eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
407 دنبال‌کننده
112 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ» خداوند طبیعتا بهترین انسان‌ها را برای فرستادن پیام خود به سوی عموم انسانها برمی‌گزیند 🔖جلسه 763، احادیث 2و 3 https://eitaa.com/yekaye/1359 آنگاه مخالفانشان بدانان فال بد می‌زنند و آنان را مایه شومی و بدبیاری خود می‌شمرند❗️ 💠ثمره از انگ‌ها و برچسب‌هایی که عده‌ای روی افراد می‌گذارند نباید درباره آنها قضاوت کرد. برای قضاوت درباره هرکس باید سخنان و کارهای خود او را ملاک قرار دهیم. 💠ثمره كسى كه منطق ندارد به خرافات متوسّل مىشود. 📚(تفسير نور، ج9، ص531) 💠ثمره کسی که خود را برای ابلاغ پیام الهی مهیا کرده، باید انتظار هرگونه مواجهه کاملا ناجوانمردانه را داشته باشد. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
1⃣«قالُوا أَ تَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ» ساره وقتی بشارت به فرزند را شنید، تعجب کرد. چرا که هم خودش زنی پیر و نازا بود و هم شوهرش پیر شده بود. در واقع، او به وضعیت خودش نگریست و بچه‌دار شدن با آن وضعیت را عجیب شمرد. 💢اما فرشتگان به او توجه دادند که مساله را از منظر قدرت و رحمت خدا نگاه کن، نه از منظر وضعیت خودت.💢 یعنی در ازای سخن او که وضعیت خودش و همسرش را مطرح کرد، «امر [کار] خدا» و «رحمت او» را مطرح کردند و بر حمید (ستوده و شایسته حمد) و مجید (دارای مجد و عظمت و کرامت فراوان) بودن او تاکید کردند. از این رو بود که گفتند آیا از امر خدا تعجب می‌کنی؟! رحمت خداوند و برکاتش بر شما اهل بیت فراوان است؛ همانا او ستوده‌ و ارجمند است. 💠ثمره هر کاری که عادتاً برای ما ناممکن می نماید، از این روست که اسباب و علل عادی را در نظر می‌گیریم؛ اگر کار خدا و رحمت او را در نظر بگیریم، هر کار منطقاً ممکنی انجام‌شدنی است. 💠ثمره و هرگز از امدادهاى غيبى الهى، مأيوس نشويم. 📚(تفسير نور، ج5، ص355) در واقع، کسی که خدا را به خدایی‌اش بشناسد، هیچگاه در زندگی‌اش احساس بن‌بست نمی‌کند. 📝برای چنین کسی هیچ کاری، «نمی‌شود» معنی ندارد. (شاید ریشه ضرب‌المثلِ "کار «نشد» نداره" همین باشد) همین منطق است که پیامبران الهی را برای انجام هرکار عادتاً ناممکنی توانا می‌سازد و در مسیر الهی، حتی از افتادن در انبوهی از آتش، و یا مواجه شدن با مخالفت همگانی هم نمی‌هراسند. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصيبٌ» خوش آمدن و بد آمدن ما از امور، صرفا تابع خود آن امر نیست؛ بلکه برآیند خود آن امر است و نسبتی که با پیرامونش درک می‌کنیم: فرشتگان‌ الهی، آن هم در قامت جوانانی رعنا و زیبا، کسانی‌اند که علی‌القاعده حضورشان به خودی خود و در حالت عادی، آرامش‌بخش و شادی‌آور است، اما وضعیت اجتماعی پیرامونی حضرت لوط چنان بود که دیدن آنان با این وضع، به خاطر نگرانی‌ای که از جانب مردم خویش نسبت بدانان احساس می‌کرد، برای حضرت لوط ع موجب ناخوشایندی و احساس در مضیقه قرار گرفتن شد. 💠ثمره همواره در هنگام قضاوت کردن‌ها و تحلیل‌ها، صرفا به تحلیل خود شیء یا شخص بسنده نکنیم؛ گاه خود شیء یا شخصی خوب (یا بد) است، و اقتضای به استقبال او رفتن (یا از او دور شدن) دارد؛ اما با در نظر گرفتن مجموع شرایط، وضع کاملا معکوس می‌شود. 💠ثمره در و تحلیل‌های اجتماعی بسیاری از تحلیل‌های ناصواب و شبهات درباره اقدامات اشخاص و تحلیل مسائل اجتماعی، ناشی از این است که وضعیت شخص مورد نظر به خودی خود، و نه در نسبت با اوضاع و شرایط بسیار پیچیده جامعه تحلیل می‌شود. این نکته را از وقایع صدر اسلام (چرا پیامبر با فلانی و بهمانی ازدواج کرد، چرا به فلانی در حکومت خود میدان داد، چرا امیرالمومنین ع در بسیاری از عرصه‌ها از خلفا دفاع کرد، چرا در حکومت خود به فلان و بهمان شخص منصب داد، و ...) می‌توان مورد توجه قرار داد تا وقایع امروز جامعه ما. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 7️⃣ «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ» می‌دانیم که دین حاوی معارف عمیق و دستوراتی برای در پیش گرفتن سبک پسندیده زندگی انسان است؛‌ یعنی اساسا دین امری ناظر به حقیقت انسان است؛ با توجه به این مقدمه، چرا وقتی می‌خواهد افراد را با استفهام انکاریِ «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ» مواخذه کند، نفرمود خداوند به همه زوایای وجود انسان آگاه است و استدلال را ناظر به علم خداوند به آسمانها و زمین و علم او به همه چیز قرار داد؟ 🌴الف. از باب «چون که صد آمد نود هم پیش ماست»، می‌خواهد بفرماید وقتی خداوند همه آئمانها و زمین و بلکه همه چیز را می‌داند حتما اوضاع و احوال شما انسانها را هم کاملا می‌داند. 🌴ب. شاید بدین خاطر است که غیرمستقیم تذکر دهد که انسان موجودی است که آفرینش همه آنچه در آسمانها و زمین است به خاطر اوست و همه آنها پیوند شدیدی با وجود انسان دارند به نحوی که تنها کسی همه امور مربوط به انسان را می‌داند که بر تمام آنچه در آسمانها و زمین است نیز احاطه داشته باشد. موید این مطلب آن است که خداوند نه‌تنها تصریح کرده که تمام آنچه را در زمین است برای انسان آفریده: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً: اوست آن كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد» (بقره/29)، بلکه یکی از فلسفه‌های مهم آفرینش ستارگان در آسمان را زینت دادن آسمان‌ها برای تماشاکنندگان (ظاهرا یعنی برای ما انسانها که ساکن زمین هستیم و از زمین به بالا می‌نگریم)، معرفی کرده است: :إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ: ما آسمان اين دنيا را به زيور ستارگان آراستيم» (صافات/6) و «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرين‏: و به يقين، ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم» (حجر/۱۶). 📝ثمره بر اساس توضیح فوق، چه‌بسا با آوردن این جمله می‌خواهد تذکر دهد که ای انسان! خودت را دست کم نگیر! بدان که وجود تو با کل آنچه در آسمانها و زیمن است مرتبط است و از این رو تنها کسی می‌تواند برای تو برنامه زندگی بدهد که به همه چیزهایی که در آسمانها و زمین است علم داشته باشد؛ نه خودت و نه هیچ کس دیگری که علم کامل ندارد. 📝ثمره در فلسفه غرب حدود دو سه قرن است که فضای نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی رواج دارد با این بهانه که علم ما همواره ناقص است و لذا هیچگاه نمی‌توانیم به سخن نهایی و حقیقت قطعی دست یابیم. این کلمه حقی است که یراد بها الباطل! خلط بحثی که در این رویکرد نهفته است در این است که علم کامل با تک گزاره علمی خلط شده است؛ بله، در افق علم کامل به هر چیزی (از جمله انسان) این سخن کاملا درست است و جز خداوندی که همه چیز را می‌داند هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که تحلیل کامل و جامعی از هر واقعیتی (مثلا از انسان) دارد و تمام زوایای آن واقعیت را درک کرده است؛ اما در افق تک گزاره‌ها قطعا امکان رسیدن به معرفت قطعی وجود دارد که اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد حتی همین جمله که «همه چیز نسبی است» نیز پذیرفتنی نخواهد بود. نکته محل تاکید ما این است که این شکاکیتی که در فلسفه غرب مستقر شده در حقیقت ناشی از توجه به همین حقیقت ساده است که جز خداوند (یا کسی که خود خداوند از طریقی غیرمتعارف وی را از علم خویش برخوردار کرده باشد) هیچکس نمی‌تواند ادعای شناخت کامل و قطعی از انسان داشته باشد؛ و اتفاقا دقیقا به همین جهت است که نیاز به دینی الهی جدی می‌شود و هیچ دین دست‌ساز بشری توان ارائه راه مناسب زندگی به انسان را ندارد. آنچه جای تعجب دارد این است که از همین حقیقتی که در فلسفه غرب کاملا مشهود شده به جای اینکه ضرورت مراجعه به خداوند و مبنا قرار دادن رهنمود او برای انسان را نتیجه بگیرند، توصیه به خودبسندگی عقل و معتبر دانستن و به رسمیت شمردنِ همه دین‌ها و آیین‌های ساخته بشر را نتیجه گرفته‌اند! @yekaye