eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.1هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
به مامانم میگم : "امسال شله زرد نمیپزی ببرم برای همسایه ها؟؟ "😉 میگه :" پارسال عکس شله زردگذاشتم اینستا کم لایک خورد امسال دیگه درست نمیکنم مادرامروزی☺️ 😂😂😂 📌درفضای مجازی📱 زندگی نکنیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yazainab314
"🙊😂 یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید... دستہ بود شب برایش جشن پتو گرفتند... حسابے کتکش زدند😂 من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمے کمتر کتک بخورد..! سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت صبح، گفت...😱 همہ بیدار شدند نماز خواندند!!! بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت: اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟ گفتند : ما خواندیم..!✋🏻 گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟ گفتند : سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من برایِ شب اذان گفتم نہ نماز صبح..!😂 🍃 •| 😂 @yazainab314
‏یکی از جیب‌های کتم رو قرنطینه کردم. پول، کلید، کارت بانکی و رسیدها رو توش میذارم تا حواسم باشه کرونا کجاست. اسمشو گذاشتم ‎جیب کرونا 😂😂 ❤️🌿به{دختران تمدن ساز}بپیوندید🌿❤️ 😍🌿❤️🍃 @yazainab314
😃 صدا به صدا نمی‌رسید. همه مهیای رفتن و پیوستن به برادران مستقر در خط بودند. راه طولانی، تعداد نیروها زیاد و هوا بسیار گرم بود. راننده خوش انصاف هم در کمال خونسردی آینه را میزان کرده و به سر و وضعش می‌رسید. بچه‌ها پشت سر هم صلوات می‌فرستادند، برای سلامتی امام، بعضی مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد. بالاخره سر و صدای بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد صلوات می‌خواهی. اینکه خجالت نداره. چیزی که زیاد است صلوات.» سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتی بنده! گیر نکردن دنده، کمتر شدن خنده یک صلوات راننده پسند! بفرستید.» 😂💚 √ نسل ‌ما نسلِ ظهور است ‌اگر برخیزیم...🌱 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
😃 صدا به صدا نمی‌رسید. همه مهیای رفتن و پیوستن به برادران مستقر در خط بودند. راه طولانی، تعداد نیروها زیاد و هوا بسیار گرم بود. راننده خوش انصاف هم در کمال خونسردی آینه را میزان کرده و به سر و وضعش می‌رسید. بچه‌ها پشت سر هم صلوات می‌فرستادند، برای سلامتی امام، بعضی مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد. بالاخره سر و صدای بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد صلوات می‌خواهی. اینکه خجالت نداره. چیزی که زیاد است صلوات.» سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتی بنده! گیر نکردن دنده، کمتر شدن خنده یک صلوات راننده پسند! بفرستید.» 😂💚 |°https://eitaa.com/yazainab314
•😍 تکبیر!👊🏿 سال 61 پادگان 21 حضرت حمزه؛ آقای «فخر الدین حجازی» آمده بود منطقه برای دیدار دوستان!😁 طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند، گفتند: من بند کفش شما بسیجیان هستم…!😅 یکی از برادران نفهمیدم؛خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد، از آن ته مجلس با صدای بلند و رسا در تایید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت😂😂 جمعیت هم با تمام توان الله اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تایید کردند!🤦🏻‍♂😂 🌸 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
. . محافظ آقا تعریف میکرد مےگفت: رفتہ بودیم مناطق جنگے براےِ بازدید.. توے مسیر خلوت آقا گفتن اگہ امکان داره بگذارید کمے هم من رانندگے کنم.🚌 من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع بہ رانندگے کردند مےگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم بہ یک دژبانے کہ یک سرباز آنجا بود و تا آقا رو دید هل شد😃 زنگ زد مرکزشون گفت: قربان یہ شخصیت اومده اینجا.. از مرکز گفتن کہ کدوم شخصیت؟! گفت نمیدونم کیہ اما خیلے آدم مهمے هست خیلییے😯 گفتن: چہ شخصیت مهمے هست کہ نمیدونے کیہ؟! سرباز گفت:نمیدونم؛ ولی گویا کہ آدم خیلے مهمیہ کہ حضرت آقا رانندشہ!!😂😂 {♥️} {😅} . シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
😜😝 ‏اعتماد به نفس فقط ساقه طلايي كه رو جعبش نوشته براي پذيرايي!! 😂😂😂😐 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
😂✌️🏻 ‏3 ماه درس میدی‌. تو یه شب جمعش میکنم. حالا استاد کیه؟ قطعا تو چون 3.75 شدم シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃
#-زن_زندگی_آزادی=تشریف_بیار_برو_تو_گونی بله دیگه اینجوریه
📸 گونی نیز به تجهیزات همراهِ نیروهای امنیتی اضافه شد ...