکرت من لایق بهترینهام
🦋خدایا شکرت من بی نظیرم
🦋خدایا شکرت من عاشق همه ام
🦋خدایا شکرت من روح پاک تو هستم
🦋خدایا شکرتمن عزیزدردونه تو هستم
خداجوونم عاشقتمممممم
خدایا متاسفم
خدایا لطفاً منو ببخش
خدایا سپاسگزارم
خدایا دوستت دارم♥️♥️
#شکر_گزاری
#خدایا_شکرت
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
هدایت شده از نسیم طراوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوفته تبریزی....
امروز سه شنبه زمانی که داری نهار درست میکنی به نیت امام محمد باقر آشپزی کن و موقع شام به نیت امام صادق هم غذای نذری هر وعده دارید و هم آثار وضعی بی نظیری داره...
عشق ❤️ مهربانی😍 دو چاشنی همیشگی ...
#طعام_کده
#آشپزی
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سیزدهم
نمیخواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است .
اما با وجود این هنوزهم نمی توانستم اجازه بدهم بیایید خواستگاری ام😐
راستش خنده ام می گرفت ، خجالت می کشیدم به کسی بگویم دل مرا با خودش برده ..!😅
وقتی برگشت پیغام داد میخواهد بیاید خواستگاری .
باز قبول نکردم ...
مثل قبل عصبانی نشدم ، ولی زیر بار هم نرفتم
خانم ابویی گفت :« دوسه ساله این بنده خدا رو معطل خودت کردی!
طوری نمی شه که! بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه !»😕
گفتم :«بیاد ، ولی خوش بین نباشه که بله بشنوه !» 😒
شب میلاد حضرت زینب (س) مادرش زنگ زد برا قرار خواستگاری .
نمی دانم پافشاری هایش باد کله ام راخواباند یا تقدیرم؟!
شاید هم دعاهایش ...
به دلم نشسته بود😢
با همان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد .
ازدر حیاط که وارد خانه شد ، با خاله ام از پنجره او را دیدیم . خاله ام خندید : « مرجان ، این پسره چقدر شبیه شهداست 😂!»
باخنده گفتم :«خب شهدا یکی مثل خودشون رو فرستادن برام !»
خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم .
خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که « این دوتا برن توی اتاق ، حرفاشون رو بزنن!»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#داستان_کوتاه
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_چهاردهم
با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم ، حالا باید با هم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم 😕
تا وارد شد نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت :«چقدر آینه!
از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه !»😂
از بس هول کرده بودم فقط با ناخن هایم بازی میکردم .
مثل گوشی در حال ویبره ، می لرزیدم 😥
خیلی خوشحال بود ...
به وسایل اتاقم نگاه می کرد . خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام
اتاق را گز می کرد ، انگار روی مغزم رژه میرفت 😬
جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید . چه در ذهنش می چرخید نمی دانم!
نشست روبه رویم .
خندید و گفت :«دیدید آخر به دلتون نشستم !» 😁😉
زبانم بند آمده بود ...
من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم ، حالا انگار لال شده بودم 😐
خودش جواب خودش را داد : « رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم .
دیدم حالا که بله نمی گید ، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه .
پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم ...
نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت : اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خبر نیست ، خیر کنن و بهتون بدن . نظرم عوض شد . دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید !»☺️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_کوتاه
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پانزدهم
(( دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!))✨
نفسم بند اومده بود، قلبم تندتند می زد وسرم داغ شده بود..
توی دلم حال عجیبی داشتم.
حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد.😔
انگار دست امام (ع)بود و دل من☺️
ازنوزده سالگی اش گفت که قصد ازدواج داشته و دنبال گزینه مناسب بوده.
دقیقا جمله اش این بود;((راست کار نبودن،گیر وگور داشتن!))😬
گفتم:((ازکجا معلوم من به دردتون بخورم؟))
خندید و گفت:((توی این سالا شما رو خوب شناختم!))😁
یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود، کتاب هایی بود که دیده و شنیده بود می خوانم.
همان کتاب های پالتویی روایت فتح، خاطرات همسران شهدا.
