💢قصه شب
دزدی وارد کلبه فقیرانه عارف پیری شد. این کلبه درخارج شهر واقع شده بود. عارف بیدار بود. او جز یک پتو چیزی نداشت. او شب ها نیمی از پتو را زیر خود می انداخت و نیمی دیگر را روی خود می کشید، روزها نیز بدن برهنه خویش را با آن می پوشاند.
عارف پیر دزد را دید و چشمان خود را بست، مبادا دزد را شرمنده کرده باشد. عارف با خود اندیشید: آن دزد راهی دراز را آمده است، به امید آنکه چیزی نصیبش شود، او باید در فقری شدید بوده باشد، زیرا به خانه محقرانه این پیر زده بود.
عارف پتو را برسرکشید و برای حال زار آن دزد و نداری خویش گریست.
“خدایا چیزی در خانه من نیست و این دزد بینوا با دست خالی و ناامید از این جا خواهد رفت. اگر او دو سه روز پیش مرا از تصمیم خویش باخبر ساخته بود، می رفتم، پولی قرض می گرفتم، و برای این مردک بینوا روی تاقچه می گذاشتم!
بله ، آن عارف فرزانه نگران نبود که دزد اموال او را خواهد برد او نگران بود که چیزی در خور ندارد تا نصیب دزد شود و او را خوشحال کند. داخل خانه عارف تاریک بود. پیرمرد شمعی روشن کرد تا...
دزد بتواند در پرتو نور آن زمین نخورد و خانه را بهتر وارسی کند.
استاد شمع را برد تا روی تاقچه بگذارد که ناگهان با دزد چهره به چهره برخورد کرد دزد بسیار ترسیده بود. او می دانست که این مرد مورد اعتماد اهالی شهر است بنابر این اگر به مردم موضوع دزدی او را بگوید همه باور خواهند کرد.
اما آن پیر عارف گفت:
نترس آمده ام تا کمکت کنم داخل خانه تاریک است. وانگهی من سی سال است که در این خانه زندگی می کنم و هنوز هیچ چیز در آن پیدا نکرده ام بیا با هم بگردیم اگر چیزی پیدا کردیم پنجاه پنجاه تقسیمش می می کنیم. البته اگر تو راضی باشی. اگر هم خواستی می توانی همه اش را برداری زیرا من سالها گشته ام و چیزی پیدا نکرده ام. پس همه آن مال تو. بالاخره یابنده تو بودی.
دل دزد نرم شد. استاد نه او را تحقیر کرد نه سرزنش.
دزد گفت: مرا ببخشید استاد. نمی دانستم که این خانه شماست و گرنه جسارت نمی کردم.
عارف گفت: اما درست نیست که دست خالی از این جا بروی. من یک پتو دارم هوا دارد سرد می شود لطف کن و این پتو را از من قبول کن.
استاد پتو را به دزد داد. دزد از اینکه می دید در آن خانه چیزی جز پتو وجود ندارد شگفت زده شد. سعی کرد استاد را متقاعد کند تا پتو را نزد خود نگه دارد.
استادگفت: احساسات مرا بیش از این جریحه دار نکن دفعه دیگر پیش از این که به من سری بزنی مرا خبر کن. اگر به چیزی خاص هم نیاز داشتی بگو تا همان را برایت آماده کنم تو مرا غافلگیر و شرمنده کردی. می دانم که این پتوی کهنه ارزشی ندارد اما دلم نمی آید تو را بادست خالی روانه کنم لطف کن و آن را از من بپذیر که تا ابد ممنون تو خواهم بود .
دزد گیج شده بود او نمی دانست چه کار کند. تا کنون به چنین آدمی برخورد نکرده بود. خم شد پاهای استاد را بوسید پتو را تا کرد و بیرون رفت.
او وزیر و وکیل و فرماندار دیده بود ولی انسان ندیده بود. پیش از آنکه دزد از خانه بیرون رود استاد صدایش کرد و گفت:
فراموش نکن که امشب مرا خوشحال کردی من همه عمرم را مثل یک گدا زندگی کرده ام. من چون چیزی نداشتم از لذت بخشیدن نیز محروم بوده ام اما امشب تو به من لذت بخشیدن را چشاندی ممنونم.
هوا سرد شده بود . استاد می لرزید. استاد نشست و شعری سرود: ( ترجمه اش این است)
دلی دارم خواهان بخشیدن به همه چیز،
اما دستانی دارم به غایت تهی
کسی به قصد تاراج سرمایه ام آمده بود
خانه خالی بود و او با دلی شکسته باز گشت.
ای ماه! کاش امشب از آن من بودی،
تا تو را به دزد خانه ام می بخشیدم🌺
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
خوابم از دیده تو رفت و نیامد هرگز...
شب بخیر آن که مرا خواب شبم دزدیدی!
