eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.5هزار دنبال‌کننده
128 عکس
201 ویدیو
21 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از راه دور دارن میان،تموم دلشکسته ها با کوله بار خستگی،فقط میگن امام رضا شاه و وزیر و مستمند،شهری ها و دهاتی ها به پابوس تو اومدن،فقط میگن امام رضا درمون درداشونه نامت همیشه ورد لبشونه از راه دور دارم میبینم یه پیرزن داره میخونه دوا دست توئه شفا دست دست توئه تورو بجون مادرت نگاه کن تموم هستمو ببین که بچمو داره از دست میره تو دعا کن (مدد یا امام رضا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادم میاد بچه بودم،تو صحن اسماعیل طلا یه کور مادر زادی رو،شفاشو داد امام رضا باباش میگفت جواب شده،بود از همه‌ی دکترا امام همه بهم میگفتن برو مشهدالرضا تا اومدم حرم زیارت میون این همه هیاهو یه حسی گفت که میده حتما حاجتتو ضامن آهو شدم حاجت روا به لطف تو آقا میدونستم کرمت زیاده من بی دست و پا زدم جار ای آقا همه چیم نذر اباالجواده (مدد یا امام رضا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ان کنت باکیاً لشیء،گفتی تو به ابن شبیب میون غصه ها فقط،یادی کن از شیب الخضیب بالب تشنه و غریب،یه نانجیب بی حیا به پیش چشم مادرم،برید سرش رو از قفا با نعل های تازه رسیدن به روی جسم شاه بی سر یه جای سالمم نذاشتن ابن شبیب به روی پیکر سرش رو نیزه ها شلوغه خیمه ها همه چی رو میبرن به غارت گوش و گوشواره رو ببین گهواره رو وای از این اهانت و جسارت (مدد یا امام رضا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/yazahramadadi135
. 🏴 و علیه السلام 🏴بند اول مدینه تو شاهدی که،غربت من از کجاست مدینه تو شاهدی که،درد دلم بی دواست مدینه تو شاهدی که،درد من از کوچه هاست (که چاره زهر جفاست) مدینه تو شاهد هستی،شاهد اون مرد پست دیدی چطور اومد و راهمونو تو کوچه بست به مادرم سیلی زد که،غرورم اونجا شکست (که مادر از پا نشست) کاشکی همونجا تو کوچه میمرد حسن ای خدا جلو چِشَم مادر افتاد رو خاکا واویلتا نشد که واسش سپر شم یه عمره میسوزم آه چشاش جایی رو نمیدید شدم عصاش توی راه واویلا امون از این زمونه 🏴بند دوم مدینه میبینی بغضم،شکسته توی دلم مدینه میبینی حالا،شد همسرم قاتلم مدینه میبینی خونه،جگر شده حاصلم (خونه شده مقتلم) میشه نبینی تو حاله،زارمو ای خواهرم غصه نخور واسهء من،گذشته آب از سرم ناله نزن بیشتر از این،که واسه تو مضطرم (غصه نخور خواهرم) من اینجا کارم تمومه میسپارمت به خدا من اینجا میمونم اما تو میری تا کربلا نالتو زینب نگهدار داری مصیبت تو راه باید ببینی از رو تل حسینو تو قتلگاه واویلا امون از این زمونه https://eitaa.com/yazahramadadi135
-712040701_543921865.mp3
643.6K
یا خاتمُ‌المرسلین. شهادت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم یا خاتمُ‌المرسلین یا خاتمُ‌المرسلین   روحِ قرآنِ مبین یا خاتمُ‌المرسلین   تفسیرِ عین‌الیقین یا خاتمُ‌المرسلین   ای اوّلین شهیدِ .... یا خاتمُ‌المرسلین   ولی‌‌ِ بر حقِّ دین یا خاتمُ‌المرسلین   کنارِ بسترِ تو یا خاتمُ‌المرسلین   روضه‌خوان‌‌‌ کوثرِ تو یا خاتمُ‌المرسلین   مدینه چه‌ها کرده یا خاتمُ‌المرسلین   با دلِ دخترِ تو یا خاتمُ‌المرسلین   غوغا شد در مدینه یا خاتمُ‌المرسلین   در و دیوار و کینه یا خاتمُ‌المرسلین   بسته شد دستِ مولا یا خاتمُ‌المرسلین   شکسته شد آئینه یا خاتمُ‌المرسلین   یا خاتمُ‌المرسلین   ..... https://eitaa.com/yazahramadadi135
