هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱۶) در زمان حکومت امیرالمومنین ع روزی عید غدیر با روز جمعه مصادف گردید، حدود ۵ ساعت از طلوع روز گذشته بود که حضرت منبر رفتند و خطبهای خواندند که به تفصیل روایت شده است. ایشان در آن خطبه این فراز از آیه را در سیاقی توضیح میدهند که به نظر میرسد معنایی متفاوت با معنای اولیهای که عموم مفسران از آن برداشت کردهاند مد نظر داشتهاند؛ و از این رو در اینجا تقدیم میشود.
در فرازی از آن خطبه شروع کردند به معرفی این روز و اینکه چه اتفاقاتی در آن افتاده و چه فضیلتهایی دارد تا اینجا که:
... و همین طور میفرمود: این روز چنین است و این روز چنان است؛ پس خود را در محضر خدای عز و جل ببینید،
و تقوای الهی در پیش گیرید،
و به او گوش دهید، و از او اطاعت کنید،
و از مکر برحذر باشید،
و به او خدعه نزنید،
و باطن خویش را تفتیش کنید،
و با دو پهلو سخن گفتن حقیقت را مخفی نکنید،
و به خداوند با اذغان به وحدت او و اطاعت از کسانی که به شما دستور پیروی از آنها را داده تقرب جویید،
و «به پيوندهاى كافران متمسّك نشويد» (ممتحنه/۱۰)،
و گمراهی، شما را از مسیر اصلی منحرف نکند که از راه رشد بازمانید با پیروی از کسانی که گمراه شدند و گمراه کردند،
که خداوند متعال از قول گروهی که از آنان با مذمت یاد کرده، فرموده است «ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم، پس ما را از راه [راست] به گمراهی کشاندند» (احزاب/۶۷)
و نیز فرمود «و هنگامى كه آنها در ميان آتش با هم به محاجّه و ستيز برمى خيزند» (غافر/۴۷) «پس ضعيفان به كسانى كه استكبار ورزيده اند گويند: همانا ما دنباله رو شما بوديم، پس آيا شما دفع كننده بخشى از آتش از ما توانيد بود؟» (غافر/۴۷؛ ابراهیم/۲۱) «گویند اگر خدا ما را هدایت میکرد حتما شما را هدایت میکردیم» (ابراهیم/۲۱) .
آیا میدانید «استکبار (کبرورزیدن)» چیست؟ آن عبارت است از ترک اطاعت آن کسی که به اطاعتش دستور داده شدهاند و خود را برتر دیدن نسبت به کسی که به پیروی او فراخوانده شدهاند؛
و قرآن بسیار در این زمینه سخن گفته است، که اگر تدبرکنندهای در آن تدبر کند، او را [از چنین کاری] برحذر میدارد و اندرز میدهد.
📚مصباح المتهجد، ج2، ص756
📚إقبال الأعمال، ج1، ص463
📚المصباح للكفعمي، ص699
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»
این سوره با بحث درباره این موضوع شروع شد که یکی از مسلمانان قبل از حرکت لشکر اسلام به سمت مکه قصد داشت پنهانی خبر این حرکت را به کفار مکه بدهد؛ و این کارش نه از باب این بود که وی اجیر و جاسوسی در میان مسلمانان بود؛ بلکه به خاطر این بود که به خیال خود میخواست دوستی خود را با کافران اثبات کند تا آنان کاری به کار خانوادهاش نداشته باشند.
از آیه اول تا آیه قبل بحث را بر سر این برد که مواظب دوستیها و ارتباطاتتان با کافران باشید؛ با آنان رابطه ولایی برقرار نکنید اما شاید برای اینکه این سوء تفاهم پیش نیاید که اسلام بنایش بر خشونت و درگیری با دیگران است تاکید کرد که در خصوص کافرانی که در صلح و معاهده با مسلماناناند و به جنگ اقدام نمیکنند اشکال ندارد رفتار مسالمتآمیز داشته باشید و بلکه خداوند قسطورزیدن را با هرکس که باشد دوست دارد.
از این آیه به بعد بحث میرود سراغ وقایعی که بعد از صلح حدیبیه رخ داد:
يكى از بندهاى قرارداد صلح حُديبيه اين بود كه اگر مشركى از مكه به مسلمانان مدينه پيوست، مسلمانان او را به مشركان باز گردانند. اين آيات مىفرمايند که مسئله باز گرداندن، شامل زنان مهاجرى كه به مسلمانان پناهنده شدهاند نمىشود، چرا که با کفر یکی از زوجین دیگر آن دو بر هم حلال نیستند؛ و البته مهریه و هزینههایی که شوهر کافرش برای وی متحمل شده باید توسط جامعه دینی به او پرداخت شود و مردان مسلمان میتوانند با این زن که از شوهر کافرش فرار کرده ازدواج کنند. البته از آن سو نیز مردان مسلمان باید بیخیال زنان کافر خود شوند و اگر زن یکی از مسلمانان هم با او همراهی نکرد جامعه کفر موظف است مهریه و هزینههایی که شوهر مسلمانشدهاش برای وی متحمل شده را به این شوهر پرداخت کند.
