هدایت شده از یک آیه در روز
☀️15) قبلا (جلسه 906، حدیث2) روایتی نقل شد که شخصی خدمت امام صادق ع عرض کرد که عامه [= اهل سنت] میپندارند که مسلمانان همگی جزء «آل محمد»اند!
حضرت توضیح دادند که به یک معنا دروغ گفتند و به یک معنا راست گفت: از این جهت دروغ گفتند که عموم مسلمانان، با اینکه موحدند و به نبوت پیامبر ص اقرار میکنند، اما در دینداریشان نقص و کوتاهی هست؛ و از این جهت راست گفتند که مومنان واقعی جزء آل محمد ص هستند هرچند پیوند خویشاوندی نداشته باشند؛
و سپس شروع به توضیح دادن نکاتی کردند.
در فرازی از آن روایت، امام به توضیح آیاتی میپردازند که در آنها تعبیر «امت» آمده، اما مقصود اصلی از آن اهل بیت میباشند؛
از جمله اینکه میفرمایند:
و خداوند در جای دیگری درباره همین امت فرمود «و بدين گونه شما را امتى وسط» یعنی عدل «قرار داديم، تا بر مردم شاهد باشيد و پيامبر بر شما شاهد باشد» (بقره/143) پس اگر گمان کردهای که خداوند، جل ثنائه، منظورش از این آیه همه موحدان از اهل قبله بوده، آیا فکر می کنی کسی که در دنیا گواهیاش را بر یک پیمانه خرما جاری نمیشود، خداوند گواهی او را در روز قیامت بر کل خلایق طلب میکند و آن را در مقابل امتهای گذشته قرار میدهد؟ اصلا، هرگز خداوند چنین چیزی را از خلایق قصد نکرده است.
و در جای دیگر، باز در مورد این امتی که مصداق [اجابت] دعای حضرت ابراهیم ع بود [ظاهرا اشاره به دعای ایشان که در ذریهاش امت مسلمی قرار دهد؛ بقره/128 ]، فرمود «شما بهترین امتی هستید که برای مردم بیرون آمدید» (آل عمران/110) اگر خداوند عز و جل مقصودش جمیع مسلمانان بود که آنان بهترین امتی هستند که بر مردم بیرون آمدهاند، مردمی که اینان بر آنها بیرون آمدهاند نمیشناسند که جمیع مسلمانان، که هستند [یعنی قبول ندارند که جمیع مسلمانان از آنان بهتر باشند]؛ اصلا، هرگز مقصود خداوند این افراد نادانی که گلهوار این سو و آن سو میروند نبوده است؛ لیکن مقصود خداوند آن امتی است که حضرت محمد ص در آن مبعوث گردید!
وی سوال کرد: پس همراه او جز حضرت علی ع کسی نبوده است؟!
امام صادق ع فرمود: همانا همراه حضرت علی ع، حضرت فاطمه س و امام حسن ع و امام حسین ع بودند، همان کسانی که خداوند هرگونه پلیدی را از آنان زدود و آنان را کاملا پاک نمود (احزاب/33) همان اصحاب کساء که قرآن بر تطهیر آنان شهادت داد؛
و خود رسول الله بتنهایی نیز یک امت بود؛ زیرا خداوند سبحان میفرماید: «به راستى ابراهيم امّتى بود فروتن و مطيع خدا و حقگرا» (نحل/120) پس ابراهیم بتنهایی یک امت بود، سپس خداوند بعد از پیریاش اسماعیل و اسحاق را به وی بخشید «و در ذریه آن دو، نبوت و کتاب» را قرار داد (حدید/26)؛ و این گونه بود که رسول الله ص هم بتنهایی یک امت بود؛
سپس خداوند به وی حضرت علی ع و فاطمه س را عطا فرمود؛ و آنان را با امام حسن ع و امام حسین ع کثرت بخشید همان گونه که حضرت ابراهیم ع را با حضرت اسماعیل ع و حضرت اسحاق ع کثرت بخشید، و امامتی را که جایگزین نبوت است در ذریهاش از فرزندان حسین بن علی ع قرار داد همان گونه که نبوت را در ذریه اسحاق قرار داد و سپس آن را با ذریه اسماعیل ع ختم فرمود؛ همان گونه که امامت ابتدا در حسن بن علی ع قرار داده شد به خاطر سبقت داشتنش، و خداوند عز و جل در این مورد فرمود: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) پس امام حسن ع سابق بر امام حسین ع بود؛
سپس خداوند عز و جل امامت را به فرزندان امام حسین ع منتقل کرد، همان گونه که نبوت را از فرزندان حضرت اسحاق ع به فرزندان حضرت اسماعیل ع منتقل فرمود؛ و امت به شهادت برای آنان و اینکه این جاری در مورد آنان است [که فقط اینها ذریه پیامبرند]، اجماع دارند و چنین اجماعی برای شهادت دادن بر احدی غیر از اینان وجود ندارد.
پس اگر کسی گفت: دلیل بر اینکه امامت از فرزندان امام حسن ع به فرزندان امام حسین ع منتقل شد چیست؟
با او خواهیم گفت: دلیل این انتقال، قرآن است.
و اگر گفت: چگونه میشود که این بر اساس سبقت گرفتن و طهارت از گناهانی که شخص را مستوجب عذاب میکند، و پس علمی که ابراز میدارد، میباشد؟
به او گفته شود: همانا امامت در گروی جمیع آن چیزهایی است که امت بدان نیاز دارد اعم از حلال و حرام و علم به خاص و عام و ظاهر و باطن و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ کتاب الله، و نیز ظرایف علمی و تاویلات غریب آن.
👇ادامه حدیث 👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه حدیث 15
وی پرسید: چه دلیلی هست بر اینکه کسی امام نمیشود مگر اینکه عالم به این اموری باشد که فرمودید؟
فرمود: این سخن خداوند عز و جل در مورد کسانی که به آنان اجازه حکم کردن داده و آن را اهل این کار قرار داده است: «بهيقين ما تورات را فرو فرستاديم كه در آن هدايت و نور بود، پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند بر طبق آن براى كسانى كه يهودى بودند حکم مىكردند، و نيز ربّانیون [=علماى ربّانى] و أحبار [= عالمان یهود]» (مائده/44) پس ربانیون همان امامان، و نه پیامبران،اند [چون پیامبران را قبلش گفته بود، پس اینها غیر از پیامبراناند] که مردم را با علمشان تربیت میکنند و بدان جهت كه از آنها حفظ كتاب خدا خواسته شده بود و بر آن گواه بودند، (مائده/44) و نفرمود «بدان جهت که نمیدانستند»
و فرمود «بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ جز اين نيست كه تنها صاحبان خرد ناب متذكر مىشوند» (زمر/9)
و فرمود «بلكه آن، آيات روشنى است در سينههاى كسانى كه به آنها علم داده شده است» (عنکبوت/49)
و فرمود «و آن را تعقل نمىكنند مگر عالمان» (عنکبوت/43)
و فرمود «و از ميان بندگان خدا تنها عالماناند که خشیت او را در دل دارند» (فاطر/28)
و فرمود «پس آيا كسى كه به سوى حق هدايت مىكند سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا آن كس كه خودش را هم تا هدايت نكنند هدايت نمىيابد؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم مىكنيد؟» (یونس/35).
