eitaa logo
چهارشنبه های زهرایی.آتش به اختیار
2.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
99 فایل
|گروه جهادے چهارشنبه های زهرایے✨| -هیئت شهیـ🥀ـده های انقلاب -موسسه راه بهشت اطـ💞ــهر قم المقدسه خادم ڪانال : 09105830377 @yazahraa1397
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آیه ۳۸ سوره یوسف به بحث اصالت خانوادگی پرداخته است. ✨و آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروى کرده ‏ام. براى ما سزاوار نیست که چیزى را شریک خداوند قرار دهیم. این از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولى بیشتر مردم سپاس‏گزارى نمى‏ کنند.✨ ♻️اصالت خانوادگى، همچنان که در ساختار شخصیّت افراد مؤثر است، در پذیرش مردم نیز اثر دارد. لذا حضرت یوسف براى معرفى خود، به پدران خود که انبیاى الهى هستند تکیه مى‏ کند تا هم اصالت خانوادگیش را ارائه دهد و هم قداست دعوت خود را.  ♻️این همان روشى است که پیامبر نیز در معرّفى خود به کار مى‏ برد و مى‏ فرمود: من همان پیامبر امّى هستم که نام و نشانم در تورات و انجیل آمده است. سیدالشهدا حسین‏ ابن علىّ در کربلا و امام سجاد (ع) نیز در برابر مردم شام، خود را چنین معرّفى کردند: «اَنا ابن فاطمة الزّهرا» «ملّة» در قرآن به معناى آیین بکار رفته است. ♻️سیماى «ملّة ابراهیم» این گونه ترسیم شده است: «با تمام قُوا در راه خدا جهاد کنید و اهل نماز و زکات و اعتصام به خدا باشید. در دین سختى و حرجى نیست، تسلیم خدا باشید، این است ملّت پدرتان ابراهیم.» 📝پیام ها ۱- رسیدن به حقّ، در گرو شناخت باطل و ترک آن است. «ترکتُ ملّة قوم لا یؤمنون و اتّبعتُ ملّة...» ۲- جدّ انسان، در حکم پدر انسان است و «أب» به او نیز اطلاق شده است. «ملّة آبائى ابراهیم و اسحاق و یعقوب» ۳- انبیا باید از خاندان پاک باشند. «آبائى ابراهیم و...» ۴- پیامبران الهى از یک هدف برخوردارند. «ملّة آبائى ابراهیم واسحاق و...» ۵ - در کنار راه هاى منفى، راه مثبت را نیز نشان دهیم. «ترکتُ ملّة... واتّبعتُ ملّة...» ۶- افتخار به پدران و پیروى از آنان در صورتى که راه حقّ و توحید را پیموده باشند پسندیده و رواست. «واتّبعت ملّة آبائى...» ۷- پدران انبیا (ع) مشرک نبوده‏ اند. «ما کان لنا ان نشرک» ۸ - پرهیز از شرک و مبارزه با آن، پایه و اساس ادیان الهى است. «ما کان لنا ان نشرک» ۹- شرک، در تمام ابعادش (ذات، صفات و عبادت)، منفور است. «من شى‏ء» ۱۰- پرهیز از شرک و گرایش به توحید، توفیق الهى مى‏ خواهد. «ذلک من فضل اللَّه» ۱۱- تعالیم انبیا، نعمتى الهى و سزاوار شکر و سپاس است. «ذلک من فضل اللّه علینا... و لکنّ اکثر الناس لایشکرون» ۱۲- نبوّت و هدایت، توفیق و فضل الهى براى همه است. «علینا و على النّاس» ۱۳- اکثریّت، معیار شناخت صحیح نیست. «اکثر النّاس لا یشکرون» ۱۴- پشت کردن به راه انبیا، بزرگ‏ترین کفران نعمت است. «لایشکرون» 💠 پیام صفحه ۲۴۰ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1397
💠 آیه ۴۷ سوره یوسف اشاره به تعبیر خواب حضرت یوسف دارد. ✨(یوسف در جواب) گفت: هفت سال پى‏ درپى کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکى را که مى خورید، در خوشه ‏اش کنار بگذارید.✨ ♻️یوسف‏ (ع) بدون گلایه و شکوه از رفیق که چرا او را فراموش کرده و بدون آنکه قید و شرطى براى تعبیر خواب پادشاه تعیین کند، فورى به تعبیر خواب پرداخت، زیرا کتمان دانش به ویژه در هنگام نیاز جامعه به آن، امرى به دور از شأن انسان‏ هاى پاک و نیکوکار است. ♻️یوسف به جاى تعبیر خواب، راه مقابله با قحطى را با برنامه ‏اى روشن بیان کرد تا نشان دهد علاوه بر علم تعبیر خواب، قدرت برنامه ‏ریزى و مدیریّت دارد. علم کشاورزى و سیاست ذخیره ‏سازى و لزوم صرفه ‏جویى در مصرف، از این آیه استفاده مى‏ شود.  📝پیام ها ۱- طرح و برنامه‏ هاى سازنده خود را بدون منّت و چشم‏داشت عرضه کنیم. «قال تزرعون» ۲- براى نجات جامعه بایستى از مشکلات شخصى چشم پوشید. (یوسف سخنى از زندانى بودن خود که مسئله شخصى است، چیزى نگفت، بلکه به فکر حلّ مشکل مردم بود) «قال تزرعون...» ۳- مدیریّت بحران و اداره جامعه در شرایط حاد و دشوار از وظایف اصلى حکومت است. «قال تزرعون...» ۴- حکومت‏ها باید قحطى و خشکسالى را پیش‏ بینى کنند و در ایّام فراخى با تدبیر از فشار مشکلات بکاهند. «تزرعون... ۵ - به هنگام مناسب بودن شرایط حداکثر بهره‏ بردارى را باید نمود. «تزرعون...» ۶- در مواقعى که بحرانى در پیش است باید بر ظرفیّت تولید و کار افزود. «تزرعون...» ۷- مردان خدا، باید براى رفاه مردم فکر کنند و طرح ‏هاى دراز مدّت و کوتاه مدّت داشته باشند. «قال تزرعون سبع سنین» ۸ - زمان، عنصر بسیار مهمى در برنامه ریزى و مدیریّت است. «سبع سنین» ۹- فقط تشریح وضعیّت کافى نیست، باید طرح و برنامه داد. «تزرعون سبع سنین دأباً...» ۱۰- برنامه‏ ریزى در تولید «تزرعون سَبْعَ سِنِینَ» و صرفه جویى و ذخیره‏ سازى «فَذَرُوهُ» یک ضرورت است. (در حالى که جوامع عقب مانده بدون توجّه به این مراحل فقط مصرف مى‏ کنند.) ۱۱- کنترل حکومت بر روند تولید و توزیع، در شرایط بحرانى امرى ضرورى است. «تزرعون... فذروه...» ۱۲- گندم اگر به خوشه باشد بر عمرش اضافه مى‏ شود. «فذروه فى سنبله» ۱۳- مى‏ توان با برنامه‏ ریزى، خود را براى مقابله با حوادث طبیعى همچون قحطى، زلزله و سیل آماده کرد. «فذروه فى سنبله» ۱۴- برنامه ‏ریزى و تدبیر براى آینده، منافاتى با توکل و تسلیم در برابر امر خدا ندارد. «فذروه فى سنبله» (با تدبیر، به استقبال تقدیر برویم.) ۱۵- طرحها باید قابلیّت عملى داشته باشند. «فذروه فى سنبله» (بهترین شیوه عملى در آن زمانِ بدون سیلو و تکنولوژى، واگذاردن گندم در خوشه بود.) ۱۶- هر تلخى‏ اى بد نیست. همین قحطى مقدّمه‏ حاکمیّت یوسف شد و همچنین مقدّمه صرفه‏ جویى و کار بیشتر در میان مردم گشت. «تزرعون، فذروه، الاّ قلیلا» ۱۷- آینده‏ نگرى و برنامه‏ ریزى بلند مدّت براى مقابله با مشکلات اقتصادى جامعه، لازمه مدیریّت کشور است. «تزرعون... فذروه... الاّ قلیلا» ۱۸- صرفه ‏جویى امروز، خودکفایى فردا و اسراف امروز، نیاز فردا را به دنبال دارد. «قلیلاً ممّا تأکلون» ۱۹- رؤیاى کافران نیز مى ‏تواند بیانگر واقعیّت‏ ها و حاوى دستورالعمل‏ هایى براى حفظ جامعه باشد. ۲۰- امروز باید براى فرداى بهتر کوشش کرد. «تزرعون... ثمّ یأتى من بعد ذلک» 💠 پیام صفحه ۲۴۱ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1397