البته در این آیات بر این نکته نیز تأکید میشود که به هر زنی به صرف اینکه از بلاد کفر گریخته نباید پناه داد؛ بلکه باید یک امتحانی از آنها به عمل آید که آیا واقعا به خاطر اسلام هجرت کردهاند یا صرفا می خواهند برای منافع شخصی خود از این مفاد صلحنامه سوء استفاده کنند.
📚تفسير القمي، ج2، ص362-363 ؛ الميزان، ج19، ص240
همچنین در اين آيه، سيماى عدالتپرور مكتب اسلام جلوه مىكند: اوّلًا زن هجرت كرده را تنها به حال خود رها نمىكند، ثانياً حق شوهر كافرى كه زن خود را از دست داده است، ناديده نمىگيرد و مهريّهاى را كه پرداخت كرده به او باز مىگرداند، ثالثاً نياز غريزى و عاطفى زن را با فرمان «تنحكوهن» و نياز مالى او را با فرمان «أُجُورَهُنَّ» تأمين مىكند
📚تفسير نور، ج9، ص588
@yekaye
#ممتحنه_10
.
6️⃣«إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ»
وقتی خداوند از مسلمانان میخواهد این زنان هجرتکرده را امتحان کنند، یعنی این احتمال جدی است که آنان با انگیزه دیگری هجرت کرده باشند و واقعا ایمان نیاورده باشند. پس چرا از همان ابتدا درباره آنان با تعبیر «مؤمنات» سخن گفت؟
🌴الف. ...
🌴ب. ...
🌴ج. چهبسا دارد ادبی را آموزش میدهد که: «با ديد مثبت به مردم نگاه كنيد» (تفسير نور، ج9، ص589).
یعنی برخلاف اغلب فضاهای امتحان کردنهای دنیوی، که از ابتدا فرض را بر فریبکاری و متقلب بودن همه میگذارند و سخت گیریهای فراوانی میکنند مگر اینکه شخص بتواند خلاف آن را ثبات کند، میخواهد رویه متفاوتی را تثبیت کند که حتی آنجا که میخواهید شخصی را امتحان کنید پیشاپیش بنا بر صحت بگذارید و تنها اگر در امتحان مردود شد از قبول ادعایش دست بردارید.
@yekAaye
#ممتحنه_10
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣ «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ»
استفاده از تعبیر «مؤمنات» در این فراز از آیه، علاوه بر اینکه نشان میدهد آنها از این امتحان موفق درآمدهاند،
وجه و فلسفه حکم عدم برگرداندن آنان به کفار را هم نشان میدهد که چون اینان مومن و آنان کافرند و علقه زوجیت بین مومن و کافر نمی تواند باقی بماند (الميزان، ج19، ص240 ).
به لحاظ ادبی هم آمدن حرف «ف» در ابتدای جمله دوم بخوبی همین نکته را نشان میدهد؛ که معلوم شود این حکم (که نباید آنان را نزد کفار برگردانید) صرفا یک حکم تعبدی نیست؛
و نکات متعددی از آن قابل استخراج است؛ مانند:
🌴الف. نقش ايمان در مسايل خانوادگى و زناشويى بسيار مهم است. اگر زنِ كافرى مؤمن شد، او را به شوهر كافرش برنگردانيد زيرا همسر كافر محيط خانواده را ناسالم مىكند (تفسير نور، ج9، ص589).
🌴ب. سلطه و حكومت كافر بر مسلمان از هر جهت ممنوع است، خواه سياسى و اجتماعى باشد که در جای دیگر فرمود: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (نساء/۱۴۱)، و خواه خانوادگى باشد كه اين آيه مىفرمايد: زن مسلمان نبايد تحت امر شوهر كافر باشد (تفسير نور، ج9، ص589).
🌴ج. جامعه و محيط در فرد مؤثر است. ممكن است محيط كفر، زن مسلمان را در خود هضم كند، پس او را به كفّار برنگردانيد (تفسير نور، ج9، ص590).
🌴د. كفرِ يكى از طرفين ازدواج، منجر به طلاق قهرى مىشود (تفسير نور، ج9، ص590).
🌴ه. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣1️⃣ «لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ»
این دو جمله در کنار هم کنایه از این است که با کفر پیوند زوجیت منقطع میگردد (الميزان، ج19، ص240 ) و در واقع از هر دو طرف بر هم حرام میشوند.