پس اینها حجتی است بر اینکه کسی نمیتواند امام باشد مگر عالمانی که مردم بدانان نیازمندند و آنان در چیزی از حلال و حرام نیازمند مردم نیستند.
وی پرسید: پس برایم توضیح دهید درباره اینکه امامت از فرزندان امام حسن ع به فرزندان امام حسین ع منتقل شد که این چگونه بود و چه حجتی بر آن هست؟
فرمود: این سخن خداوند تبارک و تعالی که فرمود «جز این نیست كه خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر گونه پلیدی را بزداید و شما را یکسره پاكیزه گرداند.» (احزاب/33) این آیه در مورد آن پنج تن نازل شد و شهادت داد به پاکی آنان از شرک و پرستیدن بتها و پرستیدن هرچیزی غیر از خداوند؛ که اصل آن همان دعای حضرت ابراهیم ع بود آنجا که فرمود «و مرا و فرزندانم را حفظ کن از اینکه بتها را بپرستیم» (ابراهیم/35)
و آن پنج تنی که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شد عبارتند از رسول الله ص و حضرت علی ع و حضرت فاطمه س و امام حسن ع و امام حسین ع و آناناند که مقصود از دعای حضرت ابراهیم ع بودند؛ پس سرورشان رسول الله ص است؛ و حضرت فاطمه س زنی است که با آنان در این طهارت شریک بود با اینکه بهرهای از امامت نداشت و البته مادر امامان است؛
پس چون خداوند از پیامبرش قبض روح کرد، علی بن ابیطالب شایستهترین مردم به امامت پس از رسول الله ص بود به دلیل این سخن خداوند عز و جل که: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) و به خاطر این سخن رسول الله ص در مورد امام حسن ع وامام حسین ع که فرمود: «آن دو، سرور جوانان بهشتیاند و پدرشان از آنان بهتر است» ونیز فرمود «حسن ع و حسین ع اماماند، قیام کنند یا بنشینند، و پدرشان از آن دو بهتر است»؛ پس حضرت علی ع به امامت سزاوارتر بود از امام حسن ع و امام حسین ع زیرا وی سبقتگیرنده بر آنان بود؛
و چون از دنیا رفت، امام حسن ع به امامت سزاوارتر از امام حسین ع بود به خاطر همان سبقت که فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان ...» (واقعه/10)؛ و امام حسن ع سابق بر امام حسین ع بود و سزاوارتر به امامت؛
پس چون امام حسن ع به رحمت خدا رفت، جایز نبود که امامت را در فرزندان خودش قرار دهد در حالی که برادرش در طهارت نظیر خودش بود و او بدین سبب و نیز به سبب سبقتگرفتن، برتریای بر فرزندان امام حسن ع داشت؛ پس امامت به او منتقل شد؛
و چون وقت وفات امام حسین ع رسید جایز نبود که آن را به جای فرزندان خود، به فرزندان برادرش برگرداند، زیرا که خداوند عز و جل فرمود: «و اولواالارحام نسبت به يكديگر در كتاب خدا سزاوارترند» (انفال/75) و رابطه رَحِمی وی با فرزند خودش نزدیکتر بود تا با فرزند برادرش و از این رو فرزندان خودش سزاوارتر بودند. پس این آیه فرزندان امام حسن ع را خارج کرد و به نفع فرزندان امام حسین ع حکم نمود؛ پس این در میان آنان جاری است تا روز قیامت؛
والحمدلله رب العالمین.
📚دعائم الإسلام، ج1، ص35-38
@yekaye
👇متن حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️16) ادریس بن عبدالله می گوید
از امام جعفر صادق درباره تفسیر این آیه که میفرماید «چه چيز شما را به دوزخ درآورد؟ گويند: ما از مُصَلّین نبوديم.» (مدثر/42-43) سؤال كردم.
فرمودند: مقصود از این آیه، آن است كه ما نبودیم از پیروان امامانی كه خداوند تبارك و تعالی دربارهشان فرموده است:
«و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) آیا نمیبینی كه مردم آن اسبی را كه پشت سر اسبی که سبقتگیرنده بر همه است «مصلّی»* مینامند؟»
پس همین مقصود بود آنجا كه فرموده: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» یعنی: نبودیم از پیروانِ آن سبقتگیرندگان.
✳️* معمول سواران عرب چنان بود که در میدان معارضه آمده گروها بسته، به جهت امتحان ، همه اسبان را برابر ایستاده کرده یکبارگی به هم میتاختند، هر اسبی که از همه اسبان پیش شود آن را مجلی گویند و هرکه عقب او باشد آن را مُصَلّی، و هرکه پس از مصلی باشد آن را مُسَلّی خوانند و از این ترتیب چهارم را تالی و پنجم را مرتاح و ... (لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه «تالی»)
📚الكافی، ج1، ص419؛مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج4، ص330
عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ الْقُمِّی عَنْ إِدْرِیسَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیةِ «ما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ. قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»؟
قَالَ عَنَی بِهَا لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فِیهِمْ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». أَ مَا تَرَی النَّاسَ یسَمُّونَ الَّذِی یلِی السَّابِقَ فِی الْحَلْبَةِ مُصَلِّی فَذَلِكَ الَّذِی عَنَی حَیثُ قَالَ «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ السَّابِقِینَ.
@yekaye
🔹ه. بقیه مومنان و شیعیان
☀️17) از امام صادق ع متن کامل خطبه معروف پیامبر اکرم ص در غدیر خم روایت شده است. بر اساس این نقل، ایشان در فرازی از این خطبه فرمودند:
ای مردم! همانا فضایل علی بن ابیطالب نزد خداوند عز و جل و آنچه از آن را که در قرآن نازل فرموده، بیش از آن است که در یک مجلس واحد بتوان آنها را برشمرد؛ پس هرکس شما را از آن باخبر ساخت آنها را به شما معرفی کرد، وی را تصدیق کنید.
ای مردم! کسی مه از خدا و رسولش و از علی ع و ائمهای که از آنان یاد کردم، اطاعت کند قطعا به رستگاری عظیمی دست یافته است.
ای مردم! «سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگانِ» (واقعه/10) به بیعت با او و یاری او و کسانی که در برابر امیرالمومنین ع بودن وی تسلیماند، آناناند که رستگارانند؛ «آنان مقرباناند، در بهشتهای نعمت» (واقعه/11-12)
📚 الإحتجاج (للطبرسی)، ج1، ص66؛
📚روضة الواعظين، ج1، ص99؛
📚الیقین باختصاص مولانا علی ع بإمرة المؤمنین، ص360؛
📚العدد القویة (لابن طاوس)، ص182
@yekaye
☀️18) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
سبقتگیرندگان پنج نفرند: من سبقتگیرندهی عرب هستم؛ سلمان سبقتگیرندهی فارس است؛صهیب سبقتگیرندهی روم است؛ بلال سبقتگیرندهی حبشه است؛ و خبّاب سبقتگیرندهی نبطیان [= مصر] است.