🌺 💠 آیه ۵۳ سوره یوسف به بحث نفس پرداخته است. ✨و من نفس خود را تبرئه نمى‏کنم، چرا که نفس آدمى بدون شک همواره به بدى امر مى‏ کند، مگر آن که پروردگارم رحم کند که همانا پروردگار من آمرزنده‏ى مهربان است.✨ ♻️در قرآن براى نفس، حالاتى بیان شده است از جمله: ۱. نفس امّاره که انسان را به سوى زشتى ‏ها سوق مى‏ دهد و اگر با عقل و ایمان مهار نشود، انسان یک باره سقوط مى‏ کند. ۲. نفس لوّامه، حالتى است که انسان خلاف کار خود را ملامت و سرزنش مى‏ کند و اقدام به توبه و عذرخواهى مى‏ کند و در سوره قیامت از آن یاد شده است. ۳. نفس مطمئنّه، حالتى است که تنها انبیا و اولیا وتربیت شدگان واقعى آنان دارند ودر هر وسوسه و حادثه‏ اى، پیروزمندانه بیرون مى ‏آیند و دلبسته‏ خدایند. ♻️یوسف‏ (ع) عدم خیانت و سربلندى خود را در این آزمایش، مرهون لطف و رحمت خداوند مى‏ داند و به عنوان یک انسان که داراى طبیعت انسانى است، خود را تبرئه نمى‏ کند. ♻️در روایات متعدّد، خطرات نفس مطرح شده و راضى بودن از نفس را نشانه‏ ى فساد عقل و بزرگ‏ترین دام شیطان دانسته‏ اند. 🍃امام سجاد (ع) در دعاى مناجات الشاکّین، براى نفس پانزده خطر بیان نموده که توجّه به آن مفید است. 📝پیام ها ۱- هرگز خود را به پاکى مستائیم و تبرئه نکنیم. «ما اُبرّء نفسى» ۲- شرط کمال آن است که حتّى اگر همه مردم او را کامل بدانند، او خود را کامل نداند. در ماجراى حضرت یوسف، برادران، همسر عزیز مصر، شاهد، پادشاه، شیطان، زندانیان همه گواهى به کمال او مى‏ دهند، ولى خودش مى‏ گوید: «ما اُبَرّء نفسى» ۳- خطر هواى نفس جدّى است، آن را ساده ننگرید. «انّ النفس لامّارة بالسوء» در آیه، چهار نوع تأکید بکار رفته است. (انّ، لام تأکید، صیغه‏ ى مبالغه و جمله‏ ى اسمیه) ۴- انبیا با آنکه معصوم‏ اند، اما غرائز انسانى دارند. «انّ النفس لامّارة بالسوء» ۵ - هم از پاکى و عفّت خود در برابر تهمت‏ها باید دفاع کرد و هم به شرور نفس اعتراف نمود و به خدا پناه برد. «انّ النّفس لامّارة بالسوء» ۶- نفس، خواهش خود را تکرار مى‏ کند تا انسان را گرفتار کند. «لامّارة» ۷- نفس انسان به طور طبیعى وغریزى، اگر در مدار لطف حقّ قرار نگیرد، گرایش منفى دارد. «لامّارة بالسّوء» ۸ - تنها رحمت او مایه نجات است. اگر انسان به حال خود رها شود، سقوط مى‏ کند. «الاّ ما رحم» ۹- یوسف، تحت تربیت مخصوص خداوند است. کلمه «ربّى» تکرار شده است. ۱۰- مربّى باید رحمت و بخشش داشته باشد. «انّ ربّى غفور رحیم» ۱۱- بخشودگى، مقدّمه‏ دریافت رحمت الهى است. اوّل مى‏ فرماید: «غفور» بعد مى‏ فرماید: «رحیم» ۱۲- على‏ رغم تمام خطرات، از رحمت او مأیوس نشویم. «غفور رحیم» 💠 پیام صفحه ۲۴۲ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1397
💠 آیه ۶۴ سوره یوسف به بحث تربیتی اشاره دارد. ✨(یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، مگر همانند قبل عمل که شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید که چه شد)، پس (به جاى شما به خدا اعتماد مى ‏کنم که) خداوند بهترین حافظ است و او مهربان‏ترین مهربانان است.✨ ⁉️سؤال: با توجّه به سابقه بدى که فرزندان یعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟ ✅پاسخ: فخر رازى احتمالات متعدّدى را مطرح نموده که هر کدام از آنها مى‏تواند توجیهى بر این موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اولیه‏ شان به نتیجه ‏اى که مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر، کمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطى و خشکسالى شرایط ویژه‏ اى را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضرورى مى ‏کرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مى‏ شد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود. ♻️در آیه ۱۲، یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد کرد، به فراق یوسف و نابینایى گرفتار شد، ولى در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائى پایان یافت. 📝پیام ها ۱- اعتماد سریع به کسى که سابقه تخلّف دارد، جایز نیست. «هل آمنکم» ۲- یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه مى‏ کند. «هل آمنکم على اخیه من قبل» ۳- با یک شکست یا تجربه‏ ى تلخ، خود را کنار نکشیم. «هل آمنکم علیه... فاللَّه خیر حافظاً» یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توکل به خدا به برادران تحویل داد. ۴- برادران یوسف، خود را حافظ پنداشتند، «انّا له لحافظون» امّا حضرت یعقوب تذکّر داد که خداوند حافظ است. «فاللّه خیر حافظاً...» ۵ - بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تکیه نکنیم، تنها بر خدا توکّل کنیم. «فاللّه خیر حافظاً» ۶- با توجّه به رحمت بى‏ نظیر الهى و با توکل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برویم. «فاللّه خیر حافظاً وهو ارحم الرّاحمین» ۷- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فاللّه خیر حافظاً و هو ارحم الرّاحمین» 💠 پیام صفحه ۲۴۳ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1397
💠 آیه ۶۴ سوره یوسف به بحث تربیتی اشاره دارد. ✨(یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، مگر همانند قبل عمل که شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید که چه شد)، پس (به جاى شما به خدا اعتماد مى ‏کنم که) خداوند بهترین حافظ است و او مهربان‏ترین مهربانان است.✨ ⁉️سؤال: با توجّه به سابقه بدى که فرزندان یعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟ ✅پاسخ: فخر رازى احتمالات متعدّدى را مطرح نموده که هر کدام از آنها مى‏تواند توجیهى بر این موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اولیه‏ شان به نتیجه ‏اى که مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر، کمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطى و خشکسالى شرایط ویژه‏ اى را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضرورى مى ‏کرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مى‏ شد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود. ♻️در آیه ۱۲، یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد کرد، به فراق یوسف و نابینایى گرفتار شد، ولى در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائى پایان یافت. 📝پیام ها ۱- اعتماد سریع به کسى که سابقه تخلّف دارد، جایز نیست. «هل آمنکم» ۲- یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه مى‏ کند. «هل آمنکم على اخیه من قبل» ۳- با یک شکست یا تجربه‏ ى تلخ، خود را کنار نکشیم. «هل آمنکم علیه... فاللَّه خیر حافظاً» یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توکل به خدا به برادران تحویل داد. ۴- برادران یوسف، خود را حافظ پنداشتند، «انّا له لحافظون» امّا حضرت یعقوب تذکّر داد که خداوند حافظ است. «فاللّه خیر حافظاً...» ۵ - بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تکیه نکنیم، تنها بر خدا توکّل کنیم. «فاللّه خیر حافظاً» ۶- با توجّه به رحمت بى‏ نظیر الهى و با توکل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برویم. «فاللّه خیر حافظاً وهو ارحم الرّاحمین» ۷- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فاللّه خیر حافظاً و هو ارحم الرّاحمین» 💠 پیام صفحه ۲۴۳ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1397
