eitaa logo
یک حس خوب
201 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
532 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🎞 ♦️عجیب‌تر از بلاگر‌ای مجازی، پدر و مادرایی هستن که بچه‌شونو تبدیل به بلاگر و بچه‌مانکن کردن و از اونا ماشین چاپ پول یا کودک کار ساختن! 📸 🤳 🦋 @yek_hesse_khob 🆔
هدایت شده از یک حس خوب
☎️ 📲 🧑‍💻عصر دیجیتال ♦️انواع ارتباط، چی هست؟ 🤔 🔺ارتباط مستقیم و شخصی: یک نوع ارتباط گرفتن بدون واسطه‌ست. مثل گفتگو و حرف زدنِ دو نفر باهم. ارتباط شخصی، درواقع ارتباط دوستانه و صمیمانه‌‌ای هست. 🔻ارتباط غیرمستقیم و غیرشخصی: این نوع ارتباط بین فرستنده و گیرنده، باواسطه هست. وقتی که پیام با وسایل ارتباطی مثل کتاب و مجله و موبایل، ردوبدل می‌شود. 🔺ارتباط جمعی⁉️ ... 💻 🌐 📺 👑 📲 🦋 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
هدایت شده از یک حس خوب
📚💌📚 🌸رمان 🦋 را در کانال بخوانید...👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
✂️📕💌✂️📙💌✂️📔 📚 🦋 💌 کنار درخت تنومند کوچه ایستاده بود و هنوز هم نفهمیده بود که چه خبر شده. ارشیا با همان چهره‌ی مشوش در زد. چند دقیقه‌ای طول کشید و بعد بی‌بی با چادر رنگی و مقنعه‌ی سفید در را باز کرد. با دیدنشان لبخندی زیبا زد. انگار منتظر مهمان ناخوانده بود باز. درست مثل دیروز. ریحانه که سکوت ارشیا را دید، خودش دهان باز کرد: _سلام بی‌بی. مهمون بی‌موقع نمی‌خواین؟ _علیک‌سلام مادر. قدمتون رو چشم من. خیر باشه. _والا چه عرض کنم. اگه اجازه بدین چند دقیقه‌ای وقتتون رو بگیریم. _خیلی خوش اومدین عزیزم. بفرمایید. و کنارتر رفت و با دست به داخل اشاره کرد. حالا به همان پشتی‌های مخمل قرمز رنگ تکیه داده بودند و عطر هل چای تازه دم، توی استکان‌های کمر باریک، مشامشان را پر کرده بود. چقدر بی‌بی صبور بود، برعکس ریحانه. _خواب دیدم. بی‌بی سرش را تکان داد، به قاب عکس‌ها خیره شد و با نفسی عمیق گفت: _خیره ان‌شاالله پسرم. چه خوابی؟ _خواب پسر شما رو. شبیه من بود، خیلی زیاد. آب دهانش را قورت داد و چنگی به موهایش زد، ادامه داد: _توی حیاط همین خونه بودیم، من و بابا و شما. مثل سی سال پیش که خبر شهادتش رو آورده بودن. خونه شلوغ بود و شما بی‌تاب. بابا یه گوشه چمباتمه زده بود و من بچه شده بودم و چسبیده بودم بهش. می‌ترسیدم از صدای جیغای پشت سرهم عمه بتول و گریه‌ی بقیه. چشمم به عمو بود که کنار حوض نشسته و تو نگاهش که میخ شما بود، غم موج می‌زد. لباسش خاکی بود و پوتینش گلی. به این فکر می‌کردم که چقدر مهربونه و چرا زودتر از این ندیده بودمش؟ یهو صورتش رو برگردوند سمت من. بهم لبخند زد و گفت:"بیا عمو، منو بی‌بی رو بیشتر از این منتظر نذار" نفهمیدم حرفشو. پاش می‌لنگید وقتی رفت سمت در. چفیه‌ی دور گردنش رو درآورد و انداخت روی شاخه‌ی درخت انجیر؛ بعدم رفت. ریحانه به شانه‌های لرزان بی‌بی نگاه کرد. گوشه‌ی چادر را کشیده بود روی صورت خیس از اشکش و زیرلب چیزهایی نامفهوم می‌گفت. اما چند ثانیه که گذشت، چادر را پس زد و انگار برای کسی آغوش گشود. ریحانه هنوز در فکر تعبیر خواب بود و ربط دادن واژه عمو به علیرضا، که در کمال ناباوری همسرش را دید که بین گل‌های ریز و درشت چادر نماز بی‌بی گم شد. نفهمید چه شده و فقط شوکه‌تر از پیش شد. بی‌بی همانطور که با مهر سر ارشیا را نوازش می‌کرد گفت: _گفتم که مرده ماییم نه شهدا. از پریشب بهم پیغام داده بود که یکی از عزیزام میاد به دیدنم... همین که درو باز کردم و چشمم به قد و قامتت افتاد وسط کوچه، دلم هری ریخت پایین. مگه داریم غریبه‌ای که گذرش بیفته به این محل و انقدر شبیه علیرضای من باشه؟ مگه می‌شه مادربزرگی اسم نوه‌ی ارشد پسریش رو فراموش کنه؟ مگه میشه بوش رو نشناسه؟ هرچی بابات بی‌معرفت بود و با دوتا چشم و ابرو اومدن مه‌لقا دل و دینشو داد و نگاه به پشت سرشم نکرد، اما تو از همون اولم سرشتت خوب بود مادر. آخ الهی پیش مرگت بشم که بعد سی سال دلمو شاد کردی. ریحانه با بهت گفت: _یکی به من می‌گه چه خبره؟ ش... شما مه‌لقا رو چجوری می‌شناسین؟ نوه‌ی ارشد؟ اینجا چه خبره؟ _خبرای خوش گل‌به‌سر عروس. _عروس؟ ارشیا که انگار بالاخره دل کنده بود از نوازش بی‌بی با چشم‌هایی سرخ از گریه گفت: _یعنی هنوز نفهمیدی که بی‌بی، مادربزرگ منه؟ ... 📨 🦋 @yek_hesse_khob 🆔
33.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 قربون کبوترای حرمت امام حسن ع تو منو رها کنی کجا برم ؟ امام حسن (ع) نمیتونم دیگه کربلا برم امام حسن(ع) امام حسنی‌ام 💚 @yek_hesse_khob 🆔
هدایت شده از یک حس خوب
☎️ 📲 🧑‍💻عصر دیجیتال ♦️انواع ارتباط، چی هست؟ 🤔 🔺ارتباط مستقیم و شخصی 🔻ارتباط غیرمستقیم و غیرشخصی 🔺ارتباط جمعی⁉️ 🌀یک نوع ارتباط که از اسمش مشخصه، جمعی و غیر مستقیم هست. 💢ارتباط جمعی، چطور اتفاق می‌افته؟ ▫️به وسیله‌ی رادیو، تلویزیون، مطبوعات، رسانه‌های گروهی و شبکه‌های مجازی مثل تلگرام، اینستاگرام، واتساپ و... ♦️جالبه که ارتباط جمعی، بین هزاران یا صدها نفر از افرادی که همدیگر رو نمی‌شناسند، به وجود میاد. 💬و ما برای ارتباط جمعی، محدودیت زمانی و مکانی نداریم. می‌تونیم هرجا و هر زمانی برقرار کننده‌ی اون باشیم. مثل استفاده از شبکه‌های اجتماعی که همیشه و همه‌جا می‌تونن در دسترس‌مون باشن. ... 💻 🌐 📺 👑 📲 🦋 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
🌿 یا اباعبدالله ♡ در میان نامه اعمال در محشر فقط روزهایی که برایت گریه کردم دیدنی ست... ♥️ ✋🏻 🌿 @yek_hesse_khob 🦋
🌾 💌یا ایّها العَزیز... صدای آمدنت را به گوش ما برسان! زمان غیبت خود را به انتها برسان...🤍 🪴 🌸 @yek_hesse_khob 🦋
هدایت شده از یک حس خوب
☎️ 📲 🧑‍💻عصر دیجیتال ⁉️مدل ارتباطیِ امروزی با مدل ارتباطی قدیمی چه فرقی داره؟ 👥قدیم‌ترها، ارتباط، چهره به چهره و رو‌در رو شکل می‌گرفت. 📲📺اما حالا وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو، تلویزیون و موبایل، شکل و مدل ارتباط گرفتن رو عوض کردن. 📞در واقع امروزه ما دیگه نیازی به دیدن آدم‌ها برای رسوندن یک پیام نداریم. 💻بدون تماس مستقیم و با ابزارهایی که در اختیارمون هست، می‌تونیم ارتباط برقرار کنیم. ... 💻 🌐 📺 👑 📲 🦋 https://eitaa.com/joinchat/3094020098C4a90aaf1e3
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 اومدم به پابوسی مشهد، امشبو عزاداره ایران... سفره‌ی عزاداری‌ها باز جمع می‌شه با دستای سلطان... ♥️ 🦋 @yek_hesse_khob 🆔