eitaa logo
نسیم طراوت 🍃
545 دنبال‌کننده
940 عکس
529 ویدیو
20 فایل
☫ ﷽ ☫ «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» موسسه فرهنگی هنری نسیم طراوت بهشت ـ๛شکرگذاری🌸 ـ๛قوانین و خدمات دولتی به خوش جمعیت ها✨ ـ๛احساسـے ❤️ ـ๛رمان📔 بابچه ها زندگی قشنگ تره👶👶 @hasan_khani47 لینک دعوت : @yazahra_arak313
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۸۸ دست سر از ما بردارند. یکی شان به صورتم خیره مانده بود و نمیدانستم
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۸۹ به بدنم نمانده بود، انگار سختی جان کندن را تجربه می کردم و می شنیدم سیدحسن برای نجاتم مردانه گریه میکند : کاریش نداشته باشید، اون لاله! ترسیده! و هنوز التماسش به آخر نرسیده، به سمتش حمله کرد. پاهای نحسش را دو طرف شانه سیدحسن کوبید و خنجری که برای من کشیده بود، از پشتِ سر، روی گردنش فشار داد و تنها چند لحظه کشید تا سرش را از تنش جدا کرد و بی آنکه ناله ای بزند، مظلومانه جان داد. دیگر صدای مادر مصطفی هم نمی آمد و به گمانم او هم از وحشت آنچه دیده بود، از هوش رفته بود. خون پاک سیدحسن کنار پیکرش میرفت، سرش در چنگ آن حرامی مانده و همچنان رو به من نعره میزد : حرف میزنی یا سر تو هم ببرم؟ دیگر سیدحسن نبود تا خودش را فدای من کند و من روی زمین در آغوش مرگ خوابیده بودم که آن یکی کنارش آمد و نهیب زد : جمع کن بریم، الان ارتش میرسه! سپس با تحقیر سراپای لرزانم را برانداز کرد و طعنه زد : این اگه زبون داشت تا حالا صد بار به حرف اومده بود! با همان دست خونی و خنجر به دست، دوباره موبایل را به سمتش گرفت و فریاد کشید : خود کافرشه! و او میخواست زودتر از این خیابان بروند که با صدایی عصبی پاسخ داد : این عکس خیلی تاره، از کجا مطمئنی خودشه؟ و دیگری هم موافق رفتن بود که موبایل را از دست او کشید و همانطور که به سمت ماشین شان میرفت، صدا بلند کرد : ابوجعده خودش کدوم گوری قایم شده که ما براش جاسوس بگیریم! بیاید بریم تا نرسیدن! و به خدا حس کردم اعجاز کسی آنها را از کشتن من منصرف کرد که یک گام مانده به مرگ، رهایم کردند و رفتند. ماشین شان از دیدم ناپدید شد و تازه دیدم سر سیدحسن را هم با خود برده اند که قلبم پاره شد و از اعماق جانم ضجه زدم. کاسه چشمانم از گریه پُر شده و به سختی میدیدم مادر مصطفی دوباره خودش را روی زمین به سمتم میکشد. هنوز نفسی برایش مانده و میخواست دست من را بگیرد که پیکر بی جانم را از زمین کندم و خودم را بالای سرش رساندم. سرش را در آغوشم گرفتم و تازه دیدم تمام شال سبزش از گریه خیس شده و هنوز بدنش میلرزید. یک چشمش به پیکر بی سر سیدحسن مانده و یک چشمش به امانتی که به بهای سالم ماندنش سیدحسن قربانی شد که دستانم را میبوسید و زیر لب برایم نوحه میخواند. ادامه دارد..... نویسنده:ف.و @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
       👇تقویم نجومی دوشنبه👇  ✴️ دوشنبه 👈8 آبان / عقرب 1402 👈14ربیع الثانی 1445👈30 اکتبر 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔘 قیام مختار " 66 ه.ق " . 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅آغاز تعلیم و تعلم و امور آموزشی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅شراکت و امور شراکتی. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅و دیدار با بزرگان خوب است. 🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد دارای کمالات و طالب علم گردد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج ثور و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️خرید طلا و جواهرات. ✳️درختکاری. ✳️نامه نگاری و مکاتبات. ✳️فرار از بحث و جدل و درگیری. ✳️و رفتن به تفریحات سالم نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب و فردا:مباشرت مکروه و فرزند همیشه رو به تنزل و فقر می رود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث شادی می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، سلامتی در پی دارد. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 15 سوره مبارکه "حجر" است. لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم... و از معنای آن استفاده می شود که شخصی بی حد و حساب با خواب بیننده گفتگویی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان @yazahra_arak313
