eitaa logo
متن و سبک مداحی
6هزار دنبال‌کننده
163 عکس
273 ویدیو
59 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽  منزل به منزل، غصه ام، اشک روانم با دست بسته، پشت محمل، روضه خوانم خورشید، بعد از سال ها روی مرا دید او هم دگر فهمید که بی سایه بانم با این لباس پاره و وضعی که دارم همراه با یک لشگر از نامحرمانم دوره شدم از هر طرف شلاق خوردم رویم کبود و مثل مادر قدکمانم ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم وقتی که کامل شد رخت در آسمانم در محمل بی پرده رفتم بین انظار شاگردها دادند با طعنه نشانم همسایه ی سابق مرا خیرات بخشید آتش گرفته بند بند استخوانم دریاب حال دختر دردانه ات را اشک یتیمی اش زده آتش به جانم شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر فرزند بد‌کاره زده زخم زبانم با خطبه هایم خوار کردم بی حیا را صوت پدر خارج شد انگار از دهانم میخواست زین العابدین را سر ببرد سینه سپر کردم که باشد در امانم لب های تو خونی شد و من دردم آمد آشفته از برخورد چوب خیزرانم باور نمی کردم که در زندان بخوابم باور نمی کردم شود این امتحانم نذرم شده این که بیایم اربعینت تا قبر خاکی ات، اگر زنده بمانم کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
. بر روی خاک بال و پرت می کشی چرا؟! با اشک، سرمه بر نظرت می کشی چرا؟! با تو چه کرده زهر که رنگت پریده است اینقدر آه از جگرت می کشی چرا؟! بیرون زدی ز کاخ و نشستی به روی خاک پنجه به خاکِ دور و برت می کشی چرا؟! مانند بچه مرده فقط داد می زنم داری عبا به روی سرت می کشی؟! چرا؟! در هر قدم، دوبار می افتی به روی خاک تا حجره جسمِ محتضرت می کشی چرا؟! گریه نکن، مپیچ به خود، تشنه می شوی کار از دو چشمِ شعله ورت می کشی چرا؟! از حال می روی به سر و صورتت نزن عکسِ غلاف در گذرت می کشی چرا؟! تا حجره آمدی، در و دیوار روضه خواند وقتِ ورود، تیزی مسمار روضه خواند چشمت اگرچه تار ولی روی یار دید خواهر نبود محضرت اما پسر رسید قربان پلکِ زخمی ات از ماتمِ حسین بر خاک حجره باز نمِ گریه ات چکید سنگی به قصد بوسه زدن بر رُخت نخورد آمد جواد و از رُخت ای ماه بوسه چید پیراهنت دریده نشد بین گرگ ها بالاسرت عزیزِ دلت، پیرهن درید قلبت به یاد روضه ی اربابِ بی کفن... وقتِ وداع با پسرش، تند می طپید آمد حسین با سر زانو، نفس زنان وقتی علی به روی زمین داد می کشید صورت به صورت پسرش زار می زد و... با چشم خیس هلهله و خنده می شنید پاشیده بود میوه ی قلبش به زیر پا تکه به تکه چید علی را روی عبا https://eitaa.com/yazahramadadi135
آواره ای فراری ام و بی نشانی ام یاذالکرم، کنار خودت می نشانی ام؟ سرمایه ام همین به کنارت نشستن است بیچاره می شوم اگر از خود برانی ام سوز و نوا و لحن مناجاتی مرا انداخت آخر از نظرت، بد دهانی ام حرفی نمی زنی؟ چقدر دلخور از منی چیزی بگو که تشنه ی یک لَن تَرانی ام باور نمی کنم که قیامت به موی سر مسجود من، به سوی جهنم کشانی ام   در سردی زمانه، دلم گرم حیدر است حب علی است برکت این زندگانی ام مثل خرابه بودم و مطرود از همه شاه نجف به رسم کرم، گشت بانی ام روحم اگر چه غرق غبار معاصی است با یاحسین می خری و می تکانی ام با یک سلام و عرض ادب محضر حسین امشب به صحن کرب و بلا می رسانی ام یاد غریب ماندنِ ساعات آخرش هر روز و شب به گریه گذشته جوانی ام می گفت تشنه لب: جگرم سوخت، العطش دلخون ز رسم کوفه و این میهمانی ام برگرد زینبم، برو خیمه، نظر نکن... بر قتلگاه، خواهر قامت کمانی ام  نگذاشت این سنان که تماماً ادا شود تسبیح آخرین نفس آسمانی ام طوری به بند بند تنم تیر و نیزه خورد باید دگر مقطع الاعضا بخوانی ام https://eitaa.com/yazahramadadi135
