رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید
حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید
گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه میخواهید
دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید
اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد
کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
قسمتم نیست اگر
بآ تو به پآیآن برسم
ݪاقݪ مثݪ همہ ، تآ وسط رآه بیآ..!"
#حسن_انشایی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
من که هر شب این حوالی در غزل میبوسمت
جان دل وقتی که خوابی بوسه
را حس میکنی...؟
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
سلام بر آنان که ما را ندیده فهمیدند؛ نخوانده دانستند و نبوسیده دوست داشتند.
#جبران_خلیل_جبران
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💢خرش از پل گذشت
پیرمردی کنار رودخانه ای آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم روزگار خوبی را می گذراند
پیرمرد یک گاو ۸ راس گوسفند و ۴۰ اصله درخت خرما و تعدادی مرغ داشت که در آن زمان وضع مالی خوبی بود. روزی دزدی سوار خر خود بود که چند شتر و چند کیسه طلا را دزدیده بود و برای فرار ازدست سربازان شاه به کلبه پیرمرد رسید
دزد به پیرمرد گفت :
می خواهم از رودخانه گذر کنم و اگر تو برای من یک پل درست کنی یک کیسه طلا به تو می دهم
پیرمرد که چشمش به کیسه طلا افتاد به رویاهایش فکر کرد که با فروختن طلاها خانه بزرگی در شهر می خرد و ثروتمند زندگی می کند قبول کرد.
از فردای آن روز پیرمرد شروع به ساختن پل کرد
درختان خرمای خود را برید تا برای ساختن ستون های پل از آنها استفاده کند روزها تا دیروقت سخت کار می کرد و پیش خود می گفت دیگر به کلبه و آسیاب و حیوانات خود نیاز ندارم
پس هر روز حیوانات خود را می کشت و غذاهای خوب برای خود و دزد درست می کرد
حتی در ساختن پل از چوبهای کلبه و آسیاب خود استفاده می کرد. طوری که بعد از گذشت یک هفته ساختن پل ؛ دیگر نه کلبه ای برای خود جا گذاشت نه آسیابی .
به دزد گفت پل تمام شد و تو می توانی از روی پل رد بشی.
دزد به پیرمرد گفت من اول شترهای خودرا از روی پل رد می کنم که از محکم بودن پل مطمئن بشوم و ببینم که به من و خرم که کیسه های طلا بار دارد آسیب نزند
پیرمرد که از محکم بودن پل مطمئن بود به دزد گفت تو بعد از گذشتن شترها خودت نیز ازروی پل رد شو که خوب خاطر جمع بشوی و بعد کیسه طلا را به من بده .
دزد بلافاصله همین کار را کرد و به پیرمرد گفت وقتی با خرم از روی پل رد شدیم تو بیا آن طرف پل و کیسه طلا را از من بگیر پیرمرد قبول کرد و همانطور که دزد نقشه در سر کشیده بود و اتفاق افتاد وقتی در آخر دزد با خر خود به آن طرف پل رسید پل را به آتش کشید و پیرمرد این سوی پل تنهای تنهای تنها ماند
وقتی سربازان پیرمرد را به جرم همکاری با دزد نزد شاه بردند ناصرالدین شاه از پیرمرد پرسید جریان را تعریف کن
پیرمرد نگاهی به او کرد و گفت همه چی خوب پیش می رفت فقط نمی دانم چرا وقتی خرش از پل گذشت شدم تنهای تنهای تنها.......
ضرب المثل خرش از پل گذشت از همین جا شروع شد
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 🌴💢🌴
باران کمی آهسته تر
اینجا کسی در خانه نیست
من هستم و تنهایی!
و دردی که نامش زندگیست...
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
113728583.mp3
2.75M
تقدیم به مخاطب خاصم😍😘😘
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
هفتاد من هم مثنوی اینجا ببافم
جز دوستت دارم که معنایی ندارد
حسین مرادی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم...
وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی!
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
خواب دیدم که به حکم دلِ من آگاهی
شده ام بی بیِ عشق و تو برایم شاهی
خواب دیدم که شدم مونسِ تنهاییِ تو
وَ تو شب های مرا ماه تر از هر ماهی
#شیوا_صالحی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
❣ #سلام_امام_زمانم❣
بی حضورت
هر چه کردم
زندگی زیبا نشد...
☀️ صبحت بخیر ای زیباترین...
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم💔
#سلام_پدر_مهربانم
آقا بیـــا که حال زمیــن و زمان ، بد است
دلهای ما شکسته از این ظلم بی حد است
بیش از همیــــشه چشـــم تمام جهــانیان
در انتــــظار قــــائم آل محــــمد است
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🕊
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
موفقیت های بزرگ... - موفقیت های بزرگ....mp3
4.64M
📻 رادیـــو جرعـــ🌿ـــــه
🍁 چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
آن قدر به لبخند
ٺو وابسٺه شدم ڪه
ٺو سیب بڪَویی دل
من میرود از دسٺ......
#امیر_اکبرزاده
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
صُبحم🌤 به خیر میشود از مهربانی ات
خورشید قلب 💓 خسته من
روز و شب بتاب
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