eitaa logo
یک فنجان تامل
13.8هزار دنبال‌کننده
57 عکس
7 ویدیو
0 فایل
نکات تاملی که ارزش بارها مطالعه را دارد! ادمین: @Hadadpour
مشاهده در ایتا
دانلود
احبک عشراً ثمان لک... و واحدة لضحکتک... والاخری لصوتک... أمَـا عیناک فعجز الکلام عن الکلام ده از ده دوست دارمت هشت تا برای تو و یکی برای خنده‌ات و یکی هم برای صدایِ تو اما چشم ها... که هزار امان از چشم هایِ تو...  
Homayoun Shajarian4_5951632178881247137.mp3
زمان: حجم: 3.9M
🎤 همایون شجریان 🎼 مدارا 💞🌱
BananNaghmeyeNorouz(Banan).mp3
زمان: حجم: 4.71M
🌷 نغمه نوروز باصدای بنان آهنگ از روح‌الله خالقی شعر از روانشاد رهی معیری
عید نوروز و غدیر و فطر و قربان مال تو لحظه ی دیدارِ روی همچو ماهت عید من❤️
وقتی بهشت عزوجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود، غزل اختراع شد آدم که سعی کرد کمی منضبط شود مفعول فاعلات فعل اختراع شد “یک دست جام باده و یک دست زلف یار” این گونه بود ها! ، که بغل اختراع شد
به کَرّات آمدم گویم شما را دوست می‌دارم ولی ، شاید ، اگر ، اما ، زبانم‌ بند می‌آید ...
ای دلبری ات دلهره ی حضرت آدم پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم هر ماه ته چاه نشد حضرت یوسف هر باکره ای هم نشود حضرت مریم گاهی عسلم گم شدن رخش بهانه است تهمینه شود همدم تنهایی رستم تهمینه شود بستر لالایی سهراب تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم تهمینه ی من ترس من این است نباشد باب دلت این رستم بی رخش پر از غم این رستم معمولی ساده که غریب است حتا وسط ایل خودش در وطنش بم ناچاری از این فاصله هایی که زیادند ناچارم از این مردن تدریجی کم کم هر جا بروم شهر پر از چاه و شغاد است بگذار بمانم ..... که فدای تو بگردم من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ تو سبز بمان من بدرک من به جهنم حامد عسکری
خسته ام مثل میاندار نریمان که شده عاشق دختر پا منبری پویانفر ❤️‍🔥❤️‍🔥
نفس می‌ڪشم با تمام وجود هوا پر شده از بهار و بهشت دو تا سیب بردار و همراه من بیا تا خیابون اردیبهشت ... 😉
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد حامد عسکری