📚الخصال، ج1، ص: 312؛
📚لسان العرب، ج10، ص151
قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع:
السُّبَّاقُ خَمْسَةٌ فَأَنَا سَابِقُ الْعَرَبِ وَ سَلْمَانُ سَابِقُ فَارِسَ [الفُرْس] وَ صُهَيْبٌ سَابِقُ الرُّومِ وَ بِلَالٌ سَابِقُ الْحَبَشِ وَ خَبَّابٌ سَابِقُ النَّبْطِ.
@yekaye
☀️19) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
یکبار من و پدرم از منزل بیرون آمده بودیم و بین قبر و منبر [رسول الله ص در مسجدالنبی] رسیدم که به جماعتی از شیعیان برخوردیم. پس پدرم به آنان سلام کرد و فرمود:
همانا به خدا سوگند که من ریح [= بو] و روح شما را دوست دارم؛ پس با ورع [= پرهیزکاری] و اجتهاد [= تلاش] مرا یاری کنید و بدانید که همانا ولایت ما جز با ورع و اجتهاد به دست نمیآید. و هرکس از شما که به امامت بندهای سر نهاده، پس باید که به عمل او عمل نماید؛ همانا شما شیعه آل محمد ص هستید و شما انصار الله هستید؛ شما هم سبقتگیرندگان نخستین هستید و هم سبقتگیرندگان آخری، هم سبقتگیرندگان در دنیا و هم سبقتگیرندگان در آخرت به سوی بهشت؛ همانا ما بهشت را به ضمانت الهی و ضمانت رسول الله ص و اهل بیتش برای شما ضمانت کردیم؛ به خدا سوگند بر درجات بهشت، بیش از شما کسی نیست؛ پس برای رسیدن به درجات برتر آن بشتابید؛ همانا شمایید «طیّبون» [مردان پاک] و زنان شمایند «طیبات» [= زنان پاک] هر زن مومنی حوریهای بهشتی است و هر مومنی صدّیق است ...
📚الكافی، ج8، ص213؛
📚تفسیر فرات الكوفی، ص549
@yekaye
☀️20) الف. ابوعبیده حذاء میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
زراره و ابوبصیر و مححمد بن مسلم، از کسانیاند که خداوند متعال در موردشان فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
📚رجال الكشی، ص136؛ روضة الواعظین، ج2، ص290؛ الرجال (لابن داود)، ص157
☀️ب. و سلیمان بن خالد هم میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
هیچکس یاد ما و احادیث پدرم [احادیث ما] را زنده نکرد مگر زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی؛ و اگر اینان نبودند کسی نبود که این را از عمق زمین بیرون کشد؛ اینان حافظ دین و امین پدرم در حلال و حرام خدا بودند؛ و ایناناند سبقتگیرندگان به سوی ما در دنیا و سبقتگیرندگان به سوی ما در آخرت.
📚رجال الكشی، ص136-137؛ روضة الواعظین، ج2، ص290
☀️ ج. و داود بن سرحان هم میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
همانا من با برخی صحبت میکنم و حدیث می گویم و او را از جدال و مراء در دین خدا برحذر میدارم و از قیاس نهی میکنم، سپس از نزد من بیرون میرود و حدیث مرا بر غیر معنای اصلیاش به تاویل میبرد. همانا به قومی را به پرداختن به علم کلام امر کردم و قومی را از این کار بازداشتم، اما هریک [این توصیه مرا] برای خویش تاویل کرد در حالی که در معصیت خدا و رسولش گام برمیداشت. اگر گوش میدادند و اطاعت می کردند نزد آنان اموری را ودیعه میگذاشتم که پدرم برای اصحابش به ودیعه مینهاد. همانا اصحاب پدرم زنده و مرده، زینت بودند؛ مقصودم زراره و محمد بن مسلم و نیز از جمله آنان است [ابوبصیر] لیث مرادی و برید عجلی؛ آناناند که قیام کننده به قسطاند؛ آناناند که گویندگان حقیقتاند؛ و آناناند: سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
📚رجال الكشی، ص170 و ص238-239
@yekaye
☀️21) از امام کاظم ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شود منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حضرت محمد بن عبدالله، رسول الله ص، که هرگز عهدشکنی نکردند و بر آن عهدشان ماندند؟
پس سلمان و مقداد و ابوذر غفاری برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون علی بن ابیطالب، وصی حضرت محمد بن عبدالله، رسول الله ص؟
پس عمرو بن حمق خزاعی و محمد بن ابیبکر و میثم تمار و اویس قرنی برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حسن ع فرزند علی ع، و فرزند فاطمه ع، دختر حضرت محمد رسول الله ص؟
پس سفیان بن ابیلیلی و خذیف بن اُسَید غفاری برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حسین بن علی ع؟
پس هرکس که با او به شهادت رسید و از او رویگردان نشد برخیزد.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون علی بن حسین ع؟
پس جُبَیر بن مُطعم و یحیی بن امطویل و ابوخالد کابلی و سعید بن مسیب برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون محمد بن علی ع و جعفر بن محمد ع؟
پس عبدالله بن شریک عامری و زراره بن أعین و برید بن معاویه بجلی و محمد بن مسلم ثقفی و [ابوبصیر]لیث بن بختری مرادی و عبدالله بن ابییعفور و عامر بن عبدالله بن جُذاعه و حُجر بن زائده و حمران بن اعین برخیزند.
سپس سایر شیعیان همراه با سایر ائمه ع روز قیامت برمیخیرند.
پس اینان اولین شیعهای هستند که وارد بهشت فردوس میشوند و اینان اولین سبقتگیرندگان و اولین مقربان و اولین از تابعیناند که خود را حواری قرار دادند.
📚الإختصاص (للمفید)، ص61-62؛
📚رجال الكشي، ص10 ؛
📚روضة الواعظين، ج2، ص283
@yekaye
☀️22) حسین بن عمر بن یزید میگوید:
بر امام رضا ع وارد شدم در حالی که هنوز در امامتش شک داشتم؛ و قبلش در بین راه که میآمدم، همراه با دوستم مقاتل بن مقاتل بودم، که در همان کوفه به امامت ایشان اذعان کرده بود. من به او گفته بودم: عجله کردی! او پاسخ داده بود: من بر این مطلب برهان و علم دارم.
به هر حال، به امام رضا ع عرض کردم: پدرتان از دنیا خدا رفت!
فرمود: بله، سوگند به خدا چنین است* و همانا او در همان درجهای است که رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین صلوات الله علیه میباشند؛ با این حال، در بقای پدرم چه کسی از من خوشبخت بود؟ [یعنی با این حال، مصیبت از دست دادن او خیلی سنگین است]
سپس فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) که عارف به امامت است وقتی امام ظاهر میشود.