💠 آیه ۷۰ سوره یوسف اشاره به داستان بنیامین برادر حضرت یوسف ع دارد. ✨پس چون بارهاى برادران را مجهّز و مهیا ساخت ظرف آبخورى (گران‏ قیمتى) را در خورجین برادرش (بنیامین) قرار داد، سپس منادى صدا زد؛ اى کاروانیان! قطعاً شما دزدید.✨ ♻️«سقایه» پیمان ه‏اى است که در آن آب مى‏ نوشند. «رحل» به خورجین و امثال آن مى‏ گویند که روى شتر مى‏ گذارند. «عیر» به معنى کاروانى که مواد غذایى حمل مى ‏کنند. ♻️این چندمین بارى است که یوسف طرح ابتکارى مى‏ دهد، یک بار بهاى غلّه را در بار برادران گذاشت تا دوباره بازگردند و این بار ظرف قیمتى را در محموله برادر گذاشت تا او را نزد خود نگاه دارد. ♻️حضرت یوسف‏ (ع) در مرحله‏ قبل بضاعت را توسط غلامان در بار برادران گذارد، «اجعلوا بضاعتهم فى رحالهم» ولى در سفر دوم شخصاً سقایه را در بار بنیامین قرار داد. (چون موضوع سرّى بود). «جعل السقایة فى رحل اخیه» ♻️در تفاسیر آمده است که در جلسه دو نفره‏ اى که یوسف و بنیامین با هم داشتند، یوسف از او پرسید آیا دوست دارد در نزد وى بماند. بنیامین اعلام رضایت کرد، ولى یادآور شد که پدرش از برادران تعهد گرفته که او را برگردانند. یوسف گفت: من راه ماندن تو را طراّحى مى‏ کنم و لذا با موافقتِ بنیامین این نقشه کشیده شد.  ♻️نظیر فیلم‏ ها، نمایش ‏ها و صحنه‏ هاى تئاتر که افراد در ظاهر و در شکل مجرم و گناهکار احضار و مخاطب مى‏ شوند و یا حتّى شکنجه مى‏ گردند، ولى آنها بخاطر توجیه قبلى و رضایت شخصى و مصلحت مهم‏ ترى آن را پذیرا شده‏ اند. ⁉️سؤال: چرا در این ماجرا به بى‏ گناهانى نسبت سرقت داده شد؟ ✅پاسخ: بنیامین با آگاهى از این طرح و اتّهام، براى ماندن در نزد یوسف اعلام رضایت کرد و باقى برادران هر چند در یک لحظه ناراحت شدند، ولى بعد از بازرسى از آنها رفع اتهام گردید. علاوه بر آنکه کارگزاران از اینکه یوسف خود پیمانه را در میان بار گذارده «جَعَلَ» خبر نداشتند وبطور طبیعى فریاد زدند: «انّکم لسارقون» 🍃پیامبر اکرم‏ فرمودند: «لا کِذبَ على المصلح» کسى که براى اصلاح و رفع اختلاف دیگران دروغى بگوید، دروغ حساب نمى‏ شود، و آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمودند. 📝پیام ها ۱- گاهى صحنه‏ سازى براى کشف ماجرایى جایز است و براى مصالح مهم ‏تر، نسبت دادن سارق به بى ‏گناهى که از قبل توجیه شده باشد، مانعى ندارد. «انّکم لسارقون» ۲- اگر در میان گروهى یک نفر خلافکار باشد، مردم تمام گروه را خلافکار مى‏ نامند. «انّکم لسارقون» 💠 پیام صفحه ۲۴۴ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۸۴ سوره یوسف به داستان کور شدن یعقوب در فراق یوسف اشاره دارد. ✨یعقوب از برادران روى گرداند و گفت: اى دریغا بر یوسف، پس اندوه خود را فرو مى ‏خورد (تا آنکه) دو چشمش از اندوه سفید (و نابینا) شد.✨ ♻️«اسف» به معناى حزن و اندوه همراه با غضب است. یعقوب بر چشم گریه، و بر زبان «یا اسفا» و در دل حزن داشت. 🍃در روایتى امام صادق (ع) فرمود: علىّ‏ بن‏ الحسین‏ علیه السلام بیست سال بعد از حادثه کربلا به هر مناسبتى گریه مى‏ کرد. سؤال کردند چرا این همه گریه مى‏ کنید؟ فرمود: یعقوب یازده پسر داشت یکى غائب شد، با اینکه زنده بود، از گریه چشمانش را از دست داد، ولى من در برابر چشمان خود دیدم پدر و برادرها و هفده نفر از خاندان نبوّت شهید شدند، چگونه گریه نکنم؟ 📝پیام ها ۱- حسد ورزى، یک عمر تحقیر به همراه دارد. «و تولّى عنهم» ۲- آنها مى‏ خواستند با حذف یوسف، خود محبوب پدر شوند؛ «یخل لکم وجه ابیکم» ولى حسادت، قهر پدر را شامل حال آنها کرد. «تولّى عنهم» ۳- یعقوب مى‏ دانست که بر فرزند دیگر ظلم نشده است، ظلم بر یوسف رفته است. «یا اسفا على یوسف» ۴- غصّه و گریه، گاهى موجب نابینایى مى‏ شود. «ابیضّت عیناه من الحزن» ۵ - ندبه و گریه و سوز و عشق، نیاز به شناخت دارد. (یعقوب آشنا به یوسف است که از سوز نابینا مى‏ شود.) ۶- اهمیّت مصائب، بر محور شخصیّت افراد است. (ظلم به یوسف با ظلم به دیگران فرق دارد، نام یوسف برده مى‏ شود نه دو برادر دیگر.) ۷- گریه، غم و اندوه در فراق عزیزان، جایز است. «وابیضّت عیناه من الحزن» ۸ - تحمّل انسان حدّى دارد و روزى لبریز مى‏ شود. «وابیضّت عیناه من الحزن» ۹- فرو بردن خشم، از صفات مردان الهى و کارى شایسته است. «فهو کظیم» ۱۰- گریه و غم، منافاتى با کظم غیظ و صبر ندارد. «فصبرٌ جمیل، یا اسفا، فهو کظیم» 💠 پیام صفحه ۲۴۵ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۹۰ سوره یوسف اشاره به دیدار حضرت یوسف ع با برادرانش دارد. ✨گفتند: آیا تو خود (همان) یوسفى؟ گفت: (آرى) من یوسفم و این برادر من است. به تحقیق خداوند بر ما منت گذاشت. زیرا که هر کس تقوا و صبر پیشه کند پس همانا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمى‏ کند.✨ ♻️هر چه زمان مى‏ گذشت، برادران مبهوت ‏تر شدند که چرا عزیز مصر در برابر نامه‏ پدرشان گریه کرد!؟ عزیز از کجا ماجراى یوسف را مى‏ داند؟ راستى قیافه او به یوسف شباهت زیادى دارد! نکند او یوسف باشد، چه بهتر که از خودش بپرسیم. اگر یوسف نبود به ما دیوانه نمى ‏گویند؟ واگر یوسف بود از شرمندگى چه مى‏ کنیم؟ ♻️هیجان سراسر وجود برادران را گرفته بود. بالاخره طلسم سکوت را با سؤالِ آیا تو یوسفى، شکستند. 👈در اینجا چه صحن ه‏اى پیش آمد؟ و کدام نقاش مى ‏تواند سیمایى از شرمندگى و شادى و گریه و در آغوش کشیدن را تصویر کند؟ خدا مى‏ داند و بس. ♻️باید شرایط طورى فراهم شود که مردم سؤال کنند و براى رشد و تربیت، انگیزه آنان را بالا برد. در برادران یوسف دائماً انگیزه براى جستجو و سؤال زیاد مى‏ شد. ♻️با خود مى‏ گفتند: چرا اصرار داشت بنیامین را به همراه خود بیاوریم؟ چرا پیمانه در بار ما پیدا شد؟ چرا پول ما را در نوبت اوّل برگرداند؟ او از کجا داستان یوسف را مى ‏داند؟ نکند دیگر به ما غلّه ندهد؟ وقتى این هیجان‏ ها در روح آنها اوج گرفت، پرسیدند: آیا تو یوسف هستى؟ گفت: بله.... 🍃امام صادق (ع) فرمودند: به تحقیق در حضرت قائم (عج) سنتى از یوسف است... مردم حضرت را نمى‏ شناسند تا اینکه خداوند اذن دهد که خود را معرفى کند. 📝پیام ها ۱- گذشت تاریخ و حوادث تلخ و شیرین، رابطه‏ ها و شناخت‏ ها را تغییر مى ‏دهد. «ءانّک لانت یوسف» ۲- اولیاى خدا، همه‏ نعمت ‏ها را از او مى‏ دانند. «مَنّ اللَّه علینا» ۳- اجر صبر و تقوا، در دنیا نیز داده مى‏ شود. «انا یوسف... مَن یّتق و یصبر...» ۴- کسى لایق زمامدارى و حکومت است که در برابر حوادث، حسادت ‏ها، شهوت‏ ها، تحقیرها، زندان‏ ها، تبلیغات سوء و... امتحان داده باشد. «مَن یتّق و یصبر...» ۵ - از حساس‏ت رین اوقات، براى تبلیغ استفاده کنید. (موقعى که برادران از کار خود شرمنده و آماده پذیرش سخن یوسف ‏اند او مى ‏گوید: «مَن یتّق ویصبر...») ۶- لطف خداوند، حکیمانه و بر طبق ملاک ‏ها و معیارها است. «من یتّق و یصبر فانّ اللَّه...» ۷- صبر و تقوا، زمینه عزّت است. «مَن یتّق و یصبر فانّ اللَّه لایضیع...» ۸ - تقوا و صبر از ویژگى‏ هاى محسنان است. «من یتّق و یصبر فانّ اللّه لا یضیع اجر المحسنین» ۹- یکى از سنت‏ هاى الهى، حکومت صالحان است. «لایضیع اجر المحسنین» 💠 پیام صفحه ۲۴۶ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۹۷ سوره یوسف به بحث استغفار اشاره دارد. ✨(فرزندان) گفتند: اى پدر! براى گناهانمان (از خداوند) طلبِ آمرزش کن که براستى ما خطاکار بودیم.