کانال متن روضه مجمع الذاکرین 7311295.mp3
زمان:
حجم:
7.15M
#روضه_امام_حسن ع
#شهادت_امام_حسن
#گریز_به_حضرت_زهرا و
#امام_حسین
🎤 #حاج_علی_آیینه_چی
باز هم روی لبم قصه ی مادر گل کرد
باز هم در نظرم مادر من می سوزد
بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»
عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد
چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی
خیمه هایی است که دور و بر من می سوزد
دختری می دود و روی لبش این آواست
عمه دریاب مرا معجر من می سوزد
حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم
با تن له شده نیلوفر من می سوزد
در سراشیبی گودال در آغوش حسین
تن بی دست گل پرپر من می سوزد
آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:
قطره ای آب -خدا- حنجر من می سوزد
آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین
این طرف لطمه زنان خواهر من می سوزد
***مسلم بشیری نیا*
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااا_ابوالحسنی
.
#هفتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
هی چشم میچرخانی اما گنبدی نیست
گلدسته ای صحن و سرایی مرقدی نیست
از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست
یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست
زائر ندارد قدر انگشتان یک دست
آقای ما اینگونه تنها و غریب است
خوابیدمو در خواب سقاخانه دیدم
صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم
دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم
برخواستم از خواب یک ویرانه دیدم
ای کاش قبر خاکی اش تعمیر میشد
ای کاش خوابم زودتر تعبیر میشد
ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت
ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت
ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت
یا لااقل قدری برای گریه جا داشت
ای به فدای غربتش جان و تن من
یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن
جانم فدای او که غم بسیار دیده
در کوچه ها با مادرش آزار دیده
آثار خون را بر در و دیوار دیده
هی داغ پشت داغ از مسمار دیده
من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد
تا دید مادر پشت در از پای افتاد
جانم به قربانش که غم شد لشکر او
در اوج غربت قاتلش شد همسر او
ای شیعیان شد تیرباران پیکر او
من بعد وای از حال زار خواهر او
اما خدا را شکر این آقا کفن داشت
یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت
هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت
یا لااقل هنگام مردن پیروهن داشت
وقتی کفن دور و برش اقوام بودند
در کربلا اما فقط احشام بودند
#روضه_امام_حسن
#حاج_منصور_ارضی
#امام_حسن 1403
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135