eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
300 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا» 🌋در اینکه وقوع قیامت با تحولاتی عظیم در زمین همراه است، تردیدی نیست. 🤔اما آیا این تحولات در حد چند زلزله است و فقط چون شدت زلزه‌ها بیشتر است، علاوه بر ساختمانها، کوهها هم فرو می ریزند؟! یا یک احتمال جدی این است که قرآن کریم در تاکید فراوان بر متلاشی شدن کوهها، آن هم نه با یک تعبیر واحد، بلکه با تعابیر بسیار متنوع، که گاه خودشان با هم متفاوتند، می‌خواهد ما را متوجه عمقی بسیار عظیمتر برای این واقعه کند. ♻️در واقع، اگر آیاتی که از درهم‌پیچیده شدن آسمانها و زمین (يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ؛ انبیاء/104 ) ویا سنگین بودن این واقعه بر خود زمین و آسمان (ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ اعراف/187) و یا اینکه اساساً زمین و آسمان زمین و آسمان دیگری می‌شوند (يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ؛ ابراهیم/48) عطف توجه کنیم، آنگاه شاید این آیات از واقعه‌ای بسیار عظیمتر حکایت می‌کنند؛ بویژه که در مورد «کوهها» یکی از تعابیر مهم قرآنی که در پایان تدبر قبل بدان اشاره شد این است که « وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً: کوهها حرکت داده شدند، پس سراب بودند!» 🔰علامه طباطبایی در ذیل این آیه به نکته جالب توجهی اشاره می‌کند و آن این است که تعابیری همچون کوبیده شدن و ریز ریز شدن و همچون پشم حلاجی شدن و ... و حتی حرکت داده شدن، همه و همه غیر از «سراب بودن» است. گویی این سیری که در قیامت رخ می‌دهد ما را به اینجا می‌رساند که به این حقیقت عظیم پی می‌بریم که اینها چیزی از خودشان ندارند و حقیقت و باطن‌ آنها که این گونه در ظاهر استوار و محکم به نظر می‌آمدند، سرابی بیش نیست. 📚(الميزان، ج‏20، ص166-167 ) 🤔آیا اینکه این آیه می فرماید «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا: و کوهها خرد و خمیر شوند، چه خرد و خمیری»؛ آیا این احتمال جدی نیست که آن تحول عظیم بیش از آنکه یک تحول در عالم فیزیک باشد، تحولی در حقیقت جان و روح ماست که بسی گسترده‌تر از عالم فیزیک است؛ یعنی ما وارد مرحله‌ای از عالم می‌شویم که در آن مرحله درمی‌یابیم که حقیقت این گکوهها که این اندازه آنها را محکم و استوار می‌یافتیم، و روی محکم و استواری‌اش حساب می‌کردیم و آن را ضرب المثل در استواری و ثبات قرار داده بودیم، سرابی بیش نبوده، نه فقط خیلی نفوذناپذیر، محکم و استوار نیست، بلکه خرد و خمیر، درهم کوبیده و از بیخ و بن برکنده شده است، حداکثرش چیزی همچون توده شن روان ویا پشم حلاجی‌شده‌ای ویا گرد و غباری پراکنده❗️ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4️⃣ «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا» در تدبر 2 اشاره شد که معانی متعددی برای این آیه محتمل است. یکی از آن معانی این است که کوه استعاره باشد از هر حقیقت عظیم، محکم و پابرجایی؛ همان گونه که در آیات دیگری، گاه موج‌های عظیم به کوه تشبیه شده (هود/42) و حتی از ابرهای عظیم پر باران، به عنوان کوه‌هایی در آسمان (نور/43) یاد شده است. 