✨ ♻️فرزندان یعقوب موحّد بودند و به مقام والاى پدرشان آگاه بودند؛ «یا ابانا استغفر لنا» آنچه در آیات قبل به عنوان «ضلال» به پدر نسبت داده ‏اند، مراد گمراهى در عقیده نیست، بلکه گمراهى در تشخیص و علاقمندى او به یوسف بود. 🔹براى ظالم سه روز است: روز قدرت، روز مهلت و روز ندامت. 🔸براى مظلوم نیز سه روز است: روز حسرت که مورد ظلم قرار گرفته، روز حیرت که در فکر چاره ‏اندیشى است و روز نصرت در این دنیا یا جهان آخرت. ♻️کسانى‏ که در اثر اشتباه به پدر گفتند: «انّ ابانا لفى ضلال مبین» بعد از توجّه به اشتباه مى‏ گویند: «انّا کنّا خاطئین» ♻️در تفسیر مجمع‏ البیان و اطیب‏ البیان آمده است که حضرت یعقوب در انتظار شب جمعه یا سحر بود تا براى فرزندانش دعا کند. 📝پیام ها ۱- ظلم، مایه‏ ذلّت است. روزى که برادران، یوسف را به چاه انداختند، روز خنده آنان و ذلّت یوسف بود و امروز به عکس شد. ۲- براى آمرزش گناهان، توسّل به اولیاى خداوند جایز است. «یا ابانا استغفر لنا» ۳- دعاى پدر تأثیر ویژه ‏اى دارد. «یا ابانا استغفر لنا» ۴- براى توبه هیچ گاه دیر نیست. «استغفر لنا» ۵ - اعتراف به گناه و خطا زمینه آمرزش است. «انّا کنّا خاطئین» ۶- براى دعا، ساعات خاصّى اولویّت دارد. «قال سوف استغفر لکم» 💠 پیام صفحه ۲۴۷ قرآن 📿 🌸|| @yazahraa_1363
💠 آیه ۱۰۵ سوره یوسف به آیات و نشانه های خداوند دارد. ✨و چه بسیار نشانه در آسمان‏ ها و زمین، که بر آن مى‏ گذرند، در حالى که از آن روى گردانند.✨ ♻️گویا این آیه براى تسلّى خاطر رسول اکرم‏ و هر رهبر و امام بر حقّ است که اگر مردم به فرمان و دستور آنان بى‏ اعتنا بودند نگران نباشند، آنان دائماً بر نشانه ‏هاى قدرت و حکمت خدا در طبیعت و خلقت برخورد مى ‏کنند، ولى لحظه‏ اى نمى ‏اندیشند. ♻️این همه زلزله، کسوف، خسوف، صاعقه، گردش ستارگان، کهکشان‏ ها، همه و همه را مى‏ بینند، ولى از آن اعراض مى‏ کنند. ♻️جمله «یمّرون علیها» را سه نوع معنى کرده ‏اند: ۱. منظور از مرور انسان‏ ها بر آیات الهى، مشاهده آنهاست. ۲. منظور از مرور انسان‏ ها بر آیات، حرکت زمین است، زیرا با حرکت زمین، انسان بر اجرام آسمانى مرور مى ‏کند. ۳. مرور بر آیات آسمانى، پیشگویى سوار شدن انسان بر وسایل فضایى و حرکت آنها در آسمان‏ ها است. ♻️اعراض، از غفلت خطرناک تر است. با اینکه تعداد نشانه‏ ها زیاد است «کایّن» و انسان دائماً با آنها رابطه دارد «یمرّون» امّا نه تنها از آنها غفلت مى‏ کند، بلکه مواقعى نیز با عنایت از آنها اعراض مى‏ کند. 📏پیام ها ۱- تمام هستى، نشانه و رمز خداشناسى است. «آیةٍ» ۲- انسان اگر لجاجت کند، هیچ نشانه ‏اى را نمى‏ پذیرد. «و کأیّن من آیة... یمرّون علیها و هم عنها معرضون» ۳- نگاه سطحى و بدون فکر و تأمّل، زمینه‏ هدایت و رشد نیست. «یمرّون... معرضون» ۴- علم به تنهایى کافى نیست، حقّ پذیرى نیز لازم است تا ایمان حاصل شود. «یمرّون علیها و هم عنها معرضون» ۵ - احسن القصص بودن داستان به تنهایى کافى نیست؛ مهم آمادگى براى به کار بستن و پذیرفتن این همه درس بزرگ است. «و هم عنها معرضون» 💠 پیام صفحه ۲۴۸ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۵ سوره رعد به بحث معاد اشاره دارد ✨اگر تعجب مى‏ کنى پس عجیب گفتار آنهاست (که مى‏ گویند:) آیا آنگاه که خاک شدیم، آیا به آفرینش تازه ‏اى در مى ‏آییم؟ آنانند کسانى که به پروردگارشان کفر ورزیدند و همانانند که غلّ‏ ها در گردنشان باشد و همانانند همدم آتش که در آن جاودانه ‏اند.✨ ♻️این آیه خطاب به پیامبر مى‏ فرماید: از انکار نبوّت توسط مردم تعجّب مکن، زیرا آنها از قدرت من، در زنده کردن مردگان نیز در تعجّب اند و آن را باور ندارند. ♻️منکرین معاد دلیلى بر محال بودن معاد، ارائه نداده ‏اند و تنها وقوع آن را بعید مى‏ شمرند. در مقابل، قرآن علاوه بر ذکر عدالت و حکمت خداوند که مستلزم وجود قیامت است، بارها در مقام جواب از این استبعاد منکرین برآمده است؛ یک‏‌جا مى ‏فرماید: اگر شما در وقوع قیامت شک دارید، از آفرینش ابتدایى خود یاد کنید که ما چگونه شما را از خاک و نطفه آفریدیم. «یاایها النّاس ان کنتم فى ریب من البعث فانّا خلقناکم من تراب ثم من نطفة» ♻️و در جاى دیگر مى ‏فرماید: اى پیامبر! به مردم بگو: همان کسى ‏که بار اول شما را آفرید، بار دیگر در قیامت شما را خلق خواهد کرد و جاى هیچ‏گونه تعجّبى هم نیست. «قل یحییها الّذى أنشاها اوّل مرّة و هو بکلّ خلق علیم» 📝پیام ها ۱- انکار معاد یعنى انکار قدرت، عدالت و حکمت خداوند و این کفر است. «اولئک الّذین کفروا» ۲- منکر معاد چون تمام هدفش دنیاست، به غل و زنجیر مادیّت، هواپرستى، جهل و خرافات مبتلا مى‏ گردد و اینچنین کسى در آخرت نیز در غل و زنجیر عذاب الهى خواهد بود. «الاغلال» ۳- غل و زنجیر در قیامت بر روى گردن منکرین نیست تا بتوانند آن را بردارند، بلکه چنان به درون گردنشان فرو رفته که قابل برداشتن نیست. «فى اعناقهم» ۴- منکر معاد چون توشه‏ اى براى رهایى خود از قهر الهى فراهم نکرده، همیشه در عذاب باقى است. «خالدین» 💠 پیام صفحه ۲۴۹ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۶ سوره رعد به اجاجت انسانها از پذیرش حق پرداخته است. ✨و پیش از رحمت ونیکى، به شتاب از تو عذاب و بدى مى‏ خواهند در حالى که پیش آنان عذاب‏ ها بوده است. و همانا پروردگارت نسبت به مردم با همه ستم شان داراى آمرزش است و به یقین پروردگارت سخت کیفر است. ✨ ♻️«مَثُلات» جمع «مثله» عذاب و عقوبتى است که به انسان روى می آورد. گاهى عناد و لجاجت به جایى مى ‏رسد که انسان حاضر است آرزوى هلاکت کند، ولى حقّ را نپذیرد. در قرآن مجید به نمونه‏ هایى از این نوع روحیّه‏ ها اشاره شده است، از جمله:  ۱. کافران مى‏ گفتند: «و اذ قالوا الّلهم اِن کان هذا هوالحقّ من عندک فامطر علینا حجارة من‏ السّماء او ائتنا بعذاب الیم» خدایا! اگر این قرآن، حقّ و از جانب توست، پس یا از آسمان بر ما سنگ ببار و یا ما را به عذابى دردناک مبتلا نما (که ما آن را نمى ‏پذیریم). ۲. در جاى دیگر آمده: اگر ما این قرآن را بر غیر عرب (عجم) نازل مى‏ کردیم و پیامبر آن را بر مردم قرائت مى‏ فرمود: «ولو نزّلناه على بعض الاعجمین فقرأه علیهم ما کانوا به مؤمنین» ایمان نمى ‏آوردند و آن را نمى ‏پذیرفتند. ۳. یا اینکه اهل کتاب به کفّار و بت ‏پرستان مى‏ گفتند: «الم تر الى الّذین اوتوا نصیباً من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطاغوت و یقولون للذین کفروا هؤلاء اهدى من الّذین آمنوا سبیلاً» راه شما از راه اسلام بهتر است. در صورتیکه اهل کتاب از مشرکان به اسلام نزدیک ترند، ولى لجاجت، آنها را از ابراز حقّ دور مى ‏داشت. ♻️تعجیل عدّه ‏اى از مردم به نزول قهر الهى، مى‏ تواند به واسطه این دلایل باشد: الف: غفلت و فراموشى تاریخ گذشتگان و باور نکردن و بعید دانستن قهر الهى. ب: حسادت به داشته‏ هاى دیگران. چنانکه در تاریخ آمده است چون امیرمؤمنان، حضرت على‏ علیه السلام به امامت رسید، شخصى که تحمّل این موضوع را نداشت، آرزوى مرگ کرد که در شأن نزول سوره معارج بدان اشاره شده است. ج: احساس بریدگى و یأس و به بن‏ بست کامل رسیدن. د: استهزا و عدم قبول و پذیرش، حتّى به قیمت جان‏ دادن. ♻️قرآن مى ‏فرماید: اگر خداوند به جهت گناه و عملکرد بد مردم آنها را فوراً عذاب کند، هیچ کس روى زمین باقى نمى‏ ماند، امّا او از راه لطف، صبر مى‏ کند تا شاید مردم توبه کنند. «ولو یؤاخذ اللَّه النّاس بظلمهم ما ترک علیها من دابّة و لکن یؤخّرهم الى اجل مسمّى...» و آیه «ولو یؤاخذ اللَّه النّاس بما کسبوا ماترک على ظهرها من دابّة...» 