بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷#شهیدانه
شهید علی (مـهران) بلورچی
تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۲/۱۲
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
مادرش می گوید:
« بسیار علاقه داشت که علوم اسلامی را فرا بگیرد وبدین جهت مطالعه زیاد می کرد، شاید می دانست که فرصت بسیار کم است »
مهران به مسأله خود سازی و جهاد با نفس و کسب فضائل و دوری از رذائل اخلاقی توجه خاصی داشت به طوری که به گفته مادرش هیچگاه نماز شب و نماز اول وقتش ترک نشد و به طرز عجیبی از محفلی که در آن غیبت فرد مؤمنی می شد اجتناب می کرد.
مهران پس از پیروزی انقلاب به جبهه جهاد در عرصه سازندگی شتافت تا این راه بی پایان را هر چه بیشتر هموار سازد.
🌷#وصـــیــت_نـامــه
ما انسانها چند صباحی به این دنیا آمده ایم تا امتحان شویم که کدامین ما بهترین و زیباترین اعمال را انجام می دهیم.
آن انسانهایی می توانند بهترین عمل را انجام دهند که هم صراط مستقیم را بنحو احسن بشناسند و هم در حین عبور از آن اخلاص عمل را حفظ کنند .
صراط مستقیم نیست مگر راه علی و اولاد علی علیه سلام و طریقه چگونه خالص گشتن را نیز می بایست از همینان آموخت که همه عالم ممزوجست به ولایت تامّه ایشان.
بکوشیم خود را هر چه بیشتر به دامان اهل بیت بیاندازیم و از چشمه پر فیض این خانواده نهایت بهره را ببریم و درک مقام امامت و ولایت را بکنیم که در این صورت همه چیز داریم و الّا هیچ.
شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید علی (مـهـران) بلورچی صـلوات🌷
@yazahramadad135
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷#مـعـرفـی_شــهــدا
شـهید پـویا ایـزدی
تاریخ شهادت : 1394/08/01
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
یکی از بستگانش خانه نداشت و مدتی با خانواده سرگردان بود.
با زحمت وامی جور کرده بود تا خانه تهیه کند، امام باید سندی در گرو بانک می گذاشت.
پویا فهمید سند خانه اش را داد.
اطرافیان منعش کردند، اما پویا هدفش خانه دار شدن آنها بود.
می گفت: «می دانم شاید مجبور بشم حتی اقساط وام را هم خودم دهم اما نمی توانم بی تفاوت باشم. وقتی در توانم هست کاری برای کسی بکنم و گره ای باز کنم چرا نکنم!»
بعد از شهادت اولین بار خواب دیدم به سوریه رفته ام و همه جا خرابه است. آن زمان شرایط خوبی نداشتم و خیلی بی تابی می کردم. در خرابه ها به دنبال کسی بودم، آقایی آمد و من را به مهمانسرایی هدایت کرد که همه شهدا مهمان آن بودند. وقتی داخل مهمانسرا شدم همه شهدا نشسته بودند و غذا می خوردند، سر میزی که همسرم نشسته بود رفتم، از من پرسید چرا بی تابی می کنی؟ من همیشه هستم، ما میهمان حضرت زینب سلام الله هستیم. سر میز که نشستم خانمی آمد و گفت شهیدت شفاعتت می کند. بارها وقتی بی تابی و دلتنگی می کنم شب او را در خواب می بینم که می گوید آمده ام یک سری به شما بزنم و بروم.
@yazahramadad135