eitaa logo
متن و سبک مداحی
6هزار دنبال‌کننده
162 عکس
273 ویدیو
59 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیهاالسلام از چه دعای آمدنت مستجاب نیست این زندگی بدون تو غیر از عذاب نیست در انتظار دیدن تو، صبر تا به کی؟؟؟ دیگر قرار رفته و در سینه، تاب نیست کم گریه کرده ایم برای ظهور تو در آسمان دیده، برایت سحاب نیست دستم بگیر تا که بمانم به راه تو بر استواری ام که حساب و کتاب نیست حالا که بین مجلس روضه نشسته ام در فتنه ها دگر به دلم اضطراب نیست حالا که در فراق تو بی چاره گشته ایم چاره به غیر روضه ی بی بی رباب نیست می گفت اصغرم، گل لب تشنه ام بخواب در خیمه ها برای تو یک قطره آب نیست این رعد و برق و چک چک باران و جوی آب پیش نگاه  ِحسرت تو جز سراب نیست😭 یک تن نگفت حرمله ی پست و رذل را ملعون، نزن،که کشتن کودک ثواب نیست زد یک سه شعبه بر تو و قلب من و حسین بهتر از این برای عدو، انتخاب نیست حالا به روی نیزه شدی داغ دائمم حقّ  ِلبان خشک تو این آفِتاب نیست پایین بیا و در بغلم خواب  ِ ناز کن بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست از بس که خورده ای به زمین از فراز نی چاره به غیر  ِ بستن تو با طناب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135
. ویژه علیه السلام یا اباصالح مبارک باد ای شاه زمین پنجم شعبان شد و میلاد زین العابدین آمده بر انبیا و اولیا نور دو عین یک علی ِدیگری در خانه ی جدّت حسین حضرت مهدی بیا امروز را صحرا نباش بین جمع ما بیا و اینقَدَر تنها نباش محفل ما را مزیّن کن به نور مقدمت یک تبسّم کن،بده پایان به اشک وماتمت محفلی که صاحبش در آن نباشد چون عزاست لحظه ای دیدار رویت آرزوی قلب ماست حضرت سجّاد عمری چشم بر راه تو است منتظر بر انتقام و تیغ خونخواه تو است بر دل زخمی او که هست عمری بی قرار با عذاب ِقاتلین کربلا مرهم گذار حضرت سجاد می خواند تو را یابن الحسن قاتلین کربلا را یک به یک آتش بزن ای خدا دیگر به حقّ اشک زین العابدین کن دگر امضا ظهور آفتاب آخرین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) کانال سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135
. شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یابن الحسن دوباره رسیدی برابرم شکر خدا که نام تو را باز می برم قدری بیا و بر دل ظلمانی ام بتاب من چون شب سیاهم و تو ماه انورم رویای هر شبم شده پرواز سمت تو در آسمان خیمه ی تو یک کبوترم آقا دوباره یک شب قدر دگر رسید از اینکه نیستم به کنارت مکدّرم آقا بیا که زندگی ام بی تو تلخ شد از این جهان  ِ بی تو که لذّت نمی برم شد حسرت لیالی قدرم؛ حضور تو هستی کجا تو ای شه بی یار و یاورم شب زنده دار بی کس ما، خیمه ات کجاست؟ امشب بیا و دیدن خود کن مقدّرم ای روضه دار صبح و مساء روضه ای بخوان در مجلس شهادت جدّ تو حیدرم هنگامه ی شهادت باباست العجل جانم فدای درد تو، بابای مضطرم زینب رسید و دید پدر؛ نیمه جان شده با ناله گفت: تازه شده داغ مادرم حیدر دو چشم خسته ی خود باز کرد و گفت: زینب بیا دمی بنشین نزد بسترم خون می چکد هنوز از این فرق پاره ام بنگر رسیده است نفس های آخرم سی سال گریه و غم و اندوه من بس است دیگر تمام شد غم دوری کوثرم سمت سر شکسته ی من میکنی نگاه این لحظه ها به فکر تو و شاه بی سرم یک قطره خون به روی عبایم تو دیده ای یاد عبا و پیکر زخمی اکبرم دیدی چقدر شیر برایم رسیده است من غصه دار لعل لب خشک اصغرم بعد از حسین، دختر من می شوی اسیر فکر تو و جسارت شمر ستمگرم گویا مقابلم تو به بازار می روی خون جای اشک می چکد از دیده ی ترم با تیغ؛ شد شکسته سر من، سر تو هم در شام می شود هدف  ِ سنگ، دخترم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .# # https://eitaa.com/yazahramadadi135