📝پیام ها ۱- انسان در اثر لجاجت، چنان سقوط مى‏ کند که حاضر است نابود شود، ولى حقّ را نپذیرد. «و یستعجلونک بالعذاب» ۲- تاریخ پیشینیان، بهترین الگو ونمونه است. «قدخلت من قبلهم المثلات» ۳- قهر الهى را شوخى نپندارید و به نمونه‏ هاى گذشته توجّه کنید. «من قبلهم المثلات» ۴- سنّت خداوند مهلت‏ دادن است و کارى به عجله مردم ندارد. «لذو مغفرة» ۵ - راه توبه و بازگشت، براى افراد لجوج نیز باز است. «لذو مغفرة... على ظلمهم» ۶- خداوند، انسان‏ ها را با همه‏ بدى‏ هایى که از آنها سر مى‏ زند باز دوست دارد. «لذو مغفرة للنّاس على ظلمهم» ۷- لطف خداوند بر قهر او مقدم است. «مغفرة - عقاب» ۸ - خوف و رجا و بیم و امید، در کنار هم عامل رشد است. «لذو مغفرة - لشدید العقاب» ۹- قهر و لطف الهى از مقام ربوبیّت اوست. «ربّک لذو مغفرة، ربّک لشدید العقاب» 💠 پیام صفحه ۲۵۰ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۱۴ سوره رعد به دعوت به سمت خدا اشاره دارد. ✨تنها خواندن او حق است و کسانى را که (مشرکان) جز او مى‏ خوانند هیچ پاسخ شان نمى‏ گویند، مگر مانند کسى که دو دستش را به سوى آب گشوده تا آن را به دهانش رساند و حال آنکه نخواهد رسید و دعا و خواست کافران (از غیر خدا) جز در گمراهى (وبه هدر رفتن و انحراف) نیست.✨ ♻️دعوت به پرستش خداى ودورى از توجّه به دیگران و تنها او را مؤثر دانستن، بارها در قرآن تذکّر داده شده است. از جمله: اگر انسان، تنها از من درخواست کند، من حتماً او را پاسخ مى‏ دهم. «اجیب دعوة الداّع اذا دعان» امّا اگر به سراغ دیگران رفت و از آنها حاجت خواست، بداند آنها نمى‏ شنوند و اگر هم بشنوند اجابت نمى‏ کنند. «ان تدعوهم لایسمعوا و لو سمعوا دعائکم ما استجابوا لکم» ♻️انسانِ محدود در زندگى پرحادثه دنیا نیازمند پناهگاهى مطمئن است، انبیا پناهگاه واقعى را به او معرّفى مى‏ کنند، «له دعوة الحق» امّا کمک‏ هاى دیگران (طاغوت‏ها) یا براى استحمار یا استثمار یا تبلیغات و حفظ موقعیّت خود و یا... مى‏ باشد و در واقع آنچه براى آنها مطرح نیست، انسان است. ♻️انسان، فطرتاً تشنه حقّ و خواستار حقیقت است «لیبلغ فاه» ولى راه وصول به آن را گم مى‏ کند. امّا جز ایمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او، هیچ چیز دیگرى انسانِ بى‏ نهایت طلب را سیراب نمى‏ کند. «و ما هو ببالغه» چرا که غیر از اللَّه هر چه باشد سراب است و دعا از غیر او بیهوده. 📝پیام ها ۱- جز خدا به سراغ دیگران نروید که از غیر او هیچ کارى ساخته نیست. «لایستجیبون لهم بشى‏ءٍ» ۲- سرچشمه‏ شرک مردم، تصوّرات و خیالات باطل آنهاست. «کباسط کفیّه الى الماء... و ما هو ببالغه» ۳- هرکس خالصانه خدا را بخواند، با دست پر برمى‏ گردد. دست خالى برگشتن به خاطر توجّه به غیر خداست. «له دعوة الحق... و ما دعاء الکافرین الاّ فى ضلال» 💠 پیام صفحه ۲۵۱ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۱۹ سوره رعد به سیمای خردمندان پرداخته است. ✨پس آیا کسى که مى‏ داند آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است، مانند کسى است که نابیناست؟ همانا تنها صاحبان‏ خرد پند مى‏ گیرند.✨ ♻️در آیه قبل به کسانى که دعوت حیات ‏بخش انبیا را اجابت مى‏ کنند اشاره شد، این آیه و آیات بعد، آثار استجابت آن دعوت را بیان مى‏ فرماید. هر کدام از فطرت، عقل و علم در انسان، مغز و لبّى دارند که گاه به واسطه عادات، رسوم، خرافات، غرائز، روى آنها پوشیده مى‏ شود، لذا انسان باید دائماً متوجّه آن هسته‏ مرکزى و مغز آنها باشد. ♻️سیماى خردمندان در قرآن‏ واژه «اولوا الالباب» مرتبه در قرآن آمده و هر مرتبه همراه با یک کمال و وصفى بیان شده است. از جمله:  ۱. راز احکام را مى‏ فهمند. «و لکم فى ‏القصاص حیاة یا اولى الالباب» ۲. آینده ‏نگر هستند. «تزودّوا فانّ خیر الزّاد التقوى واتقون یا اولى الالباب» ۳. دنیا را محل عبور و گذر مى‏ دانند نه توقف‏ گاه و مقصد. «لاولى الالباب الّذین... یتفکّرون فى خلق السّموات والارض ربّنا ما خلقت هذا باطلا» ۴. از تاریخ، درس عبرت مى‏ گیرند. «لقد کان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب» ۵. بهترین و برترین منطق را مى‏ پذیرند. «الّذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ... و اولئک هم اولوا الالباب» ۶. اهل تهجّد و عبادت مى‏ باشند. «امّن هو قانت آناء الّیل... انما یتذکّر اولوا الالباب» 📝پیام ها ۱- قرآن انسان بى‏ خبر از حقّ را نابینا مى‏ داند. به جاى «کمن هو لایعلم» فرموده است «کمن هو اعمى» ۲- دین، مطابقت فطرت انسان‏ هاست، تنها تذکّر لازم است تا غفلت زدایى شود. «انما یتذکّر...» ۳- عقلى که انسان را به حقانیّت کتاب آسمانى نرساند، عقل‏نی ست. «انّما یتذکّر اولوا الالباب» ۴- علم مفید، محصول تعقّل و تذکّر است. «من یعلم، یتذکّر اولوا الالباب» ۵ - براى رسیدن به عقل سلیم و فطرت خالص باید گناه و غفلت را از خود دور کرد. «انما یتذکّر اولوا الالباب» 💠 پیام صفحه ۲۵۲ قرآن 📿 🌸|| @yazahraa_1363
📎 آیه ۲۹ سوره ی رعد به بحث ایمان و عمل صالح و نتایج آن اشاره دارد. ⚜كسانى‌كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند خوشا بحالشان و سرانجام نيكويى دارند. 👈 مردم چهار دسته‌اند: 🔹۱. مؤمن، كسانى که هم ايمان دارند و هم اعمالشان صالح است. 🔸۲. كافر، كسانى که ايمان ندارند و در ظاهر نيز اظهار ايمان نمى‌كنند. 🔹۳. فاسق، كسانى‌ كه ايمان دارند، ولى اعمالشان صالح نيست. 🔸۴. منافق، كسانى‌ كه ايمان ندارند، ولى به ظاهر اظهار ايمان مى‌كنند. ⚜ «طُوبى‌» يا مصدر است مثل‌ «بُشْرى‌» و يا مؤنث «اطيب» به معناى بهترين است. 👈در آيه مصداق خاصى براى (بهترين) بيان نشده تا شامل همه بهترين‌ها شود و شايد رواياتى كه مى‌گويد: طوبى‌ درختى است كه ريشه آن در خانه پيامبر (صلى الله عليه و آله) و على (عليه السلام) وشاخه‌هاى آن بر سر مؤمنان سايه افكنده مثال و تجسمى باشد از اينكه همه پاكى‌ها و خيرات در گرو اتصال به رهبران آسمانى است. 🔶 وقتى كوته‌ فكران به پيامبر (صلى الله عليه و آله) انتقاد كردند كه چرا اين همه فاطمه زهرا عليها السلام را مى‌بوسى؟ حضرت فرمود: زمانى كه در شب معراج مرا به بهشت بردند، من از ميوه درخت طوبى خوردم و وجود فاطمه از آن نشأت گرفت و پديد آمد ومن هرگاه مشتاق بوى بهشت مى‌شوم دخترم فاطمه را بو مى‌كنم. ⚜ كاميابى افراد بى‌ايمان و بدور از عمل صالح، عمق و تداوم ندارد. چنانكه حضرت على (عليه السلام) مى‌فرمايد: در لذّتى كه بعد از آن آتش باشد، خيرى نيست. ☝️ نكته ها : ۱. زندگى شيرين دنيوى و عاقبت نيكوى اخروى در سايه ايمان و عمل صالح است.‌ ۲. كاميابى‌ هاى دنيوى در صورتى ارزش دارد كه همراه عاقبت اخروى باشد نه آنكه مانع آن گردد. 💠پیام صفحه ۲۵۳ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