سپس فرمود: رفیقت چه شد؟
گفتم: کی؟
فرمود: مقاتل بن مقاتل، همان که صورتی گرد و کشیده، محاسنی بلند و بینی برجستهای دارد. و فرمود: البته من او را ندیدهام و بر من وارد نشده است؛ لیکن او ایمان آورد و تصدیق کرد، از این روست که احو.الش را جویا شدم.
راوی میگوید: از نزد امام بیرون آمدم و به محل اقامتم برگشتم که دیدم مقاتل آنجا دراز کشیده است. او را تکان دادم [که بلند شود] و به او گفتم: مژدگانیای برایت دارم؛ اما نمیگویم تا اینکه صدبار حمد خدا را به جای آوری. او چنین کرد؛ و من هم قضیه را برایش تعریف کردم.
📚رجال الكشی، ص614-615
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
گفتیم در دو آیه، یک دوگانهای که به خودی خود قابل بررسی است (خوشیُمنی و شومی) محور قرار گرفت (و نفرمود: خوشیمنها و شومها)؛ و افراد از این حیث همنشینی با آن (اصحاب ...) مورد توجه قرار گرفتند؛ اما در اینجا از اسم فاعل استفاده کرد، ان هم در خصوص موضوعی (سبقت گرفتن) که اقتضای اولیهاش مقایسهای بودن است، نه اینکه به خودی خود قابل بررسی باشد.
چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که حتی خوشیمنی و بدیُمنی چیزی غیر از حقیقت خود انسان است، لذا گفت اهل خوشیمنی، نه خوشیمنها؛ ولی اجتماعی بودن چنان در ذات انسان رسوخ دارد که سبقت گرفتن (در مقام مقایسه با دیگران بودن) مهمترین خصلت درونی انسانهاست؛ و لذا با اسم فاعل (که دلالت بر ثبوت صفت برای ذات دارد) تعبیر کرد.
🍃ب. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در تدبر 1 بیان شد که در دو آیه قبل، عبارت دوم را به صورت جمله تعجبیه آورد؛ اما در این آیه، به صورت مفرد. چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد بگوید آن گونه تعجبیای که در مورد خوشیُمنها و بدیُمنها مطرح است، در اینجا مطرح نیست. و این بدان علت است که:
🌱الف.1. شاید میخواهد بنیادین بودن تفاوت اینها با دو گروه قبل ار مورد تاکید قرار دهد و بگوید افق اینها بسیار بالاتر از دوتای دیگر است. در واقع، برای ما انسانها خوشیمن و شوم بودن مطرح است؛ و خدا در دو مورد قبل، می خواهد معیار ما برای خوشیمنی و شومی را به چالش بکشد؛ اما سابقون چنان بالاتر از تحلیلهای رایج ما هستند که اصلا در ذهن ما مطرح نبودند که معیاری داشته باشیم و بخواهد معیار با شنیدن معیارهای جدید تعجب کنیم.
🌱الف.2. ...
🍃ب. شاید میخواهد بفرماید مساله سابقون بقدری عظمت دارد که اصلا نوبت به استفهامی که حکایت از جهل مخاطب دارد هم نمیرسد. در واقع، در موارد قبل، درست است که آن استفهام تعجبی، دلالت بر عجز مخاطب از فهم حقیقت اصحاب میمنت و شومی داشت، اما چنین استفهامی در جایی مطرح میشود که مخاطب مدعی علم است و با این سوال، عجز وی را برملا می کنیم که اگر راست میگویی، بگو مثلا اصحاب میمنت چیست؟ اما در اینجا چنان است که گویی خود مخاطب از ابتدا بر نادانی خویش واقف است؛ مانند اینکه کسی از عالمی مساله دشواری را سوال کند که خودش هم میداند که آن عالم هرچقدر هم خوب توضیح دهد باز هم وی آن پاسخ را نمی تواند بفهمد؛ که در اینجا دیگر جای آن نیست که با استفهام عجز وی آشکار گردد. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص390 )
🍃ج. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در نکات ادبی اشاره شد که به لحاظ نحوی، کلمه «السابقون» اول مبتداست؛
اما کلمه «السابقون» دوم را
میتوان صرفا تاکید کلمه قبل دانست (که خبر این مبتدا، آیه بعد است: یعنی مراد آیه این است: «سابقون، تاکید می کنم: سابقون، آناناند که مقرباند»)، و
میتوان آن را خبر برای «السابقون» اول دانست، که در این صورت، چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد.
چنین تعبیری وجوه متعددی میتواند داشته باشد، از جمله:
🍃الف. مبتدا چنان مشهور و آشکار است که در مورد آن توضیحی نیاز نیست؛ یعنی سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگاناند. غالبا مفسران مثال زدهاند به این شعر که «أنا أبو النجم و شعری شعری»
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص389)
اما شاید مثال بهتر آن این فراز از دعای امام سجاد ع باشد که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است: «كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ أَنْتَ أَنْت» (که قریب به این مضمون از امیرالمومنین ع هم روایت شده است: «إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا أَمْ كَيْفَ أَيْأَسُ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْت»؛ البلد الأمين، ص316) ویا این فراز از ادعیه مسجد کوفه: «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ»
🍃ب. مبتدا چنان عظیم است که فوق آن است که هرگونه علم و احاطه وخبری در مورد او بتوان داد، چنانکه در مورد پادشاهی گفته شود: در مورد این پادشاه فقط همین را بگویم که او پادشاه است
📚 (مفاتيح الغيب، ج29، ص390 )
مثال بهتر این عبارت در دعای امام حسین ع در روز عرفه است که: «يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ» (كتاب المزار (للمفيد)، ص163) ویا در برخی ادعیه آمده است: «أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ ... أَنَّكَ أَنْتَ أَنْتَ، أَنْتَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِين» (تهذيب الأحكام، ج3، ص99)؛ یعنی همان که پیامبر اکرم ص فرمود «لَا أَبْلُغُ مَدْحَكَ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْكَ؛ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك» (الكافي، ج3، ص324)
🍃ج. میتواند دربردارنده این معنا باشد که سابقون در یک عرصه، همان سابقون در عرصه دیگرند، که آنگاه بر مصادیق متعددی میتواند تطبیق شود؛ مانند:
🌱ج.1. این سابقون که الان در این سوره میخواهیم مطرح کنیم، همان سابقونیاند که در آیات دیگر (مثلا در «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» فاطر/32) به اجمال نکاتی دربارهشان گفته بودیم.
🌱ج.2. یکی ناظر به سبقت در دنیا و دیگری ناظر به سبقت در آخرت باشد؛ مثلا: کسانی که برای پیروی از پیامبرانی که امامان هدایتند سبقت گرفتند همان کسانی اند که برای رسیدن به ثواب جزیل الهی سبقت خواهند گرفت.
