هدایت شده از یک آیه در روز
📖کاربردهای ماده #جعل در قرآن
شاید بتوان با توجه کاربردهای ماده «جعل» در قرآن بتوان گفت وجه جمع تمام کاربردهای این ماده معنای «وضع» و قرار دادن است؛ با این تفاوت که در «وضع»یک معنای از بالا به پایین بودنِ اقدام لحاظ شده است؛ اما در «جعل» چنین قیدی ندارد؛
و میتوان با یک دستهبندی نشان داد که یک معنای مشترک در تمام کاربردهای این ماده (لااقل در کاربردهای قرآنیاش) وجود دارد.
⬛️۱) جعل بسیط
◼️1.1. در معنای تکوینی:
▪️1.1.1 تکوین محض (ایجاد): الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ (انعام/۱)
▪️1.1.2. تکوین امر مرکب به نحو بسیط: أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِ (عنکبوت/۶۷) وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً (نبأ/13)
▪️1.1.3. تکوین برای چیزی (چیزی را برای کسی جعل کردن؛ چیزی را به کسی دادن): جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ (نحل/۷۸) وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ (انعام/۹۷) وَ اجْعَلْ لي وَزيراً مِنْ أَهْلي (29) [اگر «من اهلی» را متعلق به «وزیرا» بگیریم] وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ (نحل/57) [؟]
◼️1.2. در معنای تشریعی: ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصيلَةٍ وَ لا حامٍ (مائده/۱۳۰) وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ (بقره/۱۴۳)
⬛️۲) جعل مرکب درجه اول: چیزی را چیزی دیگر قرار دادن
◼️2.1. به معنای تبدیل کردن چیزی به چیز دیگر (تغییر در ذاتش):
▪️2.1.1. به نحو تکوینی: تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيرا (انعام/۹۱) وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ (مائده/۶۰)
▪️2.1.2. به نحو تشریعی: ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالا (یونس/۵۹) [؟] وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ (واقعه/82) [؟]
◼️2.2. دادن وصفی به چیزی (تغییر در اوصافش)
▪️2.2.1. به نحو تکوینی: فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً (مزمل/17) اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً (روم/۵۴) وَ كُلاًّ جَعَلْنا نَبِيًّا (مریم/49) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحينَ (انبیاء/72) جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباع (فاطر/۱) فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/22)
▪️2.2.2. به نحو تشریعی و اعتباری: وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً (یونس/۸۷)
▫️تبصره: برخی تعابیر میتواند هم تکوینی باشد و هم تشریعی؛ مثلا: رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنا (بقره/۱۲۶؛ ابراهیم/۳۵)
◾️2.3. چیزی را از چیزی قرار دادن (اخذ کردن): هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها (اعراف/۱۸۹) [به تفاوتش با مورد 2.1.1 توجه شود]
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه کاربردهای ماده «جعل» در قرآن کریم
⬛️۳) جعل مرکب درجه دو: چیزی (یا کسی) را به نحوی برای چیزی (یا کسی) قرار دادن
◼️3.1. چیزی را با وصف خاصی برای چیز دیگری قرار دادن
▪️3.1.1. به نحو تکوینی (یکسویه): وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً (فرقان/74) لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ (یونس/85) الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً (بقره/۲۲) وَ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ (شعراء/84) جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا (مریم/50) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ (بقره/۱۲۸) وَ اجْعَلْ لي وَزيراً مِنْ أَهْلي (29) [اگر «من اهلی» را متعلق به «اجعل» بگیریم]
▪️3.1.2. به نحو اعتباری (دوسویه: وقتی «برای» یکی است، «علیه» دیگری است): ان تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً (نساء/144) فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً (90)
◼️3.2. چیزی را با نسبت خاصی در قبال چیزی قرار دادن:
▪️3.2.1. چیزی را شبیه چیزی قرار دادن (فرض کردن): لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً (نور/۶۳) جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ (عنکبوت/۱۰) أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ (توبه/۱۹) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمينَ كَالْمُجْرِمينَ (قلم/35)
▪️3.2.2. چیزی را فوق چیزی قرار دادن: ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْء (بقره/۲۶۰) جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً (جاثیه/۲۳)
▫️3.2.2.1. که گاه در معنای بر چیزی مسلط کردن هم میآید: قالَ اجْعَلْني عَلى خَزائِنِ الْأَرْض (یوسف/۵۵) وَ جاعِلُ الَّذينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ (آل عمران/۵۵)
▪️3.2.3. چیزی را زیر چیزی قرار دادن: قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا (مریم/24) نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا (فصلت/۲۱)