📎 آیه ۳۸ سوره ی رعد اشاره به فرزندان پیامبر (ص) دارد. ⚜ البتّه ما قبل از تو (نيز) پيامبرانى فرستاده‌ايم و براى آنان همسران و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نسزد كه معجزه‌اى بياورد، مگر با اذن الهى. براى هر زمان و دوره‌اى كتاب (و قانون) است. ⚜ امام صادق (عليه السلام) فرمودند: 🔹ما فرزندان حضرت محمّد (صلى الله عليه و آله) هستيم و مادرمان فاطمه (عليها السلام) است و خداوند به هيچ يك از پيامبران چيزى را نداده مگر آنكه آن را به حضرت محمّد (صلى الله عليه و آله) نيز داده است. سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند. 👈 پیام ها ۱- بعثت انبيا، يكى از سنّت‌هاى الهى است. ۲. انبيا نيز مثل ساير مردم زندگى مى‌كرده و داراى همسر و فرزند بوده‌اند. ۳. معجزه ی پيامبران بر اساس خواست آنها يا درخواست و هوس مردم نيست، بلكه با اذن و اراده‌ى الهى است. ۴. زمان، در نزول قانون الهى نقش دارد. 💠پیام صفحه ۲۵۴ قرآن 📿 @yazahraa_1363
💠 آیه ۳ سوره ابراهیم به تبلیغات دشمن علیه اسلام اشاره دارد. ✨(کفّار) کسانى هستند که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى ‏دهند و (مردم را) از راه خدا باز مى‏ دارند و مى‏ خواهند آنرا منحرف کنند، آنها در گمراهى عمیقى هستند.✨ ♻️بستن راه خدا به یک یا دو موردِ خاصّ منحصر نیست، بلکه تبلیغات ناروا، گناه علنى، ترویج ابزار فساد و غفلت ‏آور، القاى شبهه، ایجاد اختلاف، نشریّات و فیلم‏ هاى گمراه کننده، بد معرّفى کردن دین حقّ، معرفّى نااهلان به عنوان الگوى دین و ده‏ ها نمونه‏ دیگر از مصادیق بستن راه خداست.  ♻️کامیابى از دنیا جایز است، امّا ترجیح دنیا بر آخرت خطرناک است. زیرا دنیاگرایى مانع عبادت، انفاق، جهاد، کسب حلال، صداقت و انجام تکالیف شرعى مى‏ شود.  📝پیام ها ۱- دنیاگرایى، زمینه‏ کفر، مبارزه با دین و ضلالت است. «یستحبّون الحیوة الدنیا... و یصدّون... فى ضلال بعید»  ۲- سرچشمه‏ گمراهى‏ ها عملکرد خود انسان است. «یستحبّون، یصّدون، یبغون»   ۳- انسان اختیار دارد و مى‏ تواند راهى را بر راه دیگر ترجیح دهد و انتخاب کند. «یستحبّون»   ۴- کفّار سه مرحله را طى مى ‏کنند:  🎈اوّل خودشان با دنیاگرایى منحرف مى‏ شوند. «یستحبّون»  🎈آنگاه با اعمال شان دیگران را از راه باز مى ‏دارند. «یصدون»  🎈سپس با تمام توان مسیر حق ‏طلبان را منحرف مى‏ کنند. «یبغونها»  ۵- روحیّه‏ کفر، عامل انحراف طلبى است. «ویل للکافرین... یبغونها»   ۶- گمراهى، درجات و مراحلى دارد و هر چه عمیق‏ تر شود رجوع به حق مشکل‏ تر مى‏ شود. «ضلال بعید»  💠 پیام صفحه ۲۵۵ قرآن 📿 @yazahraa_1363
💠 آیه ۷ سوره ابراهیم به بحث تشکر پرداخته است. ✨و (نیز به یادآور) هنگامى که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعاً شما را مى‏ افزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است.✨ ♻️این آیه، مهم ‏ترین و صریح‏ ترین آیه قرآن در مورد شکر نعمت و یا کفران آن است، که بعد از آیه‏ مربوط به نعمت آزادى و تشکیل حکومت الهى، به رهبرى حضرت موسى مطرح شده است و این، رمز آن است که حکومت الهى و رهبر آسمانى مهم‏ ترین نعمت‏ هاست، و اگر شکرگزارى نشود خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شدیدى گرفتار مى‏ کند. ♻️شکر نعمت مراحلى دارد: 🌾الف: شکر قلبى که انسان همه‏ نعمت‏ ها را از خداوند بداند. 🌾ب: شکر زبانى، نظیر گفتن «الحمدللَّه». 🌾ج: شکر عملى که با انجام عبادات و صرف کردن عمر و اموال در مسیر رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مى‏ آید. 🍃امام صادق‏ (ع) فرمود: شکر نعمت، دورى از گناه است و نیز فرمود: شکر آن است که انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زیرکى و علم و عقل و تلاش خود یا دیگران) و به آنچه خدا به او داده راضى باشد و نعمت‏ هاى الهى را وسیله‏ گناه قرار ندهد، شکر واقعى آن است که انسان نعمت خدا را در مسیر خدا قرار دهد. ♻️شکر در برابر نعمت‏ هاى الهى بسیار ناچیز و غیرقابل ذکر است، به قول سعدى: بنده همان به که ز تقصیر خویش‏ عذر به درگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداوندیش‏ کس نتواند که بجا آورد ♻️در حدیث مى‏ خوانیم که خداوند به موسى وحى کرد: حقّ شکر مرا به جا آور. موسى گفت: این کار امکان ندارد، زیرا هر کلمه‏ شکر نیز شکر دیگرى لازم دارد. وحى آمد: همین اقرار تو و این که مى‏ دانى هر چه هست از من است، بهترین شکر من است. ♻️به گفته‏ روایات، کسى که از مردم تشکر نکند از خدا نیز تشکر نکرده است. «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه». اگر نعمت خدا را در مسیر غیر حقّ مصرف کنیم، کفران نعمت و زمینه کفر است. «لئن کفرتم»، «بدّلوا نعمة اللَّه کفراً» کسانى‏ که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند 📝پیام ها ۱- سنّت خداوند بر آن است که شکر را وسیله‏ ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام کرده است. «تأذن ربّکم»  شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.  ۲- خدا براى تربیت ما، شکر را لازم کرد نه آنکه خود محتاج شکر باشد. «ربّکم»  ۳- با شکر نه تنها نعمت‏ هاى خداوند بر ما زیاد مى‏ شود، بلکه خود ما نیز رشد پیدا مى‏ کنیم، زیاد مى‏ شویم و بالا مى‏ رویم.«لازیدنّکم»  ۴- کیفر کفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نیست، بلکه حتى گاهى نعمت سلب نمى‏ شود ولى به صورت نقمت و استدراج در مى ‏آید تا شخص، کم‏ کم سقوط کند. «لان کفرتم انّ عذابى لشدید»  💠 پیام صفحه ۲۵۶ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۱۲ سوره ابراهیم به بحث توکل پرداخته است. ✨و چرا ما بر خدا توکل نکنیم، در حالى که او ما را به راه‏ هاى (سعادت) ما هدایت کرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى که شما نسبت به ما روا دارید، مقاومت خواهیم کرد و اهل توکّل باید فقط بر خداوند توکّل نمایند.✨ ♻️توکّل یعنى وکیل گرفتن. وکیل باید چهار شرط داشته باشد: درایت، امانت، قدرت و محبت و کسى جز خدا این شروط را به نحو کامل ندارد، پس بر او توکّل کنیم.  🍃امام رضا (ع) فرمود: مرز توکّل آن است که با ایمان به خدا، از هیچ‏کس نترسى. 