eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.1هزار دنبال‌کننده
123 عکس
186 ویدیو
21 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368 گروه محفل اشک https://eitaa.com/joinchat/3280995276Ce26d40a18b
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمی که آلوده شده باران ندارد بی توبه این آلودگی پایان ندارد دیگر حجاب افتاده روی چشمهایم از بس که اُنسی دیده با قرآن ندارد هاتف ندا داده دُعیتُم ایهاالناس کاری خدا انگار جز احسان ندارد حالا که در باز است پس درهم بیایید اینجا کَرَمخانه است این و آن ندارد تا آمدم داخل مرا طوری بغل کرد احساس کردم غیر من مهمان ندارد جز با توسل گریه کردن توبه کردن پرواز کردن تا خدا امکان ندارد راه شهادت نیمه شب اشک است اشک جامانده هرکس دیده ی گریان ندارد این سرزمین نذر امیرالمونین است بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد سرتاسر عالم چو ایران سرزمینی مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد راه نجف تا کربلا راه بهشت است جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد دلداده ی آوارگی در اربعینم درد جدایی جز حرم درمان ندارد رمضان 1403https://eitaa.com/yazahramadadi135 کانال متن و سبک مداحی #ابوالحسنی
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزیست کلی اشک چشمش میدهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی لاتقنطوا من رحمه الله آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس بود خنجری برداشت ابراهیم قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید ناله ی درمانده را طاقت ندارد بشنود تا به درد آمد دلم دار و درمانی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علیست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش میشد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پشیمانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید هرچه مولا از سنان و حرمله منت کشید قطره ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید شد علیِ اصغرش آخر علی و اصغرش بر روی دستی سرش بر روی دستی پیکرش رمضان 1403https://eitaa.com/yazahramadadi135
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را میشمارم باز جرم بی شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت میسپردم اختیار خویش را از همان روز ازل باید خدایی میشدم در حریم یار میجُستم دیار خویش را کاش دست مهربانت سایه بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود تا به سمت تو می اندازم گذار خویش را تو یقینا میشناسی خوبتر از من مرا من نمیدانم صلاح کار و بار خویش را عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم میرود قول و قرار خویش را کاش میفهمیدم این آلوده دل من نیستم حال که عمری کشیدم انتظار خویش را بسکه سر زد از من رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس اماره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب زنده دار خویش را چند قطره اشک و دست خالی و چشمان تر با خودم آورده ام دار و ندار خویش را بین زندان گناهم یاد تو افتاده ام تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را یا اله العالمین اغفر ذنوبی بالحسین هر چه باشم روی لب دارم شعار خویش را شعر: مجتبی خرسندی https://eitaa.com/yazahramadadi135 کانال متن وسبک مداحی ماه رمضان 1403
