eitaa logo
هیئت یازهرا سلام الله قزوین
96 دنبال‌کننده
669 عکس
713 ویدیو
10 فایل
کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتا و سروش و روبیکا 💠 @ya.zahra.qazvin صفحه ما در اینستاگرام 💠https://www.instagram.com/p/CLbep-7AQqe/?igshid=1uawg9d2s12hw ارتباط با ادمین: @sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃 🔆داستان افک 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله به هر مسافرت و یا جنگی که تشریف می‌برد، یکی از زنان خود را به‌قیدقرعه همراه می‌برد. در غزوه‌ی بنی مصطلق قرعه به نام عایشه افتاد. عایشه می‌گوید: پس از جنگ، نزدیکی‌های مدینه در منزلی فرود آمدیم، وقت اعلان حرکت، برای دستشویی از جمعیت کناره گرفتم، وقتی برگشتم متوجه شدم گردن بندم افتاده است، برگشتم و آن را گرفتم؛ چون به محل قافله آمدم. همه رفته بودند و تنها ماندم. ساعت‌ها بعد، صفوان سلمی که از پسِ قافله می‌آمد، مرا دید، سوار شترش کرد و وقت گرمای ظهر به قافله رسیدیم. 🌱وقتی مردم مرا با صفوان دیدند، تهمت‌ها و افتراها زدند، به‌ویژه دو نفر به نام مسطح و عبدالله بن ابی سلول رئیس منافقین، بیشتر انتشار تهمت دادند. آن‌ها گفتند: «عایشه، صفوان جوان و زیبا را بر محمد صلی‌الله علیه و آله ترجیح داده است!» 🍃من از حرف مردم مریض شدم و از پیامبر اجازه گرفتم که به خانه‌ی پدر بروم و پیامبر قبول کرد. به خانه رفتم. مشکل را به مادرم گفتم. او گفت: چون زن زیبایی هستی، رقیبان این‌چنین می‌گویند. 🌱با چشم گریان به خانه برگشتم و شب تا به صبح نخوابیدم و گریان ماندم. 🍃پیامبر با علی علیه‌السلام و اُسامه مشورت کرد و آنان گفتند: بریره خدمتگزار عایشه مطلب را به‌طور دقیق می‌داند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله جریان را از بریره پرسید. 🌱بریره در جواب پیامبر عرض کرد: «به خدا قسم چیزی که بتوان از او خلاف نقل کرد، دیده نشده است!» 🍃پیامبر به مسجد آمد و فرمود: «چه شده است مردانی علیه خاندان من و مردی مسلمان حرف‌های ناروایی می‌زنند؟» اوس و خزرج دو قبیله‌ی مشهور، باهم درباره‌ی رفع تهمت نزدیک بود درگیری پیدا کنند که پیامبر آن‌ها را به متانت دعوت کرد. 🌱روز بعد بر پیامبر وحی نازل شد تا جایی که قطرات عرق مانند مروارید از چهره مبارکش جاری می‌شد؛ بعد به عایشه فرمود: «بشارت باد تو را که پاک‌دامنی.» پس به مسجد آمد و آیات 17-11 سوره‌ی نور را برای مسلمانان خواند و خطاب به آنان فرمود که خدا می‌فرماید: 🍃«اگر کَرَم خدا نبود، به خاطر اشاعه‌ی تهمت، عذاب بزرگی بر شما می‌فرستاد. چرا چیزی را علم ندارید، از زبان یکدیگر نقل می‌کنید و آن را مطلبی ساده می‌انگارید؛ درصورتی‌که وقتی نشنیدید، نباید صحبت می‌کردید و می‌گفتید: خدایا تو منزّهی و این تهمتی بزرگ است.» 📚(پیغمبر و یاران، ج 2، ص 258 -کامل ابن اثیر، ج 2، ص 172) 🆔@yazahraqazvin
🌷 مهمانی در تاریکی مرد فقیري خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت :بسـیار گرسـنه هسـتم و دسـتم به جایی نمی رسد. مرا سـیر کنید. پیامبر اکرم (ص) او را به خانه همسرانش فرسـتاد. او رفت و دست خـالی برگشت، زیرا در خـانه آنهـا خـوراکی نبود که به او بدهنـد. شب فرا رسـید. رسول خـدا رو به اصحاب کرد و فرمود: چه کسی می تواند امشب این مرد گرسنه را مهمان کند؟ علی (ع) عرض کرد: یا رسول الله! من او را مهمان می کنم. سپس او را به خانه اش برد و به فاطمه (س) گفت: دختر پیامبر! غذایی در خانه هست؟ فاطمه (س) جواب داد: آري، تنها به اندازه غذاي یک دختر بچه. لکن مهمان را بر او مقدم می داریم. علی (ع) فرمود: فاطمه جان! دختر را بخوابان و چراغ را خاموش کن. زهرا فرزندش را با زمزمه هاي پر مهر مادرانه، گرسـنه خواباند و سفره را پهن کرد و چراغ را خاموش. علی (ع) و فاطمه (س) در کنار سفره نشستند و در آن تاریکی، طوري دهان مبارکشان را تکان می دادند که مهمان خیال کند آنان نیز غذا می خورند. مهمان با آن غذا سیر شد. آن شب علی و فاطمه (س) و کودکانش گرسنه خوابیدند. شب به پایان رسـید. وقت نماز صـبح، علی (ع) به محضـر پیامبر (س) رسـید. رسول خدا پس از سـلام نماز نگاهی به چهره علی انداخت و به شدت گریه کرد و فرمود: ایثار شب گذشته شما شگفت انگیز است. در این وقت آیه زیر نازل شد و حضرت، آن را براي علی (ع) خواند: «يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر، 9): آنها ایثار کرده و دیگران را بر خود ترجیح می دهند. هر چند شدیداً فقیر باشند. کسانی که خداوند آنها را از خساست و بخل نفس، باز داشته، فقط آنهاخوش بختند 🆔 @yazahraqazvin