.
#امام_زمان
#حضرت_زینب
زبانحال حضرت صاحب الزمان عجلاللهتعالیفرجه
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم
در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم
بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم
تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم
جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم
مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم
چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم
لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم
بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم
#مرضیه_عاطفی✍
#سبک_من_مانده_ام_تنهای_تنها_ایرج بسطامی سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
پشتِ زمین شکست و دلِ آسمان گرفت
بی تو بهار، حال و هوایِ خزان گرفت
گفتیم میرسی و شبِ عید میرسد
امسال هم نیامدی و حالمان گرفت
خوشبخت آن کسی که سرِ سفرهات نشست
از خیمهگاهِ عرشیِ تو آب و نان گرفت
گریان، ورق زدی و دریغ از دعایِ عهد
پروندهی معاصیِ ما از تو جان گرفت
عالم، عجوزهای که زمینگیر و ناتوان-
-از دستهایِ گرم تو؛ تاب و توان گرفت
در آرزویِ اینکه به تو اقتدا کُند
کعبه دلش گرفت و نوایِ اذان گرفت
**
برگرد و بیقرار بگو: جدّیَ الحسین(ع)
جدّی که تیر؛ پیکرِ او را نشان گرفت
سالارِ زینب(س) از نفس افتاد روی خاک
گودال، گریه کرد و غمی بیکران گرفت
«سر» را گرفت خنجر و تحویلِ نیزه داد
ضرْباتِ نعل، از بدنش استخوان گرفت
غارت تمام شد! ولی ای وای...جلوه کرد
انگشترِ عقیق؛ دل از ساربان گرفت
از حال رفت حضرتِ زهرا(س) به قتلگاه
اینجایِ مرثیه، نفس ِ روضه خوان گرفت
اربابمان بدونِ کفن ماند عاقبت
این داغ؛ صبر از دلِ صاحبزمان(عج) گرفت!
✍ #مرضیه_عاطفی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
#رضاابوالحسنی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ الفرج
#حضرت_معصومه_س_مدح
با حال عاشقانه و در اوج احترام
بر حضرتِ ملیکهی قم تا ابد سلام
معصومه خواندمش دلم آرام شد از این_
عرضِ ارادتی که گرفت از ازل دوام
دیگر قرار نیست کسی بینوا شود
نامش کریمه شد که شود غصهها تمام
عِلمش به مُهرِ سبزِ «فِداها» مزیّن است
موسی بن جعفرست خبردار از این مقام
صحن و سرا نگو! که چه علّامهپرور است
مبهوتِ شأنِ عارفهی شیعه، خاص و عام
هم عطرِ کاظمین میآید از آن حرم
هم عطرِ بارگاهِ خراسان به هر مشام
از هر جهت شدهست به خورشید منتسب
هم دختر امام، وَ هم خواهرِ امام
هم تکیه گاهِ جنّتِ اعلایِ جمکران
هم عمهجانِ حضرتِ آدینه و قیام
**
از سوریه رسیده سلامی به جانبَش
شاید که عمه زینبش(س) آورده این پیام:
معصومه جان! عزیزِ دلم خوب شد که تو
چشمت ندید هلهلهها را به رویِ بام
چشمت ندید زجرِ اسارت در اوجِ داغ
بردند دستبسته، عزیزم، مرا به شام
گل ریختند روی سرت! خوب شد کسی
سنگی نزد به رویِ سرت بینِ ازدحام!
✍ #مرضیه_عاطفی
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_رسول الله
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد
اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد
تا که عزرائیل وارد شد برای قبض روح
بر علی و فاطمه با حال مضطر خیره شد
خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود
دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد
دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد
آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد
روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت
پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد
آن طرف سر را به زانو داشت غمگین، مجتبی
بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد
طاقتِ بیتابی و اشک حسینش را نداشت
از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد
¤
رفت تا جایی که زینب بغض کرد از کربلا -
تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد
دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید
وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#قصیده
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشه ی هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله؛ ختم المرسلین
آمد آن که عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتشِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دست هایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قرآن پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرآنِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
می شود بی حُبّ آن ها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر آمده هم صادقِ آلِ نبی
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی
بس که لحنش مهربان و گرم و زهرایی شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دینم و ذکر لبم
شد امامِ جعفرِ صادق رئیسِ مذهبم
هست یابن الباقر و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم می کند در آخرت!
#مرضیه_عاطفی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#ولادت_حضرت_رسول_اکرم_ص
#ولادت_امام_جعفر_صادق_ع
291.6K
💠 شور / زمینه #شهادت_امام_کاظم
➖➖➖
هر کس میاد اینجا، حاجت روا میشه۲
وقتی دو خط روضه، خودِ مشکل گشا میشه
مادر بزرگ میگه: توو زندگی بُرده
از سفرهٔ موسی بن جعفر(ع) هر کي نون خورده۲
تو کعبهٔ هفتمی، پدرِ قبلهٔ هشتمی
تو دلسوزِ عالم و پدرِ معصومهٔ قمی
شد مثلِ حسن(ع)ذکرِ لبت ای جانم حسین(ع)
ای دارالشفای عالمِیْن؛ شاهِ کاظمین۲
یا بابُ الکرَم، صاحب-حرم، مولا الدّخیل...