📚 (جبائی، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🌱ج.3. یکی ناظر به سبقت در عمل و دیگری ناظر به سبقت در دریافت پاداش باشد؛ مثلا: کسانی که در اطاعت خدا سبقت گرفتند، همینهایند که برای رسیدن به رحمت خدا و رسیدن به خیر سبقت میگیرند
📚(به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325).
✳️تبصره:
برخی بین این دو قول اخیر این گونه جمع کردهاند که: این دو ناظر به دو دسته سبقتی است که خداوند مطرح کرده است: سابقون اول، آن سبقت به سوی کارهای خوب در دنیاست که فرمود: «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» (فاطر/32) ویا «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ» (بقرة/148) ویا «أُولئِكَ یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» (مؤمنون/61) و سابقون دوم ثمرهای است که بر این عمل آنان در آخرت مترتب میشود، چنانکه فرمود «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ» (حدید/21)
📚(المیزان، ج19، ص116-117)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
درباره اینکه چه کسانی مصداق این آیهاند در روایات و نیز آرای مفسران افراد مختلفی مطرح شده، که در بحث احادیث اشاره شد که همه این دیدگاهها با هم قابل جمعاند؛ با این بیان که در یک تبیین کلی این اشاره به مراتب بالای ایمان است؛ که عبارتند از پیامبران الهی، امامان معصوم، و برترین پیروان پیامبران و امامان.
همانجا اشاره شد که بویژه درباره تطبیق آن بر شخص امیرالمومنین ع روایات فراوانی، هم در شیعه و هم در اهل سنت وارد شده است. در اینجا میافزاییم:
💢مرحوم عاملی نباطی (م877) در الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، (ج2، ص77-78) از عالمی به نام «الشیخ المرشد أبوعبدالله الحسین بن علی البصری» که ظاهرا از بزرگان اهل سنت است، نام میبرد که در «كتاب الإیضاح» استدلال جالبی برای اثبات اینکه حضرت علی ع، مصداق خاص و منحصر به فردِ «السابقون» است آورده است.
🌹وی ابتدا افرادی را که در عرصهای از عرصههای مورد اعتنای دین، از نظر علمای اهل سنت بر بقیه سبقت داشتهاند، فهرست کرده (سبقت در: اسلام آوردن، خویشاوندی با رسول الله ص، علم به کتابت، علم به سنت نبوی، علم قضاوت، جهاد، ورع و پرهیزکاری) و سپس نشان میدهد تنها کسی که در همه این فهرستها مشترک است حضرت علی ع میباشد. 🥀
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
📜حکایت📜
یکبار مامون چهل تن از بزرگان علمای حدیث و کلام اهل سنت را جمع کرد و خواست با آنان درباره اینکه حضرت علی ع برترین انسان پس از پیامبر ص است، بحث کند.
ابتدا آنان سعی کردند با روایات نبوی و بحثهای تاریخی استدلالاتی در رد این مدعا بیاورند، و مدعی بودند که ابوبکر و عمر از حضرت علی ع برترند.
وی بطلان تمام مدعیات آنان را نشان داد و آنان سرافکنده شدند و گفتن دیگر دلیلی نداریم.
سپس مامون شروع کرد به استدلال آوردن برای اثبات مدعای خود؛ و مطلب را این گونه شروع کرد:
مأمون گفت:
پس من از شما سؤال میكنم. به من بگویید روزی كه خداوند پیامبر را مبعوث گردانید كدام عمل، برترین کار بود؟
گفتند:
سبقت گرفتن به اسلام آوردن؛ زیرا كه خداوند فرموده است: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
مأمون گفت:
آیا احدی را سراغ دارید که در اسلام آوردن بر حضرت علی ع سبقت گرفته باشد؟
گفتند:
علی (ع) وقتی اسلام آورد که نوجوانی بود که هنوز به تکلیف نرسیده بود؛ اما ابوبکر در میانسالی اسلام آورد و در سن تکلیف بود؛ و بین این دو فرق است.
مأمون گفت:
🔹بگویید ببینم، آیا اسلام علی (ع) با الهامی از جانب خداوند بود یا به دعوت پیامبر (ص)؟
▫️اگر بگویید با الهام بود، پس علی (ع) را بر پیامبر (ص) برتری دادهاید؛ زیرا كه پیامبر الهام نشد [یعنی بر اثر یک الهام غیبی نبود که اسلام آورد] بلكه جبرئیل از جانب خداوند متعال به عنوان دعوتکننده و شناساننده نزد او آمد؛
▫️و اگر بگویید با دعوت پیامبر ص بود، آنگاه آیا پیامبر ص به خاطر دلخواه خودش او را دعوت كرد یا به امر خداوند متعال؟
▫️اگر بگویید از جانب خود دعوت كرد، این خلاف آن چیزی است كه خدا پیامبرش را توصیف نموده است، در این آیه که: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِینَ: و من از کسانی که چیزی را به خود میببندند [و به خدا نسبت میدهند] نیستم» (ص/86) و نیز این آیه که «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی؛ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحی: و او هرگز از روی هواى نفس سخن نمىگويد؛ آن نیست جز وحياى كه به او القاء مىشود» (نجم/3-4)
▫️و اگر از جانب خدا متعال بود، پس خداوند متعال به پیامبرش دستور داد که از میان همه نوجوانان، علی ع را دعوت کند و وی را بر همه آنها ترجیح دهد؛ پس با اعتماد به این مطلب و با آگاهی از تایید خداوند متعال، او را دعوت کرد.
🔹و شاهد دیگر اینکه بگویید ببنیم آیا جایز است که [خداوند] حکیم بر مخلوقات چیزی را تکلیف کند که طاقتش را ندارند (آیا تکلیف ما لا یطاق رواست)؟
▫️اگر بگویید بله؛ كافر شدهاید؛
▫️و اگر بگویید نه؛ پس چگونه جایز است پیامبر خود را به دعوت كردن كسی امر کند که آن شخص به خاطر کوچکی و خردسالی و ناتوانی اش، قبول مطلب برایش ممکن نباشد.
🔹و شاهد دیگر آنكه آیا سراغ دارید كه پیامبر احدی از اطفال خویشاوندان خود و غیر آنها را دعوت کرده باشد که آنان نیز مانند حضرت علی ع باشد؟
▫️اگر می دانید که غیر از علی ع را دعوت نکرد پس این نشاندهنده برتری حضرت علی ع بر جمیع نوجوانان مردم [که به خاطر نوجوان بودنش اسلام آوردنش کم ارزش شود]
(این گفتگو ادامه دارد؛ صرفا آن مقدارش که به این آیه مرتبط بود در اینجا آمد. ادامه آن را از اینجا و ترجمه آن را از اینجا میتوانید مطالعه کنید.)
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص189-190
@yekaye
ضمن تسلیت شهادت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام،
تقارن یاد ایشان با شروع سال جدید،
وتقارن این دو با روز جمعه را به فال نیک میگیریم
و از خداوند متعال خواهانیم که اکنون که با آمدن کرونا تاحدی از خواب غفلت بیدار شده و مرگ را جدی گرفتهایم،
به حق باب الحوائج علیهالسلام،
با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،
سال جدید را سال برآورده شدن حاجت همگان بگرداند.
