.
#واحد
#زمینه
#اسارت
بند ثابت امام زمانی:
سرت سلامت ای غریب / یا سیدی یا حجت الله
ای وارث شیب الخضیب / ماجور یا بقیت الله
گریه کنی صبح و مسا / چشم تو اشک خون میباره
کی میرسی بر انتقام/ زینب برات چشم انتظاره
تو بی کسی
به داد ما میرسی
بیا که فریادرسی/ یابن زهرا
جان جهان
مهدی صاحب زمان
ذکر همه الامان / یابن زهرا
ای صاحب روز قیام
به زخم جدت التیام
ناموس تو رفته اسیری
راس حسین بر نیزه هاس
زینب اسیر شامیاس
کی انتقامش رو میگیری
یابن الحسن یابن الحسن ۲
یابن الحسن آجرک الله
#مرتضی_کربلایی
.........
#واحد
#زمینه
#اسارت
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
#اول_صفر (ورود کاروان به #شام )
اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟
واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه
برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن
هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن
با سنگ زدن
تو کوچه ی تنگ زدن
خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم
سر ها شکست
بال و پره ما شکست
سر تو چندجا شکست / من بمیرم
من که شدم صاحب عزا
خیلی شنیدم ناسزا
رو نیزه اشک خون میریزی
اما تو مجلس یزید
اشکای سقا می چکید
وقتی که شد حرف کنیزی
حسین من حسین من ۲
حسین من برات بمیرم
بند دوم:
توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده
حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده
ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار
تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار
از بام زدن
در ملا عام زدن
بر سر ایتام زدن / من بمیرم
با مشت زدن
به نیت کشت زدن
کعب نی از پشت زدن / من بمیرم
خیلی منو دادن عذاب
با دست بسته با طناب
مارو شبیه برده بردن
نامحرما کف میزدن
رقاصه ها دف میزدن
تو کوچه ها شراب میخوردن
حسین من حسین من ۲
حسین من برات بمیرم
#مرتضی_کربلایی✍
👇#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#شام
بعد آن که بوده ام بر ناقه عریان سوار
زینبت شد بر بلای دیگری حالا دچار
کاروان از کوچه ی تنگ یهودی ها گذشت
تا رساند خواهرت را پای آلات قمار
باز صد رحمت به زخم سنگ و زنجیر و طناب
خسته ام کردند اینجا با زبان نیشدار
کاش بودم در تنور و دیر و بالای درخت
کاش با دست سنان میشد سرت بر نی مهار
باتو هستم ای تن صد چاک در بین حصیر
فکر کن ناموس تو دارد لباس نونوار
فکر کن پای مرا در کربلا واکرده ای
فکر کن که رفته در پای رقیه چند خار
خواستم با ما نیاید دخترت اما نشد
خواست او را هم کنیز خود بخواند چند بار
راستی قاری من در تشت افتادی چرا؟
با شراب و خیزران لبهای تو دارد چکار؟
خنده های شمر را بالاسرت حالا ببین
لعنتی در کاخ هم با تو نمی آید کنار
من فراری دادم از آتش حرم را منتها
می گذاری پیش رویم چندتا راه فرار؟
#شام_بلا
#مجلس_یزید
#رضا_دین_پرور ✍
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#زمینه
#ورود_به_شام_زمینه
ای وای
دلِ من کبابه
پر از اضطرابه
کجایی علمدار؟...حرم در عذابه...
در این میهمانی
واسه میزبانی
تو دستا همه سنگ به جاى گلابه
رسیده عمهی سادات
پشت دروازهی ساعات
ار کربلا شمر آورده...
سر بریده رو سوغات
اى واى اى واى…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
خدا...دادِ بیداد
از این غصه فریاد
بمیرم عقیله توی کوچه جان داد
الهی بسوزه...
رسیده عجوزه
سر غرق خون از روی نیزه افتاد
همه مستِ مِی و باده
همه پست و زنا زاده
راس مطهر ارباب...
زير دست و پا افتاده
اى واى اى واى…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
بریدم بریدم
خمیدم خمیدم
نمیشه بگم چی تو بازار شنیدم
میدونی تو انظار
تو این جمع اشرار
با این چادر پاره من چی کشیدم؟...
زینب و اين همه آزار…
زينب و كوچه و بازار؟
دختر حیدر کجا و...
چشم نامحرم و اغیار؟
اى واى اى واى…
#محمدعلی_انصاری✍
#شام #اسارت
.👇#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#زمینه
#مجلس_یزید
ای وای
با دستای بسته
با پاهای خسته
من ایستاده و شمر روی تخت نشسته
نگفتن امامی...
یزید حرامی
بدستش شراب و کنار تو مسته!...
پیش یه عده حرامی
به حرمت جسارت شد
وارد مجلس عقیله
با لباس اسارت شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
پر از غصه سینه
لب و چوبِ کینه
نزن بیمروت رقیه میبینه...