می گفت:((خـوشم میاد شما این کتابارو نخوندین بلکه خوردین!))😂
فهمیدم خودش هم دستی برآتش دارد.
می گفت:((وقتی این کتابارو
می خوندم، واقعا به حال اونا غبطه
می خوردم که اگه پنج سال ده سال یا حتی یه لحظه باهم زندگی کردن، واقعا زندگی کردن!
اینا خیلی کم دیده می شه، نایابه!))☺️
من هم وقتی آن ها را می خواندم، به همین رسیده بودم که اگر الان سختی می کشند، ولی حلاوتی را که آنها چشیده اند، خیلی ها نچشیده اند🙃
این جمله راهم ضمیمه اش کرد که: ((اگه همین امشب جنگ بشه، منم می رم ..مثل وهب! ))
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_کوتاه
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
رازهایی در مورد زنان
جمله هایی که به خانمها احساس ارزش می دهند عبارتند از؛
_امروز رو چطور گذراندی؟
_ میتونم کمکت کنم؟
_ چی میخوای برات بخرم؟
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
🔹فرازهایی از وصیت نامه شهید والامقام محسن حججی🔹
❣برای بانوی صبر:
السلام ای بانوی سلطان عشق
السلام ای بانوی صبر دمشق
زینت دنیا و عقبی علی
شرح مدح لافتی الا علی
در مسیر شام غوغا کرده ایی
شهر را آشوب برپا کرده ایی
خطبه خواندی از غریبی حسین
زنده کردی کربلا در عالمیین
گر نبودی کربلایی هم نبود
گریه و شور و نوایی هم نبود
رنج هایی ست فراوان دیده ایی
خیمه ها، غارت، سواران دیده ایی
دیده بودی، حلق و چشم و حرمله
گریه کردی پا به پای قافله
بسم الله النور…
صَلی الله علیک یا اُماه یا فاطمه الزهرا”سلام علیک”
وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یُرَزقون
💫هرگز نمیمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما…
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیک تر می شوم قلبم بی تاب تر می شود…نمی دانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم…نمی دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم…به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم می نویسم…
نمیدانم چه شد که سرنوشت، مرا به این راه پر عشق رساند… نمی دانم چه چیزهایی عامل آن شد…
بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است…
عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام… و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم…
خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم اما نمی دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم…
چشم امیدم فقط به کرم خدا و اهل بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده ی بدِ پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند…
که اگر این چنین شد؛الحمدالله رب العالمین…
اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید…
اوست که رو سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند…
همسر عزیزم زهرا جانم
اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرت زینب شد…
مبادا بی تابی کنی، مبادا شیون کنی، صبور باش و هر آن خودت را در محضر حضرت زینب بدان… حضرت زینب بیش از تو مصیبت دید.
پدر عزیزم
همیشه و در همه حال الگوى زندگی و مردانگی ام تو بوده و هستی، اگر روزی خبر شهادتم را دیدی، زمانی را در مقابل خود فرض کن که حسین بن علی در کنار جگر گوشه اش علی اکبر حاضر شد…
داغ تو بیشتر از داغ اباعبدالله نیست… پس صبور باش پدرم، می دانم سخت است اما می شود…
مادر عزیزم
ام البنین علیهاالسلام ۴جوان خود را فدای حسین و زینب کرد و خم به ابرو نیاورد.
حتی زمانی که خبر شهادت پسرانش را به آن دادند باز از حسین سراغ گرفت؛ پس اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، همچون ام البنین صبورانه و با افتخار فریاد بزن که مرا فدای حسین و حضرت زینب کرده ای و مبادا با بی تابی خود دل دشمن را شاد کنید…
برادر عزیزم
اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظه ایی را به یاد بیاور که اباعبدالله بر بالین عباس ابن علی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد…
مبادا ناسپاسی کنی، مبادا به هدیه ایی که تقدیم اسلام کرده اید شک بیاورید…
خواهران خوبم
لحظه ی وداع با شما و مادرم و پدرم مرا به یاد آن لحظه ایی انداخت که اهل حرم حضرت علی اکبر را راهی میدان جنگ می کردند؛ پس اگر من هم رو سفید شدم غم و غصه و اشک و ناله خود را فدای علی اکبر کنید و مبادا داغ خود را از داغ دل اهل حرم بیشتر بدانید…
اما چند وصیت کلی:
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است.