نماهنگ نجات.mp3
زمان: حجم: 4.04M
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمیخورد اما تو خوبیت همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازیت که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آنکه گفت بگو مونس و پناهت کیست همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه دیدن نجف است نجف مکان علی و شاه و مقتدای من است دلم هوای نجف کرده یا علی مددی دلیل اشک سر سفره وقت افطارم لبان تشنه ارباب با وفای من است نجات چیست رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر میگفت چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه مانده ام اما غذا نمیخواهم چرا که کنج خرابه کتک غذای من است . https://eitaa.com/yazahramadadi135
. بی کسان را پناه خواهد داد همه را گفته راه خواهد داد در سرایش هر آنچه را خواهیم بهترش را اله خواهد داد چه کنم که خجالتم نزدش کوله باری گناه خواهد داد مانده ام از چه رو محلی باز به منِ روسیاه خواهد داد وای ازآن دم که مرگ، پایان بر روزگاری تباه خواهد داد نیستم ناامید و خیر من است ... هر چه آن خیرخواه خواهد داد مطئنم کسی نجاتم از غفلت و اشتباه خواهد داد مادرانه ز رحمتش زهرا به دلم سرپناه خواهد داد پادشاه دلم یکی است، علی است ضربانم گواه خواهد داد روزی بندگان کویش را آخر سال، شاه خواهد داد به دل تیره ام، امیر نجف جلوه با یک نگاه خواهد داد شخصِ زهرا به زائران حسین عزت و جایگاه خواهد داد سحری عاقبت مرا اذنِ طوف آن بارگاه خواهد داد خواهرش بین روضه های حسین روزی اشک و آه خواهد داد وای ازآن لحظه ای که بر نیزه تکیه، آن بی سپاه خواهد داد خبر ذبح شاه را به حرم شیهه‌ی ذوالجناح خواهد داد چه عذابی به سیدالشهدا شمر در قتلگاه خواهد داد . https://eitaa.com/yazahramadadi135
گرچه از وضع اسفبار خودم می نالم بر خدایی که مرا پس نزده، می بالم من نه آنم که دمی لایق بزمش باشم کرمش را بنگر، آمده استقبالم شمعِ عمرم همه اش سوخت سر حرص و طمع چه بلاها سرم آورده همین امیالم قفل، از سلسله ی غفلت من باز نشد نفسِ اماره ز بس کرد مرا اغفالم معصیت کرد مشوش دل آرامم را بی سبب نیست که هنگام دعا بی حالم؟! توشه ای از عمل خیر ندارم به کفم وای از روز تهیدستی و استیصالم جابِر العَظم، الهی که جوابم نکند که زمین خورده ام و سخت شکسته بالم عادت سرور من بنده رها کردن نیست شاهمردِ نجف آمد به مدد دنبالم می شناسند به آقای خودش نوکر را علوی هستم و صد شکر که خوش اقبالم روزی ام باز اگر دیدن صحنش بشود چهره بر خاک در بارگهش می مالم جگرم سوخته یاد حرم ثارالله تا نبینم حرمش را به همین منوالم برترین توشه ی ما هست بکاء به حسین گریه بر تشنگی شاه غریب عالم ناله زد با جگر سوخته و دیده ی تار بوی زهراست که پیچیده ته گودالم جلوی مادر من پیرهنم رفت بس است بی حیا شرم کن و چنگ نزن بر شالم نه عبایی به تنم مانده، نه عمامه به سر کاش اینگونه نبینند مرا اطفالم . https://eitaa.com/yazahramadadi135
