eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.1هزار دنبال‌کننده
123 عکس
186 ویدیو
21 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368 گروه محفل اشک https://eitaa.com/joinchat/3280995276Ce26d40a18b
مشاهده در ایتا
دانلود
يا اين دل شكسته‌ی ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
به تاخت می‌رود و از خزان خبر دارد به تاخت می‌رود انگار بار سر دارد گمان کنم که ز نعش پرنده آمده است و پای مرکب او را ببین که پر دارد تمام شادی دنیاست در دلش انگار میان کیسه‌ی خود تکه‌های زر دارد مسیر کوفه و یک خانه‌ و تنوری داغ تنور خانه‌ی او روضه‌اش خطر دارد دعا کنیم که زهرا ندیده باشد و بعد کسی بیاید و درب از تنور بردارد ✍ https://eitaa.com/yazahramadadi135
شاهی که جبرئیل بُدی خادم درش خاکم به ‌سر! که خاک سیه گشت، بسترش حلقی که بوسه‌گاه نبی بود شد ز کین سیراب ز آب خنجر بیداد، حنجرش از پهلویی به پهلوی دیگر چو می‌نشست می‌گشت کارگر به جگر، نوک خنجرش او سر نهاد بر سر خاک و سَنان ز ظلم نوک سِنان نهاد به پهلوی دیگرش کارش ز دست رفت، چو در روی دست او تیر جفا نشست، به حلقوم اصغرش قدّش خمیده از غم اکبر به روزگار پشتش شکست از غم مرگ برادرش بودی سرش به نیزه و از نوک نیزه داشت چشمی به‌ سوی خواهر و چشمی به دخترش :: خولی ز کین نهاد، به خاکستر تنور آن سر که رشک مهر بُدی، روی انورش ✍ https://eitaa.com/yazahramadadi135
بوی بهشت می‌وزد از داخل تنور موسی گمان كنم كه رسيده به كوه طور شبنم كنار ساحل آتش چه می‌كند؟ اين سيب سرخ داخل آتش چه می‌كند؟ آتش گرفته شه‌پر ققنوس در تنور نفرين آسمان و زمين باد بر تنور نمرودها و ابرهه‌ها عهد بسته‌اند آيينه‌ی تجلي حق را شكسته‌اند سوزانده‌اند قسمتي از باغ سيب را فهميده‌اند معنی شيب الخضيب را اين‌جا خليل راهي رضوان نمی‌شود آتش در اين بلاد گلستان نمی‌شود خورشيد گُر گرفته درون تنور، وای موسي سرش جدا شده دركوه طور، وای جاي عزيز فاطمه كنج تنور نيست مطبخ محل شأن نزول زبور نيست ديشب تمام دشت برايش گريسته یحیی درون طشت برايش گريسته زخم عميق لعل لبش گريه‌آور است چشمان نيمه‌باز شفق‌گونه‌اش تر است رخت سياه بر تن حوا و آسيه مريم برای فاطمه می‌خواند مرثيه كروبيان به چنگ عزا زخمه مي‌زنند دور تنور حور و ملك لطمه مي‌زنند افلاكيانِ آينه‌رو سينه می‌زنند با نوحه‌های مادر او سينه می‌زنند تا بين دست فاطمه خورشيد جلوه كرد در شهر كفر، مشعل توحيد جلوه كرد زهرا نهاده دست سر زانوان خويش قامت خميده‌تر شده از چند روز پيش زهرا به ناله، شعله به پروانه می‌زند بر گيسوان سوخته‌اش شانه می‌زند دستی كشيد بر سر گيسوش، گريه كرد در سوگ زخم گوشه‌ی ابروش گريه كرد زهرا به اشك، مقنعه نم ناك می‌كند خاكستر از محاسن او پاك می‌كند بر زخم دست و سينه‌ی زهرا زده نمك پيشاني شكسته و لب‌های پُر ترك امشب نه آنكه ارض و سما گريه می‌كند حتی ميان عرش خدا گريه می‌كند ✍ 📝 https://eitaa.com/yazahramadadi135