📝پیام ها ۱- خدایى که هدایت کرد، حمایت هم مى‏ کند. پس تنها بر او توکّل کنیم. «نتوکل على اللَّه و قد هدینا» ۲- راه انبیا همان راه خداست. (به جاى «سبله» فرمود:) «سُبلنا» چنانکه در جاى دیگر مى‏ فرماید: «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة» ۳- لازمه پیمودن راه خدا، تحمّل سختى‏ هاست. «سبلنا - لنصبرنّ» ۴- هم باید بر خدا توکل کرد و هم باید در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود. «نتوکل على اللَّه... ولنصبرنّ» ۵ - مؤمن با آزار و شکنجه، از عقیده و عملش دست برنمى‏ دارد. «لنصبرنّ على ما آذیتمونا» ۶- کسى مى‏ تواند صبر کند که تکیه‏ گاهى داشته باشد. «لنصبرنّ... على اللَّه نتوکل» 💠 پیام صفحه ۲۵۷ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۲۲ سوره ابراهیم به کیفر و پاداش اعمال انسان در قیامت پرداخته است. ✨و (چون کار کیفر و پاداش به اتمام رسد) شیطان (از روى ملامت به دوزخیان) گوید: همانا خداوند به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم ولى با شما تخلّف کردم، من بر شما تسلّطى نداشتم، جز آن که شما را دعوت کردم و شما (به میل خود) استجابت کردید. پس مرا ملامت و نکوهش نکنید، وخود را سرزنش کنید. (در این روز) نه من مى‏ توانم فریادرس شما باشم، و نه شما فریادرس من. من از اینکه مرا پیش از این شریک خدا قرار داده بودید بیزارم. قطعاً براى ستمگران عذاب دردناکى است.✨ ♻️گناهکار در قیامت دست و پا مى ‏زند تا براى خود شریک جرم پیدا کند و انحراف خود را به گردن دیگران بیندازد. گاهى مى‏ گوید: دوست بد مرا منحرف کرد. «لقد اضلّنى عن الذّکر» گاهى مى ‏گوید: رهبران فاسد مرا فاسد کردند. «لولا انتم لکنّا مؤمنین» گاهى شیطان را ملامت مى ‏کند و او را عامل گمراهى خود مى‏ داند، امّا شیطان مى‏ گوید: مرا سرزنش نکنید، «لا تلومونى...» من جز وسوسه و دعوت کارى نداشتم. انحراف از خود شما بود. ♻️تسلّط نداشتن شیطان بر انسان، هم مورد تأیید خداوند است و هم خود شیطان به آن اقرار دارد. «ان عبادى لیس لک علیهم سلطان» تو بر بندگان خالص من تسلطى ندارى. در این آیه نیز مى ‏گوید: « ما کان لى علیکم من سلطان» 📝پیام ها ۱- وعده‏ هاى الهى، حقّ و مطابق با واقع است. «وعد الحقّ» ۲- شیطان با وعده‏ هایش انسان را فریب مى‏ دهد. «و وعدتکم فاخلفتکم» چنانکه در جاى دیگر آمده: «یعدهم و یُمنیّهم و ما یعدهم الشّیطان الاّ غرورا» ۳- شیطان، انسان را مجبور نمى ‏کند، بلکه وسوسه و دعوت مى ‏کند. «دعوتکم» ۴- حتّى شیطان، انسان فاسد را سرزنش مى‏ کند. «لوموا انفسکم» ۵ - ملامت یکى از دلایل آزادى و اختیار انسان است، «لاتلومونى ولوموا انفسکم» زیرا انسان مجبور، ملامت ندارد. ۶- گناه خود را به گردن شیطان نیاندازیم. «فلاتلومونى» ۷- در قیامت رابطه‏ ها قطع مى‏ شود. «ما انا بمُصرِخکم» (رهبران باطل و پیروان آنان از یکدیگر بیزارى مى‏ جویند. شیطان به پیروانش مى‏ گوید: «انى کفرت بما اشرکتمون» و پیروان گمراه نیز به رهبران خود مى‏ گویند: اگر براى ما فرصتى پیش آید و به دنیا برگردیم ما نیز از شما بیزارى خواهیم جست. «لو انّ لنا کرّةً فنتبرّأ منهم کما تبرّءُوا منّا» ۸ - اطاعتِ غیر خداوند شرک است. «اشرکتمون» ۹- استجابت دعوت‏ هاى شیطانى، ظلم به خود و مکتب است. «انّ الظالمین لهم» 💠 پیام صفحه ۲۵۸ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۲۵ سوره ابراهیم به بحث اعمال مومنان پرداخته است. ✨(شجرة طیّبة) با اذن پروردگارش، همواره میوه مى‏ دهد. و خداوند براى مردم مثل‏ هایى مى ‏زند، باشد که به یاد آرند و پند گیرند.✨ ♻️جز خداوند و ایمان به او، همه چیز فانى است، «کلّ شى‏ء هالک الا وجهه» و چیزى که فانى است نمى‏ تواند براى همیشه ثمر دهد، ولى هر کارى که رنگ خدایى دارد ابدى است، «ما عندکم ینفد و ما عنداللَّه باق» ♻️ آرى، رنگ خدایى ثابت است و سایر رنگ ‏ها از بین مى ‏روند. «و من أحسن من اللَّه صبغة» درخت ایمان همواره ثمر مى‏ دهد و مومن در همه حال به یاد خدا و در پى انجام وظیفه است، در رفاه یا سختى، در خوشى یا ناخوشى، در فقر و غنى. 📌هنگام تهدید ستمگران، تا پاى جان مقاومت مى‏ کند. «اِنّا الى ربّنا راغبون» 📌هنگام تبلیغ، چشم داشتى به دیگران ندارد. «اِن أجرى الاّ على اللَّه» 📌هنگام خشم، براى رضاى او خود را نگاه مى ‏دارد. «والکاظمین الغیظ» 📌هنگام ازدواج، بر او توکّل مى‏ کند. «اِن یکونوا فقراء یغنهم اللَّه من فضله» 📌هنگام عبادت و اطاعت، قصد قربت دارد. «اِنّ صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى للَّه ربّ العالمین» 📌هنگام فقر، نزد اغنیا نمى‏ رود و اهل تملّق نیست. «ربّ انّى لما انزلت الىّ من‏خیر فقیر» 📌هنگام پیروزى یا شکست در جبهه‏ نبرد، چون به وظیفه‏ خود عمل کرده ‏اند، خوشحال است. «اِحدى الحسنیین» ♻️آرى! ایمان به خداوند متعال، همچون درختى است که میوه‏ آن در هر لحظه، در دنیا و برزخ و قیامت انسان را کامیاب مى‏ کند. «تؤتى اُکُلها کلّ حین» ولى مال و مقام و فرزند و نعمت‏ هاى دیگر، همچون درختى است که تنها چند روز میوه مى‏ دهد، آن هم میوه‏ اى بسیار اندک. ♻️ بگذریم که گاهى همین مال و مقام و فرزند، هیچ میوه‏ اى ندارند و تنها وسیله‏ شکنجه روحى انسان مى‏ شوند. «انّما یرید اللَّه لیعذّبهم بها» 📝پیام ها ۱- درخت ایمان، همواره ثمر دارد و مومن پاییز و خزان ندارد. «اکلها کل حین»  ۲- تشبیه و تمثیل، شیوه‏ا ى قرآنى براى توجه و تذکر مردم. «لعلهم یتذکرون»  💠 پیام صفحه ۲۵۹ سوره ابراهیم 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۳۵ سوره ابراهیم اشاره به داستان حضرت ابراهیم علیه السلام دارد. ✨و (به یاد آور) زمانى را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر (مکّه) را امن قرار ده و من و فرزندانم را از اینکه بت‏ ها را بپرستیم دور بدار.✨ ♻️در این آیه و آیات بعد، سیمایى از دعاهاى حضرت ابراهیم که نشان دهنده‏ سوز و روح بزرگ اوست مطرح است و شاید به دلیل همین دعاها، این سوره، «ابراهیم» نامیده شد. ♻️ابراهیم (ع) در دو زمان براى مکه دعا کرد: 📌 بار اوّل زمانى بود که اسماعیل و هاجر را در آن جا اسکان داد و گفت: «ربّ اجعل هذا بلداً آمناً» پروردگارا! این مکان را شهر امن قرار ده. 📌 بار دوم زمانى بود که جمعیّتى به مکه آمد و در این شهر مقیم شد، در این جا هم ابراهیم دعا کرد و گفت: «ربّ اجعل هذا البلد آمنا» ⁉️ سؤال: آیا تمام افراد نسل ابراهیم به خاطر این دعا موحّد شدند؟ پاسخ: دعا یک عامل است و اراده فرزندان عامل دیگر مى‏ باشد. قصّه‏ پسر نوح را فراموش نکنیم. ⁉️سؤال: چگونه ابراهیم‏ (ع) از «مکه» به عنوان شهر یاد کرد با این که در آیات بعد مى ‏گوید: «این جا سرزمینى غیر قابل کشت است»؟ پاسخ: شهر بودن مکه یا بعد از ورود قبایل به این منطقه بوده که این دعا هم مربوط به آن وقت است و یا اینکه بگوییم: میان شهر بودنِ یک منطقه و غیرقابل کشت بودن آن منافاتى وجود ندارد. الآن هم مکه شهرى غیر قابل کشت است. ⁉️سؤال: با این که حضرت ابراهیم (ع) قهرمان توحید بود، پس چرا دعا کرد که خدایا! مرا از شرک دور کن؟ پاسخ: پیامبر اسلام نیز همواره در صراط مستقیم گام برمى‏ داشت، با این حال در هر نماز مى‏ گفت: «اهدنا الصّراط المستقیم» یعنى اگر کسى یقین هم دارد در راه راست قدم برمى‏ دارد، باز باید از خطر انحراف بترسد و از خداوند استمداد کند. مراد از «جعل امنیّت»، قانونى است که امنیّت مکه را تضمین کند، نه آنکه مکه در طول تاریخ امن بوده است، زیرا کعبه بارها مورد هجوم دشمنان قرار گرفت و در مکه خون‏ ها ریخته شد و خود پیامبر اسلام‏ و یارانش شکنجه شدند و امام حسین‏ (ع) به دلیل ناامنى مکّه، حج را رها کرد، ولى قانون الهى آن جا را منطقه‏ امن قرار داده است. 