رمان داریم چه رمانی 🥰🥰🥰 ❤️یه عاشقانه خفن دختر ایرانی و پسر سوری ❤️ یه دختر پر شر و شور که تو اغتشاشات سال ۸۸ نقش داشته و اونجا عاشق یه پسر سوری میشه و با هم ازدواج میکنن حالا پسر میخواد برگرده سوریه و به قول خودش اگر شما حریف نظام ایران نشدید ما میخوایم بشار اسد زمین بزنیم و به آزادی برسیم .... همین حالا عضو کانال شو 👇👇👇👇 @yazahra_arak313
👆👆👆👆 ما رو به اونایی که دوستشون داری معرفی کن پیر و جوون هم نداره ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 شخصیت شما، نتیجه‌ی مجموعه‌ای از عادت‌های شماست. وقتی اجازه می‌دهید تا عادت‌های بد قدرت بگیرند ، این عادت‌ها به شکل موانعی در مسیر موفقیت شما قرار می‌گیرند. چالش اصلی اینجاست که عادت‌های بد، موذی هستند و به آرامی در وجود شما ریشه می‌کنند، تا جایی که حتی متوجه زیانی که به شما می‌رسانند نیز نمی‌شوید. زنجیرهای عادت، آنقدر سبک هستند که آنها را حس نمی‌کنید؛ تا زمانی‌که به اندازه‌ای سنگین می‌شوند که دیگر نمی‌توانید آنها را پاره کنید. @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر خشمگینی فیلم بالا نگاه کن از کوچیک تر از خودت یاد بگیر به این کارها میگن کظم غیظ تکرار کن .... کَ ظ مِ غِ ی ظ..... @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برکتــــــــ فقط پول نیست ، آشنایی با آدم حسابی ها بزرگترین برکته ! خدا به زندگیمون خـــــیلی برکتـــــ بده🦋🌱 @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۸۹ به بدنم نمانده بود، انگار سختی جان کندن را تجربه می کردم و می شنی
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۹۰ لبم از تپش نیفتاده و نه تنهاقلبم که تمام رگهای بدنم از وحشت میلرزید. مصیبت مظلومیت سیدحسن آتشم زده و از نفسم به جای ناله خاکستر بلند میشد که صدای توقف اتومبیلی تنم را لرزاند. اگر دوباره به سراغم آمده بودند دیگر زنده رهایم نمیکردند که دست مادر مصطفی را کشیدم و با گریه التماسش کردم : بلند شید، باید بریم! که قامتی مقابل پایمان زانو زد. مصطفی بود با صورتی که دیگر رنگی برایش نمانده و چشمانی که از وحشت رنگ خون شده بود. صورتش رو به ما و چشمانش به تن غرق خون سیدحسن مانده بود و برای نخستین بار اشکش را دیدم. مادرش مثل اینکه جانی دوباره گرفته باشد، رو به پسرش ضجه میزد و من باور نمیکردم دوباره چشمان روشنش را ببینم که تیغ گریه گلویم را برید و از چشمانم به جای اشک، خون پاشید. نگاهش بین صورت رنگ پریده من و مادرش سرگردان شده و ندیده تصور میکرد چه دیده ایم که تمام وجودش در هم شکست. صدای تیراندازی شنیده میشد و هرلحظه ممکن بود تروریست دیگری برسد که با همان حال شکسته سوارمان کرد، نمیدانم پیکر سیدحسن را چطور به تنهایی در صندوق ماشین قرار داد و میدیدم روح از تنش رفته که جگرم برای این همه تنهایی اش آتش گرفت. عقب ماشین من و مادرش در آغوش هم از حال رفته و او تا حرم بی صدا گریه میکرد. مقابل حرم که رسیدیم دیدم زنان و کودکان آواره داریا در صحن حرم پناه گرفته و حداقل اینجا خبری از تروریست ها نبود که نفسم برگشت. دو زن کمی جلوتر ایستاده و به ماشین نگاه میکردند، نمیدانستم مادر و خواهر سیدحسن به انتظار آمدنش ایستاده اند، ولی مصطفی میدانست و خبری جز پیکر بی سر پسرشان نداشت که سرش را روی فرمان تکیه داد و صدایش به هق هق گریه بلند شد. شانه هایش میلرزید و میدانستم رفیقش فدای من شده که از شدت شرم دوباره به گریه افتادم. مادرش به سر و صورتم دست میکشید و عارفانه دلداریدام میداد : اون حاضر شد فدا شه تا ناموسش دست دشمن نیفته، آروم باش دخترم! از شدت گریه نفس مصطفی به شماره افتاده بود و کار ناتمامی داشت که با همین نفس های خیس نجوا کرد : شما پیاده شید برید تو صحن، من میام! میدانستم میخواهد سیدحسن را به خانواده اش تحویل دهد که چلچراغ اشکم شکست و ناله ام میان گریه گم شد : ببخشید منو... و همین اندازه نفسم یاری کرد ادامه دارد..... نویسنده:ف.و @yazahra_arak313
نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۹۰ لبم از تپش نیفتاده و نه تنهاقلبم که تمام رگهای بدنم از وحشت میلرز