ببین دخترش رو
بده من سرش رو
نزن خیزرانُ که غش کرد سکینه
بی حیای مست ای نامرد
ای دل سنگ پست ای نامرد
از این لب چوبت رو بردار
خیزران شکست ای نامرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
به دستم طنابه
سر از خون خضابه
ببین جای پوشیه دستام حجابه
اباالفضل برادر
کجایی که خواهر
جلو این همه بیحیا در عذابه...
خیلی من سختی کشیدم
هرجور بود اینجا رسیدم
اما با دیدن طشت و...
چوب خیزران بریدم...
#محمدعلی_انصاری✍
#شام #اسارت
.👇#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#زمینه
#زمزمه
#دروازه_ساعات
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
مردم همه جمعند به دروازه ی ساعات
خون گشته دل اهل حرم عمه ی سادات
در شام بلا شد،جان همه بر لب
با دیدن سرها،خون شد دل زینب
واویلا از این شام۲
ای مردم شام از نسب آل عباییم
از داغ حسین بن علی غرق عزاییم
با یاد شهیدان،هستیم عزادار
ای مردم بی رحم،گشتیم گرفتار
واویلا از این شام۲
از ظلم و ستم دست گلان را همه بستند
دل های همه اهل حرم را بشکستند
ای مردم شامی،در شام غریبیم
زین همه مصیبت،بی صبر و شکیبیم
واویلا از این شام۲
این سر که روی نیزه بود رأس حسین است
بر حیدر و بر فاطمه اش نور دو عین است
رخشنده روی نی،خورشید جهان است
ای مردم شامی،غربتش عیان است
واویلا از این شام۲
در شام بلا از ستم و کینه و تزویر
سجاد گل فاطمه است در غل و زنجیر
آورده طناب و،دست او ببستند
بین همه مردم،قلب او شکستند
واویلا از این شام۲
شرمی بنمایید ز پیغمبر اکرم
خون گشته دل اهل حرم زین ستم و غم
خون گشته دل ما،از این همه آزار
بر آل پیمبر،این نیست سزاوار
واویلا از این شام۲
#رضا_یعقوبیان
#شام
#دروازه_ساعات
.👇#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#شور_حضرت_زینب(س)
#شور #اسارت #شام
#ورود_اسرا_به_شام
همه با دست و پای بستهْ رو به سوی شهر شام
شده زینب بدون تو بیابونْ گَرد و آواره
لباس و معجرِ پاره ، نمونده واسهمون چاره
خبر داری عشقت ، خواهر و آواره کرده
نگاهت رو نیزه ، زینب و بیچاره کرده
ببین شمرِ نامرد ، داره دم به دم میخنده
که هر بی سر و پا ، راهِ زینب و میبنده
حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان
پیش چشمای ما با این سرِ بُریده بازی کرد
حسین جان نیزه دارت خیلی نانجیب و نامرده
تو و چشمی که پُر درده ، منو محمل بی پرده
زدن بسکه با سنگ ، صورتت بازم بهم ریخت
تا افتادی از نی ، مثل دخترت دلم ریخت
دوباره شنیدم ، ناله های مادرت رو
جونم رفت تا دیدم ، زیر دست و پا سرت رو
حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان
هنوز داره لالایی میخونه واسهْ علیْ اصغر
دلِ رُباب و خنده های حرمله پُر از خون کرد
امون از دستِ این نامرد ، امون از این عذاب و درد
دوباره دل من ، توی پنجه های گُرگه
چقد نیزه واسهْ ، این سرِ کوچیک بزرگه
میلرزه زمین و ، حالِ آسمون خرابه
که این سیبِ سُرخه ، یا سرِ گلِ ربابه
حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان
تو رفتی و زن و بچهت اسیرِ دست دشمن شد
چهل منزل به همراه سرت خواهرت و بُردن
دلم رو خیلی آزُردن ، چقد سنگا به تو خوردن
زیر نورِ خورشید ، سوخته صورتت عزیزم
پُر از زخمی ای وای ، من چجوری اشک نریزم
غمِ توی چشمات ، دیگه فاتحهم رُو خونده
بمیرم برات که ، چیزی از سرت نمونده
حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان
#بهمن_عظیمی ✍
.👇#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان
#حضرت_زینب #شام
با غصههای آل عبا گریه میکنی
در اوج روضههای عزا گریه میکنی
ما با گناه اشک تو را در میآوریم
از سوز بی وفایی ما گریه میکنی
ای صاحب عزا! تو به این روضههای ما
میآیی و بدون صدا گریه میکنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه میکنی
بر کشتهی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه میکنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه میکنی
بر رأسهای رفته به بالای نیزهها
با خیزران و طشت طلا گریه میکنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصههای آل عبا گریه میکنی
#وحید_محمدی ✍
.
.