▪️3.2.4. چیزی را بین دو چیز قرار دادن: أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً (کهف/95) أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا (94) جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً (فرقان/53) أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً (نمل/۶۱)
▪️3.2.5. دو چیز را پشت سر هم قرار دادن: وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً (فرقان/62)
▪️3.2.6. چیزی را در چیزی قرار دادن:
▫️3.2.6.1. با نسبت کل و جزء (چیزی را درون چیزی قرار دادن): وَ قالَ لِفِتْيانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ في رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (یوسف/62) إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها (بقره/۳۰) وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا (حشر/۱۰)
▫️3.2.6.2. با نسبت کلی و جزیی (فردی را در یک مجموعه قرار دادن) رَبِّ فَلا تَجْعَلْني فِي الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (مومنون/94) إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً (مائده/۲۰)
▫️▫️3.6.2.2.1. که این گاهی با تعبیر «از زمره کسان خاصی قرار دادن» آمده: وَ اجْعَلْني مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعيمِ (شعراء/85) إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ (قصص/7)
▪️3.2.7. چیزی را همراه چیزی قرار دادن؛ در چند حالت:
▫️3.2.7.1. در عرض هم قرار دادن: لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ (اسراء/۲۲ و 39)
▫️3.2.7.2. همکار قرار دادن: وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزيراً (فرقان/35)
▫️3.2.7.3. همرتبه و همراه قرار دادن: وَ لا تَجْعَلْني مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (اعراف/150) (که این مورد به لحاظ مفهومی بسیار نزدیک است به بند 3.8)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
شأن نزولی که برای آیه 75 بیان شد (جلسه1042 http://yekaye.ir/al-waqiah-56-75/) برای آیات ۷۵ تا 82 است و چون ارتباطش به این آیه نیز زیاد است مجددا تقدیم میشود:
هدایت شده از یک آیه در روز
🕋شأن نزول
از ابن عباس نقل شده که در زمان رسول اللّه (ص) باران باريد. پيامبر خدا گفت: عدهاى از مردم سپاسگزار شدند و و عدهاى ناسپاس و كافر؛ عدهاى گفتند: اين باران، رحمتى است كه خداوند متعال آن را قرار داد. و عدهاى اظهار داشتند: نوء* فلان درست درآمد. پس این آیات نازل شد «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ: پس سوگند نخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75)» تا رسید به این آیه: «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ: و روزىتان را اين قرار مىدهيد كه تكذيب نماييد» (واقعه/۸2).
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص423؛ شأن نزول آيات (اسلامی)، ص513-514
أخبرنا سعيد بن محمد المؤذن، قال: أخبرنا محمد بن عبد اللَّه بن حَمْدون، قال: أخبرنا أحمد بن الحسن الحافظ، قال: حدَّثنا حَمْدانٌ السلمي، (و ایضا رواه مسلم عن عباس بن عبد العظيم) قال: حدَّثنا النَّضْر بن محمد، قال: حدَّثنا عكرمة بن عمار، قال: حدَّثنا أبو زُميل، قال: حدَّثني ابن عباس، قال: مُطرِ الناسُ على عهد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم، فقال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم:
أصبح من الناس شاكر، و منهم كافر؛ قالوا: هذه رحمة وضعها اللَّه تعالى و قال بعضهم: لقد صدق نوء كذا [و كذا]. فنزلت هذه الآيات: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» حتى بلغ «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ».
✳️ * نوء: که جمع آن «انواء» است به هریک از ۲۸ ستاره در جاهلیت اطلاق میشد که وقتى یکی از آنها ساقط میشد و دیگری طلوع میکرد انتظار باد و بارانی داشتند و هر بارشی را به یکی از آنها نسبت میدادند و مثلا مىگفتند «مُطِرْنا بنَوْء الثريا و الدَّبران و السِّماك» (الفايق في غريب الحديث، ج3، ص333-334)
📚در الدر المنثور (نسخه الشامله: ج8، ص28-29) (نسخه جامع تفاسیر؛ ج۶، ص۱۶۲-163) این مضمون با عبارات و سندهای مختلف از ابنعباس و دیگران نقل شده است.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) الف. از ابوعبدالرحمن سلمی (استاد معروف «عاصم» که قرائت مشهور «حفص از عاصم» که مبنای نگارش اغلب قرآنهای امروزی قرار گرفته از طریق او به امیرالمومنین ع و به پیامبر اکرم ص میرسد) روایت شده است که حضرت علی ع در نماز جماعت سوره واقعه را میخواند و به این آیه که رسید چنین قرائت کرد: «وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ: و شکرگزاریتان قرار میدهید اینکه فقط تکذیب کنید؟!». چون نمازش تمام شد فرمود:
میدانم که بعدا برخی خواهند گفت که چرا او این گونه قرائت کرد؟ چنین قرائت کردم زیرا خودم شنیدم که رسول الله ص این گونه هم قرائت می کرد؛ و مطلب از این قرار است که وقتی باران بر آنان باریده میشد میگفتند به خاطر نوء فلان و بهمان* باران بارید. پس خداوند این آیه را نازل فرمود که «وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ: و شکرگزاریتان قرار میدهید اینکه فقط تکذیب کنید؟!»