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۹۱ خواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد : میتونید پیاده شید؟ صورتم را نمیدیدم اما از سفیدی دستانم می فهمیدم صورتم مثل مرده شده و دیگر خجالت می کشیدم کسی نگرانم باشد که بی هیچ حرفی در ماشین را باز کردم و پیاده شدم. خانواده های زیادی گوشه و کنار صحن نشسته و من تنها از تصور حال مادر و خواهر سیدحسن میسوختم که گنبد و گلدسته های بلند حرم حضرت سکینه در گریه چشمانم پیدا بود و در دلم خون میخوردم. کمر مادرش را به دیوار سیمانی صحن تکیه دادم و خودم مثل جنازه روی زمین افتادم تا مصطفی برگشت. چشمانش از شدت گریه مثل دو لاله پر از خون شده بود و دلش دریای درد بود که کنارمان روی سر زانو نشست و با پریشانی از مادرش پرسید : مامان جاییت دردمیکنه؟ و همه دل نگرانی این مادر، امانت ابوالفضل بود که سرش را به نشانه منفی تکان داد و به من اشاره کرد : این دختر رنگ به روش نمونده، براش یه آبی چیزی بیار از حال نره! چشمانم از شرم این همه محبت بی منت به زیر افتاد و مصطفی فرصت تعارف نداد که دوباره از جا پرید و پس از چند لحظه با بطری آب برگشت. در شیشه را برایم باز کرد و حس کردم از سرانگشتانش محبت می چکد که بی اراده پیشش درددل کردم : من باعث شدم... طعم تلخ اشک هایم را با نگاهش میچشید و دل او برای من بیشتر لرزیده بود که میان کلامم عطر عشقش پاشید : سیده سکینه شما رو به من برگردوند! نفهمیدم چه میگوید، نیم رخش به طرف حرم بود و حس میکردم تمام دلش به سمت حرم میتپد که رو به من و به هوای حضرت سکینه عاشقانه زمزمه کرد : یک ساله با بچه ها از حرم دفاع میکنیم، تو این یکسال هیچی ازشون نخواستم... از شدت تپش قلب، قفسه سینه اش میلرزید و صدایش از سدّ بغض رد میشد : وقتی سیدحسن گوشی رو قطع کرد، فهمیدم گیر افتادین. دستم به هیچ جا نمی رسید، نمیدونستم کجایید. برگشتم رو به حرم گفتم سیده! من این یکسال هیچی ازتون نخواستم، ولی الان میخوام. این دختر دست من امانته، منِ سُنی ضمانت این دختر شیعه رو کردم! آبروم رو جلو شیعه هاتون بخر! ودیگر نشد ادامه دهد که مقابل چشمانم به گریه افتاد، خجالت میکشید اشک هایش را ببینم که کامل به سمت حرم چرخید و همچنان با اشک هایش با حضرت درددل میکرد. شاید حالا از مصیبت سیدحسن میگفت.... ادامه دارد...... نویسنده:ف.و @yazahra_arak313
نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۹۱ خواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد : میتونید پیاده شید؟ صو
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۹۲ دوباره ناله اش در گلو شکست و باران اشک از آسمان چشمانش میبارید. نگاهم از اشک مصطفی تا گنبد حرم پر کشید و تازه می فهمیدم اعجازی که خنجرشان را از تن و بدن لرزانم دور کرد، کرامت حضرت سکینه بوده است، اما نام ابوجعده را از زبانشان شنیده و دیگر می دانستم عکس مرا هم دارند که آهسته شروع کردم : اونا از رو یه عکس منو شناختن! و همین یک جمله کافی بود تا تنش را بلرزاند که به سمتم چرخید و سراسیمه پرسید : چه عکسی؟ وحشت آن لحظات دوباره روی سرم خراب شد و نمیدانستم این عکس همان راز بینمصطفی و ابوالفضل است که به سرعت از جا بلند شد، موبایلش را از جیبش در آورد و از من فاصله گرفت تا صدایش را نشنوم، اما انگار با ابوالفضل تماس گرفته بود که بلافاصله به من زنگ زد. به گلویم التماس میکردم تحمل کند تا بوی خون دل زخمی ام در گوشش نپیچد و او برایم جان به لب شده بود که اکثر محله های شهر به دست تکفیری ها افتاده بود، راه ورود و خروج داریا بسته شده و خبر مصطفی کارش دلش را ساخته بود. مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل میشنیدم در چشمان نگران او میدیدم. هنوز نمیدانستم چه عکسی در موبایل آن تکفیری بوده و آنها به خوبی میدانستند که ابوالفضل التماسم میکرد : زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری تهران، مجبور شدم 6 ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت داریا. و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را می گرفت که ابوالفضل مرتب تماس میگرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم میچرخید. مادرش همین گوشه صحن، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمیبرد. رگبار گلوله همچنان شنیده میشد و فقط دعا میکردیم این صدا از این نزدیکتر نشود که اگر میشد صحن این حرم قتلگاه خانواده هایی میشد که وحشت زده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده حضرت سکینه شده بودند. آب و غذای زیادی در کار نبود. نیمه های شب، زمزمه کم آبی در حرم بلند شد. نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود، تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد میکرد و دلم میخواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود. ادامه دارد..... نویسنده:ف.