---
دل میشه نورانی، با کسبِ فیض ِ تو۲
جونم فدایِ حالِ خوب ِ کظم غیظِ تو
بیچاره ام کرده، یه کاری واسم کن
زندانیِ نفْسم، ازین زندان خلاصم کن۲
تو حضرتِ کاظمی، کرَمِ تو ناب و دائمی
باب الحوائجی و ، میخوام ازت رزقِ خادمی
آرزومه که، یه روز منم، لازمت بشم
امضا کن منم، توی حرم، خادمت بشم۲
یا بابُ الکرَم، صاحب-حرم، مولا الدّخیل...
---
هرجا تو این دنیا احساس غم میشه
عالم گدای سفره اهل کرم میشه
لطفت بهم داده این حس و باور رو
کی کم میارم تا دا رم موسی بن جعفر رو
سرتا پا کرامتی، آخر هرچی سخاوتی
چشم ما به دست تو از تو هر لحظه عنایتی
یا باب الهدی، باب الشفا، باب الحوائج
یا کهف الوری ، شمس الضحی، باب الحوائج
➖➖➖
بند۱و۲:#مرضیه_عاطفی
بند۳ : #طاهره_ابراهیم_نژاد
کانال سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مرضیه_عاطفی
تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا
کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟!
نوشتی سردرِ هیئت؛ نجاتم میدهد عشقت
رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا
خدا را شکر در کارم گره افتاد و برگشتم
به لطفت سردرآوردم دوباره آخر از اینجا
پرِ پرواز لازم داشتم محضِ طوافِ تو
گرفتم مثل فطرس عاقبت بال و پر از اینجا
میانِ روضه تحویلم گرفتی بینِ خوبانت
قسم خوردم نخواهم رفت جایِ دیگر از اینجا
تو هستی «سیدالعطشان» و من سیراب از داغت
دلم آتش گرفت و آب؛ شد شعله ور از اینجا
به دستانت سپردم حاجتم را...که شنیدم رفت؛
به عرش ِ بیکران، خونِ علیِ اصغر(ع) از اینجا
امان از عصرِ عاشورا، تنت افتاد در گودال
تو را می دید روی تل چه مضطر خواهر از اینجا
جسارت شد به اهلِ خیمه و حرف از اسارت بود
طناب آورده و آغاز شد دردسر از اینجا!
https://eitaa.com/yazahramadadi135
کانال متن و سبک مداحی
#رضااا_ابوالحسنی
.
#بیست_و_هشت_صفر
هر چند در مقتل نوشته سَم شهیدش کرد
من باورم این است که ماتم شهیدش کرد
من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره...
اما غم ِ بی مادری کم کم شهیدش کرد
پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی
آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد
رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت
هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد
از غربت بابا، سکوتِ مبهم ِ مادر...
آن چهرهٔ غمدیده ی دَرهم شهیدش کرد
آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند
گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد
نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت
بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد
کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع)
عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد
مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که
ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد
بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت
در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد
حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر
خون جگر خورد و به ظاهر سَم شهیدش کرد!
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#هفتم_صفر
#مرضیه_عاطفی ✍
.
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_سبک_مداحی
#رضاابوالحسنی
#حضرت_رسول الله
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد
اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد
تا که عزرائیل وارد شد برای قبض روح
بر علی و فاطمه با حال مضطر خیره شد
خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود
دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد
دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد
آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد
روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت
پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد
آن طرف سر را به زانو داشت غمگین، مجتبی
بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد
طاقتِ بیتابی و اشک حسینش را نداشت
از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد
¤
رفت تا جایی که زینب بغض کرد از کربلا -
تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد
دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید
وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_رسول الله
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد
اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد
تا که عزرائیل وارد شد برای قبض روح
بر علی و فاطمه با حال مضطر خیره شد
خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود
دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد
دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد
آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد
روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت
پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد
آن طرف سر را به زانو داشت غمگین، مجتبی
بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد
طاقتِ بیتابی و اشک حسینش را نداشت
از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد
¤
رفت تا جایی که زینب بغض کرد از کربلا -
تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد
دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید
وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#قصیده
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشه ی هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله؛ ختم المرسلین
آمد آن که عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتشِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دست هایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قرآن پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرآنِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
می شود بی حُبّ آن ها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر آمده هم صادقِ آلِ نبی
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی
بس که لحنش مهربان و گرم و زهرایی شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دینم و ذکر لبم
شد امامِ جعفرِ صادق رئیسِ مذهبم
هست یابن الباقر و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم می کند در آخرت!
#مرضیه_عاطفی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#ولادت_حضرت_رسول_اکرم_ص
#ولادت_امام_جعفر_صادق_ع