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹 روایات ناظر به مقربان را در دو دسته میتوان قرار داد.
▪️ یک دسته روایاتی است که امیرالمومنین ع را مصداق بارز آن خوانده و پیروی حقیقی از ایشان را مهمترین راه قرار گرفتن در زمره مقربان معرفی کرده است (تا حدیث4)؛
▪️ و دسته دوم روایاتی است که از عوامل دیگری که مایه قرار گرفتن انسان در زمره مقربان میشود سخن گفته است: مانند حامل حقیقی قرآن بودن، درصدد اصلاح بین مردم بودن، و .... (حدیث5 به بعد)
☀️1) از امام حسن مجتبی از پدرشان امیرالمومنین ع روایت شده است که
ایشان در خصوص آیه «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) فرمودند:
همانا من سبقتگیرندهترین سبقتگیرندگان به سوی خدا و رسولش هستم؛ و نزدیکترین نزدیکان به خدا و رسولش.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص936، ح74
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) الف. ابنعباس میگوید:
از رسول الله ص درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
پیامبر فرمود: جبرئیال به من گفت: آن حضرت علی ع و شیعه اوست؛ آنانانند که سبقتگیرندگان به سوی بهشتاندن؛ مقربان به خداوند متعال هستند به واسطه کرامتی که خدا در حق آنان روا داشته است.
📚الأمالی (للمفید)، ص298؛
📚الأمالی (للطوسی)، ص72؛
📚بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص7 و 89؛
📚كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص306؛
📚شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص295
☀️ب. باز ابنعباس میگوید:
در محضر پیامبر اکرم ص در عرفات بودیم که فرمود: آیا علی بن ابیطالب ع در میان شماست؟
گفتیم:بله یا رسول الله!
ایشان او را به خود نزدیک کرد و با دست بر روی شانه او زد و فرمود: خوشا به حالت ای علی؛ آیهای بر من نازل شد که از من و تو یکسان یاد کرد؛ فرمود: «امروز دين شما را برايتان كامل، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى [استوار و پايدار] پسندیدم (مائده/3).
این جبرئیل است که از جانب خداوند به من خبر می دهد که هنگامی که روز قیامت شود، تو و شیعهات سوار بر مرکبهایی از نور درخشان میآیی، در حالی که آن مرکبها آنان را در هوا به پرواز درمیآورند؛ و در عرصه قیامت ندا میدهند: ما علویون [طرفداران و منسوبین به حضرت علی ع] هستیم.
پس، از جانب خداوند ندا میرسد: همانا شما مقربانی هستید که «نه ترسی بر شماست و نه اندهگین شوید» (اعراف/49).
📚تفسير فرات الكوفي، ص120
☀️ج. ابوایوب انصاری میگوید:
رسول الله ص فرمود:
هنگامی که در سفر معراج مرا به آسمان بردند و به درةالمنتهی رسیدم. بویی خوش شنیدم و از آن رایحه درخت سدر وزید. به جبرئیل گفتم: این چیست؟
گفت: این سدرة المنتهی است؛ وقتی به او نگاه کردی مشتاق پسرعمویت شد.
پس شنیدم منادیای از جانب پروردگارم ندا داد: محمد ص بهترین انبیاء و امیرالمومنین ع لی بن ابیطالب، بهترین اولیایء [اوصیاء) است؛ و اهل ولایت وی [= کسانی که ولایت وی را پذیرفتهاند] «بهترین مخلوقاتاند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان بهشتهاى پايندهاى است كه از زير آنها نهرها روان است، جاودانه و ابدى در آن باشند، خدا خشنود است» (بینه/7-8) از علی ع و اهل ولایتش؛ آنانانند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ مقربان خداوندند؛ خوشا به حال آنان، خوشا به حال آنان، همه خلایق در روز قیامت به حال آنان و به جایگاه آنان نزد پروردگارشان غبطه میخورند.
📚تفسير فرات الكوفي، ص586-587
👇متن احادیث👇
@yekaye
☀️4) از امام حسن عسکری از پدرانشان از امیرالمومنین ع از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
حاملان قرآن همانهایند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ کلام خدا را تعلیم دیدهاند؛ مقربان خداوندند؛ هرکس به ولایت آنان تن دهد، به ولایت خداوند تن داده است؛ و کسی که با آنان دشمنی کند با خداوند دشمنی کرده است؛ و خداونداز شنونده قرآن بلاهای دنیا، و از قاری قرآن بلاهای آخرت را دفع می کند.
📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 13
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️4) الف. در روایتی طولانی، امام کاظم ع وصایایی به هشام داشتهاند. در فرازی از این وصایا آمده است:
ای هشام! در انجیل نوشته شده است:
خوشا به حال رحمکنندگان؛ که روز قیامت به آنان رحم خواهد شد؛
خوشا به حال آشتیدهندگان بین مردم؛ که آناناند که روز قیامت مقرباناند؛
خوشا به آنان که دلهایشان را پاک کردند؛ که آنان روز قیامت همان تقواپیشگان [نگاه داشته شدگان از بدی] هستند؛
خوشا به حال متواضعان در دنیا، که آنان روز قیامت بر منبرهای سلطنت بالا روند ...
📚تحف العقول، ص393-394
روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل
... يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ:
طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة...
🤔مضامینی شبیه حدیث فوق را در متون حدیثی ما از انجیل نقل شده است؛ بدین بیان:
⭐️ب. باب پنجم از انجیل متی که امروزه در دست است، این گونه شروع میشود:
و [مسیح] گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که بنشست، حواریونش نزد او حاضر شدند. (1)
آنگاه دهان گشوده اینان را تعلیم داد و گفت: (2)
خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است (3)
خوشا به حال ماتمزدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت (4)
خوشا به حال حلیمان (فروتنان)، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد (5)
خوشا به حال گرسنگان و تشنگانِ عدالت [یا: نیکویی]، زیرا ایشان سیر خواهند شد. (6)
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان رحم خواهد شد. (7)
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. (8)
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان فرزندان خدا خوانده خواهند شد. (9)
خوشا به حال زحمتکشان برای عدالت [یا: آنان که در راه نیکویی جفا میبینند]، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. (10)
خوشحال باشید اگر به خاطر من به شما دشنام میگویند، جفا میرسانند و به ناحق هرگونه افترائی به شما میزنند. (11)
خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان عظیم است چون همینطور به پیامبران پیش از شما نیز جفا میرسانیدند. (12)
📚عهد جدید؛ انجیل متی، باب 5، آیات 1-12
⭐️ج. علاوه بر نقلی که از امام کاظم ع شد، در متون حدیثی ما نیز این مواعظ انجیل آمده است؛ که جهت مقایسه با متن فوق در اینجا تقدیم میشود (شمارههایی که کنار موارد زیر نوشته شده، برای مقایسه عبارت مذکور با متن کنونی انجیل متی است که در بالا ذکر شد.