🤔در این صورت، این آیه در مقام توضیح و تفسیر کلمه اول از آیه «خافضة رافعة» خواهد بود. یعنی قیامت چنان فروآورنده است که هرچه را که مظهر بلندمرتبگی و عظمت و استواری است، چنان حرکت می‌دهد که خرد وخمیر شده و از آن گرد و غباری بیش باقی نمی‌ماند❗️ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا» معنای اولیه‌‌ای که از این آیه به ذهنها خطور می‌کند همان معانی‌ای است که در تدبر قبل بیان شد. اما با توجه به اینکه آیات قرآن بطون متعدد دارند، مخصوصا با عنایت به کلمه «جبال» و اینکه مقام بحث، مقام قیامت است، معانی دیگری نیز برای این آیه محتمل است. بدین منظور خوب است ابتدا نگاهی به توصیف «کوه» در قرآن کریم بیندازیم: 🏔 کوه در قرآن🌋 در قرآن کریم کلمه کوه در 39 آیه آمده است که در مجموع چنین تصویری از کوه ارائه می دهد: (برای رعایت اختصار متن آیات را در اینجا نیاوردم. می‌توانید متن را در آدرس زیر مطالعه کنید) 🌐http://yekaye.ir/al-waqiah-56-5/ ⛰خداوند کوهها را میخ‌ها و لنگرهای زمین آفرید و آنها را مظهر استواری و شدت و عظمت و قوت قرار داد به طوری که برای اینکه گردنکشی را مانع شود فرمود هرچقدر هم گردن بکشید با به اندازه کوه نمی شوید ؛ و یا عظیم بودن مکر مکاران ویا یاوه‌گویی یاوه‌گویان را به این تشبیه کرد که گویی می‌خواهند کوه را هم از میان بردارند ویا آن را فروبریزند. 🌄نماد بزرگی و استواری بودن کوه تا حدی است که پسر نوح هم گمان کرد کوه می‌تواند در برابر طوفان نجاتش دهد و خدا هم برای بیان عظمت موج‌های این طوفان، آنها را همانند کوه معرفی کرد و برای تهدید بنی‌اسرائیل کوه را می‌خواست بر سر آنان فرود آورد. ⛰با این حال، امکان تصرف و چیره شدن انسان بر کوه را منکر نشد و حتی به اینکه عده‌ای از کوه، برای خود خانه‌های آنچنانی تراشیدند اشاره کرد اما چه بسا با اشاره به این حقیقت که حرکت رودخانه‌ها هم کوه را تراش می‌دهد زنبور هم در کوه خانه می‌سازد خواست نشان دهد این کار خیلی مهمی نیست. 🗻و کوه با همه صلابتش، اگرچه در برابر خداوند تسبیح‌گوی بوده و حتی با حضرت داوود به درگاه خداوند همصدا بود ؛ اما همچون آسمان و زمین از پذیرش بار امانت الهی خودداری کرد شاید بدین جهت که تاب تحمل تجلی خداوند را نداشت و با تجلی خدا از هم ‌پاشید (همان پاشیده شدنی که در قیامت برایش رخ می‌دهد)؛ و قرآن که کلام خداست می‌تواند کوه را خاشع کند و از هم بشکافد و به حرکت درآورد ؛ شاید بدین جهت که این ثبات و جماد کوه امری است که به خیال ما چنین است وگرنه کوه هم در ذات خود روان است. 🌋چه‌بسا بتوان گفت با وقوع قیامت همین حقیقت کوه معلوم می‌شود: با وقوع قیامت کوهها را به راه می‌افتند ، بلکه درهم کوبیده می‌شوند ، از بیخ و بن برکنده ، و خرد و خمیر می‌گردند تا حدی که همچون توده شن روان ویا پشم ، آن هم پشم حلاجی‌شده‌ای ویا گرد و غباری پراکنده می‌شوند تا حدی که زمین کاملا صاف و بی‌فراز و نشیب و آشکار می‌گردد؛ چه‌بسا این گونه به حرکت درآمدن، نشان می‌دهد که کوهها از ابتدا سرابی بیش نبوده‌اند @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