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است آی صاحب خانه پس کی نونوارم میکنی پیش خوبانت اگر رسوا شوم دردسر است سفره آماده است اما میهِمان آماده نیست آه باران بهاری چشم خشکم نوبر است لطف کن چوبم بزن ردم کنی دق میکنم آبرویم ریخت پیش هرکه این دور و بر است خاک ویرانم ولی حتما به دردت میخورم آنکه برده سود از خاک خرابه زرگر است آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است آنچه غفلت دارم از آن ترس روز محشر است یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آنکه از آتش فراری داده من را مادر است نفس عمری بندگی های مرا در بند کرد نفس را در هم شکستن کار شاه خیبر است زودتر پرونده ی ما را بده دست علی حاصل صوم و صلاه روزه داران حیدر است زیر ایوان طلایش قبله سرگردان شده حرف انگور نجف در سجده مستی آور است بسکه محتاجم علی را به حسن دادم قسم چون گره را باز کردن کار سبط اکبر است سفره ی شبهای قدرم را حسن انداخته او که در دست کریمش رزق سال نوکر است عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد میشود گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است مادر او را زدند و دست مولا بسته بود آهِ حیدر از همان میخیست که روی در است زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها اینکه میسوزد در آتش دختر پیغمبر است رمضان 1403https://eitaa.com/yazahramadadi135 کانال متن وسبک مداحی
عبد ضعیف تاب قهر و تشر ندارد جز آستان ربش جایی دگر ندارد بنده رسیده اما با کوله بار خالی نزد رئوس الاشهاد جز چشم تر ندارد بیچاره تر کسی از این تحبس الدعا نیست درد است که دعایم دیگر اثر ندارد لطفی مرا کشانده بر آستان توبه این لطف از کجا بود روحم خبر ندارد حُسن توکلم بر دست دعای زهراست گر چه محبی از من آلوده تر ندارد خیر و صلاح طفل خورده زمین خود را هرگز شبیه مادر کس در نظر ندارد شب زنده دار بودن کار علی و زهراست جز اقتدا به عشقش عاشق هنر ندارد آقایی علی را هر سائلی چشیده او از گناهکاران هم چشم بر ندارد راه نجات یعنی کرب و بلا زیارت قلبم جز آن حوالی شوق سفر ندارد فیض سحر تماما از گریه بر حسین است بی فیض ذکر روضه فیضی سحر ندارد زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما جسم عزیز زهرا ای وای سر ندارد شعر: محمد جواد شیرازی رمضان 1403https://eitaa.com/yazahramadadi135 کانال متن و سبک مداحی
منم و چشم تر و این دل مضطر مانده تویی و حرمت این مصحف بر سر مانده شب قدر آمده قدری بغلم کن یا رب به سرم دست بکش بر سر این درمانده اگر امشب تو مرا پس بزنی میمیرم عاشقی پشت درِ خانه ی دلبر مانده باغ اعمال مرا آتش غفلت سوزاند چه کنم شاخه ی عمرم همه بی بر مانده چه خطاها که نکردیم و تو جمعش کردی ای که در بخشش بی حد تو کافر مانده همه راندند مرا نیست غمی زهرا هست پشت این کودک حیران شده مادر مانده در قیامت همگی زیر پر فاطمه ایم محشر مادر ما در صف محشر مانده زیر قرآن خدا ذکر علی جان عشق است لب من در هوس گفتنِ حیدر مانده بعلی بعلی بعلی العفو نام مولا وسط عرش شناور مانده جز محبت نچشیده است غلام حیدر حسرت اخم علی بر دل قنبر مانده شب قدری برسانید مرا پیش پدر ای نجف آرزویت در دل نوکر مانده لحظه ها لحظه ی دیدار علی با زهراست کوثری منتظر ساقی کوثر مانده تیغ کوفه به سر شیر خدا رحم نکرد پدری رفت ولی روضه ی دختر مانده در دل کوچه ی کوفه چه به روزش آمد آه زینب وسط چند نفر شر مانده کاش میشد سر بازار بگویند به او غم مخور چونکه به قدر همه معجر مانده رمضان 1403 https://eitaa.com/yazahramadadi135 کانال متن وسبک مداحی