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان روز قیامت رحم خواهد شد. (7)
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان روز قیامت مقربان [خداوند] خواهند بود. (9)
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را زیارت خواهند کرد. (8)
خوشا به حال فروتنان در دنیا، زیرا کرسیهای سلطنت در روز قیامت از آن اینان است؛ (5)
خوشا به حال مسکینان، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (3)
خوشا به حال غمگینان، زیرا ایشان شاد خواهند شد؛ (4)
خوشا به حال کسانی که به خاطر فروتنیشان گرسنه و تشنه می مانند، ایشاناند که سیراب خواهند شد. (6)
خوشا به حال کار نیکو انجام میدهند، که ایشان برگزیدگان خداوند خوانده خواهند شد. (10)
خوشا به حال کسانی که به خاطر پاکیشان مورد دشنام واقع میشوند؛ زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (11)
خوشحال باشید اگر مورد حسادت و دشنام واقع شدید، و به ناحق هرگونه افترائی به شما زدند؛ خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان فراوان خواهد شد. (12)
📚تحف العقول، ص501
👇متن تحف العقول و توضیحاتی در این باره👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
📚متن تحف العقول، ص501
مواعظ المسيح ع في الإنجيل و غيره و من حكمه:
طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ يَزُورُونَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرِثُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمَسَاكِينِ وَ لَهُمْ مَلَكُوتُ السَّمَاءِ؛
طُوبَى لِلْمَحْزُونِينَ هُمُ الَّذِينَ يَسُرُّونَ؛
طُوبَى لِلَّذِينَ يَجُوعُونَ وَ يَظْمَئُونَ خُشُوعاً هُمُ الَّذِينَ يُسْقَوْنَ؛
طُوبَى لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ الْخَيْرَ أَصْفِيَاءُ اللَّهِ يُدْعَوْنَ؛
طُوبَى لِلْمَسْبُوبِينَ مِنْ أَجْلِ الطَّهَارَةِ فَإِنَّ لَهُمْ مَلَكُوتَ السَّمَاءِ؛
طُوبَى لَكُمْ إِذَا حُسِدْتُمْ وَ شُتِمْتُمْ وَ قِيلَ فِيكُمْ كُلُّ كَلِمَةٍ قَبِيحَةٍ كَاذِبَةٍ حِينَئِذٍ فَافْرَحُوا وَ ابْتَهِجُوا فَإِنَّ أَجْرَكُمْ قَدْ كَثُرَ فِي السَّمَاء.
📚متن تحف العقول، ص393-394
روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل
... يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ:
طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة...
✅مقایسه این جمله عربی «طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» - که عینا در نقل امام کاظم ع از انجیل؛ و نیز نقلی از انجیل که در زمان ابن شعبه حرانی (قرن4؛ مولف تحف العقول) وجود داشته - با آیه 9 انجیل متی که در بالا ذکر شد، نشان میدهد آنچه مسیحیت کنونی به عنوان «فرزندان خدا» ترجمه کرده، همان است که در روایات ما به عنوان «مقربون» معرفی میشده است.
در واقع، مقصود خداوند در انجیلی که بر حضرت عیسی ع فروفرستاده مقربان بوده، که آنان تدریجا آن را به عنوان «فرزندان خدا» قلمداد کردند.
آیه 18 سوره مائده (َ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه) نیز ظاهرا موید همین معناست.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ ) أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
این آیه چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد؛ یعنی میخواهد کسانی که واقعا مقرب درگاه الهیاند معرفی کند؛ و توضیح میدهد که سبقتگیرندگاناند که واقعا مقرباند؛ و اینکه این تعبیر را به عنوان گزینه سوم، و در عرض اصحاب میمنت و اصحاب شومی آورد، چهبسا می خواهد بفرماید حتی اصحاب میمنت هم آن مقربی که در قرآن از آنها سخن گفته شده نیستند.
📝#قرب الهی و #مقربان در قرآن کریم
نسبت ما و خداوند نسبت عجیبی است؛
▪️خداوند در واقع به همه ما نزدیک است، و نزدیکتر از هرکس و هرچیزی است که فکر کنیم؛ نه تنها از کسانی که دور و بر ما را گرفتهاند (واقعه/85) و نهتنها از رگ گردنمان (ق/16)، بلکه حتی از خودمان (چنانکه بین ما و خودمان حائل میشود: انفال/24)؛ و در لحظه مرگ هم میبینیم که ما را از جایی که خیلی به ما نزدیک بود، میگیرند (سبأ/51)
▪️اما کسانی که کفر میورزند (حقیقت را بر خود و دیگران پوشیده میکنند) این نزدیکی را درک نمیکنند،
پس از دور تیری در تاریکی میاندازند (سبأ/52-53) و با اینکه منادی نزدیک است (ق/41) چنان کور و کر شدهاند که [خدا را هم دور میبینند و لذا] از دور ندا می دهند (فصلت/44).
در حقیقت، این کفرورزیدن به آیات الهی (فصلت/52) و اختلاف ناروایی که در حق و حقیقت – که بارزترین مظهرش قرآن است- میافکنند (بقره/176)، و فتنهانگیزی و ظلمی که بدین سبب در حق خود و دیگران روا میدارند (حج/53) آنان را در شقاق و جداییای نسبت به خداوند قرار داده است؛
▫️ و این گونه است که شیطان با فرستادن آنان به سمت پیروی از طاغوت میخواهد که آنان را در گمراهی دور و درازی بیفکند (نساء/60) و آنان نیز بر اثر شرک به خدا (نساء/116) و تردید و مناقشه در وقوع قیامت (شوری/18) و ایمان نیاوردن به آن (سبأ/8) و ترجیح دادن دنیا بر آخرت و بستن راه خدا – که منجر به افتادن در مسیری معوج میشود - (ابراهیم/3) و با کفر ورزیدن به راه او و راه حقیقت را بر دیگران بستن (نساء/167) و درواقع، با کفر ورزیدن به خدا و فرشتگان و پیامبران و کتابهای آسمانی و آخرت (نساء/136) در این گمراهی دورکننده واقع میشوند، و به آنان خطاب دورباش زده میشود (هود/44 و60 و68 و95؛ مومنون/41 و44)
تا حدی که دنبال چیزهایی میافتند که در حقیقت برایشان سود و زیانی ندارد (حج/12 ؛ ابراهیم/18) بلکه اندک توان بهرهوری واقعیای از امکانات و داشتههای خود را هم از آنان سلب میکند (ابراهیم/18)