973) 📖 فكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا 📖 ترجمه 💢پس غباری پراکنده باشند. سوره واقعه (56) آیه 6 1398/12/15 10 رجب 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ 1) از امام کاظم ع از پدرانشان از امام حسین ع روایت شده است که مردی از امیرالمومنین ع پرسید مقصود از تعبیر «هَباءً مَنْثُوراً» (فرقان/23) [که خداوند می فرماید «و به هر گونه كارى كه كرده‏اند مى‏پردازيم و آن را هباء منثور مى‏سازيم] چیست؟ فرمود: آن غباری که بر اثر عبور چهارپایان با سمهایشان به هوا بلند می‌شود. گفت: بفرمایید مقصود از «هَباءً مُنْبَثًّا» چیست؟ فرمود: [آن غباری که دیده می‌شود در اثر] شعاع نور خورشید که از دریچه‌ای به درون اتاق می‌تابد. 📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص178؛ النوادر( للراوندي)، ص55 أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ حَدَّثَنِي‏ مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّه‏ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ، فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «هَباءً مَنْثُوراً»؟ فَقَالَ ع مَا حَمَلَتِ الدَّوَابُّ بِحَوَافِرِهَا مِنَ الْغُبَارِ. قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «هَباءً مُنْبَثًّا»؟ قَالَ ع شُعَاعُ الشَّمْسِ يَخْرُجُ مِنْ كَوَّةِ الْبَيْتِ. ✅همین مضمون در کتب اهل سنت نیز با سندهای دیگر از امیرالمومنین ع روایت شده است؛ مثلا در: 📚 ‌الدر المنثور، ج‏6، ص154 ؛ 📚 الكشف و البيان (ثعلبی)، ج‏9، ص201؛ 📚 الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏18، ص197 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثّاً» با وقوع قیامت، کوهها چنان درهم کوبیده و خرد و خمیر شوند که از آنها صرفا غباری پراکنده بماند؛ آن هم نه غباری که در حالت عادی با چشم دیده می‌شود بلکه «هباء منبث» ذراتی چنان ریز است که تنها اگر نور خورشید از دریچه‌ای به درون اتاقا بتاید آن ذرات به چشم می‌آیند. یعنی از آن استواری و عظمت کوهها در قیامت هیچ نمی‌ماند، اگر هم کوه به گرد و غباری تبدیل می‌شود، چنان غبار ریزی است آن اندازه نیست که مستقیما و در حالت عادی دیده شود❗️ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثّاً» چنانکه قبلا هم اشاره شد، این آیات معانی عمیقتری هم دارند. یکی از آن معانی شاید این باشد که ما تعبیر «کانت» را به همان معنای اصلی خود بگیریم. در واقع، اغلب مفسران و مترجمان، با توجه به اینکه حرف «فـ»، فاء تفریع است (یعنی این جمله را مبتنی بر جمله قبل می‌کند)، «کانت» را به معنای «صارت: شد» بلکه به معنای «تصیر:‌ می‌شود» ترجمه کرده‌اند؛ یعنی گویی آیه می‌خواهد بفرماید که وقتی کوهها خرد و خمیر شدند، پس همچون غباری پراکنده می‌شوند. در حالی که «کانت» یعنی «بود»؛ یعنی آیه می‌فرماید وقتی کوهها خرد و خمیر شدند، پس همچون غباری پراکنده بودند. یک معنایش – که تناسب دارد با معنایی از آیه قبل که در تدبر3 در جلسه قبل بدان اشاره شد - شاید این باشد که می‌خواهد ما را به حقیقت و باطن کوهها توجه دهد؛ یعنی قیامت انسان وارد عالمی عمیقتر می‌شود که در آنجا اشیاء را نه به ظاهرشان، بلکه با باطن و حقیقتشان می‌یابد و می‌شناسد. پس وقتی واقعه قیامت برای کسی حاصل می‌شود، کوههای باصلابت در نظرش کاملا خرد و خمیر می‌شود؛ و می‌فهمد که این کوهها نه تنها ثبات و تجمع و استواری و صلابتی از خود ندارند، بلکه به خودوی خود، صرفا همچون غباری پراکنده بی‌ثبات و متفرق و بی‌بنیاد و سست بودند. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
