9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|| 🌘🌖 ||••
نصفه شب نشسته بود گوشه حجره؛
آروم بود، ساکت بود، تاریک بود ...
آروم وارد حجره شد صدا زد؛ پسرم چرا با من حرف نمیزنی؟
تو که میدونی چرا حالم بده ...💔
حسنم! تو که میدونی چی شد به کسی نگو :)
هی حرف زد دید جواب نمیاد گفت؛
مادر بمیره، حسنم چرا جواب نمیدی؟
تا اینو گفت، یهو صدای گریه بلند شد؛
گفت مادر من حسن نیستم، حسینم🥺💔! (:
ــــــــــــــــــــــــــ⚘️⚘️⚘️
[#فاطمیه]
[#اَللّٰہُـمَّ_عجِّل_لِوَلیِّڪَ_الفَرَجـ 🥀]
[🌿]