✳️* نوء: که جمع آن «انواء» است به هریک از ۲۸ ستاره در جاهلیت اطلاق میشد که وقتى یکی از آنها ساقط میشد و دیگری طلوع میکرد انتظار باد و بارانی داشتند و هر بارشی را به یکی از آنها نسبت میدادند و مثلا مىگفتند «مُطِرْنا بنَوْء الثريا و الدَّبران و السِّماك» (الفايق في غريب الحديث، ج۳، ص۳۳۳-۳۳۴)
📚تفسير القمي، ج2، ص349؛ کتاب القراءات (سیاری)، ص153
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَزَّازُ جَمِيعاً عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ ثَابِتِ بْنِ شُرَيْحٍ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى الثَّعْلَبِيِّ [التَّغْلِبِيِ] وَ لَا أَرَانِي قَدْ سَمِعْتُهُ إِلَّا مِنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيُّ أَنَّ عَلِيّاً ع قَرَأَ بِهِمُ الْوَاقِعَةَ «وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: إِنِّي قَدْ عَرَفْتُ أَنَّهُ سَيَقُولُ قَائِلٌ لِمَ قَرَأَ هَكَذَا؟ قَرَأْتُهَا لِأَنِّي قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقْرَؤُهَا كَذَلِكَ، وَ كَانُوا إِذَا أَمْطَرُوا قَالُوا أَمْطَرْنَا بِنَوْءِ كَذَا وَ كَذَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ «وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ»
📚این مطلب با سندهای دیگر عینا در منابع اهل سنت هم آمده است؛ از جمله در الدر المنثور، ج8، ص30
☀️ب. همچنین از امام صادق ع روایت شده است که درباره آیه «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ: و روزیتان قرار میدهید اینکه فقط تکذیب کنید؟!» فرمودند:
بلکه به این صورت [هم] هست: «وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ: و شکرگزاریتان قرار میدهید اینکه فقط تکذیب کنید؟!».
📚تفسير القمي، ج2، ص349-350؛ کتاب القراءات (سیاری)، ص153
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» قَالَ:
بَلْ هِيَ «وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ».
✅تبصره
قبلا در جلسه 996 و پیش از آن درباره #اختلاف_قرائات قرآن کریم توضیحاتی ارائه شد؛ و بیان شد که قرآن کریم با قرائات مختلفی بر پیامبر اکرم ص نازل شد و تفاوت این قرائات منحصر در اعراب و نقطه نبود؛ بلکه در بسیاری از اوقات حروف و کلمات و عبارات این قرائتها متفاوت بود؛ که این آیه را با احادیث فراوانی که در کتب شیعه و سنی ذیل آن آمده از شواهد مهم بر این مدعا میتوان دانست.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) در روایتی از اهل بیت ع که در تفسیر و تاویل این آیات وارد شده آمده است:
«و روزیتان قرار میدهید» یعنی قرار میدهید شکر نعتی که خداوند به شما روزی کرد و بر شما با [فرستادن] حضرت محمد ص و آل محمد منت گذاشت «اینکه فقط تکذیب کنید» وصی او را؟!
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص622
فِي حَدِيثِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْهُمْ ص قَالَ:
«وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ» أَيْ شُكْرَكُمْ النِّعْمَةَ الَّتِي رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ مَا مَنَّ عَلَيْكُمْ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ «أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» بِوَصِيِّهِ ...
✳️ادامه این حدیث در بحث از آیه 84 خواهد آمد ان شاء الله
@yekaye
☀️۳) از ابن مردویه (مفسر مشهور اهل سنت در قرن۴) نقل شده که:
پیامبر اکرم ص فقط آیات مختصری از قرآن را شخصا تفسیر کردند؛ که یکی از آنها این آیه است که «روزیتان قرار میدهید» را فرمودند یعنی «شکرگزاریتان».