#شاهین_پورعلی_اکبر
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
‹ ندارم خوابِ آرامۍ مگر در کنجِ آغوشت،
بیا درمان بڪن این شب نخوابےهاۍ دائم را..!(:
شبتون بهشت 💚 ممنون از همراهیتون😊✋
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
سلام آقاجان، صبحتبخیرمولایمن
تادر رهِپیرےبہچہآئینرَوےاےدل
بارے،بہغلطصرفشدایّامِ شبابت
اےقصرِدلافروز،ڪہمنزلگہِاُنسے
یـاربمَڪُنادآفـتِایّـامخـرابت..
"حافظشیرازے"
🏝محبوبم!
جهانم آشفته است؛
جهانم میزان نیست
جهانم پر از اضطراب است
لحظات چموشاند.
تنها هنگامی که به شما میرسم،
رو به روی توام و به تو سلام میکنم،
آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه،
تو جهان مرا متعادل میکنی!🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
﷽♥️﷽♥️﷽
♥️ ﷽ ♥️ ﷽
﷽♥️ ﷽
♥️ ﷽
﷽
📆 امروز شنبه
☀️ ۲۹ مهر ۱۴۰۲ هجرے شمسے
🌙 ۵ ربیعالثانی ۱۴۴۵ هجرے قمرے
🎄 ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳ میلادے
📿 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه:
🎗«یا رَبَّ الْعالَمین»🎗
🎗«ای پروردگار جهانیان»🎗
☀️ رویدادهای امروز در تقویم خورشیدی:
🔹رحلت فقیه اصولی و متکلم و محدث بزرگوار "سید اسماعیل نوری طبرسی" (1282ش)
🔸میرزا محمدحسین خان ذکاء الملک مدیر مدرسه علوم سیاسی و مؤسس و صاحب روزنامه تربیت درگذشت.(1286ش)
🔹وزیر امور خارجه تصمیم متفقین را مبنی بر تخلیه ایران در دوّم مارس طبق پیمان سه گانه به اطلاع مجلس رسانید.(1324ش)
🔸عصر امروز سید محسن صدر استعفای خود و وزیران کابینه را به شاه داد.(1324ش)
🔹احمد قوام نخست وزیر در جلسه مجلس شورای ملی گزارش مفصل خود را در باب مسافرت به مسکو و تنظیم مقاوله نفت قرائت نمود و طرح پیشنهادی جمعی از نمایندگان در ردّ مقاوله نامه نفت به اکثریت 102 نفر از 104 نفر عده حاضر در مجلس تصویب شد. ضمناً در همین طرح دولت موظف گردید درباره استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب باب گفتگو را باز کند (1326ش)
🔸انتونی ایدن وزیر امور خارجه انگلستان طی نطقی که در مجلس ایراد نمود، گفت: انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز میکند و برای تجدید مناسبات سیاسی همه نوع آمادگی دارد (1332ش)
🔹تصویب قرارداد منعقده بین ایران و کنسرسیوم نفت در مجلس شورای ملی (1333ش)
🔸وزیر بازرگانی شوروی در رأس هیئتی وارد تهران شد (1352ش)
🔹ترور احمد آرامش وزیر پیشین کار و تبلیغات و وزیر اسبق مشاور و مدیرعامل سازمان برنامه ؛ در پارک فرح هدف گلوله مأمورین انتظامی قرار گرفته کشته شد و دولت این شخص را بنام یک خرابکار معرفی کرد.(1352ش)
🔸اعتراض روحانیون قم به رژیم پهلوی در پی وقوع فاجعه مسجد کرمان (1357ش)
🔹اعتصاب کارگران و کارکنان صنعت نفت ایران (1357ش)
🔸دانشگاه تهران تظاهرات اصولی و آرام برگزار کرد و حرفهای نگفتنی را گفتند و نتیجه گیری شد که رژیم باید تغییر کند (1357ش)
🔹شهادت شهید رحیم رحیمی چاپانی (1362ش)
🔸درگذشت "جواد قوام پور" ادیب و شاعر، مشهور به هاتفی اصفهانی (1369ش)
🔹درگذشت آیتالله محمدرضا مهدویکنی، رییس مجلس خبرگان رهبری (1393ش)
🔸روز صادرات
🌙 رویدادهای امروز در #تقویم هجری قمری:
🔹خلافت مستعین عباسی (248ق)
🔸درگذشت "خرقی مروزی" ریاضیدان (532ق)
🔹انتشار روزنامهی "وقایع اتفاقیه" به دستور امیرکبیر (1267ق)
🔸شهادت سید محمد رضا سعیدی در زندان شاه (۲۰ خرداد ۱۳۴۹ش) (1390ق)
🎄 رویدادهای مهم امروز در تقویم میلادی:
🔸کشف تنگه ماژلان در امریکای جنوبی توسط "ماژلان" دریانورد پرتغالی (1519م)
🔹تولد "تورکواتو تاسو" نویسنده و شاعر بزرگ ایتالیایی (1544م)
🔸تولد "آلفرد نوبل" دانشمند سوئدی و مخترع دینامیت (1833م)
🔹اختراع لامپ برق توسط "توماس آلوا ادیسون" مخترع شهیر امریکایی (1879م)
🔸فروپاشی جمهوری فرمز (یا جمهوری تایوان و جمهوری دموکراتیک فرمز) جمهوری کوتاهمدت در جزیره تایوان (1895م)
🔹روز ملی کشور افریقایی "سومالی" (1960م)
🔸توقف پروژه سلاح اتمی و سلاحهای کشتار جمعی کره شمالی (1994م)
🔹مرگ "علی عزت بگوویچ" رئیس جمهور پیشین بوسنی و هرزه گوین (2003م)
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
خواسته های نو... - خواسته های نو....mp3
4.35M
📻 رادیـــو جرعــــ🌿ـــــه
🍁 شنبه ۲۹ مهـر ۱۴۰۲
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
چرا نگفتی غم داری؟!