و علی مثل مالک فالتبک البواکی خوشا به حال اونکه جون داد به یه لباس خاکی شهید اون کسیه که شهید زندگی کرد فرار کنید ز شهرت به سمت بی پلاکی و علی مثل مالک فالتبک البواکی میخوام بریزم حالا رو دستت آب پاکی معبر زندگیمون نفس امارمونه اگه ازش نگذری یقین بدون هلاکی ببین ریشه در چه انسیه که عبدالحسین برونسیه بی قبر و بی نشون برنده ابراهیم هادیه که ارثیه گرفتن از فاطمه مادرشون نعم الامیرم شهید نشم میمیرم **** و علی مثل مالک فالتبک البواکی مهمه که تو دنیا گریه کنی برا کی مالک اگه مالکه خوابو ز دشمن گرفت یه قله ی استوار نه هراسی نه باکی مالک اشتر یعنی حماسه یعنی جهاد به امان نامه ی هر کس و ناکس تن نداد گناه اشعری رو به پای مالک نزار نزاری جا به جا شه جای شهید و جلاد مرحبا به یاران هدف زیر پرچم شاه نجف نقطه سر خط کاری کن که بعد رفتنت پا بکوبه دشمن از شعف یومُ فرحت نعم الامیرم شهید نشم میمیرم **** دیدی لانه ی عنکبوت دیگه داره میره بر باد برکت خون قاسم ابومهدی و عماد هلال شیعی داره یه ماه کامل میشه یه چند قدم مونده تا صاحب پرچم بیاد اگه رو لبهای ما شعار قدسُ لناست یعنی که ون صد آید یقین نود پیش ماست آرزوته ببینی حرم امام حسن رو کلید فتح بقیع تو کوچه های حِیفاست غرش سجیلو ببین پرواز ابابیلو ببین برگشته ورق جوشش خونِ مقاوت از فرات تا نیلو ببین اینه وعده ی حق نعم الامیرم شهید نشم میمیرم ویژه ی شهدا رمضان 1403 https://eitaa.com/yazahramadadi135 کانال متن وسبک مداحی
خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته سفره را از بی کران تا بی کران انداخته دعوتم در میهمانی لیک دستم بسته است نفس بد بر دور دستم ریسمان انداخته شرح من شرح کسی باشد که از نادانی اش توبه اش را پشت گوشش هر زمان انداخته با که گویم از خطایم هیچکس بویی نبرد بسکه پرده بر گناهم غیب دان انداخته مِن و مِن کردن نشان از بازگشت کودک است این زبانم را خجالت از بیان انداخته شرم از حق جای خود اما بغل وا کردنش شوق توبه در دل پیر و جوان انداخته شب نشینان شادمان باشید چون شاه نجف کیسه بر دوشش به عشق سائلان انداخته ساقی من آن یداللّهیست که بر مرقدش دست زهرا طرح انگورِ جنان انداخته كل شي هالك باقیست مولانا علی سر به سجده محضرش هفت آسمان انداخته تا ابد پرسه فقط دور سرایش میزنم بسکه بی منت برایم استخوان انداخته یاد عشاق امیرالمومنین وقت سحر دانه ی تسبیح را صاحب زمان انداخته سفره ی افطار شد پهن و لب خشک حسین از غذا خوردن مرا وقت اذان انداخته صوت تسبیحش چه شد دیگر نمی آید به گوش از صدا آخر گلویش را سنان انداخته خواهرش بی تاب شد تا دید بر انگشترش وقت غارت گوشه چشمی ساربان انداخته چوب دست بی حیا بر جای لب های نبی آنقدر کوبید رد خیزران انداخته شعر: محمد جواد شیرازی رمضان 1403 https://eitaa.com/yazahramadadi135
این پرچم رو دوشت مونده ودیعه بوی مولا رو میده جوون شیعه کن لظالمِ خصما تا نابودی حتی واسه خلخالِ زن یهودی همین الآن یه کودکی گوشه ی غزه داره تو سرمای هوا تنش میلرزه نمیشه بی تفاوت بود اگه دل به علی دادم دیگه دست خودم نیست که یاد این روضه افتادم اصلاً رقیه نه به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بماند چه میکنی اصلا خیال کن که کسی دختر تو را در بین جمعیت بکشاند چه میکنی اللهم عجل لولیک الفرج یا بقیه الله یا بقیه الله **** جنجالی در مصافِ ظلمت و نوره این جنگِ غربالِ دم ظهوره مظلوم پشت مظلوم بیاد به یاری میفته ظالم تو خفت و خاری دیگه زمین داره میره به سمت کابوس چرا ما دق نکردیم از غصه ی ناموس یکی از تشنگی غش کرد یکی از گشنگی جون داد یکی دخترشو گم کرد یه سره میکشه فریاد صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری اللهم عجل لولیک الفرج یا بقیه الله یا بقیه الله رمضان 1403 https://eitaa.com/yazahramadadi135