اینکه از زنان شروع کرد علیالقاعده به خاطر این است که موضوع بحث این زنانی بودند که از شورهان کافرشان گریختهاند؛
اما چرا مساله را از زاویه زنان به صورت اسم (حلّ) آورد اما از زاویه مردان به صورت فعل «یحلون»؟
البته خود تفنن در عبارت بر زیبایی کلام میافزاید؛
اما این نکته غیر از تفنن در عبارت چه دلالتی میتوانند داشته باشد؟
🌴الف. کاربرد اسم در مقام خبر دلالت بر یک حالت قطعیت دارد، اما فعل، آن هم فعل مضارع یک نحوه نرمشی در وقوع واقعه دارد؛ شاید میخواهد بگوید از زاویه زنان مومن برای آن مردان، چنان مسأله قطعی است که اصلا بر آن مردان حلال نیست و ونباید شما اندک اجازهای بدان شوهران سابق بدهید که بخواهند سراغ این زنان بیایند؛ اما از زاویه آن مردان برای این زنان، بدین قاطعیت نیست، بله، آن مردان فعلا بر این زنان حلال نمیباشند ولی میدانیم که اگر آن مردان از کفرشان دست بردارند آنگاه برای این زنان چنان حلال میشوند که اگر این زنان خودشان مایل باشند و هنوز ازدواج نکرده باشند دیگر نیازی به عقد جدید نیست.
🌴ب. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
درباره اینکه مقصود از این تعبیر چیست،
ظهور اولیه این است که میفرماید «به عقد ازدواجی که قبلا با زنان کافر بستهاید تمسک نجویید و آن را باطل شده بدانید؛ با این توضیح که اصل کلمه «عصمت»، چنانکه در نکات ادبی توضیح داده شد، به معنای منع و حفاظت کردن است و پیمان ازدواج را از این جهت به «عصمة» تعبیر کردهاند که با این پیمان زن در محدوده منع و حفاظت شوهرش است (مجمع البيان، ج9، ص412 )
و «امساک عصمت» یعنی باقی ماندن مرد بر پیمان زوجیتی که قبلا برقرار شده بود؛ و این آیه میفرماید بعد از مسلمان شدن مرد، در صورتی که همسرش کافر ماند، مرد باید وی را رها کند (الميزان، ج19، ص241 )؛
و این تفسیر در احادیث هم مورد قبول و استناد بوده است (حدیث۱۵).
اما این تعبیر ظرفیت برداشتهای دیگری هم دارد، از جمله:
🌴الف. مسلمانان را برحذر میدارد که رویه زندگی خود را بر اساس عهد و پیمانهایی که بین کفار رایج است تنظیم کنند، و به نحوی تأکید بر پرهیز از تن دادن و هرگونه تمسک به ولایت کفار است که در آیات قبل محل بحث بود (از باب نمونه، به حدیث ۱۶ مراجعه شود).
🌴ب. برخی ترجمه کردهاند: «مانع نشويد از برنامههاى زنهاى كافرات، بخاطر اينكه آنها محفوظ و در عصمت باشند» (تفسير روشن، ج16، ص126). گویی یک نحوه تأکید است بر آزادی زنان در انتخاب دین، و این گونه نیست که چون اینها همسر شما بودهاند شما به خاطر حفظ و صیانت شوهریتان در قبال آنها، آنها را مجبور به مسلمان شدن کنید.
🌴ج. برخی ترجمه کردهاند: «و هرگز متوسل به حفاظت از كافران مشويد» (گلى از بوستان خدا، ص550). گویی میخواهد بفرماید که عصمت و حفظ کافران برای شما چنان موضوعیت پیدا نکند که یکی از مستمسک اصلی شما در تصمیمگیریها این باشد که آنان را حفظ کنید؛ یعنی باز از لوازم پرهیز از روابط بسیار صمیمی با کفار، که شخص خود را موظف به حفظ و صیانت از آنها ببیند.
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
اشاره شد معنای اصلی این فراز از آیه آن است که «به عقد ازدواجی که قبلا با زنان کافر بستهاید تمسک نجویید و آن را باطل شده بدانید».
(معانی دیگری که ذیل تدبر ۱۷ مطرح شد احتمالاتی در عرض این معنا هستند و مخصوصا با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در معنا، حتی قبول قطعی آنها مستلزم کنار گذاشتن این ظهور اولیه نیست).
💢این آیه از قدیم بحثی را بین مفسران و نیز فقها رقم زده است که آیا این خروج از کفر، و مسلمان شدنی که موجب برهم خوردن پیمان ازدواج میشود، شامل چه کفری میشود؟
▪️قدر متیقن آیه، که شأن نزولش هم این را تقویت میکند، شرک است؛ یعنی اگر زن و مردی مشرک باشند و یکی از آنها مسلمان شود بر همدیگر حرام خواهند شد.
