eitaa logo
متن و سبک مداحی
6هزار دنبال‌کننده
164 عکس
273 ویدیو
59 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتش رسیده تا به بیانم توان دهید این حرف‌های مانده به دل را زبان دهید وقتش رسیده روی پر جبرئیل‌ها شعری به قلب این قلم از آسمان دهید تا میوه‌ی رسیده‌ی مضمون به ما رسد قدری درخت واژه‌تان را تکان دهید ارزانی ستاره بُوَد ماه آسمان ماه مدینه را به من امشب نشان دهید من از شما به غیر شما را نخواستم هرچه ثواب هست به این و به آن دهید امشب که ساقی آمده، از مشک عشق او یک کاسه آب، دست من نیمه‌جان دهید در برکه‌ی نگاه علی خوش دمیده است ماهی که ماه هم مَثَلش را ندیده است حالا که ماه آمده، پیداترین شده ست یوسف‌ترین رسیده و زیباترین شده‌ست منصوب گشته‌ است به باب الحوائجی پیغمبری ندیده مسیحاترین شده‌ست ابروی او نیامده محراب عاشقی گیسوی او نیامده یلداترین شده‌ست بین قبیله‌ای که همه سرو قامتند قامت‌کشیده خوش قد و بالاترین شده‌ست لیلا میان شهر مجانین نه... این پسر در شهر لیلی آمده لیلاترین شده‌ست ساقی زیاد بوده در این خاندان ولی سردار کربلاست که سقاترین شده‌ست عباس روح جاری از نیل تا فرات عباس راهِ رفتنِ در کشتی نجات شعبان برای ماست گواراتر از رجب شیرین‌تر است شهدِ لب یارم از رطب امشب شب تولد روح دلاوری‌ست امشب شب وفاست، شب غیرت و ادب باید به پیش ابروی او سجده آوریم چون واجب است محضر او امر مستحب امشب شب چهارم ماه است آمده ماه شب چهارده از قلب نیمه شب نامش پر از کنایه پر از استعاره است شب ماه و روز مهر و سحرها ستاره است عرض ارادتم به اباالفضل بارها برده مرا به جرگه‌ی بی اختیارها چون موج، سر به سینه‌ی هر صخره می‌زنم آثار عاشقی‌ست از این گونه کارها محدود ما یکی دو قبیله نمی‌شود عشقش دوانده ریشه به ایل و تبارها مانند او نیامده دیگر به روزگار مانند من گدای نگاهش هزارها دلداده‌اند در ره او صاحبان دل سر داده‌اند در قدم او سوارها از او ندیده‌ام به خدا دادرس تری آقاتری، کریم‌تری، هم‌نفس‌تری با این که با اصالت و ارباب‌زاده بود یک عمر چون رعیّت این خانواده بود بذر ارادتی که به دل کاشت مادرش حالا چو سرو، قامت او ایستاده بود در پیش فاطمی‌نسبان سر به زیر بود انگار این ارادت او بی اراده بود در آخرین سجود نمازِ محبتش در پیش پای فاطمه از زین فتاده بود آن‌ها که دیده‌اند نوشتند عاقبت سر روی پای حضرت زهرا نهاده بود زهرا کنارش آهِ نفس‌گیر می‌کشد با دست خود ز دیده‌ی او تیر می‌کشد ما جز خدا، به غیر توکل نمی‌کنیم ما جز به اهل بیت، توسل نمی‌کنیم باید در این زمانه ولایت‌مدار بود ور نه به هیچ جای جهان گُل نمی‌کنیم ما ذاکریم؟ نه، همه سرباز رهبریم وقتی که امر کرد، تأمل نمی‌کنیم گوید اگر روید در آتش به سر رویم سر هم اگر که خواست، تعلل نمی‌کنیم هرکس که در مقابل آقا بایستد در هر لباس و پُست، تحمل نمی‌کنیم عباس ماند چون که مطیع امام بود در او «چرا» به حرف امامش حرام بود! ✍ 🌹 سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135
مادر ماه بنی‌هاشم! قمر آورده‌ای نخل امید ولایت را ثمر آورده‌ای بحر موّاج کرامت را گهر آورده‌ای کلک صنع کبریایی را اثر آورده‌ای هر چه در وصفش بگویم خوب‌تر آورده‌ای بر امیرالمؤمنین زیباپسر آورده‌ای این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است این پسر، دست علی، دست علی، دست خداست این پسر، یک مطلع الانوار مصباح الهداست این پسر، تا حشر، ثاراللّهیان را مقتداست این پسر، قربانی کوی حسین از ابتداست این پسر، دست خدا با دستِ از پیکر جداست این پسر، روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست این پسر، ماهی‌ست در بین دو مهرِ فاطمه این بُوَد باب الحسین و باب حاجات همه بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست بت‌شکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کَس کیست عباس؟ آن که وجه‌ الله محو روی اوست آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست نخل سرسبز ولایت، قامت دلجوی اوست آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست از دل گهواره تا امواج خون در علقمه لحظه‌ای غافل نگردید از حسین فاطمه آفتاب طلعتش، خورشید رخسار حسین! دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین! از شب میلاد، بودش دل، گرفتار حسین! نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین! با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین! حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین! با وجود آن که خود مظلوم ظالم‌سوز بود مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش حیدر کرّار می‌خواند حسین دیگرش عمّۀ سادات می‌بالد که باشد خواهرش ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش آفرینش تا قیامت تشنه‌کام ساغرش حاجت کونین جوشیده‌ست از خاک درش در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است کم مخواه از او که او باب المراد عالم است او که با ماه جمالش عالم‌آرایی کند او که بر خاکش، "سرافرازی" جبین‌سایی کند او که بی وی، "عشق" هم احساس تنهایی کند او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند خون خود را وقف بر گل‌های زهرایی کند جسم‌ و جان و چشم و دست ‌و سر دهد در راه‌ دین گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته آب گشته در میان آب و تنها سوخته مشک هم از اشک آن لبْ‌تشنه‌سقا سوخته مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته اشک صد ایّوب می‌جوشد به یاد صبر او تا قیامت آب می‌گردد به دور قبر او ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهل‌بیت! ای علی را شیر غران در کنام اهل‌بیت ای به رخسارت تجلاّی تمام اهل‌بیت ای مقامت در صف محشر مقام اهل‌بیت هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهل‌بیت هم به شمشیرت نوشته انتقام اهل‌بیت می‌رسد روزی که حق را باز هم یاری کنی باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی تشنه‌ای و چشم ما دریا به پایت ریخته دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته همچو باران، استجابت از دعایت ریخته اشک ثارالله روی دست‌هایت ریخته بال حورالعین بَر پای گدایت ریخته جوشد از خاک درت اشک مناجات همه بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است زخم‌های پیکرت آیات قرآن من است پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توأم هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توأم ✍ 🌹 سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135