#حضرت_زینب
#شام
#مجلس_یزید ملعون
پس از تو، جان برادر! چه رنجها که کشیدم
چه شهرها که نگشتم، چه کوچهها که ندیدم
به سختجانی خود آن قَدَر نبود گمانم
که بیتو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم
برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را
به تن ز پنجهی غم، جامه هر زمان بدریدم
چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی
هلالوار ز بار مصیبت تو، خمیدم
زدم به چوبهی محمل سر، آن زمان که سر نی
به نوک نیزهی خولی، سر چو ماه تو دیدم
ز تازیانه و طعن سنان و طعنهی دشمن
دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم
شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم
هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست
به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم
ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان!
که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم
ازین حکایت جانسوز، «جودیا»! صف محشر
به نزد شاه شهیدان، شریک، همچو شهیدم.
#جودی_خراسانی(ره)✍
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#شام
#اسارت
سلام ای سر خونین! سر برادر من!
سرت چه ها که نیامد ، عزیز مادر من!
لبی که بوسه بر آن میزدهست پیغمبر
یزید میزندش چوب ، خاک بر سر من
صدای شیون و افغان به گوش میآید
صدای «وا ابتا» نالهی برادر من
چه خوب شد سر عباس من نبود اینجا
ندید وضع سر تو ، لباس و معجر من
یزید مست شد الباقیِ شرابش را
نریخت بر سر تو بلکه ریخت بر سر من
همین که حرف کنیزی ما وسط آمد
نشست دختر تو رو گرفت خواهر من
زنی به طفل خودش شیر میدهد ای وای
رباب زمزمه دارد بخواب اصغر من
#امیر_عظیمی ✍
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان
#حضرت_زینب #شام
با غصههای آل عبا گریه میکنی
در اوج روضههای عزا گریه میکنی
ما با گناه اشک تو را در میآوریم
از سوز بی وفایی ما گریه میکنی
ای صاحب عزا! تو به این روضههای ما
میآیی و بدون صدا گریه میکنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه میکنی
بر کشتهی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه میکنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه میکنی
بر رأسهای رفته به بالای نیزهها
با خیزران و طشت طلا گریه میکنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصههای آل عبا گریه میکنی
#وحید_محمدی ✍
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#شور
#لطمه_زنی
#شام #پنجم_صفر
#زبانحال_حضرت_رقیه سلام الله علیها
آه ...از شام
روی نیزهست همهی اسلام
آه... ازشام
پیش چشمای تر ایتام
آه ... ازشام
شمر میده به علی دشنام
میخوره سنگ به رأس شهدا
وامحمّدا وامحمّدا
زیر شلاق رقیّه زد صدا
وامحمّدا وامحمّدا
میزنه زجر جدا شمر جدا
وامحمّدا وامحمّدا
___
آه...از شام
عمه جان تار شده چشمام
آه...از شام
غرق آبلهست کفِ پاهام
آه...از شام
بستهبود تو سلسله دستام
بهخدا قسم که بیجُرموگناه
وا مصیبتاه وا مصیبتاه
همه پیکر من شده سیاه
وا مُصیبتاه وامُصیبتاه
چادر عمّه برام شده پناه
وا مُصیبتاه وا مُصیبتاه
___
آه...ازشام
تیرهشد در نظرم دُنیام
آه...ازشام
روی زخمام میچکید اشکام
آه...ازشام
جام مِی پیش سر بابام
به لب بابای من عصا نزن
بی حیا نزن بی حیا نزن
سرشو به تشت از جفا نزن
بی حیا نزن بی حیا نزن
رفتهاین سر روی نیزهها؛نزن
بی حیا نزن بی حیا نزن
#محمد_قاسمی ✍
#سبک_آه_ریان
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#غزل_مرثیه
#شام
گُـذرِ روضـه از این مرحله زجرآور بود
شـرح اوضـاعِ بـدِ قـافـله زجـرآور بود
ریسـمان بود و گـلوهای زِ گُـل نازک تر
بیش از آن هُرم تنِ سلسله زجرآور بود
بیش از آتش و خاکسـتر و سنگ لب بام
پایْ کوبی و دَف و هلهله زجرآور بود
چند کودک ز رویِ ناقه زمین افـتادند
بانگ افـتادن از آن فـاصـله زجرآور بود
مثل خُشـکیدگیِ صورتِ نیلوفرهــا
اشکِ پـاهـایِ پُر از آبلـه زجرآور بود
خارجی خواندنِ اولادِ عـلی و زهـرا
بیش از هر چه در آن غـائِـله زجرآور بود
به خُدا بیشتر از بدْ دهنی کردنِ شِمر
دیـدنِ قَهـقَـهه ی حـرملـه زجرآور بود
گفتم الشّام وَ الشّام وَ الشّام ، از بس
طرزِ توضیح در این مسئله زجرآور بود...
#محمد_قاسمی ✍
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135