▪️این در حالی است که اگر نیکوکار باشیم، نزدیکی رحمت خدا را مییابیم (اعراف/56)، بلکه حتی اگر گناهکار باشیم و بخواهیم به سوی او برگردیم نزدیک بودن خداوند به خود را درک خواهیم کرد (بقره/186 ؛ هود/61 ؛ سبأ/50)
زیرا درست است که اکنون ما را در اسفل سافلین برگرداندهاند که آن قرب را نمییابیم (تین/5) اما حقیقت این بوده که از ابتدا ما را در بهترین آفرینش آفریدند [یعنی در بالاترین قرب الهی] (تین/4)
▫️و از این رو، در اینجا هرکسی در تلاش است که به هر وسیله ای که شده به آن مقام قرب برگردد (اسراء/57) و راه نزدیکتر را میجوید (کهف/24) و برای این نزدیک شدن، قربانی میدهد (مائده/27) حتی مشرکان نیز بتها را میپرستیدند (زمر/3) و قربانی میدادند (احقاف/28) تا به خداوند نزدیک شوند؛
▪️ اما راه قرب و آنچه مایه تقرب میشود را خود خداوند باید معرفی کند؛ که در رأس آن ایمان است و عمل صالح (سبأ/37) که همان است که مایه قبولی قربانی و مقرب شدن میشود (توبه/99) و بر همین اساس است که به ما گفتهاند به بسیاری از چیزها نزدیک نشو، از درخت ممنوعه در بهشت (بقره/35 ؛ اعراف/19) تا مال یتیم (انعام/152 ؛ اسراء/34) و زناکاری (اسراء/32) و بلکه مطلق فحشاء پنهان و آشکار در دنیا (انعام/151) و ... زیرا از خدا دور میشوی؛ به تعبیر دیگر، فقط بر خدا سجده کن تا به قرب برسی (علق/19) [رمزی که ساحران فرعون فهمیدند و به یک لحظه از مقرب فرعون بودن (اعراف/114 و شعراء/42)، به سجده افتادند (اعراف/120 ؛ شعراء/46) تا مقرب خدا شوند]
▪️و این گونه است که خداوند علاوه بر فرشتگان مقرب (نساء/172)، و بندگان برگزیدهای همچون حضرت موسی ع (مریم/52) و حضرت عیسی (آل عمران/45)، را مقرب خویش میسازد؛ که این مقربان بسیار فراتر از نیکاناند: ایناناند که شاهد بر کتاب نیکاناند (مطففین/18-21) و اگر نیکان، نیکان شدند، اندکی از چشمهای نوشیدند که نوشیدنی عادی مقربان است (مطففین/22-28) و اینان خود، آن چشمه را جوشانده بودند (انسان/5-6)؛ پس حتی خوشیمن بودن (أَصْحابُ الْمَيْمَنَة) اصحاب یمین بودن و در زمره نیکان بودن (الْأَبْرارَ)، کمتر از مقرب شدن آنهاست: مقرب بودن یعنی بر همه پیشی گرفتن: «آنان سبقتگیرندگاناند، سبقتگیرندگان» (واقعه/10-11)
🔖برای مشاهده متن تمامی آیات فوق همراه متن:
🌐http://yekaye.ir/al-waqiah-56-11/
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🌹 مبعث رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم مبارک باد🌹
2️⃣ أولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
▪️برخی آخرت را اندکی جدی گرفتهاند؛ اما به اینکه جهنم نروند راضیاند؛ اگرچه گاه به رعایت مستحبات و مکروهات میپردازند، اما فقط واجبات و محرمات را به طور جدی رعایت میکنند.
🔺اینان در روایات به بردگان تشبیه شدهاند
◾️برخی آخرت را جدیتر گرفتهاند، نه فقط درصددند که از آتش رهایی یابند بلکه بهجد برای رسیدن به بهشت میگوشند، حتی بر سر جان و مالشان با خدا معامله میکنند تا بهشت را به دست آورند (توبه/111 )
🔺اینان در روایات به تاجرمسلکان تشبیه شدهاند
◼️اما برخی چنان به آخرت یقین دارند که افق نزدیک شدن به حق و حقیقت را بسیار برتر از اینها میبینند؛ پس اگرچه بیم عذاب و امید بهشت دارند، اما چنان دغدغه قرب خدا (نزدیک شدن به حق مطلق) را دارند که عبادتشان رنگ و بوی دیگری دارد.
اگر دیگران به عمل صالح خویش خشنودند، اینان با اینکه از همهگان گوی سبقت را ربودهاند، اما تنها به عنایت خداوند چشم دارند نه به عمل خویش؛
شاید از این روست که آنان را «مُقَرَّبُونَ» (نزدیکشدگان) میخوانند و نه «مُقَرِّبُونَ» (نزدیک کنندگان) یعنی اقرار دارند که اگر به خودشان باشد آنها نمی توانند خود را به خدا نزدیک کنند؛ بلکه خداست که آنان را به خود نزدیک کرده،
همان طور که در جاهای دیگر نیز قرآن کریم، اگرچه بارها از کسانی که اخلاص میورزند (مُخْلِصين: خالصکنندگان) سخن گفته، اما این گروه خاص را «مُخْلَصين» (خالصشدگان) خوانده است؛ شاید از این روست که اینان گوی سبقت از همه میربایند.
🔺اینان در روایات به آزادگان تشبیه شدهاند
💢گویی یک #برانگیختگی الهی در وجود انسانها باید رخ دهد تا انسان به #مقام_قرب برسد؛ همان #بعثت و برانگیختگیای که در آخرت برای همه، و در دنیا برای انبیاء الهی حاصل میشده است؛
و اگرچه باب #نبوت بسته شده، اما #امامت و نیز وجود مقدس #حضرت_زهرا س که با اینکه امام نبود اما در ردیف امامان است، نشان میدهد حصول این بعثت و برانگیختگی برای انسانها هنوز ممکن است.
شاید #حاج_قاسم_سلیمانی، که برانگیختگیاش، فارغ از هیاهوها و تبلیغات رسانهای، این گونه عمیق، دلهای مومنان را شیفته خود ساخت، یکی از این گونه انسانها بوده است.
(برای مطالعه در زمینه چنین برانگیختگیای که زمینه ایجاد جامعه دینی و حکومت دینی میشود، به کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، جلسه15 به بعد، مراجعه کنید)
❇️ تذکر
در قبال این سه گروه، خیالبافان دونهمتی هم هستند که به بهانه اینکه میخواهند از دسته سوم باشند، دو گروه نخست را مسخره میکنند؛ و عجیبتر اینکه گاه امر بر خودشان و اطرافیانشان هم مشتبه میشود❗️
فرق بارز این خیالبافان با گروه سوم این است که اینان آخرت را اصلا جدی نگرفتهاند؛ از این رو، چندان از انجام گناه باکی ندارند؛ اگر گناه نمیکنند، عمدتا به خاطر حفظ آبرو و حفظ مریدان و ... است.
🤔ما که لیاقت مقرب بودن را نداشتهایم، مبادا وقتی پردهها کنار رود ببینیم که حتی در زمره تجارتپیشگان و بردگان هم حسابمان نکنند و با سر به جهنم درآییم.
📝 علت اینکه ضابطه اصلی در مقربان را جدی گرفتن آخرت معرفی کردیم این بود که خداوند متعال خود در خصوص این مخلَصان و برگزیدگان فرموده که با یاد معاد بود که آنان را خالص کردیم (إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ؛ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيار؛ ص/46-47)
@yekaye