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید…همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…
از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید…
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است.
همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود…
#شهید_محسن_حججی
49.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رونمایی از سرود جدید ویژه اربعین
با نام #مع_الحسین علیه السلام🏴
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
👇تقویم نجومی چهارشنبه👇
✴️ چهارشنبه 👈8 شهریور/ سنبله 1402
👈13صفر 1445 👈 30 اوت 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴 شهادت رجایی و باهنر " 60 ه.ش".
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛تقارن نحسین، صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند.
📛امروز برای امور زیر مناسب نیست:
📛منازعه و دعوا.
📛دیدارها.
📛و اصلاح و کوتاه کردن مو سر خوب نیست.
👶 برای زایمان مناسب نیست.
🚘مسافرت :مسافرت مکروه و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه.
✳️تعهد نامه گرفتن.
✳️ختنه کودک.
✳️و کندن چاه و کانال خوب است.
🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن برای امروز خوب نیست.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله.
💉💉 حجامت.
خون دادن فصد سلامت آفرین است.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت خوب نیست.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 14 سوره مبارکه " ابراهیم" است.
و لنسکننکم الارض من بعد هم...
و مفهوم آن این است که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
❇️ چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز.
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
قم:انتشارات حسنین علیهما السلام
شکرگزاری امروز رو با عشق انجام بدید مهربوناااااا😘😘😘😍😍
هروقت شڪرگزارے مے نویسے یا مے خونی
فڪر ڪن مقابل ڪسے نشستے ڪہ تمام زندگے و سلامتے و انرژے و حال خوبت رو مدیون ایشون هستی،
لطفا تمام تمرڪزت رو ببر بہ قلبت . هر جملہ رو بخون چشمهات رو ببند دستت رو قلبت بگذار و باحسے معنوے و با چشمان بستہ در دل تڪرار ڪن:
براے سلامتے جسمم خدایاشڪرت🌹
براے آرامش درونم خدایاشڪرت
براے نفس پر انرژے ام خدایاشڪرت🌷
براے زندہ بودنم خدایاشڪرت
براے نفس ڪشیدنم خدایاشڪرت🌸
براے ریہ هایے سالمم خدایاشڪرت
براے اندامهاے حرڪتے ڪہ تحت ڪنترل خودم هستند خدایاشڪرت💐
براے اشڪ چشمهام خدایاشڪرت
براے بزاق دهانم خدایاشڪرت🦋
براے دیدن زیباییها خدایاشڪرت
براے شنیدن صداے زیباے پرندگان خدایاشڪرت
براے خوردن خوشمزہ ترین غذا ها خدایاشڪرت
براے بوییدن گلهاے طبیعت خدایاشڪرت
براے درآغوش گرفتن عزیزانم خدایاشڪرت
براے سقف بالاے سرم خدایاشڪرت🌸
براے لباسهایے ڪہ مے پوشم خدایاشڪرت
براے تمام وسایل برقے خانہ ام خدایاشڪرت🌻
براے دوستان خوبے ڪہ دارم خدایاشڪرت
براے یڪ روز فوق العادہ ے دیگه
سپاسگزارم.سپاسگزارم .سپاسگزارم🙏🍃🍃🍃💐💐💐💐💐
#سپاسگزاری
#شکرگزاری
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
🧑🍃👧🍃❤️🍃👩🍃
🍃👶❤️🍃🧑🍃
👧❤️👶❤️🍃
👶🍃❤️🍃
❤️🍃👶
👶🍃
سلام نسیم طراوتی های عزیز
دیدن همچین صحنه ای براتون آرزومیکنم😍😍😍
اینقدر دیدن این تصویر لذت بخشه که روح جلا میده اینجاست که آدم به این حدیث پیامبر پی میبره که میفرمایند :
ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و نسل شما زیاد گردد. من در روز قیامت به زیادی افراد امتم – حتی به فرزند سقط شده – بر امت های دیگر مباهات می کنم.
