eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
302 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز. گزیده
810 ) 🌺 و أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ 🌺 💐ترجمه و اینکه مرا بپرستید؛ این صراط مستقیم است
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ «عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» راه قرآن، صراطی مستقیم است؛ راهی واضح و آشکار است 🔖حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/993 و اگر آیات به صورت محکم و متشابه عرضه شده است، کسی که متشابهات را به محکمات برگرداند، در صراط مستقیم قدم برمی‌دارد و کج‌راهه نخواهد رفت. 📝 نکته درباره اینکه چرا اساساً خداوند آیات متشابهی قرار داد، علامه طباطبایی به تفصیل توضیح داده‌اند که: چون مراتب درک و فهم انسانها متفاوت است، و هر حقیقتی را نمی‌توان به گونه‌ای گفت که همگان یکسان بفهمند؛ پس کلامی که بخواهد همه انسانها را مخاطب خود قرار دهد باید ظرفیتی داشته باشد که هرکس به فراخور خود از آن استفاده کند؛ و چاره‌ای نیست جز اینکه برخی از مطالب متشابه باشد، که متشابه بودن آیات، متناسب با ظرفیت‌های متنوع افراد، از این شخص تا شخص دیگر متفاوت خواهد بود. 📚 (المیزان، ج3، ص56-63) 🌐اما نکته مهم این است که این قرآن با همه آیات محکم و متشابه‌اش صراط مستقیم است؛ ❌البته به شرطی که در فهم آن، محکمات را اصل قرار دهیم و متشابهات را به آن برگردانیم؛ نه اینکه محور را روی متشابهات قرار دهیم. 📝 نکته تخصصی 💢در یک نگاه عمیق، هر وادی معرفتی‌ای وادی محکمات و متشابهات است؛ و در هر زمینه‌ای هرکس بخواهد تحقیقی داشته باشد که تحقیق خود را در صراط مستقیمی به نتیجه برساند، چاره‌ای ندارد جز اینکه اصل را بر محکمات و اموری که در آن عرصه معرفتی کاملا واضح و مورد قبول است، قرار دهد و آنگاه متشابهات و امور شبهه‌ناک و پیچیده را بر اساس آنها تفسیر کند. به تعبیر دیگر، برای موفق شدن در هر تحقیقی، ابتدا سزاوار است که محکمات بحث را جلوی خود ردیف کنیم و آنگاه با تکیه بر آنها به سراغ زوایای مخفی و مشتبه برویم و هیچگاه به خاطر مواجهه با یک امر مشتبه دست از محکمات خود برنداریم؛ بلکه دقت کنیم که امر مشتبه، بر چه امور محکمی سوار شده که ذهن ما را درگیر نموده است؛ و آنگاه ببینیم آیا واقعا از آن محکمات، این تلقی ما نتیجه می‌شود یا برای اینکه از آن محکمات به این تلقی شبهه‌ناک برسیم اموری مخفیانه وارد شده که آنهایند که قابل مناقشه‌اند. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 3 💠برای تامل بیشتر: 📝نکته درباره معنای به نظر می‌رسد کلمه که یکی از کلمات رایج در فلسفه است معنای کاملا دقیق و محصلی ندارد! همه می‌دانیم قوی‌ترین تقسیم، تقسیم ثنایی عقلی است؛ که دو قسم آن قسیم همدیگر و جامع مقسم‌اند؛ و این تقسیم در دقیق‌ترین حالتش آنجایی است که دو قسم مورد نظر «چیزی» و «نقیض چیزی» باشد؛ مثلا اگر بگوییم هر چیزی یا انسان است یا لاانسان؛ تقسیم دقیق عقلی به کار برده‌ایم. اما این تقسیم‌ این گونه