📚الدر المنثور (ج8، ص29)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ»
درباره اینکه مقصود از این تعبیر چیست، احتمالات متعددی قابل فرض است که بعید نیست همگی مد نظر باشد:
🍃الف. کلمهای در تقدیر نباشد و کلمه «رزق» در همان معنای اصلیاش باشد؛ یعنی آن چیزی که مایه تداوم حیات موجود زنده میشود. آنگاه روزیتان را تکذیب کردن قرار میدهید. (به تعبیر برخی: «تكذيب از قرآن را خوراك خود قرار مىدهيد؟» حجة التفاسیر، ج۶، ص۲۹۴)
یعنی هرکس روزیای دارد که با آن حیاتش ادامه مییابد؛ و شما بقدری باطلپیشه هستید که مبنایی که ادامه زندگیتان در گروی آن است تکذیب کردن است؛
که اغلب کسانی که این گونه معنایی را مد نظر قرار دادهند این تکذیب را، تکذیب قرآن معرفی کرده و گفتهاند: بهره خودتان از خیری که قرار بود از طریق قرآن به شما برسد این قرار دادید که خود قرآن را تکذیب کنید (الميزان، ج19، ص138 ؛ مجمع البيان، ج9، ص342 )
اما با توجه به اینکه مفعول «تکذبون» حذف شه، چه بسا این تکذیب عام باشد؛ خواه تکذیب حق یا قرآن یا معاد یا ... ؛ و بلکه میتوان گفت در مجموع در این حالت چند معنا فرض دارد:
🌱الف.۱. خود «تکذیب کردن» را روزی خود قرار دادهاید، صرف نظر از متعلق تکذیب؛ یعنی اساسا سبکتان این است که به جای اینکه در مقابل هر سخنی ابتدا گوش دهید و بررسی کنید و بعد موضع بگیرید از ابتدا همه چیز را تکذیب میکنید.
🌱الف.۲. تکذیب «خود روزی» باشد به حمل اولی؛ یعنی به تعبیر برخی مترجمان: «بهره خود را دروغ به حساب مىآوريد؟» (ترجمه پورجوادی) و به تعبیر دیگر، «تنها نصيب خود را دروغ شمردن قرار دادهايد» (طاهری) یعنی اساسا اینکه خداوند است که به شما نعمت میدهد (یعنی مفاد آیاتی همچون «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ هود/6) را منکرید. (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص434 )
🌱الف.۳. تکذیب قرآن [یا هر امر خاص دیگری مثل معاد یا امامت (حدیث2) یا ...] را روزی خود قرار دادهاید؛ یعنی خدا روزیای مانند قرآن [یا امامت یا ...] به شما داده، شما به جای اینکه از آن استفاده کنید آن را تکذیب میکنید (حسن؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص342 ؛ الميزان، ج19، ص138 )
🌱الف.4. ...
🍃ب. روزی در معنای آنچه مایه رسیدن روزی به انسان میشود به کار رفته باشد [چنانکه همان طور که درآمد هرکس را روزی وی میخوانند گاه خود شغل وی را روزیاش میخوانند و مثلا میگویند فلانی روزیاش این شده که نجار باشد)؛ آنگاه یعنی اساسا کسب و کارتان که هزینههای زندگیتان را از طریق آن تامین میکنید این است که [قرآن؛ پیامبر یا ... را] تکذیب کنید. (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص434 )
🍃ج. کلمه «شکر» در تقدیر است ویا اینکه اساسا یکی از معانی رزق، شکر باشد (توضیح در نکات ادبی)؛ یعنی شکر روزیتان و کلا شکرگزاریتان را در تکذیب قرار میدهید. (الميزان، ج19، ص138 ) یعنی به تعبیر برخی مترجمان: «شكر روزى خويش را در انكار آن قرار مىدهيد» (ترجمه برزی) و به تعبیر برخی دیگر «(سپاسگزارى براى) روزى و بهره خود را همين قرار دادهايد كه (نعمتهاى خداوند را) دروغ مىشماريد (گرمارودی).
آنگاه این تکذیب میتواند ناظر باشد به اینکه:
🌱ج.۱. نعمتی که از جانب خداست را از جانب غیرخدا دیدن؛ چنانکه در شأن نزول آیه بیان شد که باران را به جای اینکه از خدا ببینند به نقش ستارگان نسبت میدادند. (ابن عباس؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص342 )
🌱ج.۲. نعمتی که از جانب خداست را از جانب خدا ندیدن ؛ کنایه از اینکه به جای اینکه در قبال روزیای که خدا به شما داده شکرگزار باشید، این نعمتهای خدا بر خودتان را نمیبینید و نعمتِ از جانب خدا بودن را تکذیب میکنید.
🍃د. ...
✅تبصره
چنانکه در نکات ادبی اشاره شد ظاهر ترجمه برخی از مفسران آن است که مفعول دوم فعل تجعلون را محذوف دانسته و به قرینه جمله قبل، آن را «الادهان بهذا الحدیث» قرار داده و عبارت «أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» را جمله استینافیه قلمداد کرده و گفتهاند «اين تهاون را روزى خود قرار ميدهيد محققا شما انكار كنندهگانيد». اما چون وجه نادرستی این استنباط بیان شد و وجه دیگری برای توجیه نحوی آن یافت نشد لذا آن را به عنوان یکی از معانی محتمل آیه ذکر نکردیم.
@yekaye