974) 📖 و كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً 📖 ترجمه 💢و زوج‌هایی سه‌گانه بوده‌اید: سوره واقعه (56) آیه 7 1398/12/17 12 رجب 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 1) جابر جعفى روايت كرده است كه امام صادق عليه‌السلام فرمودند: اى جابر، همانا خداوند تبارك و تعالى خلق را سه قسم آفريد و اين است معنى سخن خداوند که فرمود: «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً، فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ، وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ، وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ: و زوج‌هایی سه‌گانه بوده‌اید: پس اصحاب میمنت، و اصحاب میمنت چیست؟ و اصحاب شومی، و اصحاب شومی چیست؟ و سبقت‌گیرندگان سبقت‌گیرندگان؛ آنان‌اند که مقرب‌اند» (واقعه/7-11) پس سبقت‌گیرندگان همان رسولان خدا [یا:‌رسول الله ص] و افراد خاص از آفریدگان خداوندند، خدا پنج روح را در ايشان قرار داده است: آنان را به روح‏القدس [روح مقدس] تقویت فرمود؛ كه به واسطه آن، چيزها را شناختند [یا: با امداد او پیامبران مبعوث شدند]، و آنان را به روح‏الإیمان [= روح ایمان] تقویت فرمود؛ كه به واسطه آن، ترس از خداوند عزّوجلّ در دل داشتند، و آنان را به روح‏القوّة [=روح قوت و توانایی] تقویت فرمود؛ كه به واسطه آن، بر طاعت خداوند توانايى یافتند، و آنان را به روح‏الشهوة [روح شهوت و تمایل] تقویت فرمود؛ كه به واسطه آن، میل به طاعت و خداوند عزّوجلّ پیدا کردند، و نافرمانى‌اش را ناخوش داشتند، و در آنان روح‏المدرج [روح حركت كردن و در نورديدن] را قرار داد كه به واسطه آن است که مردمان رفت و آمد می کنند. 📚الكافي، ج‏1، ص271-272؛ 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص446؛ 📚تفسير فرات الكوفي، ص465 ✅تبصره معلوم است که مقصود از «پنج» روح، نه پنج روح مجزا، بلکه مراتب روح انسان است، که طبق این روایات و روایات دیگری که ذیل آیات بعدی هم خواهد آمد، سه‌تای آخر تقریبا در همه انسانها وجود دارد، پیامبران به همه این پنج مرتبه دست یافته‌اندن و بقیه مردم متناسب با میزان ایمان‌شان به مراتبی از اینها دست می‌یابند. @yekaye
☀️2) اصبغ بن نباته می‌گوید:‌شخصی خدمت امیرالمومنین ع آمد و گفت: مردم می‌پندارند که بنده زنا نمی کند در حالی که مومن باشد؛ و دزدی نمی کند در حالی که مومن باشد؛ و شرابخواری نمی کند در حالی که مومن باشد؛ و ربا نمی‌خورد در حالی که مومن باشد؛ و خون کسی را به حرام بر زمین نمی‌ریزد در حالی که مومن باشد. این بر من سنگین آمده است و سینه‌ام از آن به تنگ آمده چرا که گمان می کنم یک چنین بنده‌ای که مانند من نماز می‌خواند و مثل من دعا می‌کند و می‌توانیم با هم رابطه سببی [پیوندهای خانوادگی] داشته باشیم و او از من ارث ببرد و من از او ارث ببرم، به خاطر یک گناهی که انجام داده کاملا از ایمان خارج شده باشد! امیرالمومنین ع فرمودند: درست است؛ و من از رسول الله ص شنیدم که می فرمود: دلیل بر این مطلب، کتاب الله است که [خداوند در آن توضیح داده] که خداوند عز و جل مردم را در سه دسته آفریده یعنی آنان را در سه جایگاه قرار داده است؛ و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود »اصحاب میمنت» و «اصحاب شومی» و «سبقت‌گیرندگان». ✳️تبصره در ادامه این حدیث، حضرت ضمن اشاره به وجود مراتب روح در هرکس - که در حدیث قبل نیز اشاره شد - می‌خواهند با توجه دادن به این سه گروه، نحوه تطبیق متفاوت مطلب مذکور بر افراد جامعه را بیان کنند؛ که این ادامه به تناسب، در بحث‌های حدیثی آیات بعد خواهد آمد. 📚الكافي، ج‏2، ص282 @yekaye
