eitaa logo
یِک حَبِّه نور
931 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
674 ویدیو
24 فایل
+بسم‌رب‌المهدی دعوتی به صرف یک فنجان آرامش و یک حبه نور ✨ وقف حضرت مادر... خداوندا مرا پاکیزه بپذیر.🌱 استفاده‌از‌مطالب‌‌حلالِ محبین مولا ✍️محدثه دانشگر عبد،مادر،معلم،محب مهدی(عج) هرچه میخواهد دل تنگت بگو: https://daigo.ir/secret/2745480830
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه گر زندگی پس از زندگی میگه من و همسرم به دلایل کار زیاد از هم خیلی دور شده بودیم، می‌گفت: من از سرکار می اومدم میخوابیدم و خودش ناهارش رو گرم می‌کرد و فکر می کردم وظیفم نیست... میگفت: اونجا یکی از صحنه های تنهایی و دل شکستگی همسرم رو موقع صرف ناهار بهم نشون دادن و دیدن این صحنه حالم رو خیلی بد کرد...
میگم: فرصتمون خیلی کوتاهه رفیق، بیاین قدر لحظه های باهم بودنمون رو بدونیم.
تجربه گر روز یازدهم زندگی پس از زندگی میگه: مهم ترین موضوع حق الناس بود و مهم ترین حق الناس، حقی که نسبت به پدر و مادرمون داریم. چقدر خاطراتی که از خدمت به والدینش و ثوابی که براش هست عجیب بود ... 😭 تجربه‌گر می‌گفت وقتی پدرم بیمار بود، بخاطر علاقه‌ی زیادی که به ایشون داشتم لباس‌هاشونو نمینداختم تو ماشین لباسشویی، وسط سرمای زمستان داخل حیاط با آب سرد شیر می‌شستم تا وقتی برگردن بپوشن. می‌گفت یادم رفته بود ولی زمانی که بهم نشونش دادن احساس عجیب و خیلی خوبی داشتم. تجربه‌گر میگفت وقتی پدرم عصبانی می‌شد، هیچوقت صدامو بالا نبردم و همیشه می‌گفتم چشم. می‌گفت وقتی پسر بزرگمو باردار بودم، ۲۴ساعت از مادرم توی بیمارستان پرستاری کردم. یادم رفته بود اما اون دنیا بهم نشون دادند که مادرم زیر لب می‌گفت الهی خیر از جوونی و بچه‌هات ببینی. تجربه‌گر می‌گفت اینها بودن که منو نجات دادن و بهم گفتن شما وظیفه‌ی فرزندی‌تو کامل انجام دادی. موضوعی که خیلی به‌دلم نشست این بود که گفت: همه‌ی این کارارو با جون و دل انجام می‌دادم. یعنی با غر و عصبانیت نه، با عشق. چون اینا ثبت میشن و مورد سوال قرار می‌گیرن. و من چقدر کمم چه قدر ضعیفم در این موضوع...😭
عباس موزون چقدر قشنگ گفت که من بسیار حریصم به بوسیدن کف پای پدرم. تو یه برنامه ای عباس موزون مهمان بود و مجری ازش خواست تا به پدرش زنگ بزنه، پدرش وقتی پاسخ داد، آقای موزون از پشت تلفن به احترامش ایستاد... اینجاست برامون روشن میشه، نور چهرش، آرامش کلامش و وسعت وجودش و تاثیرگذاری که به واسطه ی این برنامه به وجود اومده از کجا نشأت میگیره....
سلام و نور ممنون از اینکه احساست رو باهام درمیون گذاشتی، خیلی ارزشمنده برام. 💚 حقیقتش متوجه منظورتون نشدم، درباره ی چی راحت اظهار نظر نکنم؟ لطفا بهم بگو اظهار نظرم درباره ی چی موجب رنجشت شده؟ اما اینکه گفتی من زندگی راحت و خوبی دارم. مورد اول اینکه قائده ی کلی قرآن میگه: لقد خلقنا الانسان فی کبد ما انسان را در رنج آفریدیم. من هم از این قاعده مستثنی نیستم... که بابت تمام درد و رنج های زندگیم خدارو هزاران بار شکر میکنم. اما سوال من از شما اینه که من چرا باید اینجا از رنج های زندگیم بگم؟ دوم اینکه ده ها بار گفتم، اما بعضی حرفا تکرارش لازم و ضروریه من اینجا به مثابه ی گوینده و نویسنده ی گرفتاری هستم که مطالب کانال رو اول از همه برای خودم مینویسم تا خدا بهم یه نگاهی بندازه و با دعای شما یکمی از خودم و نفسم خجالت بکشم و آدم شم...