▪️اما برخی از مفسران و فقها بر این باورند که کافر اعم از مشرک و اهل کتاب است، و لذا اگر زوجین مسیحی یا یهودی باشند نیز با اسلام آوردن یکی و عدم قبول دیگری، مرد باید زن خود را آزاد بگذارد که راه خودش را برود (مثلا: الميزان، ج19، ص241 ).
برخی اتفاقا همین که علیرغم شأن نزول مذکور قرآن، این را هم در اینجا و هم در فراز قبلی (فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ) از تعبیر «کافر» استفاده کرد، شاهدی بر این دانستهاند که ضرورت جدا شدن زن و مردی که یکی از آنها مسلمان میشود، اعم از مشرکان است؛ با این توضیح که کفاری که آیه ناظر به آنها نازل شد مشرک بودند؛ و همین که خداوند از تعبیر «مشرک» استفاده نکرد و از تعبیر «کافر» استفاده کرد نشان میدهد که مورد، مخصص نیست و دلالت دارد که میخواهد حکم را در مورد هرگونه کافری (اعم از مشرک و اهل کتاب) بیان کند (مجمع البيان، ج9، ص411-412 ؛ المقنعة، ص500 ).
▪️چیزی که در مقابل این برداشت است این است که آیه «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ: امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شد، و طعام كسانى كه به آنها كتاب آسمانى داده شده براى شما حلال، و طعام شما هم براى آنها حلال است، و نيز زنان پاكدامن از مؤمنان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب آسمانى داده شده، هر گاه مهر آنها را پرداخته باشيد در حالى كه پاكدامن باشيد نه اهل زنا و نه رفيقباز در نهان.» (مائده/۵) ظهور واضحی دارد که ازدواج با اهل کتاب جایز است؛ و ظاهرا اگر ازدواج جدید بین یک مسلمان با یک نفر از اهل کتاب جایز باشد، به طریق اولی وقتی ازدواجی از قبل بین دو اهل کتاب برقرار باشد و یکی از آنها مسلمان شود آن ازدواج میتواند به قوت خود باقی بماند.
▪️در این فضا برخی به روایاتی تمسک کردهاند که بیان میدارد که آیه سوره مائده توسط این آیه و نیز آیه «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» (بقره/۲۲۱) نسخ شده است (حدیث۱)
در حالی که بر این سخن اشکال گرفته شده که اولا آیه سوره بقره مربوط به مشرکان است و آیه سوره مائده مربوط به اهل کتاب و موضوع این دو کاملا با هم متفاوتند و معنی ندارد که یکی ناسخ دیگری باشد؛ ثانیا آیه سوره ممتحنه در مقام تخفیف [ساده گرفتن] و امتنان است و این مقام با نسخ شدن سازگار نیست؛ و ثالثا سوره مائده آخرین سورهای است که نازل شده در حالی که سوره بقره اولین سوره نازل شده در مدینه است و سوره ممتحنه هم قبل از فتح مکه نازل شده، لذا اگر قرار باشد بین اینها نسبت نسخ باشد، باید آیه سوره مائده ناسخ آیه سوره ممتحنه باشد، نه بالعکس (الميزان، ج2، ص204 ؛ و ج۵، ص۲۰۵ ).
در هر صورت این مساله به لحاظ بحث فقهی، و به ویژه با توجه به احادیث متوعی که ذیل این آیات آمده، معرکه آرای فقهاست و قول مشهور در فقهای شیعه این است که ازدواج دائم با زن اهل کتاب اشکال دارد ولی ازدواج موقت اشکال ندارد و لذا آیه سوره مائده که بعد از این آیه ناظرل شده ناظر به جواز ازدواج موقت است و با حرمتی که در این آیه آمده بود و ناظر به ازدواج دائم بود منافاتی ندارد.
با توجه به پیچیدگیهای این بحث، و نیز ارتباط جدیتر این مساله با آیه ۵ سوره مائده، در اینجا به همین مقدار بسنده خواهد شد و ان شاء الله بحث تفصیلیتر ذیل آن آیه خواهد آمد.
🌴در اینجا فقط یادآوری میشود که اساسا به خاطر همین پیچیدگیهاست که افراد اجازه ندارند هر برداشتی که به ذهنشان میرسد سریع مبنای عمل قرار دهند و در مقام عمل، برای غیرمجتهد ضرورت تقلید از مجتهد پیش میآید و کسی که مجتهد نیست باید به فتوای مجتهد خویش عمل کند.
@yekaye
#ممتحنه_10