شما چقدر باعث مباهات پیامبر مهربانی ها هستید؟؟؟
#پیامبر_مهربانی
#ایران_جوان_بمان
#افزایش_جمعیت
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍗🌮🍟🍕🥘🍲🥣🥙
🥙🥣🍲🍕🍟🌮🥘
🌮🍟🍕🥘🥙🍗
🍗🥙🥘🍕🍲
🍕🥙🥘🍗
🥘🥙🌮
🥙🍗
🍟
امروز متعلق است به امام موسی کاظم و امام رضا پس آشپزی امروز به نیت این دو بزرگوار
عشق و مهربانی هم چاشنی هر وعده❤️❤️
#قرمه_سبزی اصیل 👌
با تمام نکات حرفه ای ✌️
طرز تهیه کامل در فیلم
مواد لازم
گوشت گوسفندی 400 گرم
لوبیا چیتی یا قرمز 200 گرم
پیاز بزرگ یک عدد
قلم یا آب قلم برای خوشمزگی
سبزی خورشتی شامل:
تره، جعفری، گشنیز، شنبلیله، برگ چغندر یا اسفناج، برگ سیر به دلخواه
500 گرم
معجون قرمه سبزی
رب گوجه نصف قاشق چایخوری
آب نارنج یا لیمو یک قاشق غذاخوری
رب لیمو عمانی 1 قاشق غذاخوری
رب انار یک قاشق غذاخوری
زعفران یک قاشق غذاخوری
شنبلیله خشک یک قاشق غذاخوری
ادویه
زردچوبه، فلفل سیاه به مقدار لازم ، دارچین به مقدار کم
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_شانزدهم
می خواستم کم نیاورم، گفتم:((خب منم میام!))😁
منـبـر کاملی رفت مثل آخوندها، از دانشگاه و مسائل جامعه گرفته تا اهداف زندگی اش ..
از خواستگاری هایش گفت واینکه کجاها رفته و هرکدام را چه کسی معرفی کرده، حتی چیزهایی که به آن ها گفته بود
گفتم:((من نیازی نمی بینم اینا رو بشنویم!))😐
می گفت:((اتفاقا باید بدونین تا بتونین خوب تصمیم بگیرین!))☺️
گفت:((ازوقتی شما به دلم نشستین، به خاطر اصرار خانواده بقیه خواستگاریا رو صوری می رفتم.
می رفتم تا بهونه ای پیدا کنم یا بهونه ای بدم دست طرف!))😅
می خندیدکه:((چون اکثر دخترا از ریش بلند خوششون نمیاد، این شکلی می رفتم.
اگه کسی هم پیدا می شد که خوشش میومد و می پرسید که آیا ریشاتون رو درست و مرتب می کنین، می گفتم نه من همین ریختی می چرخم!))😂
یادم می آید از قبل به مادرم گفته بودم که من پذیرایی نمی کنم.
مادرم در زد و چای و میوه آورد وگفت:((حرفتون که تموم شد،کارتون دارم!))
ازبس دل شوره داشتم، دست و دلم به هیچ چیز نمی رفت.
یک ریزحرف می زد لابه لایش میوه پوست می کند و می خورد..
گاهی با خنده به من تعارف می کرد:((خونه خودتونه، بفرمایین!))😁😂
زیاد سوال می پرسید.
بعضی هایش سخت بود، بعضی هم خنده دار
خاطرم هست که پرسید:((نظرشمادرباره حضرت آقا چیه؟))🤔
گفتم:((ایشون رو قبول دارم و هرچی بگن اطاعت می کنم!))
گیرداد که((چقدر قبولشون دارید؟))🤔
در آن لحظه مضطرب بودم وچیزی به ذهنم نمی رسید ..
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_کوتاه
#داستان_پندآموز
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هفدهم
گفتم:((خیلی!))
خودم را راحت کردم و گفتم:(( که نمی توانم بگویم چقدر))
زیرکی به خرج داد و گفت:((اگه اقا به شما بگوید مرا بکشید ، میکشید؟!))😁
گفتم:((اگه آقا بگن ، بله میکشمتون ..))