. از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه‌خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌_ می‌سوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می‌سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_ آن قدر ناله سر داد، تا" در" به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و در بین قتلگه دید_ فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد https://eitaa.com/yazahramadadi135
. بر درد دل مردم این شهر طبیب است آن‌مرد که در خانه‌ی خود نیز غریب است از او نشنیده‌ست و ندیده‌ست به‌جز صدق دنیای پلیدی که فقط فکر فریب است ای در پی معنای کرم آمده اینجا هرخواسته‌ای قبل سوال تو مجیب است کُشتی که گرفتند خودش را به زمین زد از کودکی‌اش در پی شادی رقیب است تنهاست، که در لشکر طوفان‌زده‌ی او نه عابس و نه حُر و نه جُون و نه حبیب است پاسخ شده بر آن همه لطف، این همه غربت! والله! عجیب است، عجیب است، عجیب است! یک‌عمر به او طعنه زده جای تشکر! آن را که از این سفره‌ی هم‌واره، نصیب است بر زخم دلش دیدن این صحنه نمک ریخت بر منبر او قنفذ نامرد خطیب است از زهر، جگرگوشه‌ی زهرا جگرش سوخت این رسم زمانه‌ست؛ فراز است و نشیب است حتی به دل قاتل خود نیز نظر داشت از بس که رئوف است، کریم است، نجیب است عمری‌ست که از غربت او داغ دل ما بیتی‌ست که در ماه صفر نقش کتیبه‌ست؛ «یارب ز سر لطف رسان مرگ حسن را کز آتش کوچه جگرش غرق لهیب است» مجتبی_علیه‌السلام 📝گروه ادبی یاقوت سرخ https://eitaa.com/yazahramadadi135
. با از زبان حضرت فاطمه سلام‌الله علیها برخیز از بستر بیا پیغمبری کن برخیز و زهرا را بجایت بستری کن برخیز از بستر که غم با ما نماند برخیز باباجان علی تنها نماند در بسترت اُفتاده‌ای فریاد کردم بابا مخواه امروز دشمن شاد گردم آهی کشیدم پیشِ تو جبریل اُفتاد نالیدم از حال تو میکائیل اُفتاد دستم به رویت خورد خیلی داغ بودی خیلی برای محسنم مشتقاق بودی کمتر تقلا کن نیافتم در کنارت این چشم را وا کن نیافتم در کنارت جان حُسینت باز هم مهمان ما باش پیشِ علی در شهر سنگربان ما باش کمتر بخوان روضه حسینِ بی کفن را نگذاشتی بردارم از سینه حسن را ما گِرد تو گریان و دلشادند جمعی جمعی دو رو و  در پِیِ بادند جمعی جمعی منافق رأیِ مردم جمع کردند در خانه هیزم روی هیزم جمع کردند بابا وصیت کن به منزل‌های این شهر بعد تو ای وای از ارازل‌های این شهر بابا وصیت کن سفارش کن برایم از کوچه‌های تنگ خواهش کن برایم خیلی سفارش کُن به در بر چوب ، مسمار بابا سفارش کن مرا بر سنگِ دیوار تا مادری در پیش طفلانش نیافتد آتش به جانِ بیت‌الاحزانش نیافتد در را سفارش کن به رویم در نکوبند مسمار را  بر بارِ نیلوفر نکوبند از خانه تا مسجد نگردانند ما را بابا وصیت کن نسوزانند ما را https://eitaa.com/yazahramadadi135 .
