eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.1هزار دنبال‌کننده
123 عکس
186 ویدیو
21 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368 گروه محفل اشک https://eitaa.com/joinchat/3280995276Ce26d40a18b
مشاهده در ایتا
دانلود
5 شوال - ورود مسلم بن عقيل عليه السلام به كوفه سال60 هجري قمري: ورود مسلم بن عقيل(ع) به كوفه. پس از دعوت كوفيان از امام حسين(ع) و ارسال نامه هاي بي شمار براي وي و درخواست از آن حضرت جهت رفتن به كوفه و بر عهده گرفتن رهبري قيام بر ضد يزيد بن معاويه، آن حضرت، پسرعمويش مسلم بن عقيل(ع) را با نامه اي به سوي كوفيان اعزام كرد. مسلم بن عقيل(ع) در پانزدهم ماه مبارك رمضان سال 60 قمري از مكه معظمه خارج گرديد و از آن جا به مدينه منوره رفت و پس از تجديد ديدار با خانواده خويش و زيارت قبر شريف پيامبر(ص) و وداع با آن مضجع مطهر، به سوي كوفه حركت كرد و در روز پنجم شوال همان سال وارد شهر عظيم كوفه گرديد(1) و در خانه مختار بن ابي عبيده ثقفي، كه از شيعيان مبارز و از مخالفان سرسخت بني اميه بود، سكونت گزيد. شيعيان مخلص و انقلابيون كوفه، كه از حضور مسلم بن عقيل(ع)، به عنوان نماينده و سفير امام حسين(ع) در اين شهر آگاه شدند، دسته دسته به سوي وي شتافته و به وي خير مقدم گفتند. هنگامي كه گروهي از آنان در حضور مسلم(ع) اجتماع مي كردند، وي نامه امام حسين(ع) را براي آنان مي خواند و مردم به خوبي گوش فرا داده و از شوق ديدار قريب الوقوع آن حضرت، گريه مي كردند. پس از آمادگي نسبي مردم، مسلم بن عقيل(ع) از آنان براي امام حسين(ع) بيعت گرفت و تعداد هيجده هزار تن از انقلابيون كوفه، در نخستين روزهاي ورود مسلم، با وي بيعت كردند. مسلم بن عقيل(ع)، نامه اي به محضر امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را از وضعيت كوفه و بيعت مردم با وي، با خبر گردانيد و از امام حسين(ع) درخواست نمود، كه به سوي كوفه حركت كند، تا شخصاً رهبري مردم را بر عهده گيرد. 📝آمده در: 1- وقايع الأيام (شيخ عباس قمي)، ص 69 سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
5 شوال - ورود مسلم بن عقيل عليه السلام به كوفه سال60 هجري قمري: ورود مسلم بن عقيل(ع) به كوفه. پس از دعوت كوفيان از امام حسين(ع) و ارسال نامه هاي بي شمار براي وي و درخواست از آن حضرت جهت رفتن به كوفه و بر عهده گرفتن رهبري قيام بر ضد يزيد بن معاويه، آن حضرت، پسرعمويش مسلم بن عقيل(ع) را با نامه اي به سوي كوفيان اعزام كرد. مسلم بن عقيل(ع) در پانزدهم ماه مبارك رمضان سال 60 قمري از مكه معظمه خارج گرديد و از آن جا به مدينه منوره رفت و پس از تجديد ديدار با خانواده خويش و زيارت قبر شريف پيامبر(ص) و وداع با آن مضجع مطهر، به سوي كوفه حركت كرد و در روز پنجم شوال همان سال وارد شهر عظيم كوفه گرديد(1) و در خانه مختار بن ابي عبيده ثقفي، كه از شيعيان مبارز و از مخالفان سرسخت بني اميه بود، سكونت گزيد. شيعيان مخلص و انقلابيون كوفه، كه از حضور مسلم بن عقيل(ع)، به عنوان نماينده و سفير امام حسين(ع) در اين شهر آگاه شدند، دسته دسته به سوي وي شتافته و به وي خير مقدم گفتند. هنگامي كه گروهي از آنان در حضور مسلم(ع) اجتماع مي كردند، وي نامه امام حسين(ع) را براي آنان مي خواند و مردم به خوبي گوش فرا داده و از شوق ديدار قريب الوقوع آن حضرت، گريه مي كردند. پس از آمادگي نسبي مردم، مسلم بن عقيل(ع) از آنان براي امام حسين(ع) بيعت گرفت و تعداد هيجده هزار تن از انقلابيون كوفه، در نخستين روزهاي ورود مسلم، با وي بيعت كردند. مسلم بن عقيل(ع)، نامه اي به محضر امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را از وضعيت كوفه و بيعت مردم با وي، با خبر گردانيد و از امام حسين(ع) درخواست نمود، كه به سوي كوفه حركت كند، تا شخصاً رهبري مردم را بر عهده گيرد. 📝آمده در: 1- وقايع الأيام (شيخ عباس قمي)، ص 69 سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
365.2K
منم آواره بین کوفه ، شدم بیچاره بین کوفه لبم شد پاره بین کوفه ، حسین جان کشیده کارم بر سر دار ، خداحافظ ای شاه بی یار قرار ما در بین بازار ، حسین جان سردارم ، ولی خسته و بی کس و بی یارم ز روی تو آقا خجالت دارم ، کجایی نگارم میا به کوفه شد ذکر آخرم به راه زینب افتاده این سرم مرا دعا کن ای حاجی حرم  یابن الزهرا کوفه میا حسین سفیر شاه کربلایم ، به درد و غربت مبتلایم شده شهر کوفه منایم ، حسین جان تماشایی شد ماجرایم ، اسیر قومی بی وفایم پریشان بین کوچه هایم ، حسین جان واویلا ، کجایی ببینی تو احوالم را تن بی سرم روی خاک صحرا ، فدای تو آقا نشیند اینجا بر نیزه ها سرت دل نگرانم بر حال خواهرت شود به کوفه آواره دخترت  یابن الزهرا کوفه میا حسین   ببین خون ریزد از لبانم ، نشان نیزه بر دهانم خودم را هر سو میکشانم ، حسین جان ببین آشفته گیسوانم ، دهد با پا دشمن تکانم نمانده سالم استخوانم ، حسین جان واویلا ، میان مسیر و گذر افتادم به زیر لگدهایشان جان دادم ، برس تو بدادم سرم بروی دروازه نازنین کشیده جسمم شد روی این زمین تو بر قناره از پا تنم ببین یابن الزهرا کوفه میا حسین رسد روزیکه قحط آب است ، پریشان گیسوی رباب است علی اصغر در پیچ و تاب است ، حسین جان دل زینب در اضطراب است ، رخت از خون لب خضاب است سرت بین بزم شراب است ، حسین جان واویلا ، لبت را به بازی بگیرد دشمن به غارت رود پیکر و پیراهن ، شبیه تن من بریزد اینجا گیسوی تو به هم به زیر نیزه پهلوی تو بهم شده گسسته ابروی تو زهم  یابن الزهرا کوفه میا حسین شاعر : قاسم نعمتی کانال مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135