#قسمت_ششم 💫سال بعد آقا سید تصمیم به حفظ قرآن گرفتن خداروشکر حافظه خوبی داشت.... یه روز که از قضا ماه رمضان هم بود رفته بودم خونه مادرم...... ☺️وقتی آقا سید اومد دنبالم بهم گفت خانم جان شما را برا کلاس حفظ قرآن ثبت نام کردم......... 😳😳 من!!!........ 😳 حفظ قرآن........! 😳 اصلا تصورش هم نمیکردم.... دوران مدرسه حفظیاتم عالی نبود ولی خوب بود گفتم نه آقا جان من نمیتونم.... 😥 حفظ قرآن کار سنگینه..... ولی آقا سید تصمیمش را گرفته بود. به من میگفت برو کلاس خودم کمکت میکنم. منم قبوووووول کردم ماه اول تستی رفتم یه کم سخت و سنگین بود و یه لذتی داشت...... باورم نمیشه ☺️ من من تونستم در عرض یک ماه و نیم یک جز از قرآن را حفظ کنم..... به خودم امیدوار شدم و خود آقاسیدم به لطف خدا تونست دو ساله کل قرآن را حفظ کنن و منم دوره چهار ساله برداشتم..... فضای کلاس واقعا قشنگ بود میتونم بگم بهترین و شیرین ترین لحظات عمرم تا به حال دوران حفظم بود..... با هر مشغتی بود هرروز سر ساعت خودم را به کلاس میرسوندم........ تقریبا جز 23 بودم که خدای مهربون لطف بزرگی در حقم کردو........................ 🙂 . #ادامه دارد....