من "بغل" داشتم.!🙂
#بایدمیگفتی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
بـــــــه آفتــــــاب کـاری نـــدارم...!
اما ســــایه ات همیـشـه بایـــد روی زندگی ام باشد ...♥️
صبح بخیر جانااا
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
باز صبح شد
و دوست داشتن
#تــو...
با جــان
و دل آغاز شـد...
#صبح_بخیر
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنتا قربون صدقه بخونیم از مولانا ..🤍🦋
•
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
"سینهام" را روبهرویِ "چشمهایت" ساختم
"خانههایِ" رو به دریا را گرانتر میخرند
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
8D Mara Bebakhsh_۲۰۲۳_۱۰_۱۹_۲۳_۵۷_۴۳_۱۲۰.mp3
4.91M
- ورژن هشت بُعدی آهنگ مرا ببخش علیرضا قربانی هندزفری بذارید، چشماتون و ببندید و لذت ببرید.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
بهتر است کسی را بخواهی
و نداشته باشی،
تا اینکه او را داشته باشی و
نخواهی...!
#فرانتس_کافکا
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
بر می داشتی
می بوسیدی
می گذاشتی گوشه ای امن.. !
چقدر دوست داشتم
خُرده نان های
سرِ راهت باشم..
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
هر حرف از دلت بشکوفد غزل شود
هر خنده از لبت بتراود عسل شود
يک لحظه عاشقانه به هستی نگاه کن
تا رنگ هرچه هست به آبی بدل شود
بگذار در مباحث تفسير چشم تو
بين مفسران معاصر جدل شود
در گوشِ اين زمانه بخوان رمز عشق را
بگذار تا مسائل بغرنج حل شود
خوبی کن آن قَدَر که بدی ديدهای ز ما
تا هر عمل مساوی عکسالعمل شود
شعری برای گرمی آغوش من بخوان
تا لذت حضور تو ضربالمثل شود
#محمد_سلمانی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
خسته ام مثل همان دختر اصلاح طلب
که شده عاشق فرماندهی گردان بسیج ❤️🔥
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
لبخند زدی فکر انار از سرم افتاد
لرزیدم و از شانهی من ارگ بم افتاد
تا بافهی گیسوی تو در باد رها شد
در کار گرهخوردهی ما پیچوخم افتاد
با سر نخ یک بوسه به دنبال تو آمد
این کودک یک ساله که در هر قدم افتاد
بعد از تو که طنازترین فاتح قرنی
این قلعهی ویرانشده در دست غم افتاد
بر سنگ مزارم بنویسید فقط «عشق»
ای عشق! ببین نام خودم از قلم افتاد
عبدالحسین انصاری
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💢فحش دلنشین
✍️دوستی تعریف میکرد که صبح یک زمستان سرد که برف سنگینی هم آمده بود مجبور شدم به بروجرد بروم…
هوا هنوز روشن نشده بود که به پل خرم آباد رسیدم…
وسط پل به ناگاه به موتوری که چراغ موتورش هم روشن نبود برخوردم…….
به سمت راست گرفتم ،
موتوری هم به راست پیچید…
چپ، موتوری هم چپ…
خلاصه موتوری لیز خورد و به حفاظ پل خورد و خودش از روی موتور پرت شد تو رودخونه…
وحشت زده و ترسیده!!
ماشین رو نگه داشتم و با سرعت رفتم پایین ببینم چه بر سرش اومد!
دیدم گردن بیچاره ۱۸۰ درجه پیچیده…
با محاسبات ساده پزشکی،
با خودم گفتم حتما زنده نمونده …
مایوس و ناراحت،
دستم را گذاشتم رو سرم و از گرفتاری پیش آماده اندوهگین بودم…
در همین حال زیر چشمی هم نیگاش میکردم،…
باحیرت دیدم چشماش را باز کرد …
گفتم این حقیقت نداره…
رو کردم بهش و گفتم سالمی…؟!!
با عصبانیت گفت:
په چونه مثل یابو رانندگی موکونی…؟
با خودم گفتم این دلنشین ترین فحشی بود که شنیده بودم…
گفتم آقا تورو خدا تکون نخور چون گردنت پیچیده….
یک دفه بلند شد گفت: شی پیچیده ؟
هوا سرد بید،
کاپشنمه از جلو پوشیدم سینه م سرما نخوره …. !!!
وای خدای من شکرت
و یک نفس راحت،
بهترین حس دنیا
برای من بود...
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