و @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 👇تقویم نجومی سه شنبه👇 ✴️ سه شنبه 👈 9 آبان / عقرب 1402 👈15ربیع الثانی 1445👈31 اکتبر 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوب مبارکی است و برای امور زیر خوب است : ✅خواستگاری عقد و عروسی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅مسافرت. ✅صید و شکار و دام گذاری. ✅دیدار اشراف و علما و درخواست از انها. ✅و آغاز نوسیندگی و نگارش خوب است. 👶مناسب زایمان نیست. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘 مسافرت : مسافرت خوب است. 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️شروع به نوشتن کتاب و مقاله و پایان نامه. ✳️اغاز تحصیل و تدریس و آموزش. ✳️دیدار روسا و مسولین. ✳️و ارسال کالاها به مشتری خوب است. 🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه مباشرت و زفاف مکروه است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ،سلامت آفرین است. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 16 سوره مبارکه "نحل" است. و علامات و بالنجم هم یهتدون.... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام @yazahra_arak313
سلام بر اهالی نسیم طراوت اهالی که وجودشون نعمته و بودنشون انگیزه یکم شکر گزاری کنیم تا به بودن بودنی ها عادت نکرده باشیم👇👇👇👇👇 خدایا شکرت برای نعمت برق🌻 خدایا شکرت برای کتابهای عالی📘 خدایا شکرت برای نعمت وجود تو 🩵 خدایا شکرت برای نعمت آگاهی 🧠 خدایا شکرت برای نعمت بوییدن 🤩 خدایا شکرت برای نعمت آرامش ✨ خدایا شکرت برای نعمت ثروت 💲 خدایا شکرت برای نعمت تفکر 🧠 خدایا شکرت برای نعمت دعا 🤲 خدایا شکرت برای نعمت مراقبه 🌷 خدایا شکرت برای نعمت قرآن ✅ خدایا شکرت برای نعمت آزادی 🕊 خدایا شکرت برای نعمت نماز 📿 خدایا شکرت برای نعمت لبخند 🙂 خدایا شکرت برای نعمت دیدن 👀 خدایا شکرت برای نعمت هدف 🎯 خدایا شکرت برای نعمت سلامتی ✨ خدایا شکرت برای نعمت ورزش 🏓 خدایا شکرت برای نعمت زیبایی 😇 خدایا شکرت برای نعمت تغییر 🌸 خدایا شکرت برای نعمت شرافت 💯 خدایا شکرت برای نعمت امنیت 💠 خدایا شکرت برای پدر و مادرم♥️ خدایا شکرت برای نعمت احساس خوب 💥 خدایا شکرت برای نعمت قدردانی 🤲 خدایا شکرت برای نعمت وجود تو ♥️ @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه هیئتی بچه امام حسینی دخترا و پسرهای حضرت زهرا حیفه........ @yazahra_arak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
       👇تقویم نجومی چهارشنبه👇        ✴️ چهارشنبه 👈10 آبان/ عقرب 1402 👈16 ربیع الثانی 1445 👈 اول نوامبر 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . 📛تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. ان شاءالله. 👶 برای زایمان خوب و نوزاد اعمال و رفتارش صالح باشد. 🚖مسافرت: سفر امکان بدبیاری دارد و در صورت ضرورت حتما همراه صدقه و ایه الکرسی باشد. 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️شروع به نوشتن کتاب و مقاله و پایان نامه. ✳️آغاز تحصیل و تدریس و آموزش. ✳️دیدار روسا‌ و مسولین. ✳️و ارسال کالاهای تجاری خوب است. 🟣امور کتابت حرز و ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار خوب نیست. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله. 💉💉 حجامت. خون دادن فصد باعث فرج و نشاط می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت: اصلاح سر و صورت باعث حزن و اندوه می شود. 😴😴 تعبیر خواب : تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 17 سوره مبارکه "بنی اسرائیل " است. و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح... و از معنای آن استفاده می شود که چیزی باعث حزن و اندوه خواب بیننده شود پدیدار گردد صدقه بدهد تا برطرف شود.ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن ❇️ چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت و دوز. چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان قم:انتشارات حسنین علیهما السلام @yazahra_arak313