☀️3) حذیفه حکایت کرده است که: یک بار رسول الله ص به بلال فرمود که قبل از اینکه وقت اذان شود برود و اذان دهد و مردم را به مسجد بخواند؛ و این در روز سیزده رجب بود. چون بلال اذان داد، مردم بشدت ناراحت شدند و گفتند هنوز رسول الله در بین ماست و نه از ما غایب شده و نه از دنیا رفته است [یعنی این اذان بی‌موقع چه توجیهی دارد؟] پس جمع شدند و نزد هم گرد آمدند؛ که دیدند رسول الله در حال آمدن است؛ ایشان آمد و به یکی از درهای مسجد رسید و به مکانی در مسجد که «سُدَّه» نامیده می‌شد تکیه داد و سلام کرد و فرمود: ای اهل سدّه! آیا مطلبی که بگویم گوش می‌دهید؟ گفتند: بله، گوش می دهیم و اطاعت می کنیم. فرمودند: آیا این را به گوش دیگران هم می‌رسانید؟ گفتند: بله، یا رسول الله! قول می‌دهیم. فرمود: به شما خبر می‌دهم که همانا خداوند خلایق را در دو دسته قرار داد و مرا در بهترین این دو قرار داد؛ و این همان اصحاب یمین [گروه دست راست] و اصحاب شمال [گروه دست چپ] است؛ پس من از اصحاب یمین هستم و بهترینِ اصحاب یمین‌ام. سپس این دو قسم را سه قسم کرد و من را در بهترینِ این سه قسم قرار داد, و این همان است که فرمود: « فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ: و زوج‌هایی سه‌گانه بوده‌اید: پس اصحاب میمنت، و اصحاب میمنت چیست؟ و اصحاب شومی، و اصحاب شومی چیست؟ و سبقت‌گیرندگان سبقت‌گیرندگان.» (واقعه/7-11) و من از سبقت‌گیرندگانم و من بهترین سبقت‌گیرندگانم. سپس این سه را در قبیله‌ها [جماعت‌های متعدد] قرار داد و مرا در بهترین قبیله قرار داد و این همان است که فرمود: « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ: اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت گرامی‌ترين شما نزد خدا تقواپیشه‌ترين شماست. (حجرات/13)؛ پس همانا قبیله من بهترین قبیله است و من سرور فرزندان آدم و گرامی داشته‌ترین شما نزد خداوند هستم، و اینها اصلا از باب فخرفروشی نیست. سپس این قبایل را در خانه‌هایی قرار داد و مرا در بهترین این خانه‌ها قرار داد و فرمود: « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً: جز اين نيست كه خداوند مى‏خواهد از شما اهل بيت هر گونه پليدى را بزدايد و شما را یکسره پاكيزه گرداند.» (احزاب/33) بدانید که همانا خداوند مرا در میان سه تن از اهل بیتم برگزید و من سرورِ آن سه و تقواپیشه‌ترین‌شان هستم؛ و این اصلا از باب فخرفروشی نیست. مرا و برگزید و علی و جعفر دو فرزند ابوطالب را و حمزه بن عبدالمطلب را؛ ما در وادی ابطح* آرمیده بودیم و هیچیک از ما نبود مگر اینکه صورتش را با لباسش پوشانده بود، علی بن ابی‌طالب در سمت راست من؛ و جعفر بن ابوطالب در سمت چپ من؛ و حمزه بن عبدالمطلب کنار پای من [آرمیده بودند] پس بناگاه حرکت بال فرشتگان و سردی بازوی علی بن ابی طالب که روی سینه من افتاده بود مرا بیدار کرد؛ پس از بسترم برخاستم و جبرئیل را همراه سه فرشته دیدم که یکی از آن سه فرشته [از جبرئیل] پرسید: به جانب کدامیک از این چهار نفر فرستاده شده‌ای؟ او با پایش ضربه آرامی به من زد و گفت: به این! گفت: او کیست؟ و از او خواست که مرا بشناساند. گفت: این [حضرت] محمد سرور پیامبران است؛ و این علی بن ابی‌طالب سرور اوصیاء است؛ و این جعفر بن ابی‌طالب است که برایش دوبال خضاب کرده است که با آن دو در بهشت به پرواز درمی‌آید؛ و این حمزه بن عبدالمطلب سیدالشهداء است. ✳️پی‌نوشت: «ابطح» ناحيه‌اي‌ است بين‌ مكه‌ و مِنى‌ بر سر راه‌ مدينه‌ در يك‌ فرسخى‌ شهر مكه‌ كه‌ از يك‌ سوي‌ به‌ كوه‌ حُجون‌ و بطن‌ وادي‌ و از جانب‌ ديگر به‌ مسجد سلسبيل‌ محدود است‌ 📚تفسير القمي، ج‏2، ص347-348 @yekaye 👇متن حدیث👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» با اینکه انسانها در عمیق‌ترین وضعیت وجودی‌شان سه دسته شده‌اند، اما با توجه به وضعیت نهایی انسان که یا به بهشت می‌رود ویا به جهنم، انتظار اولیه این است که تقسیم نهایی انسانها دو دسته باشد. حدیث 3 عملا رمز این نکته را برملا می‌سازد. پیامبر اکرم ص بخوبی نشان می‌دهند که در تقسیم اول، انسانها به همین دو گروه تقسیم می‌شوند؛ اما در یک مرتبه بالاتر، این گروه بهشتیان‌اند به دو گروه تقسیم می‌شوند. شاید بتوان گفت، رفعت مقام «سابقون» نسبت به «اصحاب میمنه» بقدری زیاد است، که اگر تفاوت بهشتیان معمولی (اصحاب یمین و میمنه) و جهنمیان (اصحاب شمال و مشئمه) آنها را دو گروه می‌کند، تفاوت این اولیاء الله با سایر بهشتیان نیز سزاوار است که آنها را در دو گروه قرار دهد. شاید اگر روایت معروف تقسیم‌بندی سه‌گانه عبادات (عبادت عبید و تجار و احرار) را بر این تقسیم‌بندی سه‌گانه تطبیق دهیم، معلوم شود که چرا این تقسیم بهشتیان موجب شده که از اساس، تقسیم‌بندیِ سه‌تایی مطرح شود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5️⃣ «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» این سوره توضیح واقعه قیامت است. در آیات قبل، درباره برخی از واقعیاتی که با وقوع قیامت بر همگان آشکار می‌شود سخن گفت: اینکه همه چیز را زیر و رو می‌کند؛ زمین را بشدت می‌لرزاند و کوهها را خرد و خمیر و همچون گرد و غباری پراکنده می‌سازد. از این آیه تا بیش از نیمی از سوره، به دسته‌بندی‌ سه‌گانه‌ای در میان آدمیان می‌پردازد؛ و اگر باور کنیم که این واقعه، آنچه در مقابل ما واقعیت به نظر می‌رسید را زیر و رو می‌کند و برملاکننده واقعیت نهایی است، باید گفت مهمترین و اساسی‌ترین دسته‌بندی در انسانها، همین دسته‌بندی سه‌گانه است. 💠نکته تخصصی : هر الگوی انسان‌شناسی‌ای بر دسته‌بندی‌ای از انسانها استوار است؛ اساسا وقتی ما با واقعیات متکثر مواجه می‌شویم، برای فهم بهتر آنها چاره‌ای نداریم جز اینکه دسته‌بندی‌ای ارائه دهیم و آن افراد متکثر را در چند دسته قرار دهیم و بر اساس آنها همه آنها را بشناسیم. ▪️امروزه انواع دسته‌بندی‌ها از انسانها وجود دارد: ▫️بر اساس رنگ و نژاد (سفیدپوست، سیاه‌پوست، ...)، ▫️زبان (فارس، عرب، ترک، ...)، ملیت (ایرانی، عراقی، ...)، ▫️منطقه جغرافیایی (آسیایی، آفریفایی، و ...)، ▫️سن (کودک، نوجوان، ...)، ▫️طبقه اجتماعی (سرمایه‌دار، کارگر، ...)‌، ▫️شغل (پزشک، معلم، ...)، ▫️جنسیت (زن و مرد)، ▫️دین و مذهب (مسلمان، مسیحی، ...)، ▫️شکل و شمایل (بلند قد و کوتاه‌قد، چاق و لاغر، زیبارو و زشت‌رو، ...)، ▫️روحیات (تندمزاج، سردمزاج، ...)، ▫️و ... . 