چیزی بر دایره معرفتی ما نمی‌افزاید؛ و اگر هر دو قسم دو مفهوم ایجابی باشد بر معرفت می‌افزاید. مثلا به جای اینکه گفته شود در عالم خارج، هر چیزی یا موجود است یا لاموجود؛ گفته شود در عالم خارج، هر چیزی یا موجود است یا معدوم. یا به جای اینکه گفته شود در عالم اعداد طبیعی، هر عددی یا قابل انقسام بر دو است یا قابل انقسان بر دو نیست، گفته شود در عالم اعداد طبیعی، هر عددی یا زوج است یا فرد. اکنون می‌افزاییم که جذابیت چنین تقسیم‌هایی بقدری است که ذهن ما مایل است هرجا یک قسم جدیدی در قبال قسم قبلی کشف کرد سریع آن را در یک قالب ثنایی ایجابی ارائه دهد که این زمینه‌ساز بسیاری از مغالطات شده است. 📋مثلا یکبار وقتی در برابر مفهوم جزیی حسی به مفهوم کلی رسیدند نام آن را «معقول» گذاشتند و هر ادراک کلی را دارای مابه‌ازای جزیی حسی دانستند. قرنها گشذت تا پی بردید این مفاهیم کلی که «لامحسوس» بودند منحصر در آن دسته که سابقه محسوس دارند نیستند و تعبیر «معقول ثانی» را وارد ادبیات فلسفه کردند؛ یعنی مفهوم «معقول اولی» یک مفهوم واقعا ایجابی شد اما «معقول ثانی» هر آن مدرَک کلی‌ای بود که «لامحسوس» بود و «لامعقولِ دارای ما به ازاء». قرنها گذشت تا متوجه شدند که این مجموعه‌ای که نامش را «معقول ثانی» گذاشته‌اند کاملا یکدست نیست؛‌بلکه فقط در آن دو وصف سلبی مذکور مشترک‌اند؛ و اینجا بین معقول ثانی منطقی و فلسفی تفکیک کردند؛ [و گمان حقیر این است که «معقول ثانی منطقی» واقعا یک مفهوم ایجابی است؛ اما «معقول ثانی فلسفی» هم هنوز یک مجموعه امور ناهمگن است که ویژگی مشترکشان این است که نه محسوس‌اند؛ نه معقول اولی و نه معقول ثانی منطقی.] به همین منوال، به نظر می‌رسد کلمه «مجرد» هم بیش از اینکه دلالت بر یک معنای معین داشته باشد، ایجابی‌شده‌ی یک مفهوم سلبی «غیرمادی» است؛ اما آیا عرصه غیر ماده یک عرصه یکدست است یا واقعیت‌های بسیار متنوعی در آن حضور دارند که گاه شباهت این واقعیت‌ها به همدیگر کمتر از شباهت برخی از آنها به واقعیت مادی است. شاید از مهمترین گام‌ها در این زمینه، پی بردن به واقعیات عالم مثال بود که تعبیر گمراه‌کننده «نیمه مجرد- نیمه مادی» را بر آن اطلاق کردند. در اینکه روح انسان از جنس اشیای فیزیکی و مادی متداول نیست و با بدن انسان تفاوت‌هایی دارد بحثی نیست؛ اما آیا با گفتن اینکه «روح» مجرد است، آیا واقعا همان جمله فوق «روح از جنس اشیای فیزیکی و مادی» نیست را تکرار کرده‌ایم یا به درکی از یک واقعیت جدید رسیده‌ایم؟ آیا واقعا یک عالم به نام عالم مجردات داریم که تمام آنچه مادی نیست با لااقل برخی ویژگی‌های ایجابی مشترک در آنجا حضور دارند؛ یا این کلمه می‌تواند یک لفظ تهی از محتوا (صرفا عنوان مشیر) باشد برای اشاره به وادی‌ای که واقعیات کاملا متفاوت (که گاه تفاوت برخی از آنها با هم، از تفاوت برخی از آنها با واقعیات مادی بیشتر است) در کارند؛ و ادعای ویژگی‌های ایجابی مشترک بین واقعیات «مجرد» شبیه آن است که برای واقعیاتی که مصداق «لا انسان» هستند ویژگی‌های ایجابی مشترک قائل شویم؟ @yekaye