4_5969961243874691486.mp3
12.34M
برا غم تو گریه کردن ارث مادریمه یه روزی تشنه جون میدم چون سهم خواهریمه یا حسین ببین خمیده قدم حالا شده اسم تو اشهدم وای برات گریه کردم هرشب وای نیفتاده اسمت از لب وای بیا که بریده زینب منو ببخش اگه تا حالا واسه تو نمردم منو ببخش اگه برات کم تازیونه خوردم منو ببخش اگه تنت رو دست خاک گرم صحرا سپردم یا حسین ببین خمیده قدم حالا شده اسم تو اشهدم https://eitaa.com/yazahramadadi135
ای امـت رسـول، قـیـامت به پـا کـنـید لبـریـز، جـام دیده ز اشک عـزا کـنـید در مـاتـم پـیـمـبـر و تـنـهـایــی عــلـی باید برای حـضـرت زهـرا دعـا کـنید داغ پیغمبر است و بلایی‌ست بس عظیم حیدر غــریب گشتـه و زهـرا شده یـتـیم خـتم رسل به سوی جـنان می‌کند سفر جان جـهـانیان ز جـهـان می‌کـند سفر ریزید خون ز دیده که در آخـر صفر کز پیکر وجود، روان می‌کـنـد سـفـر دریای اشک، ملک خداوند سـرمد است بــاور کنیــد روز عــزای مـحـمّـد است جان جـهـان ز پـیـکـر هستی جدا شده خاموش، شمع محـفـل نـورالهدی شده ملک خداست غرق در اندوه و اضطراب واویـلـتــا عــزای رســول خــدا شــده عــالـم ز دود فـتـنـه سـیـه‌پـوش می‌شـود حــقّ عــلـی و آل، فـرامــوش می‌شــود بـاور کنید قامت حـیـدر خـمـیـده است رنگ از عذار حضرت زهرا پریده است بـاور کـنـید بغض حسن مانده در گلو خونِ ‌دل حسین به صورت چکیده است خورشید، رنگ باخته و روز، چون شب است یک کربلا غم است که در قلب زینب است سوگ رسول یا که غم بی‌نهایت است یا نـقـشـۀ شکـستـن رکن هـدایت است تیغ سقیفه گشته حمایل به دست خصم او را هوای حمله به بیت ولایت است امت پس از نـبـی ره طغـیـان گـرفـته‌اند با دست فـتـنـه دامن شیـطـان گـرفـتـه‌اند پیغمبری که دست دو عـالم به دامنش با آن که آب غسل نخـشکـیده بر تنـش آزرد بــاغ لالـه‌اش از نـیـش خـارهــا دیدند حمله‌های خزان را به گـلـشنـش اجـر رسـالـتـش چه قَـدَر ظـالـمـانـه بود بـر دست دخـتـرش اثــر تـازیــانــه بود مـردم درِ سـرای عـلـی را نـمی‌زنـنـد جـز بـا لـگـد به بیـت ولا پـا نمی‌زنند سلمان کجاست؟ بوذر و عمار کو؟ چرا اینان سری به حجـرۀ زهـرا نمی‌زنند دیگر مدینه داده ز کف شور و حـال را کــس نــشــنـود صــدای اذان بـــلال را ای آسمان بگرد و دل از غصه چاک کن خود را نهان چو جسم پیمبر به خاک کن دستی برون ز خاک کن ای خـتم انبیا اشک غم حسین و حسن را تو پاک کن بی‌تو جـهـان دچـار بـلایـی عـظـیـم شـد بـردار سـر ز خـاک! که زهــرا یتـیم شد افـتـاده پشت سر همه آیات ذوالجـلال قرآن چو حرمت نـبـوی گشته پایـمال اجـر نـبـی به کـشـتـن زهـرا ادا شـود زهـرا زنـد به پـشت درِ خانه بـال‌بـال حامی دین و یار ولی کـیـست؟ فـاطـمـه اول شهـیـد راه عـلـی کـیـسـت؟ فـاطـمه یارب! به اشک چشم علی، خون فاطمه آن فاطمه که عرش خدا راست قـائمه بیش از هزارسال، شب و روز و ماه و سال دارد به این دعا همه شب شیعه زمزمه بـا تـیـغ مـهـدی‌اش دل ما را صـفـا بـده بـر سـیـنـۀ شـکــسـتـۀ زهـرا شـفــا بــده اسـلام، سـرشـکـسـتـۀ اعـدا نـمی‌شـود مِـهـر عـلـی بـرون ز دل مـا نمی‌شود درمـان زخـم سیـنـۀ مجروح اهـل‌بیت جـز با ظـهـور مهـدی زهـرا نمی‌شود «میثم» هماره باشدش این ذکر بر زبان عجّــل علـی ظهـورک یا صاحب‌الزمان بی‌تو جـهـان دچـار بـلایـی عـظـیـم شـد بـردار سـر ز خـاک! که زیـنب یتـیم شد شاعر: غلامرضا سازگار https://eitaa.com/yazahramadadi135