نتوانست جلوی خنده اش بگیرد😂
او که انگار از اول بله را شنیده، شروع کرد درباره آینده شغلی اش حرف زد.
گفت دوست دارد برود در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس
روی گزینه های بعدی فکر کرده بود: طلبگی یا معلمی.🙃
هنوز دانشجوبود.
خندید وگفت که از دار دنیا فقط یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته وفعلا توقیف شده است
پررو پررو گفت:((اسم بچه هامونم انتخاب کردم:
امیرحسین،امیرعباس،زینب،زهرا.))😬
انگارکتری آبجوش ریختند روی سرم ..
کسی نبود بهش بگوید:((هنوز نه به باره نه به داره!))😐
یکی یکی درجیب های کتش دست می کرد.
یاد چراغ جادو افتادم. هرچه بیرون می آورد،تمامی نداشت.
باهمان هدیه ها جادویم کرد: تکه ای از کفن شهید گمنام که خودش تفحص کرده بود، پلاک شهید، مهر و تسبیح تربت با کلی خرت و پرت هایی که از لبنان و سوریه خریده بود.😍
مطمئن شده بود که جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد.صدایش را پایین ترآورد وگفت:((دوتا نامه نوشتم براتون :یکی توی حرم امام رضا(ع)،یکی هم، کنار شهدای گمنام بهشت زهرا!))😊
#رمان_شهید_محمد_خانی✨
#داستان_کوتاه
#داستان_پندآموز
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هجدهم
برگه هارا گذاشت جلوی رویم.
کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها ..
درشت نوشته بود. ازهمان جا خواندم، زبانم قفل شد:
ت مرجانی،تو درجانی،تو مرواریدغلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی 💞
انگار در این عالم نبود، سرخوش!
مادر و خاله ام آمدند و به او گفتند:((هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمی شه ..😐
یه پوست تخمه جابه جا نمی کنه!خیلی نازنازیه!))
خندیدوگفت:((من فکر کردم چه مسئله مهمی می خواین بگین!
اینا که مهم نیست!))😂
حرفی نمانده بود.
سه چهارساعتی صحبت هایمان طول کشید.
گیر داد اول شما از اتاق بروید بیرون .
پایم خواب رفته بود و نمی توانستم از جایم تکان بخورم😑
از بس به نقطه ای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمی شد.
التماس می کردم:((شما بفرمایین،من بعد از شام میام!))
ول کن نبود، مرغش یک پا داشت.
حرصم درآمده بود که چرا این قدر یک دندگی
می کند.😑
خجالت می کشیدم بگویم چرا بلند نمی شوم.
دیدم بیرون برو نیست، دل رو به دریا زدم و گفتم:((پام خواب رفته!))
گفت:((فکر می کردم عیبی دارین وقراره سر من کلاه بره!))😂
دلش روشن بود که این ازدواج سر می گیرد ..❤️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_کوتاه
#داستان_پندآموز
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
هدایت شده از نسیم طراوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥒🥬🥦🍆🧄🥒🥬🥦
🥒🥬🥦🍆🧄🫑🥒
🫑🥦🍆🧄🥒
🫑🥦🧄🍅
🌶🥬🥒
🧄🍆
🥒
ترفند
گرفتن بوی شیشه ترشی و خیارشور....
#ترفندکده
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
اشکم روان شده به هوای عراقِ تو
پابند نوکرت شدهام در فراقِ تو
#نسل_حسینی
#کودکان_اربعینی
#دوتا_کافی_نیست
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
زمانی که در کارها
با تردید و دو دِلی روبهرو هستید
📌وقتی با ترس طرف کارها می روید
📌وقتی که زود خشمگین می شوید
📌وقتی زود احساس درماندگی می کنید
📌وقتی که همه چیز در نظرتان منفی و یاس آور است
بدانید که در دنیای
❌من ضعیف❌
قرار دارید
✅و آن وقت درست همان لحظه ای است که باید مسیر تان را عوض کنید
#اعتماد_به_نفس
#ذهن_آرام
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