📝پیام ها ۱- دعا براى حفظ فکر و عقیده‏ صحیح، از بهترین دعاهاست. «واجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام» ۲- مراکز عبادت باید امنیّت داشته باشد. «هذا البلد آمنا» ۳- امنیّت، شرط لازم براى زندگى است. «البلد آمنا» ۴- رهبران جامعه باید به فکر امنیّت مردم باشند. «ربّ اجعل... آمنا» ۵ - امنیّت، براى آزادى گناه و عیاشى نیست، بلکه امنیّت باید مقدّمه‏ عبادت باشد. «امناً» «اَمناً یعبدوننى» ۶- احتمال خطر شرک، از هیچ مقامى حتّى قهرمان توحید و ابراهیم دور نیست. «و اجنبنى و بنّى...» ۷- در دعاها، دیگران به خصوص فرزندان خود را نیز یاد کنیم. «واجنبنى و بنّى» 💠 پیام صفحه ۲۶۰ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیه ۳۵ سوره ابراهیم اشاره به داستان حضرت ابراهیم علیه السلام دارد. ✨و (به یاد آور) زمانى را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر (مکّه) را امن قرار ده و من و فرزندانم را از اینکه بت‏ ها را بپرستیم دور بدار.✨ ♻️در این آیه و آیات بعد، سیمایى از دعاهاى حضرت ابراهیم که نشان دهنده‏ سوز و روح بزرگ اوست مطرح است و شاید به دلیل همین دعاها، این سوره، «ابراهیم» نامیده شد. ♻️ابراهیم (ع) در دو زمان براى مکه دعا کرد: 📌 بار اوّل زمانى بود که اسماعیل و هاجر را در آن جا اسکان داد و گفت: «ربّ اجعل هذا بلداً آمناً» پروردگارا! این مکان را شهر امن قرار ده. 📌 بار دوم زمانى بود که جمعیّتى به مکه آمد و در این شهر مقیم شد، در این جا هم ابراهیم دعا کرد و گفت: «ربّ اجعل هذا البلد آمنا» ⁉️ سؤال: آیا تمام افراد نسل ابراهیم به خاطر این دعا موحّد شدند؟ پاسخ: دعا یک عامل است و اراده فرزندان عامل دیگر مى‏ باشد. قصّه‏ پسر نوح را فراموش نکنیم. ⁉️سؤال: چگونه ابراهیم‏ (ع) از «مکه» به عنوان شهر یاد کرد با این که در آیات بعد مى ‏گوید: «این جا سرزمینى غیر قابل کشت است»؟ پاسخ: شهر بودن مکه یا بعد از ورود قبایل به این منطقه بوده که این دعا هم مربوط به آن وقت است و یا اینکه بگوییم: میان شهر بودنِ یک منطقه و غیرقابل کشت بودن آن منافاتى وجود ندارد. الآن هم مکه شهرى غیر قابل کشت است. ⁉️سؤال: با این که حضرت ابراهیم (ع) قهرمان توحید بود، پس چرا دعا کرد که خدایا! مرا از شرک دور کن؟ پاسخ: پیامبر اسلام نیز همواره در صراط مستقیم گام برمى‏ داشت، با این حال در هر نماز مى‏ گفت: «اهدنا الصّراط المستقیم» یعنى اگر کسى یقین هم دارد در راه راست قدم برمى‏ دارد، باز باید از خطر انحراف بترسد و از خداوند استمداد کند. مراد از «جعل امنیّت»، قانونى است که امنیّت مکه را تضمین کند، نه آنکه مکه در طول تاریخ امن بوده است، زیرا کعبه بارها مورد هجوم دشمنان قرار گرفت و در مکه خون‏ ها ریخته شد و خود پیامبر اسلام‏ و یارانش شکنجه شدند و امام حسین‏ (ع) به دلیل ناامنى مکّه، حج را رها کرد، ولى قانون الهى آن جا را منطقه‏ امن قرار داده است. 📝پیام ها ۱- دعا براى حفظ فکر و عقیده‏ صحیح، از بهترین دعاهاست. «واجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام» ۲- مراکز عبادت باید امنیّت داشته باشد. «هذا البلد آمنا» ۳- امنیّت، شرط لازم براى زندگى است. «البلد آمنا» ۴- رهبران جامعه باید به فکر امنیّت مردم باشند. «ربّ اجعل... آمنا» ۵ - امنیّت، براى آزادى گناه و عیاشى نیست، بلکه امنیّت باید مقدّمه‏ عبادت باشد. «امناً» «اَمناً یعبدوننى» ۶- احتمال خطر شرک، از هیچ مقامى حتّى قهرمان توحید و ابراهیم دور نیست. «و اجنبنى و بنّى...» ۷- در دعاها، دیگران به خصوص فرزندان خود را نیز یاد کنیم. «واجنبنى و بنّى» 💠 پیام صفحه ۲۶۰ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیات ۴۸ و ۴۹ سوره ابراهیم به قضاوت و داوری پیامبر اشاره دارد. ✨و هرگاه به سوى خدا و رسولش خوانده شوند، تا پیامبر میانشان داورى کند، آن گاه است که گروهى از آنان، روى گردان مى‏ شوند. ✨ ✨ولى اگر حقّ با آنان (و به سودشان) باشد، با رضایت و تسلیم به سوى پیامبر مى ‏آیند.✨ ♻️قضاوت و داورى رسول خدا بر اساس حکم خداست. چنانکه در آیه ۱۰۵ سوره نساء مى‏ خوانیم: «لتَحکمَ  بین النّاس بما أراک اللّه» تا میان مردم به (موجب) آنچه خدا به تو آموخته داورى کنى. 📝پیام ها ۱- نشانه‏ ایمان واقعى، پذیرفتن حکم پیامبر و نشانه‏ نفاق، روى‏ گردانى از آن است. «اذا دُعوا... فریق منهم مُعرضون» ۲- داورى و قضاوت از شئون انبیا مى‏ باشد. «لِیحکُمَ بینهم» ۳- حکم پیامبر، همان حکم خداوند است. («لیحکم» مفرد آمده، نه تثنیه) ۴- در انتقاد، انصاف داشته باشید و همه را نکوبید. «فَریق منهم» ۵ - قضاوت عادلانه، خوشایند گروهى از مردم نیست. «فَریق منهم مُعرضون» ۶- به هر گرویدن و اظهار علاقه ‏اى تکیه نکنید. «واِن یکن لهم الحقّ یأتوا الیه...» (به سراغ پیامبر مى ‏آیند، امّا در صورتى که سخن پیامبر به نفع آنها باشد!) ۷- منافق، فرصت‏ طلب است و نان را به نرخ روز مى‏ خورد. «اِن یکن لهم... مذعنین» ۸ - پیامبر اکرم حتّى براى منافقان، (آنجا که حقّ با آنان بود) به نفع آنان حکم مى ‏کرد. «لیحکم بینهم... ان یکن لهم الحقّ» 💠 پیام صفحه ۲۶۱ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363
💠 آیات ۶ و ۷ سوره حجر به تحقیر پیامبر توسط کفار اشاره دارد. ✨و کفار گفتند: اى کسى‏ که (ادعا دارى) ذکر (الهى) بر او نازل شده به یقین تو دیوانه ‏اى.✨  ✨اگر از راست‏گویانى چرا فرشتگان را پیش ما نمى ‏آورى؟✨ ♻️کلمه «مجنون» به معناى بى‏ عقل نیست، بلکه به معناى جن‏زده است. همانگونه که کلمه «دیوانه» به معناى دیوزده است و در جاهلیت اعتقاد داشتند که شاعر به خاطر ارتباطى که با جنّ دارد مى‏ تواند شعر بگوید.  ♻️در این دو آیه تحقیر و تمسخر و تهمت و تردید، با انواع تأکیدها براى پیامبر از زبان کفار مطرح شده است. «یا ایهاالذّى» به جاى «یاایهاالنّبى» یک نوع تحقیر است، کلمه «ذکر» با توجه به اینکه کفار به وحى عقیده نداشتند، یک نوع تمسخر است و «مجنون» تهمت است و جمله «ان کنت من الصادقین» نشانه‏ تردید آنان در نبوت است. ♻️به علاوه حرف «اِنّ» و حرف لام در جمله «انّک لمجنون» و قالب جمله اسمیه، نشانه‏ انواع تاکید در سخن و عقیده انحرافى آنهاست.  📝پیام ها ۱- توجّه به معنویات، نزد گروهى دیوانگى است. «انک لمجنون»  ۲- کُفّار سرچشمه سخنان پیامبر اکرم‏ را که وحى است قبول نداشتند. لذا به جاى «انزل اللَّه‏الیک» مى ‏گفتند: «نُزّل علیه»  ۳- کفار، نشانه‏ صداقت پیامبر را نزول فرشته مى‏ دانستند، ولى این بهانه ‏اى بیش نبود. زیرا در جاى دیگر قرآن مى‏ خوانیم: اگر بر فرض ما فرشتگان را بر آنان نازل کنیم و مردگان زنده شوند و با آنان سخن بگویند و در برابر چشم شان همه چیز را حاضر کنیم، باز هم ایمان نمى‏ آورند. «ما کانوا لیؤمنوا»  💠 پیام صفحه ۲۶۲ قرآن 📿 🌸 || @yazahraa_1363