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عمرم گذشته است بدون شما چرا؟ در پشت ابر، مانده ای ای ماه ما چرا؟ شاه جهان که ساکن صحرا نمی شود! هستی همیشه در به در  ِذی طُویٰ چرا؟ دشمن که جای خود، چه توقّع از آن ولی از یاد برده است تو را آشنا چرا؟ غیر از دعا برای ظهورت که چاره نیست اما نمی رسد به اجابت دعا چرا؟ هستی کجای مجلس ما،صاحب  ِعزا؟ حاضر شوی به مجلس ما در خفا چرا؟ روضه برای حضرت سلطان گرفته ایم کشته شده ست جدّ رئوفت رضا چرا؟ ای منتقم بگیر دگر انتقام  ِاو اجر امامتش شده زهر جفا چرا؟ در بین قصر و حجره ی خود خورده بر زمین انداخته به روی سرش یک عبا چرا؟ حالا که روی خاک، سرش را گذاشته جدّت حسین را زده دائم صدا چرا؟ گوید: حسین از چه تو را تشنه کشته اند موی سپید تو شده با خون حنا چرا؟ وقتی که پیش عمّه، سرت را بریده اند دیگر جدا شده سر تو از قفا چرا؟ در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو شد عضوعضو پیکر تو جابجا چرا؟ جسمی که جای بوسه ندارد سه روز و شب شد روی خاک گودی مقتل رها چرا؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . # # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی مانده هنوز روی لب شیعه بی امان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان هر روز ما گذشته چرا با نبودنت مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت در پای منبر تو نشد سینه زن شویم با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو روز عزای حضرت سلطان طوس شد برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای قربان شال مشکی و اشک عزای تو در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو این روزها تو زائر سلطان مشهدی دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی داری برای غربت او گریه می کنی بر آن عبا و محنت او گریه می کنی در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است در بین قصر و حجره قد او خمیده است خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد از دست زهر و دوری فرزند خود جواد جوری به خاک حجره سرش را نهاده است گویا به صورت از روی مرکب فتاده است افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .# # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135
. ۱۴۰۴ شهادت علیه السلام بحق الحسن عجل لولیک الفرج آقای ما یک عمر، هر آن گریه کردی پیوسته چون ابر بهاران گریه کردی دیدی پریشان حالی هر منتظر را هر لحظه با قلب پریشان گریه کردی گاهی میان جمع ما مثل غریبان گاهی تو تنها در بیابان گریه کردی بابای امّت هستی و با مهربانی بر دردهای هر مسلمان گریه کردی دائم صبوری کرده ای مانند ایّوب دائم چو یوسف بین زندان گریه کردی رفتی دوباره در بقیع و با دل خون بر غربت قبر عموجان گریه کردی یاد جگرهای درون طشت با آه یاد لب خونی، فراوان گریه کردی شد تازه زخم داغ آن تشییع خونین با روضه های تیرباران، گریه کردی وقتی که جدّت می کشید آن تیرها را دیدی تو خون بر روی پیکان، گریه کردی دیدی کفن خونی شده امّا برای گودال و داغ جسم ِعریان گریه کردی یاد تنی که رفته زیر نعل تازه مانند عمّه، موپریشان، گریه کردی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .# # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من که هر روز و شب ازیاد تو غافل هستم با چه رو دم بزنم: نوکر قابل هستم بسته ام خانه ی دل را به روی تو یک عمر من کجا بر در ِدرگاه تو سائل هستم حال که نیست تو را منزل و مأوا اینجا من در این شهر چرا صاحب منزل هستم چِقِدر فاصله بین من و تو افتاده وای از من که بر این فاصله، عامل هستم غرق دریای گناهم، تو به فریادم رس دستگیری بِنِما، در پی ِساحل هستم بعد ِهجر تو شده حق و حقیقت پنهان خسته از حیله ی این فرقه ی باطل هستم ظلمت ِمحض شده عالم امکان،برگرد بِنِگر منتظرت ای مه کامل هستم زیر بار ستم و ظلم، صبوری تا کی؟ سالها منتظر حاکم عادل هستم تو بخوان روضه که باچشم خودت می بینی خسته از منبر ارباب مقاتل هستم گفت زینب: بِنِگر از سر نیزه؛ ارباب من عزادار، در این بزم محافل هستم سرشکسته نشدم پیش یزید و آلش سرشکسته ولی از چوبه ی محمل هستم هر عزیزت هدف ضربه ی کعب نی شد بینشان با تن پرآبله حائل هستم عمر من بعد تو کوتاه شود حق دارم خون جگر، روز و شب از دیدن قاتل هستم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .# # در ایتا https://eitaa.com/yazahramadadi135