🤔این دسته‌بندی‌ها برخی بر اساس امور اعتباری و قراردادی است (مانند ملیت) و برخی بر اساس امور واقعی و عینی (مانند سن)؛ در برخی بر اساس امری در خود انسانهاست (مانند رنگ) و برخی بر اساس وضعیتی خارج از انسان (مانند منطقه جغرافیایی)؛ و بسیاری از اینها هم ترکیبی از این امور است. 🔺نکته مهم این است که هر دسته‌بندی‌ای فهم خاصی از انسان‌ها و موقعیت و روابط و اوصاف و ... آنها به دست می‌دهد، که در شناخت رفتارهای آنها و نوع تعاملی که با آنها بایدقرار کنیم و انتظاراتی که از آنها داریم موثر است. هرچه این دسته بندی بر اساس امور واقعی‌تر (در مقابل اعتباری) و ماندگار‌تر (در مقابل موقت و گذرا) در حقیقت انسان باشد، فهم عمیق‌تر و ریشه‌دارتری از انسان در اختیار ما قرار می‌دهد. مثلا با توجه به اینکه انسانها براحتی می‌توانند شغل، طبقه اجتماعی ویا حتی ملیت خود را تغییر دهند، شناخت‌های این‌چنین از یک انسان، شناختی بسیار در معرض تغییر است؛ بویژه که گاه یک نفر در ذیل چند عنوان از این دسته‌بندی‌ها قرار می‌گیرد؛ و گاه هریک از این دسته‌بندی‌ها وصف متفاوت (و گاه متعارض)ی به وی نسبت می‌دهد؛ مثلا می‌گوییم که «سرمایه‌داران چنین و چنان‌اند» و یا «ایرانی‌ها چنین و چنان‌اند» معلوم نیست که چه اندازه این حکم ما درباره شخص سرمایه‌دار ایرانی‌ای که الان در مقابل ماست، صادق باشد؛ و گاه به ازای فلان خصلت عمومی در سرمایه‌داران، خصلتی خلاف آن در ایرانی‌ها مطرح است. 💢با این توضیح می‌توان فهمید که عمیق‌ترین انسان‌شناسی، آن است که دسته‌بندی‌اش را بر اساس نهایی‌ترین لایه وجودی و حقیقت نهایی هر انسان قرار دهد، حقیقتی که هیچگاه – حتی با مرگ – از او جدا شدنی نیست؛ و کسی که بتواند انسانها را بر این اساس، فهم کند عمیق‌ترین فهم از انسانها را خواهد داشت و به بهترین سبک تعامل با آنها دست خواهد یافت. 🔆با این اوصاف، این سوره (و بلکه هر آیه و سوره‌ای که درباره قیامت سخن می‌گوید) در مقام معرفی عمیق‌ترین لایه‌های انسان‌شناسی است؛ و صرفا برای یک بشارت و هشدار نیست؛ بلکه همین خصلت تبشیری و انذار‌ی‌اش هم ناشی از این فهم عمیقی است که در خصوص حقیقت انسان برای خود او پدید می‌آورد. ✅تبصره عمیق ویا سطحی بودن دسته‌بندی‌ها به معنای این نیست که دسته‌بندی عمیق‌ می‌تواند جایگزین دسته‌بندی سطحی شود ویا با داشتن عمیق‌ترین دسته‌بندی، نیازی به سایر دسته‌بندی‌ها نداشته باشیم. به تعبیر دیگر، شناخت عمیق‌ترین لایه وجودی انسان، ما را از اینکه مستقلا به شناخت لایه‌های دیگر وجود انسان اقدام کنیم بی‌نیاز نمی‌کند؛ و هر لایه‌ای از انسان، اقتضائات خود را دارد؛ و خود قرآن کریم هم انواعی از دسته‌بندی‌ها را در میان انسانها مطرح کرده است. مثلا یک سطح انسان‌شناسی، سطح رفتاری آنهاست که انسانها را در دسته‌های نیکوکار و بدکار و ... قرار می‌دهد. سطح عمیق‌تری از آنها، سطح باورهای عمیق آنهاست که انسان‌ها را در دسته‌های مومن و منافق و ... قرار می‌دهد. با این حال، این گونه نیست که اگر کسی مومن شد هرگز عمل بدی از او سر نزند ویا اگر منافق شد مطلقا کار خوبی انجام ندهد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
975) 📖 فأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ 📖 ترجمه 💢پس اهل یُمن و برکت‌؛ [اما] اهل یُمن و برکت‌ چیست؟ سوره واقعه (56) آیه 7 1398/12/19 14 رجب 1441 @yekaye