#یکداستانیکپند
یک سال قبل از امضای فرمان مشروطه، یعنی در سال 1323 قمری پدر استاد مطهری بهنام شیخ حسین با دختر یک روحانی بهنام آخوند ملاجعفر ازدواج میکند؛ نام مادر #استادسکینه و زنی نابغه بود. استاد شهید مرتضی مطهری میگفت: #مادرمایککامپیوتر است.
هرچه در زندگی شنیده و خوانده بود، حفظ بود. از نظر حافظه اعجوبهای بود. گاهی که استاد منبر میرفت و شعری میخواند، مادر دنباله شعر را میخواند و میگفت که از کدام شاعر است، استاد میگفت: ما یکصدم به مادر نرفتهایم.
هنگامی که من و برادرانم مقدمات عربی را نزد پدرمان در فریمان میخواندیم، به درس هم گوش میدادند؛ گاهی که صبحها قرآن میخواندیم، پدر صرف و نحو بعضی از کلمات قرآن را از ما میپرسید، هرگاه ما در جواب میماندیم، مادرم چون درس را گوش کرده بود، آهسته پاسخ صحیح را به ما میگفت.
از سهسالگی به بعد، تمام خاطرات یادش بود مثلاً در سال آخر عمرش کاملاً بهخاطر داشت که استاد در چه ساعتی از کدام روز هفته و کدام ماه قمری و شمسی به قم رفته بود.
نیروی بیان و نطق مادرم هم خیلی قوی و زیبا بود؛ اگر درمجلسی مینشست که 500 زن بودند، تنها او سخنگو بود، خیلی قشنگ هم حرف میزد. استاد میگفت: من 40 سال است با این مادر سروکار دارم؛ عجیب است الآن هم که صحبت میکند، من جملات بکر و ضربالمثلهایی از او میشنوم که برایم تازگی دارد.
خیلی شجاع و پردل و قوی هم بود. یکی از برادران در سن پانزده ــ شانزده سالگی، جوان و ورزشکار بود. گاهی سربهسر مادر میگذاشت. یک بار مادر به او گفت: «مثل اینکه خیلی به خودت مغروری! خیال کردهای مردی شدهای!»،
بلند شد و دو دست او را گرفت و تکان شدیدی داد. او هرکار کرد که دستهایش را آزاد کند، زورش نرسید!
مادر شهید مطهری طب سنتی را هم مطالعه کرده بود؛ تمام کتاب «تحفه حکیم مؤمن» را حفظ بود، آن زن در حدود 60 سال در فریمان برای زنها طبابت کرد، بدون آنکه ردخور داشته باشد و حتی یک نفر بر اثر طبابت او بمیرد، پدر استاد 60 سال طبیب روحانی فریمان بود و مادر استاد طبیب جسمانی مردم.
#اَللّهُمَّاجْعَلْعَواقِبَاُمورِناٰخَیْراً
_________________________________
🇮🇷@yekjorehbandegi