. علیه_السلام تقدیرِ ما جدایی است، باشد شکایتی نیست هرچه حسین خواهد، تسلیم، صحبتی نیست چندی است بی‌بهانه، گریان کربلایم بر چشم خیس عاشق، اصلا ملامتی نیست دنیا مجاز بود و عمر مرا هدر داد دریافتم که غیر از روضه حقیقتی نیست باید شبانه روزی، بی وقفه نوکری کرد فردا که زیر خاکیم، توفیق خدمتی نیست از غبطه‌ی حبیب و شوقش به ذکر روضه فهمیده‌ام زِ روضه برتر عبادتی نیست شکر خدا که هستیم با رهبری حسینی جز در رکاب رهبر، راه سعادتی نیست خامنه‌ای امام است و خط قرمز ماست ما را به هجمه بر او یک لحظه طاقتی نیست امشب همه شهیدان دور حسین جمعند جا مانده‌ام ازین فیض، حتما لیاقتی نیست اصلا مگر بهشتِ نوکر بجز حسین است بر جنتِ بدون ارباب، رغبتی نیست خاموش شد در عالم هر شعله غیر داغش در سینه‌ام به غیر از داغش حرارتی نیست با گریه، زخم‌هایش بهتر شدند اما یک زخم مانده بر دل، از آن فراغتی نیست تیری که حرمله زد یا زخم خنجر شمر در پیش داغ اکبر، این‌ها جراحتی نیست هر گوشه قسمتی از جسم علی ببینی یارب ازین مصیبت، بدتر مصیبتی نیست ✍ .# # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135
. شرر زده به دلم، جام زهر بوالهوسی نمانده است دگر بین سینه ام نفسی میان خانه ی خود هم نبوده ام ایمن غریب تر ز من مجتبی ندیده کسی * چقدر پول معاویه، لشگرم را راند زمانه شاهد بی مهریِ سپاهم ماند امیر لشگرم از دور تا نگاهم کرد مسیر خویش عوض کرد و روی برگرداند * نمک به زخم دلم، از سر حسد زده اند به سینه ام همه ی شهر، دست رد زده اند چقدر نان مرا خورده اند این مردم ولی به پشت سرم حرف های بد زده اند * نشان ماتم عظماست زخم پلک ترم زمان کودکی ام شد، سفید موی سرم گرفت خواب و خوراک مرا غم کوچه همان زمان که زمین خورد مادرم به برم * همان زمان که سرش خورد آه بر دیوار همان زمان که زمین خورد مادرم با بار مرا ندید در آن کوچه و صدایم کرد مرا ندید... بمیرم که شد نگاهش تار * میان طشت، غم سالیان دورم ریخت میان طشت، غم سینه ی صبورم ریخت شرر کشید به جانم غم حسین غریب همین که با دل خون اشک در حضورم ریخت * اگرچه خون دل از غصه ای کهن دارم حسین گریه نکن من که سر به تن دارم شبیه روز تو را هیچ کس نخواهد دید غریب هستم و تنها ولی کفن دارم .# # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135
@ZakerineHoseinjaan مسجد ارک شب جمعه ٩ مرداد ١۴٠۴ جانم فدای آن امامی که غریب است از سنگ قبر کوچکی هم بی نصیب است   یک روضه خوان یا شاعری پیشش نمانده خاکی است قبر و زائری پیشش نمانده   نان کریمی حسن را خورد تاریخ روز وداعش را ز خاطر بُرد تاریخ   هفتِ صفر روز غم و حزنی عظیم است مَردم... زمان داغ آقایی کریم است   بی مهریِ این قوم، تنها ساخت او را حتی امیر لشگرش نشناخت او را   سردارهایش غیر زر چیزی ندیدند سجاده را از زیر پاهایش کشیدند   گرچه میان خیمه اش تنهای تنهاست درد حسن تنها همان جریان زهراست   دیوار سنگی... تو بگو او چه کشیده؟! درد عظیمی بین آن کوچه کشیده   یک روز خوش دیگر ندید از آن دوشنبه موی سرش هم شد سپید از آن دوشنبه   مردی که روزی فاتح جنگ جمل شد ایام سخت غربتش ضرب المثل شد   وای از هوای خانه ای که سرد باشد مظلوم یعنی همسرت نامرد باشد   مظلوم یعنی هی بیافتی برنخیزی خونِ جگر را روی دامانت بریزی   مظلوم یعنی تشنه باشی آب خواهی بر خود بپیچی در کنار روسیاهی   وقتش شده تا که حسینش را بجوید با کام خشک و خونی اش لا یوم گوید   مانند آن تشییعِ سختِ مادرانه ای کاش تشییع تنش می شد شبانه   وقت نمازش یک سواره فتنه کرده فتنه گر یثرب دوباره فتنه کرده   آن زن که نفرین خدا دائم بر او باد دستور بر قوم کمان داران خود داد   آورده شیخ عباس آن شیخِ مقید تیر نخستین را خودِ ملعونه اش زد   جسمی که روزی روی دوش مصطفی بود حالا اسیر مردمانی بی حیا بود   از تیرها یکباره شد یاقوت، خونی دیوارهای کوچه و تابوت، خونی   دیگر حسینش جز دو چشم تر ندارد غارت زده یعنی حسن دیگر ندارد # # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135