یِک حَبِّه نور
سلام و نور ممنون از اینکه احساست رو باهام درمیون گذاشتی، خیلی ارزشمنده برام. 💚 حقیقتش متوجه منظورتون
به بهانه ی این پیام میخوام درباره ی یه موضوع خیلی مهمی صحبت کنم، لطفا با توجه مضاعف این چند پیام رو بخونید و دربارش نظر بدید.
خیلی وقتا پیش میاد که آدما تصادفا دیندار میشن، یعنی طرف پدر مادرش، مذهبی بودن و بچه به طور خودکار مذهبی میشه. یا مثلا صداش خوب بوده تو مسجد یه اذانی هم گفته و بعد مسجدی شده. اگه کسی اتفاقی دیندار بشه چند تا آفت وجود داره: 1.ممکنه بعدا بی دین شه 2 ممکنه بی دین نشه اما نون خودش رو در دینداری ببینه و دین رو درخدمت هوای نفسش قرار بده.
من به واسطه ی یه اتفاقی در نوجوانی، کاخی که پدر و مادر عزیزم از بچگی از مفاهیم دینی برام ساخته بودن فروریخت و به همه ی مفاهیم دینی زندگیم شک کردم، اما به لطف امام زمان عج تونستم به تدریخ کاخی که فرو ریخته بود رو آجر به آجر دوباره بسازمش.... اون اتفاق وحشتناک در دوران نوجوانی من، در مقطعی از زندگی از یه سری مفاهیم دینی غافل و دور بمونم... خیلی شرمندم از اون دوران اما اون روزها و اون درد مهلک منو به این نقطه رسوند که باید به دنبال درمان باشم... برای درمان سراغ خیلی راه ها رفتم اما تهش مثل تشنه ای که خیلی سراب ها رو دیده به چشمه ی جوشان معرفت الهی رسیدم و قدرش رو بیش از پیش دونستم..
و در این بین متوجه شدم یکی از واقعیت های مهم زندگی که باید خیلی حواسم بهش باشه واقعیتی به نام رنج هستش. رنج یعنی هر اتفاقی که مطابق دوست داشتنی های آدم نیست. و نکته ی مهم اینه که رنج های دنیا برای همه وجود داره. در روایات به کَرات داریم که هم مؤمنین رنج میکشن هم کافران. امام صادق ع میفرمایند: "بر مومن چهل شب نمی‌گذرد مگر اینکه برایش مشکلی پیش آید که او را محزون می‌کند و متذکرش می سازد."
آگاهی از فراگیر بودن رنج خیلی به انسان آرامش میده. اینکه تو بدونی رنج در دنیا برای همه وجود داره. ما نمیتونیم از رنج فرار کنیم چون هرچی فرار کنیم و نپذیریم رنج هامون بیشتر و بزرگ تر میشه... پس وظیفه ی ما در برابر رنج چیه؟
کار ما در این دنیا اینه که نوع رنج خودمون رو انتخاب کنیم. ما در دنیا رنج خوب داریم و رنج بد ▪️رنج خوب رنجیه که آدم تو دنیا متحمل میشه اما رشد دنیا و ثواب آخرت رو همراه داره، مثل سحرخیزی ▪️رنج بد اونیه که هم رنج دنیا رو میکشی هم عذاب آخرت رو مثل حسادت
مثلا شما به یه نفر محبت میکنی اما اون قدرتون رو نمیدونه و شما به خاطر قدرنشناسی اون رنج می‌کشید یا یه کار خوبی میکنی و افتخارش برای یه نفر دیگه ثبت میشه اینا درد داره. رنج داره اما رنج خوب... اگه این رنج ها رو تحمل نکنید باید رنج بد رو متحمل شید.